اهمیت کار تشکیلاتی | معرفت، مسئولیت، وحدت / استاد رحیم پور ازغدی (فیلم، صوت، متن)

دریافت ویدئو
دانلود فایلاندازه
فایل اهمیت کار تشکیلاتی | معرفت، مسئولیت، وحدت131.04 مگابایت
دانلود بیانات استاد حسن رحیم پور ازغدی را با عنوان «اهمیت کار تشکیلاتی»

اهمیت کار تشکیلاتی | معرفت، مسئولیت، وحدت / استاد رحیم پور ازغدی (فیلم، صوت، متن)

در این بخش به مناسبت میلاد علی بن موسی الرضا علیه السلام، بیانات استاد حسن رحیم پور ازغدی را با عنوان «اهمیت کار تشکیلاتی / معرفت، مسئولیت، وحدت» به عاشقان هشتمین امام شیعیان حضرت امام رضا علیه السلام به اشتراک می گذاریم. / مدت سخنرانی : 59 دقیقه

اهمیت کار تشکیلاتی | معرفت، مسئولیت، وحدت / استاد رحیم پور ازغدی (فیلم، صوت، متن)

متن سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در مورد «اهمیت کار تشکیلاتی» :

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت برادران عزیز. تبریک می‌گویم میلاد علی‌بن‌موسی الرضا(علیهماالسلام) را امیدوارم آنچه که خدمت شما عرض می‌کنیم از مجموعه معارف رضوی امام رضا(علیه‌السلام) است به لحاظ نظری و عملی کمک کند هم به تک‌تک ما بعنوان یک انسان مؤمن و مسلمان و هم به تشکیلات شما و برای کار تشکیلاتی، و هم بعنوان فردی از امت اسلامی در شرایطی که ضرورت مجدد تمدن‌سازی اسلامی امروز خودش را واضح‌تر از همیشه در یکی دو قرن گذشته دارد نشان می‌دهد که هم این تمدن‌سازی مجدد این بازسازی تمدن اسلامی هم ضرورت بیشتری پیدا کرده، حتی برای حفظ ایمان شخصی و هم امکان بیشتری پیدا کرده است یعنی در قرن گذشته امکان تمدن‌سازی تا این حد برای مسلمین و مسلمانان و بطور ویژه برای پیروان اهل بیت(علیهم‌السلام) در یک شرایط انقلابی چنین امکانی تا این حد جدی فراهم نبوده است. دوستان فرمودند چون هم میلاد حضرت رضا(علیه‌السلام) و هم در محضر حضرت(علیه‌السلام) هستید در باب هم کار تشکیلاتی و هم در معطوف به تمدن‌سازی جدید در این باب نکاتی عرض بشود. من به نظرم آمد این نکات را از خود روایات حضرت رضا(علیه‌السلام) خدمت شما عرض کنم. بنابراین حدود 7- 8 اصل از سیره و روایات علی‌بن‌موسی رضا(علیهماالسلام) خدمت شما عرض می‌کنم. خواهش می‌کنم به تک‌تک این اصول توجه کنید و اگر توانستید و دوست داشتید روایات را یادداشت کنید 7- 8 روایت از حضرت رضا(علیه‌السلام) برای شما انتخاب کردم که 7- 8 محور را برای شما تبیین می‌کند. این‌ها هم در رفتارشناسی فردی یعنی من و شما بعنوان شخص مؤثر است و هم سرفصل‌هایی برای کار تشکیلاتی است یعنی شما برای کار تشکیلاتی جنبش دانشجویی هم باز باید به این اصول توجه کنید، به این روش و سبک توجه بشود یا نشود دوتا محصول دارد و هم این‌ها مؤثر در سبک زندگی اجتماعی ما است و تغییرات بزرگ فرهنگی و تربیتی که باید در نسل ما در مردم ما و در ما اتفاق بیفتد و بهترین روش تربیت یک ملت و تغییر یک ملت که خصلت‌های منفی‌اش را کنار بگذارد و خصلت‌های مثبت را در خودش تقویت بکند دوره انتقال از یک نسل به نسل دیگری است. یک بیماری‌هایی در نسل ما هست که عادات ما شده و ما نمی‌توانیم به آسانی آن‌ها را ترک کنیم. پیرمرد و پیرزن ظرفیت و قدرت تغییرشان هرگز به اندازه یک جوان و نوجوان نیست و لذا در روایات هم می‌فرمایند که هر کاری کردید در دوره جوانی و نوجوانی انجام بدهید بعد که سن بالا می‌رود و شخصیت شکل می‌گیرد اصلاح و تغییر اخلاقی مشکل‌تر می‌شود تغییر یک ملت هم مشکل‌تر می‌شود. معمولاً نسل‌های قدیمی‌تر بطور طبیعی‌تر مقاومت بیشتری در برابر تغییر می‌کنند. و از جمله تغییرات مثبت. راجع به تغییرات منفی هم همین‌طور است لذا دشمنان یک ملت در جهت تغییر یک ملت در جهت ضدارزش‌ها برای ساقط کردن فرهنگ و اخلاق عمومی، برای تبدیل یک جامعه به یک جامعه تنبل، انگل، ترسو، ضعیف، توسری‌خور، بی‌نظم، بی‌برنامه، بی‌اراده، بی‌ایمان، بی‌اخلاق، معمولاً می‌آیند روی جوان‌ها و نوجوان سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی می‌کنند و می‌گویند نسل قبل حالا هرچه بوده، خوب یا بد دیگر خیلی روی آن نمی‌شود تأثیر گذاشت ولی اگر روی کودک و نوجوان و جوان کار کنیم 20 سال دیگر این جامعه همان جامعه‌ای می‌شود که ما می‌خواهیم. دشمنان این طرح را دارند و دوستان هم همین طرح را دارند چون راه تغییر همین است چه از نوع سقوط و افول و انحطاط آن، چه از نوع تکامل و ارتقاء و اوج‌گیری آن جامعه. به لحاظ تمدنی هم که نگاه کنیم این 7- 8 اصلی را که از روایات حضرت رضا(علیه‌السلام) خدمت شما عرض می‌کنم شاخصه‌ها و ستون‌های اصلی است که می‌توانند باشند و هستند برای تمدن‌سازی جدید اسلامی. پس به این روایات و اصول، همه بعنوان راهنمای زندگی و سلوک شخصی، و هم بعنوان آیین‌نامه و مرامنامه روش کار تشکیلاتی نگاه کنید و هم بعنوان پایه‌های سبک زندگی جدید اسلامی و تمدن‌سازی اسلامی، به هر سه عنوان از هر سه منظر به این اصول و تعابیری که از آن‌ها نقل می‌کنم توجه کنید.

