روان شناسى خواب و رؤيا/ بخش اول

حسن فراهانى
خواب و رویا

مقدمه 
خوابيدن همچون غذا خوردن و آشاميدن يكى از مهم ترين اعمال حياتى به شما مى رود. هر جاندارى از جمله موش، فيل و حتى سوسك ها نيز مى خوابند. تمام جانداران مهره دار، حتى ساده ترين انواع جانداران بدون خواب قادر به ادامه حيات خود نيستند. انسان ها در شب به خواب مى روند، اما برخى از جانوران شب شروع به فعاليت مى كنند. 
شواهد نشان مى دهد كه عامل اصلى تعيين طول مدت خواب جانداران، بيش از هر چيز، به جثه و شدت سوخت و ساز بدن جاندار بستگى دارد. بر همين اساس، خفاش ها در طول شبانه روز، دست كم بيست ساعت در خواب به سر مى برند. در حالى كه، اسب ها تنها دو ساعت نياز به استراحت و خواب دارند. على رغم اين تفاوت ها در ميان جانداران، عمل خوابيدن، دست كم در ميان پستان داران، مشخصه هاى بيولوژيكى بسيار مشابه و تقريباً يكسانى دارد. هنگام خواب، بدن اين جانداران سست شده، دماى بدن و عمل غيرارادى سوخت و سوز به ميزان زيادى كاهش مى يابد. 
اين نوشتار نيم نگاهى به خواب و فرايند آن از منظر روان شناسى دارد. 

