تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش دوم

حجت الاسلام یداله محمودی [دانش آموخته سطح 4 (دکتری) حوزه علمیه قم]؛
تمایزهای جنسیتی

3. اسوه های دینی
اسوه یا انسان آرمانی دینی، موضوع یکی دیگر از انتقادهای فمینیستی به نهاد دین بوده است. مقصود از اسوة دینی، شخصی است که به دلیل دارا بودن والاتر صفات کمالی مطلوب دین، به عنوان الگویی برای دینداران معرفی می شود و به آنان توصیه می شود رفتار او را سرلوحه کار خویش قرار داده و در راستای همانندی با او بکوشند. اشکال منتقدان آن است که در ادیان الهی همواره مردان به عنوان اسوه مطرح شده اند و زنان در این جایگاه، حضور چشمگیری ندارند، امری که موجب تحکیم پایه های مردسالاری در جوامع دینی شده است. برای مثال، مسیحیان عیسی علیه السلام را نه صرفاً یک پیامبر، بلکه تجلی شخصی و «پسر» خداوند می انگارند که او نیز یک گروه دوازده نفره از حواریون مذکر را برگزیده است. زمانی هم که از مریم علیه السلام به عنوان الگوی زن خوب یاد می شود، با ویژگی هایی چون آلوده نشدن به رابطه جنسی، مادر بودن، فروتنی، انقیاد و منفعل بودن معرفی می شود، ویژگی هایی که زن مسیحی امروز را در پذیرش مریم به عنوان سرمشق خود دچار مشکل می کنند.[16] از این منظر، مسئلة اسوه های دینی در اسلام شامل پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و پس از او، شامل امامان معصوم(علیهم السلام) یا اصحاب برگزیده اش (برحسب اختلاف مذاهب) که همگی از مردان بوده اند، می تواند الهام بخش مردسالاری تلقی شده و از این جهت بحث برانگیز باشد.

رویکرد اسلامی بر تفکیک دو موضوع اسوة دینی و رهبر دینی از یکدیگر استوار است. بر این اساس، جنسیت در تعیین اسوة دینی هیچ نقشی ندارد، اما در رهبری دینی ـ به شرحی که خواهد آمد ـ مؤثر است. قرآن کریم آشکارا از مریم سلام الله علیها و آسیه سلام الله علیها به عنوان اسوه هایی برای مؤمنان یاد می کند.[17] همچنین باید به زنانی اشاره کرد که هرچند نامشان به صراحت در قرآن نیامده، اما روایات اسلامی جایگاه بسیار والای آنان را آشکار کرده اند و سرسلسلة ایشان فاطمة زهرا سلام الله علیها، دختر پیامبر صلی الله علیه و آله است که از سوی آن حضرت، به لقب «سرور زنان جهان» مفتخر شده[18] و دارای فضایل بی شمار، از جمله هم کلامی با جبرئیل علیه السلام[19] و برخورداری از عصمت[20] و شفاعت در روز رستاخیز[21] بوده است، تا آنجا که ولی عصر، امام مهدی علیه السلام، آن حضرت را اسوة خود معرفی می کند.[22] به علاوه، زنان والامرتبه ای همچون خدیجه، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله که یکی از چهار زن برگزیدة خداوند به شمار آمده،[23] و زینب دختر علی علیه السلام که نهضت عاشورا با تدبیر حکیمانه و ازخودگذشتگی های او جاودانه شد، نباید در معرفی اسوة زن مسلمان از قلم بیفتد. شایان ذکر است که ابعاد دینی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی حیات این زنان بزرگوار به گونه ای رقم خورده است که معرفی آنان را به عنوان اسوة زنان مسلمان حتی در دوران معاصر، با مشکل رو به رو نمی سازد و از این رو، انتقاد فمینیست ها مبنی بر اینکه مریم سلام الله علیها نمی تواند الگوی مناسبی برای زن مسیحی امروزی باشد، دست کم متوجه اسوه های اسلامی نیست. در نتیجه، با توجه به حضور پررنگ زنان در میان اسوه های دینی، زمینه ای برای طرح این اشکال دربارة جوامع اسلامی وجود نخواهد داشت که اسوه های دینی تنها و تنها از مردان بوده اند و این امر پایه های مردسالاری را تحکیم کرده است. آری، می توان ادعای دیگری را مطرح کرد که پذیرفتنی تر است و آن، الگوپذیری زنان مسلمان در طول تاریخ از زنان اسوة دینی در زمینة تمایز جنسیتی نقش هاست.