روایت اولی که عرض می‌کنم توجه دادن به مفهوم شناخت ظرفیت‌های مثبت و منفی در خود، جامعه خود و در جهان کنونی است، در جهانی که هر شخصی و هر دوره‌ای در آن جهان می‌زییَد و زندگی می‌کند.  توجه ویژه‌ای حضرت رضا(علیه‌السلام) دارند به مقوله شناخت انسان، ظرفیت‌های وجودی انسان در ساحت فردی و در ساحت اجتماعی خود و دیگران، دوست و دشمن. و اگر ظرفیت‌های خودمان را و توان خودمان را درست ارزیابی نکنیم تهدیدها و فرصت‌هایی که متوجه ماست درست آن‌ها را نشناسیم حضرت رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند که قدرت جامعه‌سازی و تمدن‌سازی یا کار موفق تشکیلاتی یا یک سبک زندگی درست را نخواهیم داشت. من خواهش می‌کنم به این روایات توجه کنید این فیلم‌ها یا شبیه به این‌ها، این‌ها کار بسیار خوب و ارزشمندی است اما تمام این‌ها توجه به ساختمان و ضریح و حوض و کبوتر است، این‌ها امام رضا نیستند این‌ها ساختارهایی است که ما ساختیم برای توجه به یافتن امام رضا(علیه‌السلام). کل زیارت و حرم، همه این‌ها وسیله است بعضی‌ها وسیله را با هدف اشتباه می‌گیرند و فکر می‌کنند این‌ها ته خط است. یعنی می‌آید مشهد و می‌رویم توی این محوطه، سلامی می‌دهیم و بیرون می‌آییم فکر می‌کنیم این تمام است. کل زیارت، وسیله است. کل عبادت، وسیله است. هدف از عبادت و زیارت، ارتقاء معرفتی و عقلانی، ارتقاء و رشد روحی و اخلاقی ما در جهت صیرورت و تکامل است. اگر این زیارت کمک کند و مقدمه شود برای شناخت این روایات و این مفاهیم آن وقت به درد می‌خورد و الا این‌طور مفاهیم در همه ادیان و مذاهب است. شما الآن ببینید بودایی‌ها دارند، یهودی‌ها دارند، سنی‌ها غیر از وهابی‌ها که قبله شان خودشان هستند، و الا سنی‌ها دارند، همه دارند. این‌ها لازم است، اگر توجه به آن کسی که در حرم هست نکنید و به افکار و اخلاقی که به ما منتقل می‌کند، صرف ساختمان و موسیقی و زیارت و حتی اشک ریختن – حالا روایت امام رضا را خواهم خواند – که ایشان می‌فرمایند حتی تعبّد بدون معرفت و شناخت را تعبّد نمی‌دانم و عبودیت نمی‌دانم. می‌گویند امکان عبودیت بدون آگاهی نیست اگر به آن محتوای معرفتی توجه نکنید کاری متفاوت‌تر از بقیه ادیان و مذاهب انجام ندادید و آن‌ها همه‌شان از این چیزها دارند. کلیسا می‌روند گریه می‌کنند، آن می‌رود بتخانه گریه می‌کند با همین حالت‌ها، موسیقی پخش می‌کنند، ولی باید یک قدم جلوتر گذاشت و رفت گفت آن کسی که شما می‌روید او را زیارت می‌کنید کیست و چه گفته است؟ از ما هم بپرسید آن وقت ما می‌گوییم امام رضا(علیه‌السلام) که به زیارت‌شان آمدیم این اصول را برای دنیا و آخرت بشر می‌گویند. شأن زیارت را نباید پایین آورد انکار نباید کرد، اما یک وقت فکر نکنید زیارت حرم امام رضا(علیه‌السلام) آن چیزی که را که گفتند بهشت واجب می‌شود و چقدر پاداش دارد، پیامبر(صلی‌الله علیه وآله و سلم) فرمودند پاره‌ای از قلب من در خراسان دفن خواهد شد که زیارت او چه و چه خواهد بود که همه این‌ها قطعاً درست است، اما این زیارت صرف یک بلیط و سفر آمدن و رفتن فیزیکی نیست. فرمودند «من زارنی عارفاً بحقّی» این قید «عارف بحقی» باید با آن باشد آن وقت این، از همه زیارت‌ها و عبادت‌های همه ادیان و مذاهب دیگر متفاوت می‌شود، «عارفاً بحقی» فرمودند اگر کسی ما را زیارت کند در حالی که به حق ما آگاه و صاحب معرفت است و ما را می‌شناسد، اصول و حرف‌های ما را درست می‌شناسد آن زیارتی که با عرفان و معرفت بحق توأم باشد آن وقت، آن زیارتی است که آدم را حتماً بهشتی می‌کند. در روایت فرمودند که مؤمن محال است یک گناهی بکند و بعد خدا او را نبخشد! گفتند چطوری؟ اصالت‌الاباحه است، پس کلاً همه چیز اباحه‌گری است؟ فرمودند نه، کسی که مؤمن است شخصیت روحی‌اش طوری است که این محال است که شب خوابش ببرد قبل از این که به اصلاح خودش و به توبه و به بازگشت و به جبران خطایی که کرده بیندیشد. امکان ندارد. این خودش را اصلاح می‌کند و این راه طی شده نادرست را برمی‌گردد. یعنی این تلاش می‌کند نه اینکه بدون تلاش کلاً بگذراند. این روایت‌ها زیارت را زیارت می‌کند و الا بیایید و بروید و آخرش هم نفهمید که امام رضا(علیه‌السلام) با بقیه، با مخالفین‌شان، با دیدگاه‌های دیگر، با ایدئولوژی‌ها و مکاتب مختلف چه فرقی اصلاً دارد؟ چرا باید زیارت ایشان بروید و چرا به زیارت دیگران نمی‌روید؟ یک کسی که فکر کند زیارت ساختمان حرم و سلام دادن به گنبد طلا، این زیارت امام رضاست!  بُعد ارادت آن قبول است حتماً هم حضرت توجه می‌کنند هرکس نیاید ولی به اولیاء خدا توجه کند این‌ها جواب می‌دهند. شما در زیارتنامه می‌خوانید که من شهادت می‌دهم که شما سلام من را جواب می‌دهید، مقام انسانی من را می‌بینید و می‌دانید من در چه حدی از انسانیت هستم و من را می‌بینید. منتهی این که امام رضا(علیه‌السلام) جواب سلام چه کسی را و چگونه می‌دهند بستگی دارد به آن شخص. یعنی جواب سلام امثال بنده را هم می‌دهند، جواب سلام انسان‌های مهذّب جاهد و زاهد و عالِم را هم می‌دهند اما جوابی که به سلام من می‌دهند کجا و جوابی که به سلام او می‌دهند کجا؟
امام رضا(علیه‌السلام) سه تا شرط در این روایت اول، فرمودند که مسلمان، بدون این سه تا چیز مسلمان و مسلمانی نیست، یک زندگی به سبک زندگی اسلامی، تمدن اسلامی، تشکیلات اسلامی، جامعه دینی، یک انسان مبارز حتماً باید این سه صفت را و این سه روش را در زندگی رعایت کند. و نقل کردند – این هم حرف تازه‌ای نیست - «إنَّ فی حِکمَةِ آلِ داوودَ: ... حکمت‌های آل داود که از زمان بنی‌اسرائیل، اولیاء و انبیاء پیشین می‌گفتند این اصول جاودانه برای یک سبک زندگی درست انسانی است. اصل اول: «أن یکون مالکاً لنفسه» اشاره به مدیریت خود می‌کنند «مالک نفس» معنی‌اش این است که دوتا امکان دیگر هم وجود دارد یکی این که اساساً ما احساس نکنیم که نفس ما قابل مالکیت است، قابل مدیریت است. بعضی ماها فکر می‌کنیم من همان نفس من است یعنی انسان خلاصه شده و محدود در نفسانیت خودش است یعنی خود انسان کیست و چیست؟ مالک خود بودن یک مسئله فوق‌العاده مهمی است هم به لحاظ روانشناختی به لحاظ انسان‌شناختی بگیرید تا حوزه مدیریت و تمدن‌سازی، مالک بر خود بودن، مالکیت بر خود، قدرت کنترل خود، مدیریت خود، شناخت ظرفیت‌های خود، مسئله فوق‌العاده مهمی است. امروز حتی در امور مادی روشن است در مباحث مدیریتی که بدون شناخت ظرفیت‌ها و حدود خود و بدون فاصله گرفتن از خود نفسانی خود، و اِشراف داشتن بر او و مدیریت کردن خود، نه تنها امکان تمدن‌سازی نیست بلکه امکان تربیت و خودسازی هم نیست. نکته اولی که من از این تعبیر امام رضا(علیه‌السلام) که از انبیاء قبل هم نقل می‌کنند و بر آن تأکید می‌کنند استفاده می‌کنم این است ما می‌توانیم مملوک نفس باشیم یعنی نفسانیت ما بُعد نفسانی و خودخواهی‌های حیوانی فرد و جامعه بر او حاکم و مسلّط باشد. می‌توانیم بین خود و نفسانیت خومان، بین این «من» خودمان «منِ برتر» و «منِ فروتر» اصلاً تفکیک قائل نشویم و بگوییم «من» همین نفس هستم، من چیزی جز غرائزم نیستم جز لذت‌طلبی‌ها و خودخواهی‌هایم نیستم که یک تعریف مادی ماتریالیستی و حیوانی از انسان‌شناسی است. این‌ها بیشتر حیوان‌شناسی است نه انسان‌شناسی!
امام رضا(علیه‌السلام) در واقع می‌فرمایند در برابر دستِ‌کم این دوتا الگوی فکری، یکی این که ما بگوییم ما چرا مالک خودمان باشیم آن نفسانیت ما بر ما مالک باشد، چرا خودمان را مدیریت کنیم؟ هر کاری دل‌مان می‌خواهد لذت می‌بریم، خوش‌مان می‌آید، اصالت لذت، اصالت نفس، آن کار را انجام بدهیم و اسم آن را هم آزادی بگذاریم، لیبرالیزم اخلاقی، فرهنگی، همه چیز با همه چیز مساوی باشد، هرچیز به ما لذت بدهد منافع مادی محسوس زودگذرِ هرچی شخصی‌تر و فردی‌تر، اندیویژوالی‌تر است من را تأمین بکند آن عمل باید انجام شود. حضرت رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند اصل اول؛ خود را بشناسید نیروهای مثبت و منفی را در خود بشناسید و آن‌ها را مالک بشوید در واقع، خودتان را مالِ خود کنید. «یَنبَغی أن یکون مالک لنفسه» زندگی به سبک اسلامی و تمدن اسلامی، مالک خودتان باشید و ظرفیت‌های خودتان را بشناسید و خودتان را درست مدیریت کنید، جامعه و فرد را بشناسید و بعد خود را کنترل کنید، خویشتن‌داری، خویشتن‌بانی، چون بسا می‌دانیم در ما چه نیروهای مثبت و منفی و خطرناک و ویرانگری در ما هست که اسم آن را نفسانیت و حیوانیت می‌گذاریم که اگر تحت کنترل عقلانیت ما نباشد  و می‌دانیم نیروهای مثبت و بسیار تاریخ‌ساز و تمدن‌ساز و انسان‌سازی در ما هست. فرمودند این‌ها را از هم تفکیک کنید درست بشناسید و برای خود کنید و خویشتن‌دار باشید تمایلات خودتان را مدیریت کنید. مالک نفس یعنی انواع و اقسام تمایلات و خواهش‌هایی که در شماست این‌ها را طبقه‌بندی کنید، بشناسید، ارزش‌گذاری کنید و مدیریت کنید. هم به بُعد معنوی این‌ها توجه کنید و هم به بُعد مادی آن. به بُعد مادی آن امروزه دارند اجمالاً توجه می‌کنند الآن شما در حوزه‌های تعلیم و تربیت و هم روانشناسی و هم بخصوص مدیریت با این مقوله تملّک خویش، کنترل نیروهای موجود در خود، کنترل تمایلات در عرصه فردی و تشکیلاتی و تمدنی امروز دارند به آن توجه می‌کنند منتهی معمولاً یک بُعدی توجه می‌کنند و بیشتر فقط ابعاد مادی آن را می‌بینند. حضرت رضا(علیه‌السلام) هر دو بُعد را می‌فرمایند. این یک اصل.