خواب در قرآن و سنّت 

از نشانه هاى قدرت خداوند و اسرار خلقت حكيمانه او خواب است. قرآن كريم مى فرمايد: «از نشانه هاى قدرت اوست خوابيدن شما در شب و روز، تا اين كه از فضل پروردگار به طلب روزى برخيزيد، در اين (حالت) براى قومى كه سخن حق را بشنوند، عبرت هايى است.» (روم: 23) 
البته، برخى از مفسّران عقيده دارند «نوم» بخشى از خواب است كه در آن «رؤيا» تحقق مى يابد. در سوره صافات، از زبان حضرت ابراهيم(عليه السلام)مى فرمايد: «انّى ارى فى المنام»; «در خواب ديده ام...» خواب براساس نظر قرآن، آرامش انسان را تضمين مى كند، چنان كه مى فرمايد: «والنّومَ سباتا...» (فرقان: 47) 
همچنين مى فرمايد:«وجعلنانومكم سباتاً» (نبأ: 9) سبات از ماده سبت بر وزن وقت به معنى قطع شدن و تعطيل گرديدن و استراحت است. مجمع البحرين، ج 1، ص 319، ذيل سبت از آن جا كه خواب موجب سستى انسان مى شود، خداوند از هرگونه خوابى، اعم از سبك و سنگين، منزه است: «الله خدايى است كه هيچ خدايى جز او نيست، زنده و پاينده است، نه خواب سبك او را مى گيرد و نه خواب سنگين» (بقره: 255) 
از آيات قرآن برمى آيد كه خواب شباهت بسيار زيادى با مرگ دارد: «خداوند است كه در وقت مرگ جان ها را مى گيرد و نيز جان آن هايى را كه به خواب رفته و هنگام مردن آن ها فرا نرسيده است، پس جان هايى را كه حكم مرگ بر آن ها جارى شده در نزد خود نگاه مى دارد و ديگران را تا زمانى كه معيّن است، باز مى فرستد. در اين، براى آن هايى كه فكر مى كنند نشانه هايى روشن وجود دارد.» (زمر: 41) اين آيه به روشنى بيان مى كند كه مرگ و خواب از يك جنس هستند و لذا براى هر دو، لفظ «توفّى» به كار برده است. اين واژه به معنى «به طور كامل اخذ كردن» است. در آيه ديگرى نيز لفظ «توفى» به كار ر فته است: «و او پروردگارى است كه شب هنگام شما را مى ميراند و هرچه در روز انجام داده ايد، مى داند. آن گاه بامدادان شما را زنده نموده تا آن هنگام كه عمرتان به انتها برسد، سپس بازگشت شما به سوى اوست و از آنچه كرده ايد، شما را آگاه مى نمايد.» (انعام: 60) 
در هنگام خواب، بدن انسان روى زمين است، ولى روح او دريافت شده و در عوالم ديگر سير مى كند و سپس به سوى جسم برمى گردد. روح با يك سرعت و شكل مشخصى از بدن خارج مى شود و بسته به نوع و شدت خواب، از جسمِ خوابيده فاصله مى گيرد و تنها يك پيوند ضعيفى بين آن ها برقرار است. حال، اگر جسم براثر عامل خارجى مانند ضربه و صدا تحريك شود، روح كه بايستى با يك سرعت معمول و مشخصى به جسم و بدن بازگردد، با سرعتى فوق العاده به بدن باز مى گردد كه معمولاً با يك شوك عصبى و بيدار شدن همراه با ناراحتى زياد همراه است. عوام اين حالت را «پاره شدن چرت!» گويند. در واقع، اين حالت نتيجه بازگشت غيرمنتظره روح به بدن مى باشد. 
رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) بعد از بيدارى از خواب شب، سر را به سجده مى گذاشتند و اين ذكر را بر زبان جارى مى نمودند: «سپاس خداوندى را كه مراميراندوپس زنده كردوبه سوى اوست بعثتورستاخيز.»[1]
خواب عميق، بسيار به مرگ شباهت دارد. انسان در اين مرحله، فاصله اندكى با مرگ دارد. 
حضرت امام محمدتقى(عليه السلام) درباره حقيقت مرگ مى فرمايند:«مرگ همين خوابى است كه هر شب به سراغ شما مى آيد، با اين تفاوت كه در موت، انسان بيدار نمى شود، مگر در روز قيامت، افرادى كه در خوابند، به وسيله رؤيا شادمان و يا غمگين مى شوند. چنين احوالاتى براى انسان در برزخ نيز پيش مى آيد.»[2] 
در فرهنگ اسلامى[3]، خواب ها انواع گوناگونى دارند: صادقه، فيلوله، قيلوله، حيلوله و غيلوله و... . 
فيلوله، به خواب پس از طلوع آفتاب و ابتداى روز گويند كه موجب ضعف آدمى مى شود. قيلوله، به خواب پيش از ظهر، به ويژه پيش از نماز ظهر و عصر، گويند. حيلوله، به خواب هنگام اذان ظهر و بعد از آن مى گويند كه از آن به خواب ظلمت هم تعبير شده است. غيلوله، به خوابى كه در انتهاى روز صورت مى گيرد و موجب امراض بدنى است، اطلاق مى شود. 

