شرح کتاب الحجه کافی جلسه 72 | بررسی مقام امامت در روایات و بحث مفترض الطاعه بودن - آیت الله میرباقری

شرح و بررسی کتاب الحجه کافی توسط آیت الله سید محمدمهدی میرباقری به همراه متن سخنرانی ؛ این بخش : بررسی مقام امامت در روایات و بحث مفترض الطاعه بودن

شرح کتاب الحجه کافی جلسه 72 | بررسی مقام امامت در روایات و بحث مفترض الطاعه بودن - آیت الله میرباقری

در این بخش از ضیاءالصالحین، هفتاد و دومین قسمت از سلسله مباحث شرح و بررسی کتاب «الحجه کافی» آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «بررسی مقام امامت در روایات و بحث مفترض الطاعه بودن» را به مدت 40 دقیقه با مخاطبان عزیز به اشتراک می گذاریم.

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

آیه شریفه امامت در سوره بقره و روایت در مورد دعای حضرت ابراهیم

بحث در روایات باب طبقات(1) و تنقیح مقام امامت حضرت ابراهیم بود. بحث به بررسی آیه شریفه رسیده که فرموده: «وَ إِذِ ابْتَلى  إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ  قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي  قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين»(بقره/124) در این آیه شریفه بحث ابتلاء حضرت ابراهیم به کلمات و رسیدن به مقام امامت مطرح شده است. نکته اولی که در این آیه باید دنبال کنیم تبیین مقام امامت حضرت است که با عبور از ابتلائاتی به ایشان داده شده است.

ابتدا چند روایت ذیل آیه شریفه بود که اشاره کردیم. چند روایت دیگر هم باقی مانده است که باید دقت شود. در امالی شیخ طوسی نقل شده است: «الْحَفَّارُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَلِيٍّ الدِّعْبِلِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الدَّيْرِيِّ مَعاً عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُثَنًّى  مَوْلَى عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  أَنَا دَعْوَةُ أَبِي إِبْرَاهِيمَ قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ صِرْتَ دَعْوَةَ أَبِيكَ إِبْرَاهِيمَ قَالَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى إِبْرَاهِيمَ  إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً فَاسْتَخَفَّ إِبْرَاهِيمَ الْفَرَحُ فَقَالَ يَا رَبِّ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي أَئِمَّةً مِثْلِي فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ إِنِّي لَاأُعْطِي  لَكَ عَهْداً لَا أَفِي لَكَ بِهِ قَالَ يَا رَبِّ مَا الْعَهْدُ الَّذِي لَا تَفِي لِي بِهِ قَالَ لَا أُعْطِيكَ عَهْداً لِظَالِمٍ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ  قَالَ يَا رَبِّ وَ مَنِ الظَّالِمُ مِنْ وُلْدِي لَا يَنَالُ عَهْدِي  قَالَ مَنْ سَجَدَ لِصَنَمٍ مِنْ دُونِي لَا أَجْعَلُهُ إِمَاماً أَبَداً وَ لَا يَصِحُّ أَنْ يَكُونَ إِمَاماً قَالَ إِبْرَاهِيمُ  وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ  قَالَ النَّبِيُّ فَانْتَهَتِ الدَّعْوَةُ إِلَيَّ وَ إِلَى أَخِي عَلِيٍّ لَمْ يَسْجُدْ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ فَاتَّخَذَنِيَ اللَّهُ نَبِيّاً وَ عَلِيّاً وَصِيّا»(2)

در این روایت رسول خدا می فرمایند ما محتوای آن دعوت حضرت ابراهیم هستم بعد از اینکه ایشان به امامت رسید. این مقام آنقدر بزرگ بود که ایشان از سرور و خوشحالی این مقام سوال کرد که آیا به ذریه من هم می رسد؟! خدا فرمود من عهدی به شما نمی دهم که به آن عمل نکنم. این عهد به ظالم از اهل شما نخواهد رسید. بعد سوال می شود که ظالم از ذریه من چه کسانی هستند؟ خداوند فرمود کسی که در مقابل بت ها سجده کرده باشد و لحظه در حیات خود مشرک بوده باشد، او امام نمی شود. اینجا بود که حضرت ابراهیم دعا کرد: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني  وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ * رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَني  فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصاني  فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحيم »(ابراهیم/35-36) این دعای ایشان در انتها به رسول الله و امیرالمومنین رسیده است. این مسئله سجده و پرستش بت ها بحث مهمی است که بعداً در بحث عصمت باید دنبال شود.