بخش سوم در این روایت «عارفاً بأهل زمانه» فرمودند مسلمان اگر مسلمان است و سبک زندگی اسلامی و تمدن اسلامی و یک تشکیلات اسلامی تا یک فرد مسلمانی که می‌آید و می‌خواهد فعالیت اقتصادی بکند فعالیت اجتماعی بکند و فعالیت علمی بکند یک شرط مهم دارد زمان خودتان را بشناسید. از زمان و زمانه عقب نیفتید. این فرمان سوم امام رضا(علیه‌السلام) راهنمای سوم در این روایت است «عارفاً بأهل زمانه» مردمان زمانه خودتان را بشناسید. جهان معاصر خودتان را بشناسید و بدانید در چه زمانی و در چه جامعه‌ای و در چه وضعیتی به لحاظ علمی، به لحاظ اقتصادی، به لحاظ فرهنگی به سر می‌برید منعزل نباشید با چشم بسته وارد عمل نشوید، دوروبرتان را درست نگاه کنید، جامعه‌تان را، جهان‌تان را، محیط‌تان را درست بشناسید، صداهای مختلف را درست بشنوید، رویکردهای مختلف را درست ببینید و درست تحلیل کنید. امام رضا(علیه‌السلام) اگر کسی در حاشیه تمدن و تاریخ و فرهنگ است، کسی در متن سیاست و آگاهی و فعالیت‌های اجتماعی نیست این کلاه سرش می‌رود نمی‌تواند تمدن‌سازی کند با چشم بسته نمی‌توان تمدن‌سازی کرد. این کمترین نتیجه‌ای است که از این بخش سوم روایت حضرت رضا(علیه‌السلام) می‌گیریم. «عارفاً بأهل زمانه» اهل زمان، یعنی مردم‌شناسی، یعنی شناخت درست فرهنگ‌های موجود در جهان، در جامعه خودت. یعنی جریان‌شناسی صحیح، جریان‌های مختلف در عرصه سیاست، فرهنگ، اقتصاد، سیاست خارجی و... چه جریان‌هایی هستند؟ جریان‌های مختلف چی هستند؟ گاهی کسانی جریان‌های موجود را جناح‌بندی‌های مختلف دینی، اعتقادی، سیاسی، اقتصادی را در جامعه خودشان و در جهان جدید، در هر زمانی نمی‌شناسند یک وقتی که فعال بشوند فعال نیستند، یک وقتی که باید تأمل کنند، مطالعه کنند بعد موضع بگیرند همین‌طوری سرشان را پایین می‌اندازند و وسط می‌آیند و به جای این که خدمت کنند صدمه می‌زنند گاهی می‌بینی افرادی با حُسن نیت می‌آیند صدمات‌شان از خدمات‌شان بیشتر است این‌ها کسانی هستند که به تعبیر امام رضا(علیه‌السلام) «عارفاً بأهل زمانه» نیستند. آن‌هایی که می‌گویند در حوزه فقط باید فقه و اصول بخوانیم و عرفان به اهل زمان نداشته باشیم یعنی مکاتب مختلف، جریان‌های مختلف، حرف‌شان چیست؟ جواب‌شان چیست؟ موضع ما چیست؟ این‌ها دارند خلاف فرمان امام رضا(علیه‌السلام) عمل می‌کنند. کسانی که دین را، معنویت و اخلاق را، احکام شرعی را، جدا از شرایط زمان و زمانه بعنوان یک مواد شخصی خشک و پراکنده فقط نگاه می‌کنند نگاه سیستمی و مجموعه‌ای به آن ندارند، آن‌ها را نظام‌واره نمی‌بینند نسبت آن را با جهان غیر اسلام دشمنان اسلام، دوستان آن، جناح‌بندی مستضعفین و مستکبرین در عالم را اصلاً نمی‌شناسند و نمی‌فهمند و فکر می‌کنند که خب ما مسلمان هستیم و داریم به احکام اسلام عمل می‌کنیم امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند «لاینبغی للمسلم» اگر مسلمان هستید سزاوار چنین است که «أن یکون عارفاً بأهل زمانه» در حاشیة تمدن و تاریخ و فرهنگ و سیاست اگر باشید تو آگاه به اهل زمان خود نیستی تو باید در متن باشی.

پس سه‌ تا اصل در روایت اول:
1) خودمالکی، مالکیت نفس، مدیریت خود و ظرفیت‌ها و نیروهای مثبت و منفی در خود بعنوان فرد و جامعه؛
2) «مقبلاً علی شأنه» مسئولیت‌شناسی درباره خود و شناخت درست این ظرفیت و احترام به نیروهای مثبتی که داریم و برحذر بودن از تهدیدهایی که درون ماست.
3) «عارفاً بأهل زمانه»، شناخت همه مردم، جریان‌های مختلف، دوست، دشمن، بی‌طرف، سیاهی لشکر، سیاه، سفید، خاکستری، آمادگی برای انواع پیشامدها و تهدیدها، زندگی آگاهانه تا بتوانیم بحران‌ها را به طور منطقی و درست و اخلاقی مدیریت کنید. می‌گویند زمان و اهل زمان را بشناس، زمان، بستر رشد انسان است.