شيوه هاى خوابيدن 

امروزه دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند كه زمانى كه شخص روى يك پهلو مى خوابد، به دليل وارد آمدن فشار به يك قسمت از بدن، گردش خون در لايه هاى سطحى پوست مختل مى گردد. در نتيجه، اكسيژن در اين بافت ها مستهلك شده و گاز كربنيك زياد مى شود. حركت در خواب (غلتيدن) براى رفع اين مسموميت از بدن است.[4] اين امر براى مسلمانان تازگى ندارد; زيرا در قرآن كريم آمده است كه خداوند اصحاب كهف را از اين دنده به آن دنده و از راست به چپ مى گرداند: «و ما آنان را به دست راست و دست چپ مى گردانيديم.» (كهف: 17) 
وضعيتى كه هر فرد در آن حالت با اطمينان خاطر به خواب مى رود، نشانه طريقه اصلى زندگى او و نيز خصوصيات شخصيتى، رفتار و واكنش هاى او نسبت به خويش و افراد ديگر است. انسان به يكى ازچهارحالت اصلى ذيل به خواب مى رود: 
1. وضعيت جنينى كامل 2. وضعيت دمر3.وضعيت طاق باز4.وضعيت نيمه جنينى. 
وضعيت جنينى كامل: در اين وضعيت شخص به پهلو و همانند وضعيت جنين در رحم مادر مى خوابد. در اين حالت، زانوها خم شده و تا زيرچانه بالا مى آيد. افرادى كه به اين حالت مى خوابند، تا حد امكان از مقابله با حوادث زندگى دورى كرده و به محدود كردن مسائل زندگى اكتفا مى كنند. 
وضعيت دمر: استفاده از وضعيت دمر نشان دهنده كوشش شخص در تصاحب فضاى بيش تر و در آغوش گرفتن هر چه بيش تر آن است. در اين حالت، صورت رو به بستر قرار گرفته و ساق ها كشيده شده و پاها كمى از هم جدا قرار مى گيرد. افرادى كه به اين حالت مى خوابند، به لمس هرچه بيش تر دنياى خود نيازمندند. كسانى كه در برابر حوادث ناخواسته احساسى ناامنى بيش ترى مى كنند به حالت دمر مى خوابند تا بهتر بتوانند بر حوادث احتمالى چيره شوند. 
وضعيت طاق باز: اين افراد به پشت مى خوابند. بيش تر افرادى كه به وضعيت طاق باز مى خوابند، در دوران كودكى دردانه پدر و مادر بوده و از اعتماد به نفس زيادى برخوردارند و عملاً افرادى بى آلايش بوده و نسبت به حوادث دنيا تعصبى ندارند. 
وضعيت نيمه جنينى: بيش تر افراد در اين وضعيت به خواب مى روند; يعنى به پهلو خوابيده و پاها را از زانو خم كرده و به طرف شكم مى آورند. در اين حالت قدرت تحرك بدن بيش تر بوده و حرارت بدن تلف نشده و جريان هوا نيز در اطراف آن بسته نمى شود. 
معمولاً هر فرد در طول يك خواب كامل، دوازده وضعيت خوابيدن به خود مى گيرد. بعضى از وضعيت هايى كه شخص در طول خواب به خود مى گيرد، موقتى و بسيار كوتاه مدت اند. انسان هيچ گاه وضعيت خواب خود را عوض نمى كند مگر آن كه وضعيت و موقعيت زندگى خويش را تغيير دهد. اصولاً هر يك از وضعيت هاى خواب به گونه اى دقيق وضعيت زندگى هر فرد را نشان مى دهد. در جريان روان درمانى، با بهبودى وضع روانى بيمار، وضع خوابيدن نيز تغيير خواهد كرد.[5]

