زندگي امروز با حضرت زهرا(سلام الله عليها)

مولود شفيعي
حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها)

مکتب فاطمه (سلام الله عليها) مکتبي اعجازآميز است. مکتبي است که تمام آثار درخشان پديد آمده از اين مکتب، حيرت آدمي را بر مي انگيزاند. هر بُعد و جنبه اي از حيات فاطمه (سلام الله عليها)که مورد مطالعه قرار مي گيرد، نکته آموزنده و هدايت کننده و شگفت آوري دارد. برکات آن بر همه افراد نازل است و بر امتي که خواستار رهايي است نازل تر. چه بسيارند درس هايي که از زمينه هاي مختلف زندگي فاطمه (سلام الله عليها)حاصل مي شود و مسلمانان با استفاده از آنها، مي توانند راه حيات را براي خود هموار سازند. از مسايل درس آموز حيات فاطمه (سلام الله عليها)، مسأله همسرداري و خانه داري اوست. بناي زندگي ويژه اي که اساس آن مبتني بر اهداف و مقاصد انساني و الهي، انس و صفا، تکميل و تکامل، خلوص و وحدت بوده است و ثمره آن رشد طرفين، توليد نسل و گزينش بر اساس کفويت ايماني و اخلاقي و برتري يکي بر ديگري در رديف افسانه هاست. 
خانه فاطمه (سلام الله عليها)
نخست از خانه فاطمه (سلام الله عليها)حرف بزنيم، جايي که او و علي (عليه السلام)در آن زندگي کرده اند و گل هاي بوستان خود را در آن پرورش داده اند. تا مدت هاي زياد، آن ها در اطاق اجاره اي زندگي را سرکرده اند که دور از خانه پيامبر بود. بعدها رسول خدا با يکي از صحابه سخن گفت و خانه اجاره اي آن ها را به محلي نزديک تر به خود آورد و سال ها گذشت تا آن ها خود صاحب خانه اي و حجره اي کوچک شدند. اين خانه که در کنار خانه پيامبر بود و بيش از يکي دو متر با آن فاصله نداشت، خانه اي بود کوچک و محقر، فرش آن شامل حصيري بود که تنها نيمي از اطاق را مي پوشاند و نيم ديگر با شن نرم مفروش بود. درب آن يک لنگه اي و معرف فقر اهل خانه. در اين خانه فاطمه (سلام الله عليها)با علي (عليه السلام)هم راز و بهتر بگوييم هم بند و هم سلول بود. از ديدي محلي براي زندگي و مسکن است، از سويي ديگر کارگاهي است براي کارهاي دستي فاطمه (سلام الله عليها) که براي کمک معاش و يا در بسياري از موارد براي خدمت به فقرا و مساکين انجام مي گرفت و از جهتي مرکز آمد و شد ياران علي (عليه السلام)، دوستان فاطمه (سلام الله عليها)، زنان مسأله دار و هدايت خواهي بود. 
فاطمه (سلام الله عليها)اين خانه را مدرسه و دانشگاهي ساخته بود، نه تنها براي فرزندان خود، بلکه براي زنان مسلمان که سوالات مذهبي خود را از او مي پرسيدند. آن را کانون مقدسي ساخته بود که اعضاي خانه آن را سنگري دانسته، پناه و سکون خود را درآن جا مي جستند. اين کانون مطمئن ترين محل آرامش و پناه علي (عليه السلام) بود. 
اهميت خانه داري
فاطمه (سلام الله عليها)از کساني نبود که خانه داري را کاري کوچک بشمرد و يا خانه را به شوق اداره و منصبي ترک گويد و يا آن را محل و مرکزي براي بلند پروازي خود قرار دهد. او به اين نکته آگاه بود که کانون خانوادگي و اداره آن کمتر از اداره يک کشور نيست و حتي پايه کشورداري به حساب مي آيد. و هم مي دانست و از زبان پيامبر شنيده بود که خدمت در خانه و خانه داري داراي اجر و حسنه است، حسنه اي که هيچ کاري از زن با آن برابري نمي کند. 
روزي رسول خدا از اصحاب خود پرسيد: زن در چه حالي به خدا نزديک تر است؟ و اصحاب پاسخ درست آن را ندانستند. فاطمه (سلام الله عليها)اين سخن را شنيد و پيام فرستاد: «زن در حالي به خدا نزديک تر است که ملازم خانه باشد و از آن بيرون نشود. »
او مي دانست که خانه سنگر است، پايگاه اجتماعي اعضا است، همانند يک نهاد اجتماعي گران قدر است و کاري براي زن از نظر ارزشمندي معادل خانه داري نيست. بدين سان، هم خود را به خانه داري نهاد و اداره و مديريت آن و نيز تربيت فرزند را در آن به وجهي نيکو پذيرا شد. او در اين راه احساس خجلت و ننگي نداشت و زير بار وظايف آن شانه خالي نمي کرد. 
