وفای به عهد با کودک

نویسنده : یوسف قربانی
تربیت فرزند

خوی فراگیر بشری
زندگی بشر بدون قرارداد و پیمان نمی چرخد. در هر شهر و روستا و قبیله ای، مردم با هر آیین و مذهبی بر اموری توافق دارند که با اعتماد به این عهد و قرارها، زندگی خویش را پایه گذاری می کنند.
لزوم وفای به عهد، ریشه در فطرت انسان دارد و عقل بشر، سرپیچی از پیمان را کاری نکوهیده می داند. هرکس با دیگری عهد می بندد، از او انتظار پای بندی دارد. گروهی که به تعهد خویش وفادار بماند، امور اجتماعی اش سامان می یابد و به سبب اعتماد و گمان نیک که به یکدیگر دارند، در آسایش و آرامش روانی به سر می برند. هرچه آدمی به تعهد خویش وفادارتر باشد، آسایش و آسودگی خاطرش بیشتر خواهد بود. در مقابل، آن که به عهد و گفته های خود وفادار نماند، بی نظمی و سرآسیمگی به زندگی اش رخنه خواهد کرد.
خانواده نیز بر اساس عهد و پیمان شکل می گیرد و سنگ بنای  آیین مهرورزی در خانواده را محکم می کند. برای نهادینه ساختن فرهنگ وفاداری میان افراد جامعه، باید از زمان کودکی و در محیط خانواده، این خوی پسندیده را در سرشت پاک کودکان پرورش داد. پدر و مادر باید با مراقبت بر کردار خود و عمل کردن به وعده هایی که به کودک می دهند، او را به گونه ای تربیت کنند که به پیمان داری خو کند و خلف وعده را کاری زشت و روی گردان از قانون فراگیر فطرت بداند.

خشتی بر بنای کج
یکی از مسائل مهم در تربیت کودک، به کار بردن راستی و اخلاص در گفتار و رفتار با کودک و پرهیز از دروغ، عهدشکنی، دورویی و فریب است. کودک هم راستی را خوب درک می کند و هم دروغ و عهدشکنی را. پدر و مادری که می پندارند کودک این مسائل را نمی فهمد و آنها بدون دردسر، تنها با دادن وعده ای دروغین می توانند به خواست خویش و صلاح فرزندشان برسند، سخت در اشتباهند. البته شاید به ظاهر، آنها از این راه به خواست خویش برسند، ولی در واقع، بزرگ ترین گرفتاری را برای خود و فرزند آفریده اند که چه بسا تا آخر عمر متوجه این تأثیر شوم نشوند و آن، القای صداقت گریزی، بی وفایی به عهد و آموزش دروغ و فریب است. این گونه پدران و مادران با این کار، بنیاد اخلاق فرزند خویش را بر خشتی کج می نهند؛ زیرا کودک، دورویی، صداقت نداشتن و به وعده وفا نکردن والدین را می فهمد و از گفتار و رفتارشان تقلید می کند و این، الگوی نادرستی برای رفتار و گفتار او خواهد بود. آیا به راستی، این بزرگ ترین مشکل در تربیت عملی کودک نیست؟

نوعی دروغ
صداقت نداشتن با کودک و دادن وعده های بی اساس به او، نوعی دروغ است و دروغ، بدترین گناهان و زشت ترین عیب هاست. خدای سبحان می فرماید: «إِنّما یفْتَرِی الْکَذِبَ الّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِایاتِ اللّهِ؛ همانا کسانی دروغ می بافند که به آیات خدا ایمان ندارند». (نحل:105)
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) نیز فرموده است: «از دروغ بپرهیزید؛ زیرا دروغ به بدکاری می کشاند و بدکاری، آدمی را به جهنم می رساند.» باز می فرماید: «خیانتی بزرگ است که به برادرت سخنی  گویی که او تو را راست گو شمارد، [درحالی که] تو به او دروغ بگویی».
از امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) نیز نقل است که فرمود: «بنده مزه ایمان را نمی یابد تا دروغ را ترک کند؛ چه شوخی باشد و چه جدی.» و امام باقر(علیه السلام) فرمود: «دروغ، ویران کننده ایمان است».
امام حسن عسگری(علیه السلام) هم می فرماید: «همه پلیدی ها در خانه ای نهاده شده و کلید آن خانه، دروغ است».

آثار ضد تربیتی عهدشکنی
عهدشکنی با کودک و دادن وعده های دروغین به او، از سه نظر آثار ضدتربیتی برای کودک در پی خواهد داشت:
1. والدین و مربیان، الگوهایی عملی برای کودکان هستند و کودکان رفتارها و گفتارهای ناپسند بزرگ ترها را تقلید می کنند. بنابراین، عهدشکنی و وعده های دروغ والدین و مربیان، درس عملی رفتار و گفتار زشتی است که تأثیرگذاری آن، از آموزش با گفت وگو بسیار بیشتر است.
2. والدین و مربیان با این گونه رفتارها، اعتماد کودک را در گفته ها و کارهای خود از دست می دهند و تلاش ها و برنامه های آموزشی ـ تربیتی آنها در او بی اثر خواهد شد.
3. پدر و مادر و مربیان از این راه به شخصیت کودک آسیب  می رسانند. کودکی که به دور از راستی، با او رفتار شده و به وعده  ای که به او داده اند، وفا نشده است، احساس می کند ارزش او همان است که دیگران با او رفتار می کنند؛ زیرا اگر ارزش و احترام و شخصیت داشت، این گونه با او رفتار نمی کردند.

