راهكارها ي وحدت اسلامي در سيره پيامبر(ص)

اسماعیل دانش
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم

مقدمه
وحدت امت اسلامي ازاصول وارزشهاي موردتأكيد پيامبراعظم(ص)بوده است؛ازمنظرآن حضرت،عزّت واقتدارهمه جانبه ي مسلمانان در پرتوي وحدت وهمبستگي، دربرابردشمنان مشترك است.
پيامبراعظم(ص)وحدت امت اسلامي راازراهبرد هاي بنيادين اقتدارامت اسلامي درتمام زمانها ومكانها دانسته است،وبراي بر پاي وتحقق بخشيدن آن، تلاشهاي فراواني نموده اند به گونه اي كه اقتدار وعزت جامعه اي نو پاي اسلامي در عصر رسالت ،برايندوحدت وراهكارهاي ارائه شده ازسوي پيامبر خاتم(ص)‌بوده است.علاوه بر گفتارهاي آن حضرت پيرامون ضرورت ،‌اهميت وفوايد وحدت، از سيره ي سياسي، اجتماعي وفر هنگي پيامبر(ص)‌، بدست مي آيد كه آن حضرت بنيان گذار وحدت امت اسلامي درجامعه ي عربي آن زمان بوده است.امام علي (ع) مي فرمايد:« پيامبر (ص) شكاف هاي اجتماعي را به وحدت اصلاح ، وفاصله ها را به هم پيوند داد.» ؛اقبال لاهوري نيز مي گويد:
نقش نو،برصفحه ي هستي كشيد امتي گيتي گشايي آفريد
امتي از ماسوا بيگانه ئي بر چراغ مصطفي پروانه ئي
امتي ازگرمي حق سينه تاب ذرّ ه أش شمع حريم آفتاب
كائنات از طيف او رنگين شده كعبه ها، بت خانه هاي چين شده
مرسلان و انبياء آباي او اكرم او نزد حق اتقاي او
     كل مؤمن، اخوة اندر دلش حرّيت سرمايه ي آب وگلش
 پيامراعظم(ص)اسوه كامل درتمامي ابعادزندگي مي باشد، طبيعي است كه الگو قراردادن سيره ي آن حضرت ، براي مسلمانان امروزه نيز،كارآمد ترين راهكارها را براي تحقق وحدت اسلامي، ارايه مي نمايد.

مقصودازوحدت
مراد از وحدت امت اسلامي اين است كه مسلمانان در كنار حفظ مذاهب خود شان بر محو رمشتركات ديني مثل توحيد ، قرآن ،پيامبر اعظم(ص)، سنت وسيره ي نبوي در برابر خطراتي كه اصل اسلام وجامعه ي مسلمانان را تهديد مي كند ،همبستگي وهمدلي داشته باشند واز اختلاف هاي گونا گوني مذهبي ، سياسي ، نژادي ، زباني و... كه موجب وهن وسستي امت اسلامي مي شود، دوري كنند.
پيامبر اعظم (ص) براي برپاي وحدت امت اسلامي راهبردهاي گوناگوني داشته است كه اين مسأله درسيره آن حضرت به خوبي تجلّي يافته است كه اينك به اختصار به بيان برخي آنها پرداخته مي شود :‌
وحدت ملّي وديني درسيره ي نبوي
وجود مسلمانان مدينه، فصل جديدي در زندگي پيامبر (ص) گشود ؛ حضرت با ورودش به مدينه ، راهكارهاي اساسي براي عزت واقتدار مسلمانان، در پيش گرفت، پيمان نامه ها وعقد قردادها ي اخوت وبرادري بين گروه هاي مختلف آن زمان، به امضاء رسانيده ومنعقد كرد كه اين مسئله مي تواند ازبارز ترين راهبرد هاي وحدت اسلامي در جامعه ي آن زمان باشد .