مرکزيت خانه اش در مسير تربيت فرزند، مشاوره و همدلي با علي (عليه السلام)و مهرورزي به اهل خانه بود و حاصل چنين اقدامي، فاطمه (سلام الله عليها) را بيش از پيش محبوب کرد و او را راضي به اين تقسيم کار پيامبر بود که کار درون خانه از آن او و کار بيرون خانه از آن علي (عليه السلام) باشد و خداي را بر اين امر سپاس گزار و شاکر بود. 
مسئوليت در خانه
او به فرموده رسول گرامي اسلام، رييس خانه بود. کدبانويي مجرب که گويي تمام دوره هاي مديريت خانواده را گذرانده و به وظايف خود نيکو آشنا بود. مسئوليتش سنگين بود، در آن روزگار دشوار؛ آن هم در دوره فقر خاندان پيامبر او بايد به امور زير مي رسيد: 
ـ سر و سامان دادن امور خانه، آن هم خانه اي که مرکز آمد و رفت است و چند کودک خردسال درآنند. 
ـ تربيت و اداره و نظافت و سرپرستي فرزندان که آن هم کاري اندک و آسان نيست. 
ـ پيشه وري و صنعت گري چون بافتن پيراهن براي فرزندان و يا پشم ريسي براي کمک به معاش. 
ـ آسياب کردن گندم يا جو با دستاس که رسول خدا فرموده: «دست فاطمه (سلام الله عليها)در اين راه زخمي شده است. »
ـ آوردن آب از بيرون که در آن روزگار اين هم مشکلي براي فاطمه (سلام الله عليها)بود و خانه ها آب نداشتند. 
ـ هدايت و سرپرستي زنان جديدالاسلام که از برکت فاطمه (سلام الله عليها)هدايت مي شدند. 
و بالاخره کارهاي ديگري که هر زني بدان واقف است و به اصطلاح خودشان از بام تا شام در خانه مي دوند ولي باز هم کارشان نيمه کاره مي ماند. براي تهيه مختصر غذايي آن هم وقت مي گذراند ولي باز هم مطبوع طبع آن ها قرار نمي گيرد. درک سنگيني مسئوليت او ميسر نيست، مگر آن گاه که آدمي خود در شرايط آن قرار گيرد. 
سکون خانه
خانه فاطمه (سلام الله عليها)از آن خانه هايي است که خدا خواسته نام او در آن جا بلند گردد و مورد تسبيح و تقديس باشد. طبيعي است که چنين خانه اي نمي تواند مرکز آشفتگي و هرج و مرج باشد. نخستين چيزي که بايد در آن حضور داشته باشد سکون و آرامش است و فاطمه(سلام الله عليها) سعي داشت چنين کند. او مي داند که ترقي و عظمت شوهر، کوشش و تلاش ارزنده او تا حدود زيادي مرهون زندگي آرام و ساکن او در محيط خانه است و خانه بايد سنگر آرامش و محل تجديد قوا باشد تا شوهر بنشيند، درست نقشه بکشد و درست طراحي کند و درست تصميم به اجرا و عمل بگيرد. خانه بايد در سکون و آرامش باشد تا شوهر بتواند در آن خانه احساس راحتي کرده و مشقات بيرون را از تن به در نمايد. 
خانه فاطمه (سلام الله عليها)براي علي(عليه السلام)چنين وضعي داشت. علي (عليه السلام)در کنار زهرا(سلام الله عليها)احساس آرامش مي کرد و حتي هرگاه که از حوادث و مشکلات زندگي به ستوه مي آمد به سنگر خانه پناه مي برد و در آن جا کمي با فاطمه (سلام الله عليها)سخن مي گفت و تجديد قوا مي کرد و از نو سرگرم کار و تلاش و مبارزه مي شد و اين امر در سراسر زندگي علي (عليه السلام) وجود داشت، حتي پس از وفات فاطمه (سلام الله عليها) و در سر مزارش. 