همه تحولات تاریخی، اجتماعی، تمدنی در بستر زمان دارد صورت می‌گیرد و نسل‌ها و ملت‌ها و جامعه‌ها ساخته می‌شوند. چه تفاوتی بین انسان امروز و انسان گذشته و انسان آینده است؟ این تفاوت‌ها را باید شناخت، شباهت‌ها را هم باید شناخت. این مردم‌شناسی یعنی کلاه سرتان نرود و از تحولات زمانه عقب نمانید، امام رضا(علیه‌السلام) سیر تحولات، سرعت تحولات، جهت تحولات، ‌منشأ تحولات، هدف تحولات را باید بشناسید. با چشم بسته فرمودند وارد صحنه مبارزه نشوید. آگاهی، شناخت، مطالعه، تحلیل، هر دوره‌ای یک ویژگی‌هایی دارد باید آن‌ها را بشناسید. هر حرفی را در هر شرایطی نمی‌شود زد، با هر زبانی نمی‌شود گفت، با هر مخاطبی نمی‌شود گفت. گاهی درست‌ترین حرف‌ها را می‌گویی در زمان نادرست؛ با مخاطب نامناسب؛ به شیوه‌ای نسنجیده؛ حرف درست است ولی نتیجه آن نادرست است. این‌ها استفاده‌هایی است که از این تعبیر امام رضا(علیه‌السلام) می‌شود کرد که فرمودند هرچه این آگاهی‌ها عمیق‌تر و وسیع‌تر، از زمان و اهل زمانه، از تمدن، از فرهنگ‌های مختلف، از جریان‌ها با اتکاء به مبانی اسلامی آن وقت امکان پیشرفت و رشد بیشتر است.

روایت بعدی که من این را در حوزه جامعه‌شناسی علم بیشتر از آن می‌خواهم استفاده کنم ولی این روایت هم مثل همه آیات و روایات ابعاد مختلفی دارد. من معتقدم یکی از مظلومیت‌های قرآن و حدیث، قرآن و سنت این است که هر آیه و حدیثی ممکن است در یکی از موضوعات و رشته‌ها بیشتر ظهور و انصراف اولیه داشته باشد. اما اگر شما با پرسش‌های دیگری از زاویه‌های دیگری به سراغ آن آیه و حدیث بیاید، می‌بینید این‌ها پاسخ‌ها به پرسش‌های دیگری هم هستند. یعنی می‌بینید یک ظاهر آیه قرآن را نگاه می‌کنید می‌گویید این آیه بیشتر جنبه اخلاقی دارد، همان آیه را اگر با پرسش معرفت‌شناختی نگاه کنید، راجع به معرفت، که کدام شناخت چقدر معتبر است؟ چگونه بوجود می‌آید؟ و چه تهدیدهایی متوجه چه نوع از انواع شناخت است؟ می‌بینید همان آیه در حوزه معرفت‌شناسی هم دارد به شما سه‌تا نکته می‌گوید. بعد با یک پرسش سیاسی سراغ این آیه می‌آیید و می‌بینید یک استفاده دیگری از این آیه، و یک پیامی هم در حوزه فلسفه سیاسی و ارزش‌ها و حقوق سیاسی دارد. از حدیثی که مربوط به مسئله نظام خانواده است، ظاهراً فقط مسئله حقوق جنسی و اخلاق جنسی است، آن هست، اما غیر از آن، شما می‌بینید دوتا برداشت دیگر در حوزه اصل فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق از همین حدیث می‌شود کرد. اگر ذهن‌های جوّال پرسؤال دغدغه‌دار،‌ مسئله‌دار باشند آن وقت بر هر آیه از آیات قرآن می‌شود صد تفسیر در صد حوزه معرفتی نوشت، هیچ کدام هم تحریف نیست و همه‌اش هم برداشت از قرآن است همه‌اش هم درست است. ولی هر کدام به یک بُعدی از آن ابعاد اشاره دارد. این روایت که عرض می‌کنم در عیون اخبارالرضا، ج2، ص 131، فرمودند «العلم أجمع لأهله من الآباء». آن روایت قبل اصول کافی، ج 2، ص 224؛ البته من این را از کتاب امام رضا(علیه‌السلام) دارم نقل می‌کنم. «العِلمُ أجمَعُ لأِهلِهِ مِنَ الآباءِ» علم، آگاهی، دانایی،‌معرفت، اطلاعات مشترک و واحد، دارندگان خودش را فشرده‌تر نگه می‌دارد و جمع می‌کند از نَسَب پدری. یعنی چه؟ یعنی خانواده فرهنگی از خانواده ژنتیک و بیولوژیک، خانواده طبیعی، خانواده‌تر است. خیلی این روایت عجیبی است خیلی جالب است. اگر به این مسئله توجه کنید یا نکنید، هر تشکیلاتی و هر کار مدیریتی به دو سمت می‌رود تمدن هم به دو سمت می‌رود. در این روایت، سه‌تا کلیدواژه داریم یکی علم و اهل علم است. یعنی خانواده علمی، امروز به آن جامعه علمی می‌گوییم. دوم مسئله تجمّع و جمعیت است نسبت داشتن با یکدیگر است و سوم مسئلة ابوّت است. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند چه پدری از پدری نَسَبی واقعی‌تر است؟ رابطه پدر و فرزندانش؟ می‌فرمایند رابطه فرهنگی و عقیدتی و علمی از رابطة نَسَبی جدی‌تر است و تجمّع و تهذّب و تشکیلات و تمدّن را بطور جدی‌تر شکل می‌دهد. تجمّع نَسَبی و خونی می‌شود قبیله؛ تجمّع علمی و معرفتی می‌شود امّت؛ می‌شود یک گروه همفکر، هم‌دیدگاه، هم‌نظر با دغدغه‌های مشترک، درد مشترک، زبان مشترک، ذهن مشترک و احساسات مشترک. امام رضا(علیه‌السلام) در این روایت – حالا فرصت نیست بگویم من از این روایت چهار  استفاده در 4 حوزه می‌کنم در آن 4تا دستورالعمل و تبیین از مفاهیم می‌بینم. که یکی از آن‌ها در همین حوزه جامعه‌شناسی است که عرض کردم. فرمودند آگاهی اتحاد می‌آورد. «العِلمُ أجمَعُ لأِهلِهِ مِنَ الآباءِ» یک معنی‌اش این است. شما اگر می‌خواهید اختلافات حیدری نعمتی، دعواهای بیخودی در مسائل مختلف حل شود سعی کنید آگاهی‌های مشترک و وسیع‌تری ایجاد کنید. دعواهای شخصی کمتر می‌شود دعواهای خانوادگی، فامیلی، قبیله‌ای، قومی، ملی، مذهبی همه کمتر می‌شود. آگاهی اتحاد می‌آورد. جهل، اختلاف می‌آورد. این هم یک پیام دیگر از این روایت امام رضا(علیه‌السلام). علم مشترک بالاتر از پدر مشترک است. معنی این روایت از یک جهت همین است. «العِلمُ أجمَعُ لأِهلِهِ مِنَ الآباءِ» یعنی علم مشترک بالاتر از پدر مشترک است. اگر شما در یک جمعی آگاهی اعتقادی، فرهنگی مشترک، موقعیت‌شناسی مشترک، فرجام‌شناسی و وظیفه‌شناسی و مبد‌أشناسی مشترک بوجود آوردی، به لحاظ ذهنی و معرفتی، عقل‌ها و قلب‌ها را توانستی به هم نزدیک کنی و کنار هم جمع کنید شما توانستید یک جامعة واحد حقیقی متحد تشکیل بدهید. در واقع حضرت رضا(علیه‌السلام) در این‌جا اشاره می‌فرمایند به این که روابط انسان‌ها از کوچکترین نهاد اجتماعی که خانواده است و مهم‌ترین آن که هستی همه جامعه است تا جامعة ‌بزرگ شهری تا کشوری تا جامعه بزرگ بین‌المللی، اگر انسان‌ها شناخت‌شان بالاتر برود نسبت به خودشان، نسبت به کرامت انسان و نسبت حقوق‌شان و حدود و وظایف‌شان و تکلیف‌شان روابط مردمی و بین‌المللی و روابط بشری در جامعه خودمان و در جامعه جهانی قوی‌تر بشود با شناخت‌ها همراه بشود درک متقابل صورت بگیرد و همدیگر را بیشتر بشناسیم و درد همدیگر را بیشتر بشناسیم نزاع‌ها و اختلاف‌ها کمتر می‌شود.