وضعيت پاها و دست ها 

دست ها و پاها از مهم ترين اجزاى بدن به شمار مى روند. وضعيت قرار گرفتن دست و پاها در خواب، چگونگى زندگى فرد و ميزان موفقيت وى را در زمينه هاى مختلف نشان مى دهد. در زندگى روزمره به طور معمول از دست ها براى بيان عواطف و احساسات استفاده مى شود. جاگيرى دست ها معمولاً با وضعيت اوليه خوابيدن ارتباط دارد. گرفتن دست ها در جلوى بدن و در بالاى قفسه سينه، بيش تر در وضعيت نيمه جنينى ديده مى شود. در وضعيت طاق باز، دست ها بيش تر روى تشك و در طرفين بدن گذاشته مى شوند. دست ها در وضعيت دمر، بيش تر باز بوده و روى سر قرار مى گيرند و بازوها از آرنج خم مى شوند. اين وضعيت را در اصطلاح وضعيت قورباغه اى مى نامند كه گاهى سبب ايجاد مشكلاتى در گردش خون دست ها مى شود. 
وضعيت حمله با زنجير: در اين حالت، زانوها از هم جدا قرار گرفته و قوزك ها همديگر را قطع مى كنند و يك دست روى دست ديگر قرار مى گيرد و وضعيت حمله با زنجير به وجود مى آيد. افرادى كه به اين شكل مى خوابند، در روابط شخصى خود با اشكال روبه رو هستند. معمولاً اين افراد در دوستى با ديگران در ابتدا، افراطى عمل مى كنند ولى بعدها به علت ترس و يا مشكلات، اين رابطه از بين مى رود. افراد مذكور در زمينه شغلى و آموزشى نيز موفق بوده ولى هميشه مضطرب هستند. 
وضعيت ساندويچى: بسيارى از افرادى كه در حالت نيمه جنينى به خواب مى روند، تمام قسمت هاى يك پاى خود را به طور قرينه روى پاى ديگر قرار مى دهند. اين وضعيت را در اصطلاح وضعيت ساندويچى مى گويند. اين افراد در زندگى روزانه خود در جستوجوى رابطه قرينه اى با دنيا هستند و از بروز هرگونه انحرافى در زندگى خود جلوگيرى مى كنند. 
وضعيت قهرمانى: برخى افراد، با وجودى كه به پهلو مى خوابند، ساق ها را مستقيم و كشيده قرار مى دهند. در اين حالت، كه با وضعيت نيمه جنينى متفاوت است، يك پا روى پاى ديگر قرار مى گيرد. وضعيت خواب افراد مذكور، نشانه اى از كوشش و فعاليت شديد است. اين افراد حتى در خواب نيز به خود راحتى و آسايش نمى دهند و خود را براى روبه رو شدن با مسائل روز بعد آماده مى كنند. 
وضعيت قهرمانى، نوع تغيير يافته حالت ساندويچى است ونشان دهنده شخصيتى فعال و آماده براى پيشرفت است. 
وضعيت فلامينگو: اين وضعيت كه تغيير يافته حالت نيمه جنينى است، يك پاى فرد مستقيم و كشيده است، در حالى كه ساق پاى ديگر از زانو خم شده و زاويه اى تند بين ران و ساق ايجاد مى كند. گاهى نيز پاى تاشده به شكم مى چسبد. ساق پاى كشيده شده در اين وضعيت نشانه اى از مبارزه جويى فرد است و ساق پاى خم شده نشان دهنده راحت طلبى و صلح جويى است. افراد مذكور از نظر شخصيتى در اصطلاح روان شناسى پرخاش گر هستند. 
وضعيت نافى: بسيارى از افراد هنگام خواب، از دست هاى خود در نگه داشتن تشك يا تخت خواب استفاده مى كنند. اين نوع خوابيدن را وضعيت نافى مى نامند. افراد مذكور به گرفتن كسى يا چيزى و توسل و تكيه به ديگران نيازدارند و اغلب وفادار بوده و شخصيتى وابسته دارند. در برخى موارد ممكن است شخصى با دست راست به تخت خواب چنگ بزند ولى دست چپ در كناره تخت خواب قرار گرفته و يا در فضا آويزان باشد. آويختگى دست چپ نشان مى دهد كه اين شخص مايل نيست خود را در محيط زندگى خويش محصور كند و به ديگران وابسته است. چنين فردى با دو دست خود،تضادو دوگانگى فكرى خودرابه نمايش مى گذارد. 
وضعيت محافظتى: گاهى دست ها روى معده يا آلت تناسلى قرار گرفته و به يگديگر متصل مى شوند. اين نوع خوابيدن را وضعيت محافظتى مى نامند و وجه تسميه اين نامگذارى به دليل آن است كه ازبخش هاى مذكورمحافظت مى كند. 
د. وضعيت پره آبى: در اين حالت، سر در كف دست ها جاى مى گيرد و بازوها از آرنج خم شده و در دو طرف سر قرار مى گيرند. اين حالت خوابيدن در افرادى ديده مى شود كه هميشه و حتى در خواب در حال فكر و انديشيدن به سر مى برند و براى دفاع، از عقل خود استفاده مى كنند. 
هـ. وضعيت ژيمناستيك: در اين نوع خوابيدن، شخص به پشت خوابيده و دست ها را چند سانتى متر دورتر از سر و در سطوح گوش ها قرار مى دهد. اين وضعيت همانند آن است كه فرد مذكور خود را توسط دست ها بالا مى كشد. اين حالت سبب احساس رضايت شخص مى گردد. 
وضعيت هيس يا ساكت باش: در اين نوع خوابيدن كه به ندرت اتفاق مى افتد، انگشت سبّابه، مانند زمان بيدارى كه براى ايجاد سكوت به كار مى رود، روى لب قرار مى گيرد. 
و. وضعيت عزادارى: در اين وضعيت شخص روى صورت خود خوابيده و دست ها را به صورت پوششى بر روى صورت مى نهد. اين وضعيت اغلب در افرادى كه از درد و ناراحتى جسمى رنج مى برند، ديده شده است. 
وضعيت بوكسور: در اين حالت، شخص انگشتان را گره كرده و به صورت مشت درمى آورد. افرادى كه با اين روش به خواب مى روند معمولاً پرخاش گر و كينه جو هستند. اما اگر انگشتان به صورت مشت درآمده و شست دو دست داخل مشت قرار گرفته باشد، اين حالت گوياى دوگانگى فكرى شخص است. 
در عين حال، روش هاى خوابيدن ديگرى نيز تحت عنوان وضعيت هاى عجيب وجود دارد كه برخى از آن ها عبارتند از: موميايى، بسته بندى، شتر مرغ، ابوالهول، آلمانى، ميمونى، يك چشم، نظامى، لم دادن، نمايشى، شاخ گاوى، صليب شكسته، ستاره دريايى، گربه اى، معكوس، پروانه اى، حلزونى و... . هر يك از موارد فوق كه داراى معنى و مفهوم خاص خود است، در رابطه با خواب به صورت تنهايى بود، خواب هايى هم به صورت تركيبى (زن و شوهر) وجود دارد كه موارد مزبور نيز در آن جا صادق است، با اين تفاوت كه ممكن است يكى از آن دو در رؤياى ديگرى تأثير نامحسوس بگذارد.[6] 