4. تجربة عرفانی
موضوع ارتباط قلبی با خداوند یا ذوات مقدس در دو سطحِ عمومی و عالی قابل بررسی است. در سطح عمومی که ناظر به احساس حضور و تأثیر خداوند و اولیای الهی در زندگی روزمره است و همة افراد دیندار کم و بیش آن را تجربه می کنند، با دو احتمال رو به رو هستیم: نخست، آنکه جنسیت بی اثر باشد و دوم، آنکه جایگاه زنان در این عرصه برتر از جایگاه مردان باشد. تحقیقاتی که در کشورهای غربی با هدف سنجش میزان دینداری زنان و مردان انجام گرفته، دربارة این فرضیه که زنان در مجموع از مردان دیندارترند، به توافق نرسیده اند؛ با این حال، معمولاً این مطلب را تأیید کرده اند که زنان در ابعاد ارتباطی و عاطفی دینداری، نمره ای بالاتر از نمرة مردان به دست می آورند.[24] به نظر می رسد روحیة عاطفی و احساسی زنان که در رویکرد اسلام نیز بر آن تأکید شده، مبنایی برای تبیین این گونه یافته ها فراهم می سازد، همچنان که برخی اسلام شناسان معاصر با اشاره به تأثیر این روحیه در آمادگی بیشتر زنان برای تذکّر و توجه قلبی و تقرب به خداوند از راه دل، این نکته را گوشزد کرده اند.[25] اما در سطح عالی با این واقعیت تاریخی رو به رو هستیم که حضور زنان در عرصه های سیر و سلوک، معمولاً کمتر از مردان بوده است. به علاوه، ظواهر برخی گزاره های دینی ممکن است این مطلب را به ذهن متبادر سازند که توانایی زنان در دستیابی به مراتب بالای عرفانی کمتر از مردان است. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله بر اساس حدیث نقل شده از ایشان می فرماید: «مردان بسیاری به حد کمال رسیده اند، در حالی که از زنان فقط چهار تن، یعنی مریم سلام الله علیها، آسیه سلام الله علیها، خدیجه سلام الله علیها و فاطمه سلام الله علیها، کامل شده اند».[26] با این حال، تصریح همین حدیث به اینکه برخی زنان به غایت کمال رسیده اند، بیانگر آن است که ظرفیت وجودی زنان برای رسیدن به بالاترین درجات معنوی هیچ نقصانی ندارد. آیت الله جوادی آملی در این باره می گوید:
مراحل یاده [اسفار اربعه در نظر عرفا][27] عهده دار ترسیم خطوط کلی ولایت و آثار ولایی آن می باشد و همسفر این سیر، اعم از زن و مَردند، در این وَفد به سوی حق، هیچ فرقی بین مذکر و مؤنث نیست و آنچه در سفر سوم و چهارم مطرح است، همانا درجات گوناگون ولایت است که هرگز بین زن و مرد در آن تفاوتی راه ندارد و هیچ ارتباطی به مسئله نبوت و رسالت ندارد؛ یعنی سفر سوم و چهارم بدون نبوت و رسالت هم تأمین می شود.[28]