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

روایت عبدالحمید بن نصر در مقام امامت

در روایت دیگری که روایت مهمی است از عبدالحمید بن نصر نقل می کند: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ نَصْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  يُنْكِرُونَ الْإِمَامَ الْمُفْتَرَضَ الطَّاعَةَ وَ يَجْحَدُونَ بِهِ وَ اللَّهِ مَا فِي الْأَرْضِ  مَنْزِلَةٌ أَعْظَمُ  عِنْدَ اللَّهِ  مِنْ  مُفْتَرَضِ  الطَّاعَةِ وَ قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ دَهْراً يَنْزِلُ عَلَيْهِ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا كَانَ مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ حَتَّى بَدَا لِلَّهِ أَنْ يُكْرِمَهُ وَ يُعَظِّمَهُ فَقَالَ  إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً فَعَرَفَ إِبْرَاهِيمُ مَا فِيهَا مِنَ الْفَضْلِ  قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي  فَقَالَ  لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ  قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَيْ إِنَّمَا هِيَ فِي ذُرِّيَّتِكَ لَا يَكُونُ فِي غَيْرِهِمْ»(3) در این روایت حضرت می فرمایند مقام امامت مقام «مفترض الطاعه» است و این مقام اعظم مقامات در زمین است. جناب ابراهیم خلیل مدت ها وحی الهی داشت و نبی و رسول بود ولی امام و مفترض الطاعه نبود تا اینکه به این مقام رسید.

بعد هم ایشان سوال می کند آیا این مقام به ذریه من هم می رسد؟ جواب داده می شود که این امر اصلاً در غیر ذریه شما نیست. این شکل دیگری از معنا کردن آیه است که نمی خواهد در مورد خود امامت فقط بحث کند بلکه اینکه ائمه در ذریه چه کسی باشد و از نسل ایشان ائمه جعل شوند، این خود عهد بزرگی است که خدا به ایشان داده است. هرچند در روایات دیگر، آیه به خود مقام امامت و عهد ائمه بعدی معنا شده است که آنها نباید ظالم باشند. ولی این روایت کانه می گوید امام از نسل انسان ظالم نمی شود. خود اینکه امامت در نسل چه کسی قرار می گیرد بحث مهمی است که باید بعد دنبال شود. در روایاتی که جلسه قبل خواندیم همین نکته بیان شده بود که بخاطر ابتلاء سنگینی که سیدالشهداء از آن عبور کرده است امامت در نسل ایشان قرار گرفته است. این نکته ای است که ردپای آن در روایات دیگر نیز دیده می شود.

نکته کلیدی در این روایت، مسئله مقام «مفترض الطاعه» است که باید مورد بررسی قرار بگیرد. ظاهر این روایت این نکته است که از مردم نسبت امام اطاعتی خواسته شده است که غیر از اطاعتی است که از نبی و رسول خواهند کرد. و الا روشن است که انبیاء و رسل هم دستورات الهی را می آوردند و باید مردم اطاعت می کردند.

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

روایات مقام افتراض الطاعه و ملک عظیم

برای تبیین این مسئله ابتدا به آیه شریفه سوره نساء اشاره می کنیم که بحث مفترض الطاعه یا همان ملک عظیم در آن بیان شده است. فرمود: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى  ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيما»(نساء/54) یعنی عده ای در فضل الهی که به آل ابراهیم داده شده است حسادت می ورزند. بعد این فضل الهی را با سه عنوان توضیح می دهد. «کتاب» و «حکمت» و «ملک عظیم»؛ در روایات این سه عنوان توضیح داده شده است و بیان شده است که این مقام ملک عظیم همان امامت و مقام مفترض الطاعه بودن است و در عده ای از انبیاء و رسل بوده است.

در صحیحه ابابصیر فرموده: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى  أَمْ  يَحْسُدُونَ  النَّاسَ  عَلى  ما آتاهُمُ  اللَّهُ  مِنْ  فَضْلِهِ  فَقَدْ آتَيْنا آلَ  إِبْراهِيمَ  الْكِتابَ  وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ  مُلْكاً عَظِيماً قَالَ الطَّاعَةُ الْمَفْرُوضَةُ»(4) در این روایت حضرت ظاهرا ملک عظیم را به همین مقام مفترض الطاعه بودن تفسیر می کنند.