پژوهش هايى پيرامون خواب 

پژوهش هاى جدى در زمينه ساز و كار خواب، به ويژه خواب ديدن، به دهه 1950 باز مى گردد. در اين دهه، دانشمندان به كشفيات قابل توجهى دست يافتند. يكى از اين زمينه ها، مربوط به رؤيا يا «خواب ديدن» است. «ميشل ژووه» رئيس آزمايشگاه مطالعات رؤياشناسى مولكولى در شهر ليون فرانسه، نخستين پژوهشگرى است كه در سال 1959 در زمينه رؤيا به كشفيّات جالبى دست يافت. از آن زمان تاكنون در سراسر جهان پژوهشگران دست به مطالعات گسترده اى زده اند كه همچنان ادامه دارد.[7] 
اكنون دانشمندان مى توانند آنچه را كه در طى شب برما مى گذرد تشريح و توصيف كنند. در حقيقت، خواب از 4 تا 6 چرخه تشكيل مى شود كه هر يك، از يك تا دو ساعت به طول مى انجامد. ضمن آن كه هركدام از اين چرخه ها خود داراى سه مرحله است كه عبارتند از: خواب سبك، خواب سنگين، خواب «مهمل نما» (Paradoxial). چرخه هاى خواب در افراد مختلف، به نسبت سن و موقعيت آنان متفاوت است. دانشمندان موفق شده اند دخالت برخى از ساختارهاى مغزى، واسطه هاى عصبى، هورمون هاى تسهيل كننده خواب يا هورمون هاى محرك بيدارى را بشناسند. پزشكان هم به نوبه خود، به كشفيات مهمى در زمينه اختلالات كم خوابى و بى خوابى دست يافته و هم اكنون فهرستى طولانى از داروهاى ضرورى را در دسترس دارند. طى سال هاى اخير پژوهش هاى زيادى در اين زمينه به انجام رسيده، اما هنوز هيچ فرضيه اى نمى تواند همه داده ها را در يك جا جمع كند و به طور يقين، سازوكارهاى دقيق خواب را روشن سازد! پژوهشگران به وجود يافته هاى عصبى يا نورون هايى منفرد پى برده اند كه فقط به هنگام خواب مهمل نما فعال مى شوند و پاره اى ديگر كه فقط در چرخه هاى خارج از خواب ديدن فعال هستند. آن ها امروزه دقيقاً از تغييرات و دگرگونى هايى كه در برخى از كاركردهاى فيزيولوژيكى پديد مى آيند، مانند دما، ترشح هورمون رشد، هورمون «رنين» و «پرولاكتين» آگاهى يافته و همچنين عواملى را كه در خواب اثر مى گذارند، شناخته اند. 