راهكارهاي سياسي فرهنگي وحدت

الف ـ پيمان نامه ي عمومي درمدينه
درآغازورودپيامبر به مدينه،ميان مسلمانان ويهوديان،تفا هم نسبي وجودداشت؛زيرا هردوخدا پرست وبت شكن بودند وجامعه ي يهوديان تصور مي كردند كه باتقويت اسلام ازحملات مسيحيان روم، در امان خواهند ماند. وانگهي ميان آنها واوسيان وخزرجيان بستگي ها وپيمان هاي ديرينه نيز وجود داشت روي اين جهات پيامبر(ص)‌قرارداد دايربروحدت مهاجر وانصار نوشت ويهوديان مدينه (‌اوس وخزرج ) نيز آن را امضاء‌كردند، پيامبر (ص) آئين وثروت آنها را طي شرائطي محترم شمرد كه متن كامل آن را سيره نويسان ضبط كرده اند. از آنجا كه اين قرارداد يك سند تاريخي زند ه است وحاكي است كه چگونه پيامبر (ص)‌به آنان احترام مي گذاشته و با اين پيمان توانستند يك جبهه ي متحد در برابر دشمنان به وجود آورند ، نقاط حساس اين سند را ذكرمي كنيم.البته در مفاد قرارداد بروشني قيد شده است كه مسلمانان امت واحده اي جدا از مردم ديگر هستند (‌ انهم امة واحدة‌من دون الناس ) وارتباط بين مسلمانان وكافران نيست ونبايد بين مسلمانان دوري باشد .
1‌ـ‌ مسلمانان در برابر ظلم وتجاوز با هم متحد خواهند بود .
2 ـ‌ امضاء كنندگان پيمان ، ملت واحد را تشكيل مي دهند، مهاجران قريش به رسم سابق خويش قبل از اسلام در پرداختن خونبها با قي هستند اگر فردي از آنها كسي را كشت ، يا فردي از آنها اسير گرديد، بايد به كمك هم خونبهاي اورا بپردازند ، واسير خود را بخرند.
3 ـ هيچ مؤمني بدون اشاره ساير مؤمنان در جهاد في سبيل الله صلح نمي كند وصلح جز براي همگان اجرا نخواهد شد.
4 ـ تمامي گروها (‌كه به جنگ مشغول اند)‌به ترتيب وارد جنگ خواهند شد وجنگيدن به يك گروه ( دو مرتبه پشت سر هم) تحميل نخواهد شد.
5 ـ‌ «‌ذمة الله »‌نسبت به همه افرا د يكسان است.
6 ـ‌ اگر اختلافي بين مسلمين بروز كرد ،مرجع حل آن خدا ورسول خواهند بود.
7 ـ مسلمين ، فرد مقروض ومديوني را كه دين او سنگين است رها نخواهند ساخت ،بلكه اورا كمك مي كنند.
8 ـ هيچ فرد با ايماني حق ندارد ،مؤمني را براي خاطر كشتن كافري ؛ بكشد ، وهرگز نبايد كافري را بر ضد مسلماني ياري كند.
9 ـ‌ پيمان وعهد خدا با تمام مسلمانان يكي است از اين نظر پست ترين آنها مي تواند تعهداتي در برابر كفار بذمه بگيرد.
10 ـ مسلمان دوستان وپشتيبان يكديگر ند.
11 ـ هر فردي ازيهوديان ازما پيروي كند واسلام بياورد ،از كمك وياري ما بر خوردار خواهد بود،وتفاوتي ميان او ومسلمان ديگر نخواهد بود وكسي حق ندارد اورا ستم كند ويا ديگر ي را بر ضد او تحريك كرده ودشمن اورا ياري نمايد.
12 ـ در عقد پيمان صلح بايد مسلمانان متحد شوند ،وهيچ مسلماني بدون جلب نظر مسلمان ديگر جز عدالت ومساوات نمي تواند صلح بر قرار كند.

در بخشي ديگر اين پيمان نامه ي تاريخي كه حاكي ا زروح وحدت طلبي ميان مسلمانان است چنين آمده است:
1ـ هيچ كس حق ندارد بدون اجازه «‌محمد » از اين اتحاديه بيرون برود.
2ـ خون هر مجروحي ( تا چه رسد به مقتول ) از اين افراد ،محترم است ، وهر كس خون كسي را بريزد قصاص او دامنگير او شده وسر انجام خود و اهل بيت خود را هلاك كرده است مگر اينكه قاتل ستمديده باشد.
3ـ در جنگهائي كه يهوديان ومسلمانان دوشا دوش هم مي جنگند ،هزينه هر كدام برعهده خود آنها است، وهر كس كه با متحدان اين پيمان بجنگد بايد متحدا با او جنگيد.
4ـ مناسبات هم پيمان بر اساس نيكي وخوبي است وبايد از بدي دور باشند .
5ـ هيچ كس نبايد در حق هم پيمان خود ستم كند ، در چنين صورت بايد ستمديده را ياري كرد.
6 ـ داخل «‌يثرب»‌ براي امضاء كنندگان اين پيمان منطقه ي حرم اعلام مي گردد.
7ـ جان همسايگان كساني كه پناه داده شده اند، بسان جان مااست،‌ نبايد به او ضرر رسانيد.
9 ـ مسلمانان ويهوديان امت واحده اند وماننديك ملت در مدينه زندگي خواهند كرد وهر يك دين خودرا دارند.
باتوجه به مفاد پيمان نامه به دست مي آيدكه پيامبر (ص) براي ايجاد احساسات مشترك ملي وديني تلاش فراوان نموده اندوبه شهادت تاريخ موفقيت هاي قابل توجهي نيز به دست آورده است كه يكي
 از راهكار هاي اساسي درجهت تحقق وحدت امت اسلامي در آن عصر وزمان مطرح بوده است وامروزه نيزتحريك احساسات مشترك ملي وديني نقش بسزاي دربسيج عمومي توده هاوايجاد همبستگي وهمدلي دارد.