گرمي و روشنايي کانون
فاطمه (سلام الله عليها)در محيط خانه چون ماهي درخشان بود که نور وجودش، کانون خانه و دل علي (سلام الله عليها)را روشن مي کرد. او مصداق اين آيه قرآن بود که : «او روشني بخش خانه بود، ديدارش رنج ها و غصه ها را از دل مي زدود(1)». علي (عليه السلام)خود فرمود: «وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي کردم تمام غم و غصه ام زدوده مي شد. (2)»
فاطمه (سلام الله عليها) کانون خانواده را گرم مي داشت، علي (عليه السلام) و فرزندان را دل به اين خوش بود که در کنار فاطمه اند و در آن کانون اند. از ديدي، او چون شمعي بود که پروانه ها را به دور خود جمع کرده، به آن ها گرمي و نور مي داد. خانه اش کانون انس و صفا بود. اعضاي خانه با هم انس و آشتي و معاونتي داشتند و در کمال هم رنگي و صداقت، در سايه ايمان به خدا و رسول و کتاب او زندگي مي کردند. اگر علي (عليه السلام)تصميمي مي گرفت همگان همراه او بودند و اگر فاطمه (سلام الله عليها)تصميمي اتخاذ مي کرد ديگر افراد خانه با او همگام مي شدند و بالاخره فاطمه (سلام الله عليها)در گرم داشتن کانون لطف و عنايت به همسر، رحمت و دلسوزي به فرزندان، مصداق حديث پيامبر بود که، خيرنسائکم، الطفهن بازواجهن و ارحمهن باولادهن(3)و مصداق احاديث ديگر رسول چون عفيفه بودن، شوهر دوست و فرزند دوست بودن و ضمن اين که او خود ملهم به الهامات الهي بود. 
اصل ساده زيستي
روزي پيامبر وارد منزل فاطمه (سلام الله عليها)شد، دخترش را ديد که روي زمين نشسته با يک دست فرزندش را در آغوش گرفته و با دست ديگر با آسياب دستي گندم ها را آرد مي کند، اشک در چشمان پيامبر حلقه زد و فرمودند: «دخترم، تلخي ها و مشکلات دنيا را به ياد شيريني و سعادت بهشتي بر خود گوارا ساز. »
ساده زيستي و ساده پوشي و زندگي با روح و صفا، سبک و سيره فاطمه (سلام الله عليها)بود و بر دوري گزيدن از اسراف کاري و زندگي در اسارت تجملات اصرار مي ورزيد؛ چرا که زندگي پر زرق و برق و تجملي به جاي اين که انسان را به نيک بختي و آزادي و آزادگي و آرامش خاطر برساند او را به انواع قيد و بندهاي بيهوده گرفتار مي نمايد. 
اصل فروتني و مديريت پذيري
حضرت فاطمه (سلام الله عليها)در پاسخ درخواستي از سوي حضرت علي (عليه السلام)مي فرمايند: «خانه، خانه توست، زنان همراه مردان هستند و من در هيچ کاري با تو مخالفت نمي کنم. »
با اين که حضرت (سلام الله عليها)در ابعاد گوناگون زندگي ممتاز و هم سنگ اميرمؤمنان بودند و از لحاظ موقعيت معنوي و جايگاه اجتماعي و خانوادگي نيز همانند ايشان بودند. اما نه تنها در قلمرو زندگي به ويژه خانه و خانواده خود را با همتاي خويش هماهنگ و همراه مي کردند، بلکه در شرايط حساس و سرنوشت ساز از ديدگاه و موضع خويش به احترام آن حضرت گذشت مي کردند. 
اصل عشق و صميميت در خانواده
آن بانوي بزرگوار، در همه ابعاد زندگي، به ويژه در زندگي مشترک الهام بخش و در رابطه با حقوق ديگران، سيره اش وفا و وفاداري بود. چرا که ايشان رهروان خويش را بر اين انديشه رهنمون مي کردند که وقتي ميان دو جوان پيمان زندگي مشترک بسته مي شود، زندگي انفرادي آنان به يک زندگي اجتماعي تبديل مي گردد و امضاي اين پيمان مقدس و انساني بدان مفهوم است که آن دو انسان با هم پيوند مي بندند تا پايان زندگي يار و ياور و وفادار يکديگر و رفيق راه هم باشند. خود حضرت نيز در اين رابطه مي فرمايند: «اي پسر عمو! از روزي که با تو زندگي کرده ام نه به تو دروغي گفته و نه خيانتي کرده و نه با تو مخالفتي ورزيده ام. »
اصل همسرداري
حضرت فاطمه (سلام الله عليها)مي فرمايند: «واي به حال زني که شوهرش را خشمگين کند و خوشا به حال کسي که همسرش از او خشنود باشد. »سيره فاطمه (سلام الله عليها)در زندگي مشترک، رعايت دقيق و ظريف حقوق و حرمت همتاي زندگيش بود. از اين رو کسي که انتظار دارد حقوق و حرمت او از سوي ديگران رعايت گردد و شخصيت و کرامت او گرامي داشته شود، خود بايد حقوق و حرمت ديگران را پاس دارد. 