مغز و خواب 

مغز تنها بخش بدن است كه بدون خواب به خوبى كار نمى كند. معمولاً فقدان خواب موجب توهم، اختلالات روانى و ديوانگى شده و سپس به مرگ منجر مى گردد. اختلالات و يكنواخت شدن فراگردهاى بدن، اين احتمال را به وجود مى آورد كه ممكن است احساس واماندگى و خستگى جسمانى نيز به اين علت ايجاد شده باشد كه مغز ديگر نمى خواهد، بلكه نمى تواند، كار كنترل بدن را بر عهده گيرد. در نتيجه، بايد گفت: خواب موجب «استراحت» مغز مى شود. ولى فعاليت الكتريكى مغز در طول خواب نيز ادامه مى يابد و خاموش نمى شود. بنابراين، سؤال اين است كه به اين ترتيب چگونه نياز اختصاصى مغز ارضا مى شود؟ 
عده اى از دانشمندان بر اين باورند كه مغز ماده اى به نام «آدنوزين» (Adenosine) ترشح مى كند كه يك تركيب شيميايى مركب از يك مولكول آدنين (يگ پورين) و يك مولكول قند (ريبوز) ـ از اجزاى اصلى اسيدهاى نوكلئيك و از عوامل عمده اصلى انتقال انرژى در دستگاه هاى حياتى بدن ـ است. 
كسانى كه به طور مرتّب، دچار هيجان و يا افسردگى مى شوند، كاركرد آدنوزين آن ها مختل شده است. دانشمندان مشغول مطالعه براى ساختن داروهايى شبيه «آدنوزين» هستند كه حدود يك دهم ميلى گرم براى هر كيلو وزن، خواب را به حيوانات فرو مى برد و قدرت آن بسيار بيش تر از داروهاى آرام بخش و خواب آورهاى كنونى است.[8] 
وقتى، بوردونكو (Burdenko)، جراح روسى ديواره بطن سوم مغز بيمارى را طى عمل جراحى تحريك كرد، حالت مصنوعى خواب در وى ايجاد شد. وى از اين آزمايش متوجه گرديد كه اين مركز به نوعى با خواب رفتن افراد ارتباط دارد.[9] ايوان پاولف در سال 1953 در كنفرانسى، تكامل حالت توقف را در مغز يك سگ مورد آزمايش قرار داد و آن را براى برقرارى كامل خواب توصيف نمود. 
نظريات پاولف درباره چگونگى خواب، داراى دو فرضيه است: 
الف. خواب پديده توقف منتشرى است كه در همه قسمت هاى فوقانى مغز پخش مى شود.
ب. اثر خواب در مغز، تأمين اعمال حفاظتى و اصلاح است.[10]

در واقع، پاولف خواب طبيعى را عبارت از انسداد و توقف فعاليت قسمت بالايى مغز دانسته است. عده اى ديگر، طرفدار نظريه عروقى خواب هستند و براين باورند كه وقتى خون كم ترى به مغز مى رسد، فرد به خواب مى رود. در مقابل، گروهى معتقدند كه تشديد جريان خون در مغز عامل به خواب رفتن است. 
دانشمندانى مانند «لوژراندرو پرزن» (اهل فرانسه) اعتقاد دارند كه به خواب رفتن در انسان و حيوان مربوط به مسموميت مغز توسط مواد مشتق از سوخت و سوز مى باشد. اما آزمايش هاى غيرقابل انكارى اين فرضيه را تأييد نكرده اند.[11] گروهى جمع شدن گاز كربنيك (Co2) را در بدن موجب خستگى و خواب دانسته اند و از دلايل مشهود آن اين كه در هواى آلوده كه اين گاز غلبه دارد انسان ها چرت مى زنند و خواب آلوده هستند.[12]
«كم رنگى و كم نورى در خواب رفتن دخالت دارد. تكرار محرك هاى سنجيده اى چون تاب خوردن و تكان دادن و نيز يكنواختى فعاليت مثل گوش دادن به يك سخنرانى تكرارى و خسته كننده يا رانندگى در جاده هاى مستقيم و بدون عارضه در به خواب رفتن مؤثرند.»[13]