اصل دوم؛ «مُقبِلاً علی شأنه» کار خود به شأن به خود و به حال خود اهتمام کردن، مراقب خود بودن،‌ وظایف خود را درست شناختن، وظیفه‌شناسی صحیح، مسئولیت‌شناسی درست و به آن‌ها درست عمل کردن. این «مقبلاً علی شأنه» دست‌کم سه جور شاید بشود معنا کرد و شاید معانی دیگری هم بشود از آن کرد. یک معنی آن این است که «مُقبِلاً عَلَی شَأنِه» بر طبق و بر اساس شأن خود یعنی چی؟ اولاً شناخت شأن خود، کرامت خود، توان خود، اشاره به یک نوع خودباوری، همان ما می‌توانیم. «مقبلاً علی شأنه» یک معنی‌اش این است که تو به شأن و شئونات خودتان بعنوان انسان و یک جامعه دینی آگاهی پیدا کنید و به خودتان احترام بگذارید. خودتان را تحقیر نکنید و نگذارید تحقیرتان کنند. «اقبال» یعنی رو کردن، رویکرد، توجه کردن،‌ اهتمام کردن، به چی؟ به شأن خودتان. فرمودند یک تشکیلات، یک جامعه، یک تمدن اسلامی – دینی «ینبغی» سزاوار است که چگونه باشد؟ خودش به خودش احترام بگذارد. خودت را دست‌کم نگیر بگویید ما می‌توانیم و باید این کار را بکنیم به شأن و شئونات و ظرفیت‌های خودتان توجه داشته باشید. این معنی‌اش این است که کسانی ممکن است به شأن خودشان "اقبال" کنند نه "ادبار". یعنی می‌شود کسی یا جامعه‌ای به شئون خودش پشت کند. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرماید به شئون خودتان پشت نکنید به خودتان احترام بگذارید و توجه کنید و مسئولیت‌های خودتان را در برابر خودتان بشناسید و به درستی به جا بیاورید. «مقبلاً علی شأنه» معانی دیگری هم که می‌شود کرد این است که به حدود و محدودیت‌های خودتان هم توجه داشته باشید و ایده‌آلیستی و رؤیایی فکر نکنید. شأن خودتان را بشناسید و بدانید چه کارهایی می‌توانید بکنید و چه کارهایی را الآن نمی‌توانید بکنید و مربوط به مراحل بعد است. رؤیایی ایده‌آلیستی و با تخیّلات پیش نرو. این معنا را هم می‌شود از این عبارت برداشت کرد. من دست‌کم از این عبارت «مُقبلاً علی شأنه» سه‌تا تفسیر به ذهنم آمد که رجوع کردم دیدم همه‌اش هم قابل قبول است حالا بعضی‌هایش قوی‌تر است و بعضی‌هایش ضعیف‌تر. بعضی‌ها را هم دیدم که احتمالات دیگری هم در مورد این بخش از روایت داده‌اند. ولی اجمالاً آنچه که قدر متقن است و همه قبول دارند این بخش از روایت دست‌کم به این معنا هست که وقتی می‌گویند «مقبلاً علی شأنه» یعنی یک جامعه خودکار که مسئولیت‌های خودش را حد خودش را، شئونات خودش را، ظرفیت‌های خودش را بشناسد و مواظب خودش باشد و از خودش مراقبت کند که ضایع نشود، سقوط نکند، منحط نشود، در مورد نقاط ضعف و قوت خودش حساس باشد. این هم نکته بسیار مهمی است، تعهد نسبت به خود که بدون این تعهد و مسئولیت‌شناسی نه خودسازی می‌شود کرد نه تمدن‌سازی می‌شود کرد نه استعدادها را می‌شود فعال کرد نه استعدادهای فردی نه جمعی، نیروهای بالقوه ما فعال نمی‌شوند.

در واقع امام رضا(علیه‌السلام) به یک معنای دیگر از این روایت می‌خواهند بفرماید اگر می‌خواهید در یک جامعه‌ای میزان خشونت و درگیری و تفرقه و استرس و اضطراب و رقابت‌های منفی، تکالب، رقابت سگی کم بشود، رقابت‌های سالم انسانی باشد آگاهی را در آن جامعه اضافه کنید و بیشتر کنید این خیلی نکته جالبی است. ببینید بعضی‌ها راجع به رسانه آزادی قلم، بیان، مطبوعات، رسانه، فضای مجازی، اینترنت، بحث می‌کنند ما دوتا نگاه غلط داریم: یکی این نگاه که می‌گوید هرچه که دارد در رسانه در داخل و خارج تبیین می‌شود همه این‌ها آگاهی است در حالی که بخش مهمی از این‌ها ضدآگاهی است تحریف آگاهی‌هاست.
یکی هم آن جریانی که فکر می‌کند هرچه میدان آگاهی کوچک‌تر و محدودتر بشود اتحاد و انسجام یک جامعه بیشتر می‌شود هر دوی این غلط است. بعضی‌ها فکر می‌کنند «الجهل أجمَعُ لأِهلِهِ مِنَ الآباءِ»! یعنی هرچه کمتر بدانی بیشتر منسجم می‌شوی! امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرماید این اشتباه است. هرچه آگاهی‌ها بیشتر و درست‌تر، انسجام انسانی و اجتماعی قوی‌تر خواهد شد. آن اولی با جهل، انسجام نیست حرکت گله‌وار بر اساس منافع است به محض این که یک گرگی حمله کند یا گرسنه و تشنه بشوند همین گله از هم چنان می‌پاشد و هر کدام به یک طرف می‌روند و هیچ کس هم به همدیگر کمک نمی‌کند بلکه توی سر هم می‌زنند که هر کدام سر خودش را توی آخور بکند. اما اگر گله حیوانی یعنی جامعه‌ای که بر اساس منافع مادی و غریزی فقط دور هم جمع شدند تعریف سکولار از جامعه بشری، به جای آن آمد یک تعریف الهی انسانی از جامعه بشری، یعنی رشد و گسترش آگاهی، آن وقت هرچه این می‌شود امّت، امّت‌تر می‌شود این فرق امّت و قبیله است. قبیله بر اساس منافع دور هم جمع می‌شوند. حزب مادی و باندها بر اساس منافع دور هم جمع می‌شوند. جامعه مدنی و بخش خصوصی NGO اصناف، این‌ها بر اساس منافع دور هم هستند به محض این که تضاد منافع بین‌شان پیش بیاید خودشان همدیگر را می‌درَند. اما اگر مبنای یک تجمع انسانی به تعبیر حضرت رضا(علیه‌السلام) آگاهی‌های صحیح و عمیق شد، شناخت درست از بشر، دنیا و آخرت و همه ابعاد انسان شد، آن وقت تجمع واقعی و انسانی محکم‌تر از تجمع نَسَبی و خانوادگی شکل می‌گیرد. نزدیک‌ترین آدم‌ها به هم چه کسانی هستند؟ آن‌هایی که ارتباطات خونی دارند، برادر و خواهر هستند در یک خانواده هستند دیگر ما از برادر و خواهر به هم نزدیک‌تر که نداریم امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند چرا، از این‌ها نزدیک‌تر هم می‌شود وقتی عقیده و آگاهی شما را بهم متصل کند. آن وقت می‌بینید یک برادری‌هایی و یک خواهری‌هایی در این عرصه پیش می‌آید که حتی با خواهر و برادری‌های طبیعی خودت هم این‌طوری نیستی. و الا چرا این‌قدر بین خواهرها و برادرها اختلاف و قهر و دعواست؟ گاهی کار به قتل و دادگاه می‌کشد؟ اما شما بین دوتا برادر و خواهر مؤمن مجاهد فی‌سبیل‌الله، محال است این مسائل را ببینید. من یادم می‌آید زمان جنگ، قبل از انقلاب سن‌مان کم بود این‌ها را شنیده بودیم جمع‌های مبارزِ مسلمانِ جوانی که در فعالیت‌های مسلحانه هستند این‌ها جیب شخصی ندارند یک جیب است برای همه است. هرکس هرچه دارد می‌آورد و کسی هرچی نیاز دارد برمی‌دارد و اصلاً کسی از کسی نمی‌پرسد. بعد سن خودمان دورانی شد که انقلاب شد و جنگ شد ما این را در جنگ و جبهه دیدیم گاهی با بچه‌های دوستان که در اطلاعات عملیات در لشکر بودند و برای شناسایی تا عمق دشمن و پشت دشمن می‌رفتند بچه‌های تخریب و میدان مین، ما عملیات‌هایی که می‌رفتیم بیشتر در این جمع بودیم من دیدم هرکسی هر چی در جیبش پول شخصی دارد روی طاقچه می‌گذارد و هرکس هم هرچی هر وقت لازم دارد برمی‌دارد. هیچ کس نمی‌دانست کی چقدر گذاشت و کی چقدر برداشت؟ این نوع برادری بود. بعد در جبهه خطر پیش می‌آمد هرکسی فدای یک کس دیگری می‌شد. یکی اگر در میدان مین گیر می‌کرد بقیه درنمی‌رفتند. به قیمتی که ممکن بود خودش شهید بشود پایش قطع شود و اسیر شود می‌آمد این را برمی‌داشت می‌آورد واقعاً این آگاهی بود که این‌طور برادری‌های عقیدتی را ایجاد کرده بود که این بچه‌ها صبح اگر تا ظهر همدیگر را نمی‌دیدند دل‌شان برای همدیگر تنگ می‌شد با این که همه‌شان می‌گفتند عمر ما حداکثر 6 ماه است. در بچه‌های اطلاعات عملیات و تخریب، این اصل مسلّم بود می‌آمدند می‌گفتند بچه‌های اطلاعات تخریب هر 6 ماه عوض می‌شوند چون همه شهید یا جانباز می‌شوند. عمر کوتاه ولی این‌قدر برادری عمیق؛ هر وقت بچه‌ها همدیگر را می‌دیدند یک جوری همدیگر را می‌بوسیدند انگار ده سال است همدیگر را ندیدند به هم عطر تعارف می‌کردند. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند آگاهی که آمد، معرفت که بیاید، خانواده‌ای محکم‌تر از خانواده طبیعی بوجود می‌آید خانوادة علمی معرفتی از خانواده طبیعی هم خانواده‌تر است.