اصل برنامه ريزي در خانواده
حضرت فاطمه (سلام الله عليها)سمبل نظم و انضباط، نمونه ظرافت، دقت و تدبير بود. ايشان بر اين باور بود که دينداري و دين باوري راستين، پاي بست بودن به حساب و کتاب، قانون و مقررات و داشتن نظم و برنامه در زندگي مي باشد. 
اصل همکاري و کمک کاري
حضرت فاطمه (سلام الله عليها) در تنگنا، خستگي و دشواري زندگي بود، ولي چنان نبود که شوهري خودخواه و تن پرور داشته باشد که اين همه کارها و تلاش ها را وظيفه خاص زن بداند و کمک کارش نباشد. نه، علي(عليه السلام) چنين مردي نبود. او در کار و تلاش مردانه اش کمتر از فاطمه (سلام الله عليها)نبود. چه بسيار از کارهاي خانه را او انجام مي داد. حتي با فاطمه (سلام الله عليها)مي نشست و گندم آسياب مي کرد و حتي در مواردي نان مي پخت، رسيدگي به امور بيرون، تهيه نان براي چنان خانواده اي با فرزندان متعدد، آن هم کار و اشتغالي مشروع، آب کشي براي مزرعه و درختان، کار فردي براي آبياري درختان، حضور در جبهه و صحنه رزم، دستگيري از بينوايان، بردن نان و آذوقه براي دردمندان، عبادت رسمي و حضور در عرصه هاي سياسي خود کاري بس وسيع و پردغدغه بود. در عين حال هرآنگاه که از کار روزمره فارغ مي شد و به خانه مي آمد با همان بدن خسته به کمک فاطمه (سلام الله عليها)مي شتافت. اصلاً يکي از عوامل شادابي و تکامل خانواده ها تعيين حدود مسئوليت افراد در خانواده است. با تقسيم کار، عدالت اجتماعي در محيط کوچک خانواده سعادت مي آفريند. تفاهم و تعاون دو اصل لازم اخلاقي در تشکيل و پايداري سالم نظام خانوادگي است. 
از ديدگاه اسلام مرد حق ندارد همسر خويش را به چشم يک خدمتکار بنگرد و کارهاي خانه را وظيفه واجب او بداند. اين صفا، ايثار، صميميت، رأفت و عطوفت زن است که زمينه پذيرش کارهاي طاقت فرسايي، چون: خانه داري، فرزندداري و همسرداري را پديد مي آورد. از اين رو اسلام مرد را موظف مي کند که همچون گلي پربها از همسر خويش مراقبت کند. 
اما گذشته از اين صحبت ها، آيا من و شماي مادر و همسر که امروز کار و فعاليت در اجتماع و جامعه، جزء جدايي ناپذير زندگي مان شده، چقدر به خانه و همسر و فرزندانمان مي رسيم. اگر واقعاً درجه اهميت و اولي را به خانه داري و همسرداري و فرزندپروري که وظيفه اصلي ماست داده ايم و به کار بيرون مان هم مي پردازيم که عادليم و خوش انصاف و حق هم همين است که همسرمان برتر از يک گل از ما مراقبت و نگهداري و حفاظت نمايد. اما اگر نه، کار خانه را ننگ و عار مي دانيم و فراموش کرده ايم که براي چه ازدواج کرده ايم و قرار نيست فرزنداني بي ادب و بي تربيت تحويل جامعه بدهيم و مي بايست اول به نيازهاي همسر و فرزندانمان که هم حق طبيعي آن هاست و هم به واسطه برآوردن اين نيازها در درجه اول اين خودمان هستيم که به آرامش مي رسيم، لازم است در نظريات و باورهايمان پالايش کنيم و با تفکر و تأمل، به خود برسيم و به زن بودنمان. زني که کرامت و شرافت و بزرگي اش برتر است که از دامن زن، مرد به معراج مي رود... 

 

منابع
1 ـ در مکتب فاطمه (سلام الله عليها)دکتر علي قائمي
2 ـ جامي از زنان کوثر، استاد محمد تقي مصباح يزدي.
3 ـ نهج الحياه.
4 ـ بحارلانوار.
5 ـ بيت الاحزان.
6 ـ دلائل الامامه.
7 ـ فرهنگ فاطمه.
8 ـ سيري در سيره ريحانه پيامبر.
9 ـ بانوي نمونه اسلام.
-----------------------------------
منبع : ماهنامه موج عصر شماره 13 و 14
--------------------------
پي نوشت:
1 ـ 19/انسان
2 ـ مناقب خوارزمي /ص256.
3 ـ نهج الفصاحه.

Share