مطالب تکمیلی:
روان شناسى خواب و رؤيا/بخش دوم
روان شناسى خواب و رؤيا/بخش سوم
-----------------------------------
پی نوشت:
[1] معانى الاخبار، ص 289
[2] جهت اطلاع بيش تر درباره خواب در فرهنگ اسلامى. ر. ك. به: شيخ عباس قمى، سفينة البحار، ماده نوم / مفاتيح الحاجات، ص 125، 127 و 128 / حلية المتقين، ص 231، 232 / شهيد پاك نژاد، اولين دانشگاه آخرين پيامبر، ج 17، ص 142 / سيرة ابن هشام، ج 1، ص 480، 481 / طبقات ابن سعد، ج 1، ص 227، 228 / مسند احمد، ج 1، ص 87 / كنزالعمال، ج 5، ص 407 / تاريخ طبرى، ج 2، ص 100; طبقات الكبرى، ج 1، ص 229 / بحارالانوار، ج 19، ص 50 / الغدير، ج 2، ص 44، 45 / معانى الاخبار، ص 289 / محمدهاشم خراسانى، منتخب التواريخ، ص 523 / ناصرالدين انصارى قمى، فروغ فقاهت، ص 16، 17 / سوره هاى فرقان و كهف و...
[3] جهت اطلاع بيش تر درباره خواب در فرهنگ اسلامى. ر. ك. به: شيخ عباس قمى، سفينة البحار، ماده نوم / مفاتيح الحاجات، ص 125، 127 و 128 / حلية المتقين، ص 231، 232 / شهيد پاك نژاد، اولين دانشگاه آخرين پيامبر، ج 17، ص 142 / سيرة ابن هشام، ج 1، ص 480، 481 / طبقات ابن سعد، ج 1، ص 227، 228 / مسند احمد، ج 1، ص 87 / كنزالعمال، ج 5، ص 407 / تاريخ طبرى، ج 2، ص 100; طبقات الكبرى، ج 1، ص 229 / بحارالانوار، ج 19، ص 50 / الغدير، ج 2، ص 44، 45 / معانى الاخبار، ص 289 / محمدهاشم خراسانى، منتخب التواريخ، ص 523 / ناصرالدين انصارى قمى، فروغ فقاهت، ص 16، 17 / سوره هاى فرقان و كهف و...
[4] اولين دانشگاه آخرين پيامبر، ج 17، ص 63 و 143
[5] فرخ سيف بهزاد، خوابيدن، انتشارات درسا، چ چهارم، 1368، ص 131 و 132
[6] پيشين، ص 135 به بعد
[7] امانوئل سرافينى، چرا مى خوابيم؟، ترجمه دكتر منصور شمسا و فيروزه ديلمقانى، ضميمه شماره 28، سال 29، ص 3
[8] جوديشا هوپر، ديك ترسى، جهان شگفت انگيز مغز، ص 179 ـ 181
[9] ا. ر. لوريا، كاركرد مغز، ترجمه رؤيا منجم، ص 54
[10] ل. روخلين، خواب از نظر پاولف، ترجمه ولى اللّه آصفى، انتشارات گوتنبرگ، 1368، ص 52 و 53
[11] همان، ص 23
[12] محمدباقر محقق، خواب و بيدارى، ص 5
[13] ايزاك آسيموف، اسرار مغز آدمى، ترجمه محمود بهزاد

مطالب مرتبط: 
Share