در صحیحه حمران که مشابه روایت قبل است فرموده: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ مُحَمَّدٍ الْأَحْوَلِ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ آتَيْنا آلَ  إِبْراهِيمَ  الْكِتابَ  فَقَالَ النُّبُوَّةَ قُلْتُ الْحِكْمَةَ قَالَ الْفَهْمَ وَ الْقَضَاءَ قُلْتُ  وَ آتَيْناهُمْ  مُلْكاً عَظِيماً فَقَالَ الطَّاعَةَ»(5) در این روایت روشن است که حضرت مقام اطاعت آنها را به ملک عظیم تفسیر کرده و این چیزی غیر از کتاب و حکمت است.

در صحیحه ابوحمزه ثمالی که به حدیث شجره معروف است این عبارت آمده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَر... فی قوله تعالی فَقَدْ آتَيْنا آلَ  إِبْراهِيمَ  الْكِتابَ  فَهُوَ النُّبُوَّةُ وَ الْحِكْمَةَ فَهُمُ الْحُكَمَاءُ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مِنَ الصَّفْوَةِ وَ أَمَّا الْمُلْكُ الْعَظِيمُ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الْهُدَاةُ مِنَ الصَّفْوَةِ الحدیث»(6) در این روایت بیان کرده است که ائمه الهی بودند که صاحب مقام ملک عظیم بودند و بقیه انبیاء و رسل این مقام را نداشته اند.

در صحیحه برید در بصائر فرموده: «حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع  فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى  أَمْ  يَحْسُدُونَ  النَّاسَ  عَلى  ما آتاهُمُ  اللَّهُ  مِنْ  فَضْلِهِ  فَنَحْنُ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ عَلَى مَا آتَانَا اللَّهُ الْإِمَامَةَ دُونَ خَلْقِ اللَّهِ»(7) که در این روایت حضرت فرمودند این ملک عظیم همان مقام امامت است و عده ای به همین مقام ما حسادت ورزیدند.

در روایت دیگری که از هشام بن سالم نقل شده است فرمود: «مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ رَجُلٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ  أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى  ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً مَا ذَلِكَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ قَالَ فَرْضُ الطَّاعَةِ وَ مِنْ ذَلِكَ طَاعَةُ جَهَنَّمَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَا هِشَامُ»(8) در این روایت از یک وسعت دیگری بحث کرده است که این مقام مفترض الطاعه فقط مربوط به انسان ها نیست بلکه بهشت و جهنم و عوالم هم از فرمان او اطاعت می کنند. تصرف او فقط بر اراده های انسانی نیست. لذا باید بحث کنیم که این مطلب چه توضیحی دارد.(9)

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

صحیحه برید عجلی و مقام مفترض الطاعه

در صحیحه برید عجلی فرموده: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَدْ آتَيْنا آلَ  إِبْراهِيمَ  الْكِتابَ  وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ  مُلْكاً عَظِيماً قَالَ جَعَلَ مِنْهُمُ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ فَكَيْفَ يُقِرُّونَ فِي آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ يُنْكِرُونَهُ فِي آلِ مُحَمَّدٍ قَالَ قُلْتُ وَ آتَيْناهُمْ  مُلْكاً عَظِيماً قَالَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ أَنْ جَعَلَ فِيهِمْ أَئِمَّةً مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ فَهُوَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ»(10) در این روایت بیان کرده است که در آل ابراهیم این سه مقام نبوت و رسالت و امامت بوده است. و ملک عظیم همان مقام امامت است که به بعضی از آنها داده شده است. کسانیکه اطاعت از آنها اطاعت خداست و عصیان آنها، عصیان در مقابل خداست.

حضرت در این روایت می فرمایند: اینها انکار می کردند که امامت در نسل نبی اکرم باشد و حضرت می فرمایند چطور در آل ابراهیم قبول می کنند ولی در آل رسول الله قبول ندارند؟! این محاجه ای است که حضرت با دستگاه طرف مقابل می کردند که این مقام را منکر بودند. در روایاتی حتی جعل کرده بودند که امر امامت امت با نبوت در یک خاندان جمع نمی شود. حضرت می فرمایند چطور است که رسالت و امامت در جناب ابراهیم و نسل ایشان جمع شده بود ولی در رسول و آل رسول این نیست؟!(11)

اما نکته مهم همین است که اطاعت آنها اطاعت خداست و افتراض الطاعه همین است. این مقامی است که به انبیاء و رسل داده نشده است. مقامی است که کانه خودش طرف یک اطاعت و عصیانی خواهد بود. همه انبیاء و رسل در ابلاغ وحی شان، مورد اطاعت هستند. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ  بِإِذْنِ اللَّه»(نساء/64) ولی این غیر از مقام مفترض الطاعه بودن است که حضرت ابراهیم بعداً به آن رسیده است. مقامی که کانه بغیر از امر و نهی الهی، خودشان مقام امر و نهی پیدا می کنند و باید اطاعت شوند. امام فقط مبلغ و مجری احکام الهی نیست بلکه خود صاحب امر می شود.