روایت سوم از امام رضا(علیه‌السلام)؛ تبیین صحیح مکتب و ارزش‌های اسلامی و الهی، نشر صحیح فرهنگ دینی، امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند که «رَحِمَ اللهُ عَبْداً أحْیى أمْرَنا»  خدای بیامرزد و مورد رحمت خود قرار دهد کسی و کسانی را، گروه‌هایی و تشکیلاتی را که در سطح جامعه اسلامی و در سطح جامعه بشری و جامعه جهانی تلاش می‌کنند کار ما و امر ما را زنده کنند و زنده نگاه دارند و احیاء کنند. امام رضا(علیه‌السلام) طلب رحمت الهی می‌کنند و دعا می‌کنند هرکسی را که دارد کار فرهنگی به روش صحیح در جامعه می‌کند. هرکسی شما در تشکیلات دانشجویی، یک طلبه توی فعالیت‌های طلبه‌گی‌اش، یک نویسنده، یک فیلمساز در عرصه سینما، رسانه، هرکس هر جا، در مسجد محل، توی مدرسه، دبیرستان، دانشگاه، هرکسی را که دارد تلاش می‌کند ارزش‌های اسلامی و الهی را زنده کند و زنده نگه دارد مشمول دعای امام رضا(علیه‌السلام) است. این را بدانید. «رَحِمَ اللهُ عَبْداً أحْیى أمْرَنا» نمی‌فرمایند صرفاً گفتن تک‌تک جدای جدای بعضی از مفاهیم این با احیاء امر ما فرق می‌کند. وقتی می‌گویند «امرنا» اشاره به یک موجودیت واحدی دارند می‌کنند یعنی مکتب ما. این کاروان عظیم فرهنگی سیاسی، تربیتی ما، یعنی یک مجموعه‌ای است، یک ایدئولوژی و یک مکتب است. «امرنا» حتی به نام حکومت ما تعریف می‌شود. «امرنا» شامل تمدن اسلامی و شامل تشکیلات اسلامی می‌شود شامل حکومت اسلامی، مدیریت اسلامی، بازار اسلامی، دانشگاه اسلامی، همه این‌ها «امرنا»ست. فرمودند خداوند مورد رحمت ویژه خودش قرار بدهد هرکسی را که تلاش می‌کند پرچم ما را و پرچم اسلام آزادیبخش نجات‌بخش را برقرار کند و بالا نگه دارد. کمک فنی به این مسیر بکند کمک علمی بکند، کمک محتوایی بکند، روای می‌گوید از امام رضا(علیه‌السلام) پرسیدم «قیلَ: کَیْفَ یُحْیى أمْرَکُمْ؟» چطوری امر شما و کار شما و مکتب شما را احیاء کنند؟ منظورتان چیست؟ فرمودند: «وَ قالَ علیه السلام: یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَیُعَلِّمُها النّاسَ» احیای امر دین در جامعه، احیای تفکر دینی، اولاً این‌جا امام رضا(علیه‌السلام) دارند تعریف می‌کنند اولین و مهمترین نکته‌ای که روی آن انگشت می‌گذارند چیست؟ «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَیُعَلِّمُها النّاسَ» علم و آگاهی خودشان. «علومنا» معارف الهی را از پیامبر(صلی‌الله علیه وآله و سلم) و اهل بیت(علیهم‌السلام) معارف صحیح دین را بیاموزند و خودشان یاد بگیرند. بعضی‌ها ندانسته مُولا هستند. نخوانده مولا هستند! بعضی‌ها بیشتر از این که بخوانند می‌گویند و می‌نویسند. آدم باید آنچه که می‌گوید و می‌نویسد یک دهم آن چیزی باشد که می‌خواند و می‌شنود. حداقل یک دهم. یعنی آدم باید حداقل ده ساعت، - حداقل! ده ساعت کم است – باید صد ساعت بخوانی و بشنوی تا بتوانی یک ساعت بگویی و بنویسی. بعضی‌ها به عکس هستند! یک ساعت می‌خوانند یا می‌شنوند صد ساعت می‌گویند یا می‌نویسند. اولین قدم «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا» آموزش صحیح نیروها، فرهنگ صحیح و انتقال این فرهنگ، کادرسازی، یک معنای «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا» کادرسازی است یعنی آن‌هایی که می‌خواهند منادی ارزش‌ها در جامعه باشند خودشان بفهمند دین چیست؟ خیلی‌ها آدم‌ها را داریم که مبلّغ دین هستند و طرفدار ارزش‌های انقلابی و شعار می‌دهند امر به معروف و نهی از منکر و می‌خواهند بقیه را حزب‌اللهی کنند خودشان ابتدائیات الفبای مکتب را نمی‌شناسند، هیچی نمی‌دانند همین‌طوری روی هوا. خیال می‌کند چهارتا مجلس را شرکت می‌کنند دوتا مقاله را توی سایت خوانده این دیگر مولاست! می‌خواهند حالا بقیه را درست کنند. امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند قدم اول «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا» باید آموزش ببینید باید کتاب بخوانید باید کار کنید، باید زیاد گوش کنید باید زیاد فکر کنید بعد «علومنا» باز از «علم» فرق می‌کند. «علومنا» ما یک آگاهی‌های ویژه‌ای داریم می‌دهیم، پیامبر(صلی‌الله علیه وآله و سلم) و اهل بیت(علیهم‌السلام) یک آگاهی‌های ویژه‌ای داریم به بشر می‌دهیم که آن‌ها را از جای دیگر نمی‌شنوید در انواع و اقسام مکتب‌های معنوی و اخلاقی و کلامی و مذهبی و فلسفی و ایدئولوژی‌های شرق و غرب عالم، بعضی از این حرف‌ها را نمی‌شنوید «علومنا».