از این گذشته، حدیث یادشده مشخص نمی کند که آیا تفاوت کمّیت مردان و زنانِ کمال یافته، ریشة انسان­ شناختی دارد، یا آن گونه که برخی صاحب نظران احتمال داده اند، عوامل تربیتی و اجتماعی در بروز آن نقش داشته اند[29] که بنا بر این احتمال، اصلاح شیوه های تربیتی می تواند زمینة مناسب تری برای حضور بالندة زنان در این عرصه فراهم سازد.  در پایان باید این نکته را یادآور شد که با وجود اشتراک زن و مرد در مقصد و غایت عرفان، یعنی وصول الی الله، نباید تفاوت آنان در کیفیت سلوک به سبب نقش های متفاوت آنان را نادیده گرفت. برخلاف سنّت مسیحی، اندیشة «قدیسة باکره» در اسلام وجود ندارد و به همین دلیل، بیشتر عرفای زن مسلمان، دارای همسر و خانواده بوده اند.[30] در نتیجه نمی توان نقش های خاص زنان، به ویژه مادری و همسری را مانعی بر سر راه آنان به سوی کسب مقامات عرفانی تلقی کرد. در روایتی می خوانیم: «زنی به حضور امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: خداوند امورت را اصلاح گرداند! من زنی هستم که تبتّل اختیار کرده ام. حضرت پرسید: منظورت از تبتّل چیست؟ عرض کرد: ازدواج نمی کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرضه داشت: به این وسیله، فضیلت می جویم. حضرت فرمود: اگر ترک ازدواج فضیلت داشت، فاطمه سلام الله علیها به آن سزاوارتر از تو بود؛ زیرا، هیچ کس در رسیدن به فضیلت از او پیشی نمی گیرد.»[31]

ادامه دارد...
----------------------------
مطالب تکمیلی:

تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش اول
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش سوم
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش چهارم
------------------------
پی نوشت:

16. Clack & Whitcomb, "Women's Spirituality", An Introduction to Women's Studies, P. 253.
17. تحریم/ 11 و 12.
18.  مجلسی، محمد باقر، 1403 ق، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج 28، ص 37.
19. کلینی، محمد بن یعقوب، 1388ق، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 241.
20. احزاب/33.
21. مجلسی، محمد باقر، 1403ق، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج 43، ص 4.
22. طوسی، محمدبن الحسن، 1411ق، الغیبه، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، ص 286.
23. مجلسی، محمد باقر، 1403 ق، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج 96، ص 383.
24. Bryuant, Alyssa N., "Gender Differences in Spiritual Development During the College Years", P. 10; Sullins, "Gender and Religiousness: Deconstructing Universality, Constructing complexity", P. 39.
25. جوادی آملی، عبدالله، 1371، زن در آیینة جلال و جمال، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ص 193.
26. طبرسی، امین الاسلام، 1415ق، مجمع البیان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 10، ص 65؛ طبری، محمد بن جریر، 1415ق، جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، بیروت، دارالفکر، ج 3، ص 358.
27. سفر اول: سیر از خلق به حق و از کثرت به وحدت؛ سفر دوم: سیر از حق به حق و سفر در دریای وحدت و شهود اسماء و صفات الهی؛ سفر سوم: سیر از حق به خلق و از وحدت به کثرت آثار و افعال؛ سفر چهارم: سیر از خلق به خلق با مصاحبت حق و سفر از کثیر به کثیر با معیت خداوند (ر.ک: جوادی آملی، زن در آیینة جلال و جمال، ص 230).
28.  جوادی آملی، عبدالله، 1371، زن در آیینة جلال و جمال، تهران، نشر فرهنگی رجاء، ص 231.
29. همان، ص 232.
30. Schimmel, Annemarie,"Women in Mystical Islam", Islam: Critical Concepts in Sociology, Bryan S. Turner(ed.), London & New York: Rutledge, 2003. Vol. 3, P. 150.
31 . Delamont, Sara, The Sociology of Women, London: Gerorge Allen and Unwin, 1980, P. 182.

Share