لذا بحث «تفویض» اینجا مطرح می شود که در روایات مکرری وارد شده است. این «ملک عظیم» همان ملک بزرگی است که با ملک جناب سلیمان مقایسه شده است و آنرا امر بزرگتری شمرده است. بعضی از این روایات متداخلاً در ابواب ملک عظیم و تفویض آمده است که نشانه ارتباط بین این امور است. در ادامه این روایات خواهد آمد و برای تبیین مقام امامت باید این روایات فی الجمله دیده شود.(12)

البته حتماً امامت امری است که درجات دارد و امامتی که جناب ابراهیم داشته است با امامتی که انبیاء بنی اسرائیل داشته اند فرق می کند. فرمود: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ  بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُون»(سجده/24) امامت حضرت ابراهیم و انبیاء اولوالعزم، امامتی است که بر انبیاء دیگر هم بوده و امامت تاریخی بوده است. یعنی فرمان و امر و نهی او نه فقط بر امت خود بلکه بر انبیاء و رسل دیگر هم جاری است و باید ذیل امر او حرکت کنند؛ فرمان امام برای انبیاء و رسل تحت ولایت او، فرمان خداست. این مقام بسیار عظیمی است. و حتماً امامتی که به نبی اکرم و اهل بیت داده شده است امر عظیم تری است که در روایات اشاره خواهد شد.

مقام امامت حضرت ابراهیم هم با همین نکته باید معنا شود. ایشان ماموریتی برای امت سازی ذیل نبی اکرم پیدا کرده است و در راستای این ماموریت باید امر و نهی کند و طرح و اقدام او ظرفیت تاریخی هم خواهد داشت و در نسل های بعد تا بعثت حضرت و بلکه تا قیامت این اقدام های او باقی خواهد بود. این آیاتی که بعد از مقام امامت حضرت ابراهیم در سوره توبه آمده است که ایشان مشغول عمران مکه و کعبه و... می شود همه ذیل همین مقام است. ایشان باید بیت و بلد و حج و حرکتی را آغاز کند که به نبی اکرم خواهد رسید. نیز در روایتی که در جلسه قبل اشاره شد به سنت هایی اشاره شده بود که ایشان پایه گذاری کرده و تا قیامت باقی می ماند که به «حنفیت» معرفی شده است.

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

صحیحه حسین بن ابی العلاء و مقام اولی الامر

در صحیحه حسین بن ابی العلاء که بحث بسیار مهمی است فرموده: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَوْلَنَا فِي الْأَوْصِيَاءِ إِنَّ طَاعَتَهُمْ مُفْتَرَضَةٌ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى  أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ  وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ  إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ  وَ رَسُولُهُ  وَ الَّذِينَ آمَنُوا»(13) این روایت نیز در مورد مقام مفترض الطاعه بحث کرده است که اهل بیت پیامبر نیز مانند نبی اکرم این مقام را داشته اند که در روایات دیگری مفصلاً این بحث آمده است.

لکن در ادامه حضرت این بحث را به آیه شریفه اطاعت از اولوالامر مرتبط می کنند. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي  الْأَمْرِ مِنْكُم»(نساء/59) معنای این تعبیر این است که این سه اطاعت در عین اینکه همه اطاعت خداست و بیرون از وادی بندگی الهی نیست ولی از یک جهت سه اطاعت از انسان نسبت به ولایت الهیه خواسته شده است. یک اطاعت از امر و نهی خداست؛ یک اطاعت از رسول خدا خواسته شده است؛ در رتبه بعد هم باید از اوصیاء نبی اکرم، اطاعت کنند. اینها سه ساحت از امر و نهی هستند و متعلق امر و نهی شان یکی نیست. بلکه هرکدام در ساحت ماموریت خود ذیل امر الهی، امر و نهی خواهند داشت.