 ب ـ پيمان نامه ي برادري در مدينه
از آن جاي كه مهاجر وانصار پرورش يافته ي دو محيط مختلف بودند، در طرز تفكر ومعاشرت فاصله ي زيادي با هم داشتند ؛اوسيان و خزرجيان كه جمعيت انصار را تشكيل مي دادند صدوبيست سال باهم جنگ كرده و دشمنان خوني همديگر بودند وبا اين اختلافات آدامه ي حيات ديني وسياسي مسلمانان به هيچ وجه امكان پذير نبود ،ولي پيامبر (ص)‌تمام اين مشكلات را با ياري خداوند خردمندانه حل نمود ، حضرت از طرف خدا مأمور شد كه مهاجر وانصار را با يكديگر برادر كنند؛ روزي در يك انجمن عمومي رو به هوا داران خود كرد وفرمود :‌«‌تأخّوا في الله اخوين اخوين ؛دو تا دوتا با يكديگر برادرديني شويد.« طبق بيان سيره ي ابن اسحاق پيامبر(ص)‌ميان يارانش ( از مهاجرين وانصار)‌پيمان برادري مي بندد تا دوتن دو تن در راه خدا برادر مي شوند . آنگاه دست علي بن ابيطالب (ع) را گرفته مي گويد :‌اين برادر من است .بدينسان رسول خدا(ص) كه سرور پيامبران وامام پرهيزگاران وفرستاده ي پروردگار عالميان است ودر ميان بندگان خدا همتا وهمانندي ندارد با علي بن ابيطالب (ع)‌برادر مي شود. حمزه پسر عبد المطلب كه شير خدا وشير پيامبر (ص)‌وعموي او است با زيد بن حارثه كه آزا د شده ي پيامبر (ص)‌است برادر مي شود چنانكه حمزه در جنگ احد وقتي كار زار آغاز مي كند وصيت مي كند كه اگر كشته شد زيد بن حارثه ميراث دار وي خواهد بود . جعفر بن ابيطالب ملقب به ذوالجناحين ((پرنده ي بهشت)) با معاذ بن جبل كه از قبيله ي بني سلمه است برادر مي شود .ابوبكر پسر ابي قحافه با خارجة‌بن زهير از قبيله بلحارث بن خزرج برادر مي شود .عمر بن خطاب با عتبان بن مالك از قبيله ي بني سالم بن عوف برادر مي شود . ابو عبيده ي جرّاح كه عامر بن عبدالله نام دارد با سعد بن معاذ از قبيله عبد الا شهل برادر مي شود .زبير بن عوّام با سلمه بن سلامة‌ از قبيله ي بلحارث بن خزرج برادر مي شود .زبير بن عوّام با سلمة‌بن سلامه از قبيله ي عبد الاشهل يا بروايتي با عبد الله بن مسعود هم پيمان بني زهره برادر مي شود .طلحه بن عبيدالله با كعب بن مالك از قبيله ي سلمه ، سعد بن زيد بن عمر با اُبيّ بن كعب از قبيله ي بني النجار ،مصعب بن عمير بن هاشم با ابو ايوب انصاري ( خالد بن زيد ) ازقبيله ي بني النجار ،ابو حذيفه پسر عتبة‌بن ربيعه با عباد بن بشر از قبيله ي عبد الا شهل ،عمار بن ياسر (هم پيمان بني مخزوم) باحذيفه بن اليمان از قبيله عبد عيس وهم پيمان قبيله عبد الا شهل،ابوذر(كه همان بُريربن جناده يا جُندَب بن جُناده ي غفاري باشد )با منذربن عمرو از قبيله بني ساعده،حاطب بن ابي بَلتَعه(هم پيمان بني اسد)با عُوَيم بن ساعده از قبيله ي عمرو بن عوف،سلمان فارسي با ابودرداء(عويمر بن ثعلبه) ازقبيله ي بلحارث بن خزرج ،بلال (آزاد شده ي ابوبكر ومؤذن پيامبر(ص) ) با ابورُوَيحه عبدالله بن عبد الرحمن خثعمي برادر مي شوند.
اين پيمان براي ياران پيامبر چنان عزيز است كه بعدها وقتي عمر بن خطاب ديوان حقوق مجاهدان را تدوين مي كند وبلال مي خواهد به شام رفته جهاد كند عمر ازاومي پرسد حقوقت را اَي بلال به كه مي سپاري ؟ مي گويد: به ابو رويحه، من هرگز از او جدا نخواهم گشت ! به احترام وبه سپاس آن پيمان برادري كه رسولخدا ميان آندوبسته است...
 برخي انديشمندان مي گويد :‌« كار اين مساوات وبرادري بدانجا كشيد كه هر مسلماني برادر مسلمان خود را برخويشتن مقدم مي داشت.چنانكه نوشته اند،روز تقسيم غنيمتهاي جنگي بني نضير،پيامبر (ص)‌به انصار گفت اگر مايل با شيد مهاجران را در غنيمت شريك كنيد واگر نه همه از آن شما باشد. انصار گفتند مانه تنها غنيمت ها را يكجا به برادران مهاجر خود مي بخشيم بلكه آنان را در مالها وخانه هاي خود شريك مي كنيم.
پيامبرباطرح اخوت وبرادري توانست وحدت اسلامي را تحقق بخشد ومسلمانان راازخطرات تهديدكننده، حفظ نمايندكه سيصد نفرازمهاجروانصاررا بايكديگر،برادرنمود،وروبه مسلمانان مي كردومي گفت:فلاني ! توبرادر فلاني هستي.
سليمان قندوزي ميگويد:امام علي بعدازهمه باپيامبر عقد اخوت بست آن حضرت به پيامبر عرض مي كنداصحاب خودرا بايگديگربرادركرديدولي عقد اخوت ميان من وديگري برقرارنكرديد پيامبر درجواب فرمود :بخدايي (كه مرابراي هدايت مردم مبعوث فرموده)سوگند:به اين علت كار برادري تورا عقب انداختم كه مي خواستم درپايان با توبرادر شوم؛تونسبت به من مانند هاروني نسبت به موسي ،جز اين كه
پس ازمن پيامبري نيست توبرادر ووارث من هستي.