این معنی دیگر جمله امام رضا(علیه‌السلام) «الناس لواتبعونا» یعنی آن چیزی که ما می‌گوییم جهانی است ما جهانی حرف می‌زنیم ما جهانی استدلال می‌کنیم اخلاقی که ما می‌گوییم اخلاق جهانی است، منطق ما، منطق جهانی است، بشری است، دنیافهم است، دنیاپسند است همیشه به‌روز است، شما درست خودتان اول بفهمید، «یتعلم علومنا» می‌فرماید بعضی از کسانی که از طرف ما حرف می‌زنند خودشان نمی‌فهمند این‌ها چیست همین‌طور می‌گویند به اسم ما و اهل بیت و دین حرف می‌زنند و خودشان هم نمی‌دانند چیست. این قید اول است. قید دوم، یک عده که می‌دانند تنبل هستند نشستند یک گوشه‌ای عافیت‌طلب هستند می‌ترسند حرف بزنند من آدم‌هایی را می‌شناسم و می‌بینم – حالا من خودم که هیچ کس نیستم – ولی آن آدم‌ها را می‌بینم که این خصلت را دارند در جلسات تصمیم‌گیری مهم می‌بینم این می‌داند که حق چیست، باطل چیست نمی‌گوید! و می‌دانم برای چه نمی‌گوید عافیت‌طلب است! حب جاه، می‌خواهم همه به من احترام بگذارند! همه این‌طرفی‌ها و هم آن طرفی‌ها و هم پشت سری‌ها، خودم را برای بعد نگه می‌دارم و باید یک کاری کنم زیر پایم خالی نشود مراقب شئونات مادی شخصی خودم باشم ترجیح خود بر خدا! این به منِ طلبه در طلبه‌ها هست در دانشگاهی‌ها هست در سیاسیون هست، در همه دنیا هست، حق و باطل را می‌فهمد چیست نمی‌گوید، امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرماید بعضی‌هایتان که بی‌سواد هستید به اسم دین و ارزش‌ها حرف می‌زنید خودت نمی‌فهمی این‌ها چیست، وظیفه اول «یتعلم علومنا» اصلاً خودت یاد بگیر که این‌ها چیست، از چه داری همین‌طور روی هوا دفاع می‌کنی؟ با دوتا شبهه خودت ملق می‌زنی، خودت را داری به اسم دین تبلیغ می‌کنی، ریاست طلبی و... 2) یک عده‌ای مولا شدند منتهی مُولای تنبل و خودخواه، باسواد است اما عافیت‌طلب است خودش را در معرض سؤال، در معرض خطر، در معرض فحش قرار نمی‌دهد باید گاهی به میدان مین بروی، باید جلوی تیراندازی مستقیم سینه به سینه و فرهنگی و رسانه‌ای دشمن بروی، این با خودش می‌گوید اگر من این‌جا موضع بگیرم حرف بزنم بعد در سایت‌ها علیه من یک چیزی می‌گویند شایعه پخش می‌کنند دروغ می‌گویند تهمت می‌زنند بعد ممکن است فلان‌جا یک مقامی هست مادی است یا معنوی است یا علمی است به من داده نشود بعد ممکن است دشمن پیدا کنم و... خب ته این‌ها بی‌دینی است. امام رضا(علیه‌السلام) فرمود خودتان آگاه شوید و 2) مسئولانه این‌ها را منتقل کنید و گسترش کنید. 3) این‌ها را درست بگویید مزخرفات به اسم دین و مقدسات و ما، تحویل مردم ندهید. یک استفاده سومی این‌جا بکنیم هرجا می‌بینید دین‌گریزی هست، اسلام‌گریزی، شیعه‌گریزی، هرجا که می‌بینید نسبت به معارف دینی نفرت است، بدشان می‌آید، پشت می‌کنند فرار می‌کنند، طبق این روایت امام رضا(علیه‌السلام) چه نتیجه‌ای باید بگیریم که کلام این‌ها درست منتقل نشده است! یک چیزهای دیگری را به مخاطب گفتید و الا امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند اگر حرف ما را درست منتقل کنید محال است متنفر کنند پشت کنند چون این حرف‌ها هم انسانی است، هم اخلاقی است، هم منطقی است، هم عدالتخواهانه است یک انسان سالم منصف ولو غیر مسلمان محال است که از این حرف‌ها بدش بیاید متنفر بشود و پشت کند و فرار کند، و علیه ما موضع بگیرد این هم استفاده بعدی. یعنی صرف این که شما گزارش بدهی این‌قدر کتاب دادیم، این‌قدر فیلم تولید کردیم، این‌قدر منبر رفتیم، این‌قدر روزنامه منتشر کردیم این کافی نیست باید کیفیت آن هم درست باشد آیا مجموعاً در این رسانه‌ها و بحث‌ها و کلاس‌ها و فعالیت‌ها و تشکیلات و جشنواره‌ها واقعاً دارید این معارف را منتقل می‌کنید یا چیزهای دیگر، آیا دارید درست منتقل می‌کنید و محاسنی که در کلام دین است را دارید منتقل می‌کنید یا یک چرندیات و جفنگیات می‌گویید. اگر آن‌ها باشد که کسی نباید متنفر باشد. این هم چندتا استفاده از این روایت امام رضا(علیه‌السلام) که احیای امر دین، احیای مکتب، احیای تفکر دینی است فقط این که چهارتا حکم جداگانه بگوییم،‌ چهارتا حدیث جدا جدا و بی‌ربط بخوانیم اسم این احیاء دین نیست، چون امام فرمودند «امرنا» امر یک چیز است یعنی همه این‌ها با هم یک مکتب است تو نمی‌توانی از اسلام فقط یک بُعد را بگویی همه را که بگویی می‌شود «امر». «امورنا» نمی‌گویند «امرنا» یک مکتب است. سیاستش را بگو، اخلاقش، تعلیم و تربیتش، دنیایش، آخرتش، عبادتش، جهادش، خانواده‌ش، احساساتش، عشقش، شهوتش، همه با هم، این می‌شود «امرنا» این می‌شود حکومت‌سازی. این می‌شود جامعه سازی، این می‌شود تمدن‌سازی و سبک زندگی.