در حال تماشا
بچه ها همیشه در حال تماشای پدر و مادرند. پس به راحتی از رفتارهای زشت آن دو آگاه می شوند. دیگر جمله «آنچه من می گویم، بکن، نه آنچه را انجام می دهم»، مصداق ندارد. مغز کودک بسیار حساس تر و دقیق تر از دوربین عکاسی و فیلم برداری است. او از کارهای پدر و مادر با دقت و به همراه جزئیات تصویربرداری می  کند و در زندگی آینده اش آنها را به کار می گیرد. کودک با درک طبیعی و فطری خویش، ضرورت وفای به عهد را می فهمد و وقتی پدر و مادر به او وعده می دهند، از آنان انتظار دارد که به وعده شان عمل کنند. پدر و مادر اگر به قولشان پای بستند، کودک نیز درس وفاداری را از راه چشم و دیدن فرامی گیرد و اگر آنان عهد خود را شکستند، فرزند، دل شکسته و بی اعتماد می شود و پدر و مادر را خلاف کار می داند. اگر ما پدرها و مادرها، رفتارهای درست را فقط با سخن گفتن به بچه ها بیاموزیم، ولی خود به آنها عمل نکنیم، فشاری بر خود احساس نخواهیم کرد. فرزندانمان هر کاری که ما بکنیم، انجام می دهند. اگر پدر و مادر عهدشکن باشند و با وعده های دروغ کودکان را فریب دهند، با رفتار نادرست به کودکان درس عهد شکنی می دهند و در عمل، به او یاد می دهند که انسان می تواند بنا بر مصالح خویش، وعده های دروغ دهد و سپس آنها را زیر پا بگذارد. کودکان بی آلایش و بی گناه، صدها دروغ و خلف وعده از پدر و مادر می بینند. آیا از چنین کودکانی انتظار می رود که باوفا باشند؟ فرزندانمان آنچه را ما انجام می دهیم، بازتاب می دهند. این حقیقت باید به صورت انگیزه ای قوی برای هریک از ما درآید که خود را بهتر سازیم، بر ضعف هایمان غالب آییم و نقاط قوت کردارهایمان را تقویت کنیم، به گونه ای که فرزندانمان از آنها بهره بگیرند.

خیانت بزرگ
برخی پدران و مادران برای آرام کردن کودک، به دادن انواع وعده های دروغ دست می آویزند: برایت شیرینی، بستنی، شکلات، میوه، کفش، دوچرخه، لباس و اسباب بازی می خریم و تو را به مهمانی و گردش می بریم. مثلاً برای اینکه داروی تلخی را به خورد بچه دهند، از این گونه وعده ها می دهند یا برای اینکه پیش دکتر و آمپول زن برود،  به او نویدهای واهی می دهند.
بسیاری از خانواده   ها، روزانه وعده ها و نویدهای فراوانی به کودکان خود می دهند که به بیشتر آنها عمل نمی کنند و البته این وعده های بی سرانجام را با آگاهی از اینکه بسیاری از آنها عملی نخواهد شد، به کودکان می دهند.
آیا پدران و مادران می دانند که این عهدشکنی ها تا چه اندازه بر روح حساس کودکان تأثیر منفی می گذارد و بدین وسیله، چه خیانت بزرگی در حق آنها مرتکب می شوند؟ کودک با شنیدن یا دیدن عملی ناپسند از پدر و مادرش و هرکس که با او ارتباط نزدیک دارد، چنان تأثیر می پذیرد که آثارش تا آخر عمر برطرف نمی شود. این گونه پدران و مادران، ضمن ارتکاب خلف وعده که عملی زشت و گناه است، کودکی عهدشکن تربیت می کنند که زشتی و گناهش، از خود عهدشکنی بزرگ تر است.

در آیینه روایات
پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت پاکش با همه گروه های مردم، به ویژه با کودکان، با اخلاص و راستی رفتار می کردند. ناراستی و وعده دروغ از گناهانی است که در کلام آنها به  شدت نهی شده  است. نمونه هایی از آنها را نقل می کنیم:
1. پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرموده است: «هرگاه یکی از شما به کودکش وعده ای داد، باید به آن وفا کند»
2. نیز فرمود: «هیچ  یک از شما نباید به فرزندش وعده ای دهد و به آن وفا نکند؛ [زیرا] دروغ گویی [کودک] را به بدکارگی سوق می دهد و بدکارگی [هم او را] به سوی آتش می کشاند».
از این دو روایت چنین درس می گیریم: «یا وعده مَدِه، یا وفا کن» و «وعده ناراست، پیش درآمد بزهکاری است».
3. در روایتی،  پیامبر بزرگوار مرز دروغ را در رفتار با کودک به ما نشان داده است: «هرکس به کودکی بگوید: «بیا و این را بگیر»؛ آن گاه به وی چیزی ندهد، دروغ گفته است».
4. حضرت رضا(علیه السلام) فرموده است: «آن گاه که به کودکان وعده می دهید، به آن وفا کنید؛ زیرا آنان می پندارند که شما روزی دهنده ایشان هستید. همانا خداوند شکوهمند بزرگوار بیشترین خشم خود را بر کسانی می بارد که به زنان و کودکان بی مهری کنند».


منبع ماهنامه طوبی شماره 35

Share