ج ـ ايجاد وحدت ديني
پيامبر اعظم (ص) براي تحقق بخشيدن وحدت امت اسلامي در سخنانش پس از فتح مكه درمسجد الحرام مي گويد:«‌المسلم ادا مسلم والمسلمون هم يد واحد علي من سواهم تتكافوا دمائهم يسعي بذنبهم ادناهم.»
امام صادق(ع)نيزاين قضيه راشرح داده است:»مسلمان برادر مسلمان است،به اوستم نمي كندواوراخوار نمي سازدوبه اوخيانت نمي كند،برعهده ي مسلمانان است كه نسبت به پيوند بايكديگروياري رساندن درشفقت ومواسات بانياز مندان ومهرباني نسبت به هم بكوشند.تا همانگونه كه خداي عزوجل فرمانتان داده است:«ميان خود مهر بان اند»نسبت به هم مهربان باشيدونسبت به گرفتاري ايشان كه از چشم شما پنهان مانده اهتمام داشته باشيد؛چنانكه گروه انصار دردوران رسول خدا(ص)اين چنين بودند.»
پيامبر(ص) مي فرمايد :« دست خدا با جماعت است.»‌ «دست خدا با جماعت است وشيطان هنگام با كسي است كه با جماعت به مخالفت پردازد.»
چنان كه ملاحظه مي شود ايجاد حس مشترك ديني بين مسلمانان در كلام زيبائي آن حضرت كاملا مشهود است. البته رمز وحدت در روح انسان با ايمان وديندار وجود دارد ، به گفته مولوي :
جان گرگان وسگان ازهم جداست متحد جانهاي مردان خداست
پيامبر اعظم (ص) مي فرمايد:«‌بر شما باد به جماعت ، زيرا دست خدا با جماعت است وشيطان با يك تن همراه واز دو تن دور تر است.» بنابراين پيامبر مسلمانان رابرادر همديگر مي داندوبايدمثل دست واحد
محكم واستوار ازجامعه توحيدي،دفاع نمايند.

د ـ نفي قوم گرائي
يكي از راهكارها پيامبر اعظم (ص) در جهت تحقق وحدت امت اسلامي نفي نژاد پرستي ، قوم گرائي وتبعيض هاي ناروا بود ؛زيرا با ظهور اسلام درميان اعراب مسئله ي نژاد پرستي وتفاخر به قبيله، فراوان وجود داشت. اسلام با تعصبات قومي ونژادي مبارزه كرد ؛ قرآن كريم مي فرمايد :« يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثي وجعلناكم شعوباً وقبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقيكم.»
پيامبراعظم(ص) در جهت برقراري وحدت اسلامي، زيد بن حارثه را فرمانده سپاه اسلام،بلال حبشي را مؤذن ويژه قرارمي دهد وازسلمان فارسي ايراني تجليل مي كند وبه او مقام ومنزلت والا مي بخشد تا به اين ترتيب هم با تبعيض هاي موجود به مبارزه برخيزد وهم بتدريج ارزش هاي الهي را ملاك منصب ها ومنزلت هاي اجتماعي معرفي نمايد.
پيامبر(ص) آشكارا اعلام مي كند آن غلام حبشي واين سيد قريشي (هردو) نزدمن يكسان هستند وبدين سان آن حضرت منادي برحق مساوات اسلامي وبنيان گذار وحدت امت اسلامي است؛ زيرا :‌« ايها الناسُ إنّ‌رَبّكم واحدٌ وإنّ‌ أباكُم واحدٌ ، كُلُّكُم لأدَمَ وآدمُ مِن تُرابٍ(إنّ‌أكرَمكم عند الله أتقاكم)وَ ليسَ لِعربيٍّ علي عجَمِيٍّ فضلٌ إلاّ بالتقوي.»‌
پيامبر اكرم(ص) درروايتي افتخار به اقوام گذشته را يك چيز بي ارزش مي خواند وكساني را كه به
چنين كارها خود را مشغول مي كنندبه ( جعل) تشبيه مي كند ومي فرمايد: «‌آنانكه بقوميت خود تفاخر مي كنند اين كار را رها كنند وبدانند كه آن مايه هاي افتخار ،جز ذغال جهنم نيستند واگر آنان دست ازاين كار نكشند نزد خدا از جعلهايي كه كثافت را با بيني خو د حمل مي كنند پست تر خواهند بود.»
درجنگ احد سلمان فارسي پس ازاين كه ضربت را به يكي از افراد دشمن فرود آورد از روي غرور گفت:«‌خذها وانا الغلام الفارسي.»‌يعني اين ضربت را ازمن تحويل بگير كه من يك جوان فارسي هستم ، پيامبر (ص)‌پي برد كه اين سخن تعصبات ديگران رابرخواهد انگيخت،فورابه اوگفت كه چرانگفتي منم جوان انصاري . يعني چرابه چيزي كه به آيين ومسلك مربوط است افتخار نكردي ومسئله ي قومي ونژادي را مطرح نموده اي !پيامبر (ص) در جاي ديگر مي فرمايد:«‌عربيت پدر كسي به شمار نمي رود فقط زباني گويايي است ،آن كه عملش نتواند اورا به جاي برساند حسب ونسبش نيزاورا بجاي نخواهد رساند.»‌
روزي سلمان فارسي در مسجد پيامبر (ص)نشسته بود عده اي از بزرگان صحابه نيز حاضر بودند، سخن از اصل ونسب به ميان آمد هركس در باره ي اصل ونسب خود چيزي مي گفت آن را بالا مي برد ، نوبت به سلمان رسيد ،به اوگفتند تو از اصل ونسب خودت بگو ، اين مرد فرزانه تعليم يافته وتربيت شده ي اسلامي بجاي اين كه از اصل ونسب وافتخارات نژاد سخن به ميان آورد گفت: «‌ من نامم سلمان است وفرزند يكي از بندگان خداهستم ، گمراه بودم خداوند به وسيله ي محمد (ص)‌ مرا راهنمايي كرد ،فقير بودم خداوند به وسيله ي محمد(ص) مرا بي نياز كرد ، برده بودم خداوند به وسيله ي محمد (ص)‌مرا آزاد كرد .اين است اصل ونسب من.در اين زمان پيامبر (ص)‌وارد شد وسلمان گزارش جريان را به عرض آن حضرت رساند پيامبر (ص)‌رو كرد به آن جماعت كه همه از قريش بودند وفرمود :«‌ اي گروه قريش ! خون يعني چه؟ نژاد يعني چه ؟ نسب افتخار آميز هر كس دين اواست .مردانگي هركس عبارت است از خلق وخوي وشخصيت وكار بيشتر او ، اصل وريشه ي هر كس عبارت است از عقل وفهم وادراك او ، چه ريشه واصل نژادي بالا تر از عقل است.!؟يعني به جاي افتخار به استخوان هاي پوسيده به دين ، اخلاق ،‌عقل ، فهم وادراك خود افتخار كنيد.
تأكيدات پيامبر (ص) در باره ي بي اساس بودن تعصبات قومي ونژادي اثر عميقي در قلوب مسلمانان بالاخص در مسلمانان غير عرب گذاشت وهمبستگي ووحدت درميان مسلمانان ايجاد نمود.به همين دليل مسلمانان اعم از عرب وغير عرب اسلام را از خود مي دانستند وبه همين جهت تعصبات نژادي نتوانست مسلمانان غير عرب را به اسلام بد بين كند.
بنابر اين پيامبر اعظم(ص)‌با نفي تعصبات نژادي وقومي وحدت امت اسلامي را تحقق بخشيد،وارزش هاي ديني والهي را احياء كرد .اقبال لاهوري نيز سيره ي آن حضرت را در جهت تحقق وحدت امت اسلامي مورد تأكيد قرارداده واز راهبرد هاي بنيادين وحدت اسلامي به حساب آورده است وچنين مي گويد:
 نيست از روم وعرب پيوند ما نيست پابند نسب پيوند ما
دل به محبوب حجازي بسته ايم         زين جهت با يكديگر پيوسته ايم
رشته ي ما يك تولايش بس است چشم ما را كيف صهبياش بس است
مستي او ، تا بخون ما دويد        كهنه را آتش زد و نو آفر يد
عشق او سرمايه ي جمعيت است همچو خون اندرعروق ملت است
عشق در جان ونسب در پيكر است رشته ي عشق از نسب محكم تر است
عشق ورزي از نسب بايدگذشت هم ز ايران وعرب بايد گذشت
امت او، مثل او نور حق است هستي ما از وجودش مشتق است .