بعد حضرت به آیه دیگری اشاره می کنند که این آیه هم به همین مقام افتراض طاعت ارتباط دارد؛ فرموده: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ  اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون»(مائده/55) در این آیه بحث از سه ساحت از ولایت مطرح است ولی در این روایت کانه می گوید این سه ولایت ولو همه ولایت الله است ولی سه ولایت ایجاد می کند که هرکدام ماموریتی ذیل هم دارند. رسول ذیل ولایت و امر و نهی خدا عمل می کند. و اوصیاء هم باید ذیل امر و نهی الهی و سنت نبوی حرکت کنند.

هرچند روشن است که امر و نهی رسول و امام، به نحوی دستور خداست. یعنی سنخی از ارتباط بین امام و خدا هست که این اثر را دارد که ولو خودش امر می کند ولی امرش، امر الهی است و اطاعت از او هم اطاعت از خدا؛ و ولایتش نیز ولایت الله است. در روایاتی که در باب نوادر توحید قبلاً بحث کردیم اشاره شد که بین امام و خدا نسبتی است که این آثار را بدنبال دارد. در معتبره زراره فرموده بود: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  قَالَ  سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ  وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ  قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَعْظَمُ وَ أَعَزُّ وَ أَجَلُّ وَ أَمْنَعُ مِنْ أَنْ يُظْلَمَ وَ لَكِنَّهُ خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ  فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَهُ حَيْثُ يَقُولُ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ  وَ الَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي الْأَئِمَّةَ مِنَّا»(14) سطح ارتباطی بین امام و خداست که ولایت او را ولایت الله قرار می دهد. در این روایت نیز حضرت به همین آیه شریفه اشاره می کنند. هرچند همه انبیاء و رسل باید سطحی از ارتباط را با خداوند داشته باشند که بتوانند حامل وحی شوند؛ ولی آنچه بین امام و خداست متفاوت با ارتباط بین نبی و رسول با خداست.

این عبارت هم که در زیارات اهل بیت مکرر دیده می شود «المظهرین لامرالله و نهیه» باید با توجه به همین نکته معنا شود. یعنی اظهار امر الهی توسط رسول الله و ائمه به معنای ابلاغ صرف نیست بلکه خودشان برای اظهار امر الهی، امر و نهی هایی دارند و به نحوی شریعت جعل می کنند. در واقع این امر و نهی برای تحقق امر الهی است. این بحث را باید در نسبت بین امر و نهی خدا و رسول دنبال کرد که روایاتی در مورد آن بیان شده است.

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

معتبره محمد بن سنان در مقام تفویض

در معتبره محمد بن سنان نیز از این مقام مفترض الطاعه بودن و بحث تفویض شده است؛ فرمود: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْفَضْلِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي فَأَجْرَيْتُ اخْتِلَافَ الشِّيعَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ فَمَكَثُوا أَلْفَ  دَهْرٍ ثُمَّ خَلَقَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ فَأَشْهَدَهُمْ خَلْقَهَا وَ أَجْرَى طَاعَتَهُمْ عَلَيْهَا وَ فَوَّضَ أُمُورَهَا إِلَيْهِمْ فَهُمْ يُحِلُّونَ مَا يَشَاءُونَ وَ يُحَرِّمُونَ مَا يَشَاءُونَ وَ لَنْ يَشَاءُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ هَذِهِ الدِّيَانَةُ الَّتِي مَنْ تَقَدَّمَهَا مَرَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا مُحِقَ وَ مَنْ لَزِمَهَا لَحِقَ خُذْهَا إِلَيْكَ يَا مُحَمَّدُ»(15)

در این روایت چند نکته بیان شده است. اولاً مقام امام آنقدر بزرگ است که بین اصحاب هم اختلاف شده است و برای عده ای این توهم رخ داده است که بعضی مقامات اگر به امام نسبت داده شود، شرک است. حضرت در ابتدا می فرمایند اهل بیت مخلوق الهی هستند و خدا متفرد به وحدانیت بود. بعد انوار خمسه اهل بیت را خلق کرد.

ثانیاً خلقت موجودات مشهود این امامت کل بوده است و این در انجام ماموریت حتماً دخالتی داشته است. و بعد از این شهود به آنها مقام امامت و ولایت مخلوقات تفویض شده است. بعد حضرت در توضیح این مقام بیان می کنند که آنها حلال و حرام ایجاد می کنند و این به مشیت خوشان است. مقام تفویض یعنی همین. هرچند تفویض درجات و سطوحی دارد و همه ائمه در تاریخ انبیاء چنین وسعت تفویضی نداشتند.