هه ـ بهره گيري فرهنگي ازظرفيت هاي موجود
پيامبرخاتم(ص)درجهت تحقق وحدت اسلامي ازظرفيت موجودومقتضيات جامعه ي آن زمان بهره برداري مناسب مي كرده است كه دراين باره نقش كعبه وكيفيت استفاده ي پيامبرازآن به عنوان يكي از ابزارهاي ارزشي وحدت،شايان توجه ودقت است؛زيرا:«إنّ أوّل بيتٍ وُضِعَ‌ لِنّاسِ للّذِي بِبَكّةَ مُبَارَكًا وَ هُدًي للعا لَمِين.»
پيامبر (ص)‌از موقعيت مكاني وزماني ايام حج در مقطعي كه تمام مردم جزيرة العرب به ان جا مي آمدند بهره مي برد تا دعوت توحيدي خود را به مهتران وبزرگان قبايل ارائه دهد .در متون تاريخي نام قبيله هاي «‌بني حنيفه»،‌«‌كنده»‌،« بني صعصعه»‌،«‌كلب»‌وديگران را در فراخوان حضرت مي بينيم وحتي گرايش مردم يثرب به اسلام هم از طريق همين تدبير در استفاده از موقعيت خانه خدا وموسم حج بوده است:«‌جَعَلَ اللَهُ الكَعبَةَالبَيتََ الحَرَامَ قِيماً لِّلنَّاسِ .«
ميزان كار آمدي اين عمل در تمايل وكشش توده ها به سوي پيامبر(ص)‌به قدري بود كه كفار ومشركان را كاملا در موضع انفعالي قرار مي داد .آن گونه كه پيش از آغاز مراسم براي جلوگيري از شعاع نفوذ پيام نبي (ص)‌به مشورت مي پرداختند تا مناسب ترين شيوه هاي تبليغي ورواني را براي تغيير اذهان مخاطبان ومردم به كار گيرند .شعار هاي رواني سياسي آنها اين بود:«‌وَقَالُوا يَأَيُّهَاالَّذِي نُزِّلَ عَلَيهِ الذِّكرُ إِنَّكَ لَمَجنُونٌ»
بنابر اين پيامبر (ص) با استفاده از ظرفيت موجود جامعه ي آن زمان ونقش كعبه ي مكرمه براي برپايي وحدت اسلامي استفاده مي كرد كه يكي از راهكارها ي بنيادين وحدت امت اسلامي بوده است .

راهكارهاي اجتماعي وفردي وحدت

الف ـ حمايت از محرومان
درراستاي نفي تعصبات قومي ،استراتژي حمايت از محرومان وبيچارگان نيزوجوددارد.اين گروه كه عمدتا بردگاني از مردان وزنان اند طبق قوانين حاكم ،زير پوشش حمايتي هيچ قوم وقبيله اي نبودند ولذا از كليه حقوق اجتماعي و سياسي محروم مي شدند وبه دليل وضعيت موجود حاكم سياسي دوران جاهلي ونيز ناتواني هاي گونا گون اين افراد ،امكان پي ريزي جامعه اي مستقل فراهم نبود.
رسول اكرم (ص)‌با عقل رشيد و وجدان سليم در يافته بود كه افراد بشر در اصل طينت ومواهب فطري نظير يكديگرند وهمه ي آنان داراي روح واراده وعواطف و احساسات انساني هستند ،وتفاوت در نژاد ورنگ وزبان وزاد وبوم و... منشاء تبيعض در حقوق نمي تواند باشد،پس چرا بعضي از افراد بشر، بعضي ديگر را به بردگي بگيرند وعلاوه بر سلب آزادي ،آنها را ازتمام حقوق بشري نيز محروم بدارند؟
او نيك مي دانست كه زدودن يك فكر هزاران ساله كه در دماغ هر دو دسته (اربابان وبردگان ) رسوخ كرده است جز از راه ايجاد تحول د رطرز فكر جامعه ميسر نمي گردد ،وبا وضع يك ماده قانوني بدون ضمانت اجراء از داخل نفس مالك ومملوك ،يك نظام طبقاتي ريشه دار را نمي توان از ميان برداشت، بردگان نيز به حكم عادت ومرور زمان نيروي اراده شان از كار افتاده وقدرت استقلال تصرف را از دست داده بودند وآزادگي وآزاد زيستن در وجود شان كاملا تخدير شده وباورشان شده بود كه حق حياتشان در همين وضع مرگ آسا ست. پس بايد اين شكل اجتماعي را به تدريج وبا پيشرفت رشد جامعه واتخاذ تدابير حكيمانه حل نمود .ابتدا به هر مناسبتي به گوش هر دو طبقه فرامي خواند كه : «‌اربابان وبردگان برادر يكديگر اند وهمه ي آنها از يك نژاد هستند ،ومنشاء‌اصلي همگي ازهمين خاك است .وسفيد پوستان را برسياه پوستان هيچ گونه مزيت طبيعي نيست وبدترين مردم نزدخدا هماناآدم فروشانند .بردگان برادران شمايند كه زير دست شما واقع شده اند وداراي حقوق هستند .شما بايد از هرنوع غذا كه مي خوريد به آنها بخورانيد، واز هر آنچه كه به تن خودتان مي پوشيد به آنها بپوشانيد ،وبه كار طاقت فرسا وادار شان نكنيد ودر كارها خودتان هم به آنها كمك نمائيد..». ونيز مي فرمايد : « هرگاه آنها را صدا مي زنيد ادب را رعايت كنيد ونگوئيد (بنده من ) (كنيز من ) مردان همه ي شمابندگان خدايند وهمه ي زنان كنيزان خدايند ومالك همگي اوست ،بلكه بگوئيد (پسرك من ) (جوانك من).»
پيامبر زيدبن حارثه غلام خودراكه همسرش خديجه به اوبخشيده بودآزادنمود براي اينكه حقارت وزبوني را ازفكراو بيرون كنداورا پسر خوانده ي خويش معرفي كردوهمينكه زيد به سن رشد وجواني رسيد به منظورلغو برتري نژادي كه جامعه ي آن روزاهميت مي داد،دخترعمه ي خود زينب را به همسري اودرآورد.
در چنين شرايط بحراني ،مبارزه ي پيامبر اكرم (ص)‌با تبيعض ها و قوم گرايي ها واز سوي،حمايت از محرومان ،سبب جذب اين گروه به اسلام وپيامبر (ص)‌ شد وبدين ترتيب گروه كثيري بر محور رسول خدا(ص)‌وحدت اجتماعي وسياسي پديد آوردند.در واقع ،محتواي فكري دعوت حضرت در اعلام اصالت تقوا وكرامت انساني و نيز مقتضاي عملكرد او ،نقش يك ابزار پويا بر اي ايجاد وحدت اسلامي بوده است.
چنين اعلام حمايت وجانبداري از محرومان به تدريج قلمروآن گسترش يافت به گونه ي كه توانست نيروهاي گريزان وستمديده را به مركز واحد هدايت نمايد ووحدت امت اسلامي را نهادينه سازد.
ب ـ تحمل ومدارا
جريان هاي تفرقه واختلاف درمدينه همواره آشكارا وپنهان درپي فرصت بودندكه بتوانند آب را گل آلود نمايند وبا ايجاداختلاف به مقصود باطل شان نايل گردند،پيامبر اكرم(ص)كه ازدرايت سياسي وخرد مندي كامل بر خوردار بودند باتحمل ومدارا وحدت امت اسلا مي را حفظ وجلوي بروزهرگونه اختلاف ونفاق راگرفتند،برخوردپيامبربامنافقان كه، جبهه ي داخلي عليه آن حضرت راتشكيل داده بودند ،براي حفظ وحدت جامعه، باآنان باتحمل ومدارا برخورمي نمود.از اين روآن حضرت بنابر مصالح جهان اسلام وامت اسلامي در برخورد با عبدالله ابن ابيّ رئيس منافقان مدينه كه خيانت هايش درمراحل گوناگون براي پيامبر(ص)‌وامت اسلامي آشكار شده بود حضرت عليه او اقدامي نكرد.قرآن كريم با اشاره به جريان غزوه «بني المصطلق» از زبان عبدالله بن ابيّ ،مي فرمايد:«‌لَئِن رَّجَعنَا إلَي المَدِينَةَ‌ لَيُخرِجَنَّ الأ عَزُّمِنهَا الأذَلَّ.»
مسلمانان وصحابه پيامبر (ص) هنگام كه از توطئه ي عبد الله بن ابي خبردار شدند از پيامبر (ص)‌اجازه خواستند تا او را به قتل بيرسانند ، پيامبر (ص)‌براي حفظ وحدت امت اسلامي آن ها را از اين كار بر حذرداشت . بلكه فرمود تا هنگام كه زنده است با او مانند يك دوست ورفيق رفتار مي كنيم .
مربع منافقي است كه در هنگام سپاهان اسلام از مزرعه اش در جنگ احد ، به پيامبر اعظم (ص) جسارت نمود ،ياران واصحاب رسول خدا (ص)‌مي خواستند وي را بكشند ؛ولي آن حضرت با كمال لطف ومدارا ازوي در گذشت وفرمود: »با اين مرد لجوج كوردل كاري نداشته باشيد.»
پيامبر (ص)‌نه تنها در برابر منافقان تحمل ومدارا داشت بلكه در برابر مخالفان مثل يهود نيز با مدارا رفتار مي نمود به گونه ي كه رفتار شايسته ي آن حضرت موجب جذب آنان به اسلام مي شده است.
بنابراين پيامبراكرم باتحمل ومداراوباچشم پوشي وگذشت ازامورات ومسايل شخصي بخاطر مصالح امت اسلامي وحدت جامعه ي اسلامي رابنيان نهادكه سر انجام آن حضرت توانستند اقتدار وعزت براي مسلمانان عصرش به ارمغان بي آورد.
عبدالغفورآخوندنعماني تركمن،روحاني وعالم بزرگ اهل سنت پس ازتبيين وضعيت مسلمانان صدر اسلام ووضعيت اسفباركنوني مسلمانان،حا لات آنها رادرشعري چنين شرح مي دهد:
مامسلمانان چه نيكوروزگاري داشتيم راستي خوش عزت و خوش اعتباري داشتيم
چون گل وبلبل انيس و مونس ودمسازهم درگلستان وفا،خوش برگ وباري داشتيم
سوزن ومژگان مهيا تا كه بيرون آوريم گر به پا از گردش ايام ، خاري داشتيم
پرچم دين مبين ،برديم تا ديوارچين چون كه عزم آهنين واستواري داشتيم
امپرا طوران عالم ،مرتعش ازبيم ما چون رشادتها ي بي حد وشماري داشتيم
اين چنين بوديم تا بوديم با هم متحد از نفاق واز تفرق تا فراري داشتيم
اين چنين بوديم تا بوديم با هم راستگوي از دروغ و ا ز تصنّع ننگ وعاري داشتيم
درميان ما در آمد ،‌عاقبت دست نفاق رفت ازآن، بردباد ، هر عزّ وقاري داشتيم .