ثالثاً مشیت آنها به چیزی تعلق می گیرد که مشیت الهی در همان است. خداوند متعال این مقام را به کسی نداده است که عالم را خلاف مشیت خدا سرپرستی کند. او باید در حدی از اتصال و قرب به خدا باشد که عالم را بر محور مشیت و رضای الهی سرپرستی کند و این امر بسیار عظیمی است که در روایات باب تفویض به شکل های مختلفی بیان شده است. بعضاً با تعبیر «ادبی نبیه علی محبته» و مانند آن اشاره شده است که در ادامه مباحث خواهد آمد.

رابعاً این تصویر از امامت و درک از مقام اهل بیت است که باید شیعه از امام خود داشته باشد. روایت در مورد اختلاف شیعیان در مقام امام بود و حضرت بیان می کنند که امام در چنین نقطه ای است و کسی که این سطح از معرفت به امام را داشته باشد در مسیر حق است. اگر قدمی از این عقب تر یا جلوتر کسی برای امام تصویر کند این از معرفت صحیح امام خروج کرده است. خود این تعبیر در روایت که در روایات دیگر هم مشابهش آمده است نشان از اهمیت درک و بحث از این مقام است که عمود معنای امامت است. والحمدالله...

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

پی نوشت ها
...........................................................................

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 175
(2) الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 378
(3) بصائر الدرجات، ج 1، ص: 509
(4) بصائر الدرجات، ج 1، ص: 35
(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 206
(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 118 - تفسير العياشي، ج 1، ص: 168
(7) بصائر الدرجات، ج 1، ص: 35
(8) بصائر الدرجات، ج 1، ص: 35
(9) استاد می فرمودند اینکه در آیات و روایاتی از تعلق جنود آسمان و زمین نسبت به نبی اکرم و اهل بیت بحث می کند مربوط به همین مقام است. کسی که صاحب فرمان و امر و نهی می شود، حتماً امکانات این عالم متناسب با این مقام در اختیار اوست.
(10) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 206
(11) در روایت امیرالمومنین در کتاب سلیم آمده است: «فَلَمَّا تَخَوَّفَ أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَنْصُرَهُ النَّاسُ وَ أَنْ يَمْنَعُوهُ بَادَرَهُمْ فَقَالَ كُلُّ مَا قُلْتَ حَقٌّ قَدْ سَمِعْنَاهُ بِآذَانِنَا وَ وَعَتْهُ قُلُوبُنَا وَ لَكِنْ قَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ بَعْدَ هَذَا إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَ أَكْرَمَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْمَعَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ النُّبُوَّةَ وَ الْخِلَافَةَ فَقَالَ عَلِيٌّ هَلْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ شَهِدَ هَذَا مَعَكَ.... وَ فِيمَا يُكَذِّبُ قَوْلَكُمْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ  أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى  ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً فَالْكِتَابُ النُّبُوَّةُ وَ الْحِكْمَةُ السُّنَّةُ وَ الْمُلْكُ الْخِلَافَةُ وَ نَحْنُ آلُ إِبْرَاهِيمَ» كتاب سليم، ج 2، ص: 591
(12) استاد در جلسه اشاره ای به روایت موسی بن اشیم در کافی و بصائر می کنند که حضرت ملک جناب سلیمان را با ملک بزرگ نبی اکرم مقایسه می کنند و بیان می کنند حقیقت دین به نبی اکرم تفویض شده است. این روایات در جلسات بعد مفصلاً بحث خواده شد. الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 265
(13) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 187
(14) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 146. یا در روایت دیگری فرموده بود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَأْسَفُ كَأَسَفِنَا وَ لَكِنَّهُ خَلَقَ أَوْلِيَاءَ لِنَفْسِهِ يَأْسَفُونَ وَ يَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلُوقُونَ  مَرْبُوبُونَ  فَجَعَلَ رِضَاهُمْ رِضَا نَفْسِهِ وَ سَخَطَهُمْ سَخَطَ نَفْسِهِ لِأَنَّهُ جَعَلَهُمُ الدُّعَاةَ إِلَيْهِ وَ الْأَدِلَّاءَ عَلَيْه »
(15) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 441

شرح کتاب الحجه کافی - آیت الله میرباقری

جهت دسترسی به مجموعه بیانات آیت الله میرباقری کلیک کنید. 

جهت دسترسی به مجموعه مباحث «شرح کتاب الحجه کافی» کلیک کنید

Share