راهكار هاي وحدت امت اسلامي درعصر حاضر
وحدت جوهره ي قوام ،پايداري وحيات هستي است وپيامبران سفيران وحدت اسلامي است ؛ به گفته اقبال لاهوري :
برگ وساز كائنات از وحدت است اندر اين عالم حيات از وحدت است.
پيامبر اعظم (ص)‌پيامبر وحدت ورسول رحمت است «‌وجعلني رسول الرحمة ورسول الملاحم»
نداي وحدت طلبانه ي او فرياد وحدت طلبانه ي تمامي انبيااي الهي است واين آّهنگ شيرين در حلقوم مبارك او به كمال نهائي خود مي رسد؛به گفته مولوي:
نام احمد نام جمله انبياء است چونكه صد آمد نود هم پيش ما است.
بدون ترديد امت اسلامي بعنوان امت محمد (ص) رسالت گسترش دعوت او را تا توسعه امت واحده الهي در پهنه گيتي به دوش دارند زيرا :«‌كنتم خيرامت اخرجت للناس ...» وهمانانند كه برگزيدگان خدايند وغير آنان ، زيان كاران؛ زيرا :«‌ومن يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه وهوفي الاخرة من الخاسرين.»
باتوجه به راهكارهاي ارايه شده درسيره نبوي براي رسيدن به وحدت امت اسلامي درزمانه وعصركنوني،  راهها عملي ذيل نيز پيشنهاد مي شود:
1ـ مراجعه به قرآن ، سنت و سيره نبوي وعترت رسول خدا(ص) كه همواره مسلمانان را به وحدت وهمبستگي تاكيد كرده اند .
2ـ تحمل نظرات مخالف ومدارا با پيروان مذاهب .
3ـ دوري از تعصبات خشك گوناگون ملي ،‌قومي ونژادي .
4ـ آشنائي شيعه وسني از آراء ونظريات علمي يكديگر با مطالعه كتب مربوط به يكديگر.
5ـ تعامل انديشمندان فرقه هاي گوناگون اسلامي وگفتگو هاي علمي جهت رفع سوءتفاهم ها .
6ـ آشنائي از توطئه هاي دشمن براي ايجاد اختلاف .
7ـ احترام به مقدسات يكديگر .
8ـ دوري از تهمت وافترا نسبت به يكديگر.
9ـ كنترول افراد تند رو كه موجب نفاق وتفرقه مي گردد.
10ـ تقويت نقطه هاي مشترك .
11ـ ايجاد مراكز آموزشي پژوهشي مشترك .
12ـ ايجاد رسانه ها ي پيام رساني مشترك ، براي تقويت روح وحدت طلبي ، پيام رساني سالم و...

نتيجه
وحدت امت اسلامي ،از اصول مورد تأكيد پيامبر اعظم (ص)‌بوده است.از منظر آن حضرت اقتدار مسلمانان در پرتوي وحدت مي باشد . وحدت امت اسلامي از از راهبردهاي بنيادين واساسي اقتدار امت اسلامي در تمام اعصار وقرون است ؛ پيامبرخاتم (ص)براي تحقق بخشيدن وحدت اسلامي در ميان جامعة آن زمان ، تلاش هاي فراوان نموده اند به گونه اي كه اقتدار وعزت نوپاي جامعة اسلامي عصر رسالت ، برايند وحدت وراهكارهاي ارائه شده ازسوي پيامبر اعظم (ص)بوده است .
از آن جاي كه پيامبر اعظم (ص)‌اسوة كامل زندگي است الگو قرار دادن سيرة آن حضرت، كارآمد ترين راهكارها را براي مسلمانان امروزه در جهت تحقق وحدت اسلامي ارائه مي نمايد.
پيامبر (ص) در آغاز ورودش به مدينه ، قرارداد داير بر وحدت مهاجر وانصار نوشت اوس وخزرج نيز آن را امضاء كردند ؛ پيامبر (ص)‌آيين وثروت آنها را طي شرائطي محترم شمرد .البته اوسيان وخزرجيان صدوبيست سال با هم جنگ كرده ودشمنان خوني همديگر بودند ، پيامبر(ص)‌تمام اين مشكلات را خرد مندانه حل نمود وروزي در يك انجمن عمومي ميان آنان پيمان برادري ديني بست ودوتن دو تن را در راه خدا برادر ديني ساخت، به گونة كه كار برادري بدانجا كشيد كه هر مسلمان برادر مسلمان خود را بر خويشتن مقدم مي داشت.
پيامبر اعظم(ص)‌براي تحقق بخشيدن وحدت امت اسلامي ،پس از فتح مكه در مسجد الحرام ، رسماً دستور ديني صادر كرد واعلان نمود كه مسلمانان برادر همديگرند ومانند يد واحدند .با نفي قوم گرايي وملي گرايي در جهت تحقق وحدت اسلامي كوشش فراوان نمودندواز موقعيت مكاني وزماني ايام حج ومكه مكرمه ، براي تحقق وحدت اسلامي ، بهره برداري شايسته نمودند .
استراتژي حمايت از محرومان وبيچارگان نيز از راهكارهاي اساسي پيامبر (ص)‌در جهت تحقق وحدت اسلامي بوده است كه با اعلام حمايت از قشر محروم وستمديده ،آنان را به مركز واحدي هدايت نمودند تا وحدت اسلامي را تحقق بخشد .تحمل ومداراي حضرت نيز در جهت وحدت اسلامي بوده است .
والسلام عليكم ورحمت الله

فهرست منابع مورد استفاده
1ـ قرآن كريم .
2ـ نهج البلاغه.
3ـ كليات اشعار فارسي،اقبال لاهوري ،بامقدمة‌احمد سروش ، انتشارات كتابخانة سنايي،بي تا.
4ـ‌ السيره النبويه ابن هشام ، دارالوفاء ، بيروت ، بي تا.
5ـ سيرة ابن اسحاق، افست، مؤسسة اسماعليان ، 1368.
6ـ تاريخ تحليلي اسلام ، سيد جعفر شهيدي ، تهران ، مركز نشر دانشگاهي ،چاپ24 ، 1378.
7ـ ينابيع الموده ، سليمان قندوزي ، بيروت ،دارالفكر.
8ـ كنزالعمال ، محمد تقي هندي ، مؤ سسه الرّساله ، 1405 هه.
9ـ الكافي ، محمد ابن يعقوب كليني ، دارالكتب الاسلاميه ،1388 ق.
10ـ سنن ترمذي ، ابي عيسي محمد ابن عيسي بن سوره ، بيروت دارالكتب العلميّه ، 1408هه،1987م.
11ـ الدر المنثور، جلال الدين سيوطي، قم،1404ق.
12ـ تحف العقول، ابو محمد حرّاني ،ترجمه صادق حسن زاده،انتشارات آل علي ،1382.
13ـ سنن ابي داود، سليمان بن الا شعث السجستاني ،بيروت ،دارالفكر.
14ـ خدمات متقابل اسلام وايران ،مرتضي مطهري ،انتشارات صدرا،زمستان 1366.
15ـ صحيح البخاري ،اسماعيل بخاري ،بيروت، داراالعلم،1407.
16ـ صحيح المسلم ، مسلم بن الحجاج القشيري النيسابوري، بيروت ،دارالفكر لطباعه والنشر،بي تا.
17ـ الاصابه في تميز الصحابه ، ابن حجر عسقلاني .
18ـ بحارالانوار، محمد باقر مجلسي ، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403هه،1982م.
19ـ معاني الاخبار ،شيخ صدوق،تصحيح علي اكبر غفاري، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات،1399ق.
20ـ مثنوي معنوي،جلال الدين مولوي ، شركت انتشارات علمي وفرهنگي ،1376 هه ش.

Share