اصل بعدی؛ صرف مولا شدن ما دیگر مولا و فاضل دهر شدیم! فرمودند این احیای فکر دینی نیست قدم بعدی را باید بردارید. قدم بعدی «یُعَلِّمُها»ست باید تعلیم بدهید و برای دیگران تبیین کنید بنویسید بگویید راه بیفتید و خودتان را در معرض سؤال و پرسش‌ها و اشکالات قرار بدهی و این ‌ها را گسترش بدهی. بعضی‌ها همین‌طوری مولا شدند یک عده‌ای مولا نشده زیاد حرف می‌زنند راجع به همه چیز اظهار نظر می‌کنند یک عده‌ای مولا شدند زحمت کشیدند حرف برای گفتن دارند ولی میخ به زمین شدند و تنبل هستند نشسته توی خانه خودش، ‌دفتر خودش، کلاس خودش، حجره خودش، کار نمی‌کند راحت‌طلب است «یُعَلِّمُها» باید راه بیفتی این‌ها را به انواع و اقسام و شیوه‌های مختلف منتشر کنی. به انواع شیوه‌های ادبی، رسانه‌ای، هنری باید این‌ها را منتقل کنید و پخش کنید.
نکته چهارم از این روایت؛ «الناس» برای توده مردم باید حرف بزنید فقط با مخاطب خاص تخصصی کافی نیست «الناس» باید با افکار عمومی حرف بزنید این‌ها را به افکار عمومی و به مردم درست منتقل کنید. شاگردپروری خاص در حلقه‌های محدود خوب است لازم هم هست اما هرگز کافی نیست و این معنی احیای فکر دینی نیست باید برای افکار عمومی و توده مردم برنامه‌ریزی داشته باشید با کل جهان.
بقیه روایت واقعاً خیلی جالب است توی هر کدام از این‌ها ده‌تا تکنیک در حوزه کادرسازی و رسانه و تعلیم و تربیت و مدیریت و تمدن‌سازی است. فرمودند «فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» فرمودند اگر بشریت مردم، حرف‌های ما را درست بفهمند درست به این‌ها منتقل بشود، این محاسن و ارزش‌هایی که در کلام ما و آموزه‌های ما نهفته است به این‌ها درست منتقل بشود و این‌ها بشنوند، بدانند، «لو علموا» اگر آگاه بشوند «لاتبعونا» همه بشریت دنبال ما راه می‌افتند و هیچ کس با ما دشمن نخواهد بود. این‌ها نمی‌دانند ما چه می‌گوییم؟ حرف‌های ما درست منتقل نشده است از این بخش روایت امام رضا(علیه‌السلام) دست‌کم دوتا استفاده می‌کنیم – البته من 5تا نکته یادداشت کردم که 2تای آن را عرض می‌کنم- 1) «الناس» یعنی کل بشریت. الآن 7 میلیارد آدم در دنیاست همه این‌ها بالقوه می‌توانند جزو امّت ما و در این جبهه حق باشند. امام رضا(علیه‌السلام) به بشریت خوش‌بین هستند. نمی‌گویند این بشریت این‌قدر کثیف و فاسد است که هرچه هم حرف حق بزنی به گوش‌شان فرو نخواهد رفت این را نمی‌گویند عکس آن را می‌گویند. امام رضا(علیه‌السلام) عکس آن را می‌گویند می‌فرماید «الناس لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» اگر درست آنچه که مد نظر ماست درست به همه منتقل بشود اگر ما رسانه می‌داشتیم اگر ما را سرکوب نمی‌کردند و این‌قدر ما را سانسور نمی‌کردند و علیه ما دروغ و تهمت نمی‌گفتند و اگر ما مخاطب جهانی داشتیم همه بشریت حرف ما را می‌پذیرفت این حرف‌ها را می‌پذیرفت. چون این‌ها عین حق و عین عقل و عین اخلاق و عین عدالت است کسی با ما مخالفت نمی‌کرد جز یک عده اقلیت مریض. «الناس» تودة بشریت. نمی‌فرماید فقط مؤمنین. «الناس» همه مردم. دنیا. همین‌هایی که الآن کافر هست، بت‌پرست هست، مسیحی است، کمونیست است، بی‌دین است، همین‌ها را امام رضا(علیه‌السلام) می‌گویند. می‌فرمایند اگر «لو علموا» این «لو» لوی امتناعی است. می‌دانید عرب‌ها چندتا اگر دارند و همه هم به «اگر» ترجمه می‌شود ولی هر کدام فرق می‌کند. یک وقتی می‌گویی «اذ و إذا» اگر این کار بشود آن کار می‌شود. این «اگر»ی هست که حتماً اتفاق می‌افتد یعنی این کار می‌شود. و اگر این بشود بعد اتفاق «ب» می‌افتد. یک وقتی می‌گویی «إن»، این اگر معمولاً 50- 50 است اگر بشود می‌شود اگر نشود نمی‌شود. اما وقتی «لو» می‌گویند، «لو» چندتا معنی دارد که مشهور آن این است که اگر بشود چه می‌شود، ولی خب نمی‌شود! این از آن «اگر»های مأیوسانه است. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند اگر بشریت می‌دانست که ما چه می‌گوییم «لواتبعونا» همه بشریت دنبال ما راه می‌افتادند و در برابر این حرف‌ها کسی نمی‌تواند مقاومت منطقی و اخلاقی بکند. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند اصلاً حرف‌های ما درست در دنیا منتقل نشد نشنیدند نگذاشتند ما بگوییم.  بعد می‌گویند زمان ما که نگذاشتند برای همه آن‌هایی که پس از ما خواهند آمد «رحم‌الله» خدا مورد رحمت قرار بدهد هرکس فکر دینی را احیاء کند منتهی به روش درست، مأیوس نباشید، امیدوار باشید، امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرماید طوری از این مکتب حرف بزنید، مطمئن باشید اگر این‌ها را درست منتقل کنید از خودت چیزی کم و زیاد نکنی، توهمات خودت را کم و زیاد نکنی، منافع خودت را ملاک قرار ندهی، این حرف‌ها جهانی است.

پیام دیگر از این روایت این است که از آگاهی نترسید. از ناآگاهی بترسید و از بدآگاهی. آگاهی‌های نادرست،‌ تحریف واقعیت، این کاری است که بعضی رسانه‌ها و جریان‌ها می‌کنند. ناآگاهی را پخش می‌کند، ناآگاهی را با آگاهی مخلوط می‌کند، فریب افکار عمومی، تحریف، دروغ، شایعه، تهمت، مغالطه، این‌ها آگاهی نیستند آنچه که خطرناک است این‌ها هستند این‌ها جهل است،‌ این‌ها تقویت جهل است. آن چیزی که هرگز خطر ندارد امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند آگاهی است. مدام تلاش کنید در این تشکیلات آگاهی گسترش بدهید نه ناآگاهی و تعصب. آگاهی، ایمان حقیقی می‌آورد، پایبندی می‌آورد اگر کسی بداند چرا تا آخر می‌ایستد اگر کسی نداند چرا، تابع جوّ است. یک وقت سوپرمذهبی می‌شود، سوپرحزب‌اللهی می‌شود یک وقت آدم لامذهب عقده‌ای می‌شود که بی‌دین‌های معمولی هم این‌قدر بی‌دین نیستند افراط و تفریط دارد. فرمودند «الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» جاهل یکی از دو حالت است همیشه یا افراط می‌کند یا تفریط. همیشه یا زیاده‌روی یا کوتاهی. همیشه یا تندتر از آنچه که باید برود یا عقب می‌ماند هیچ وقت سر موضع نیست. می‌فرماید این محصول جهل است. از این روایت استفاده‌های دیگر و برداشت‌های دیگر در حوزه‌های دیگر می‌شود کرد. من چون فرصت نیست می‌خواهم عبور کنم به همین مقدار راجع به این حدیث از امام رضا(علیه‌السلام) هم اکتفا می‌کنم. این را اضافه کنیم این آگاهی حتی در خانواده که اجمع نهادهای اجتماعی است اگر در خانواده آگاهی نباشد این خانواده از هم می‌پاشد. چه زمانی طلاق زیاد می‌شود؟ چه زمانی خشونت در یک جامعه زیاد می‌شود وقتی از حقوق یکدیگر اطلاع و آگاهی نداریم. از مسئولیت‌های خودم نسبت به آن، و از حقوق او نسبت به گردن خودم آگاهی ندارم. یا آگاهی دارم التزام ندارم می‌گویم او وسیله است من هدف هستم او هم بعد همین را خواهد گفت می‌گوید چرا من وسیله باشم تو هدف؟ من هدف هستم تو وسیله، ‌معلوم است دعوا می‌شود. هرکسی به خودش خواهد گفت چرا من فداکاری کنم برای این؟ چرا من زجر بکشم که این خوشش بیاید؟ چون فقط مسئله را بین دوتا موجود رقابت مادی بین دوتا موجود تعریف می‌کند این بین خریدار و فروشنده در بازار، بین موجر و مستأجر،‌ در دانشگاه بین معلم و شاگرد، در سیاست بین رقبا، این‌ها همه نگاه‌های مادی به مسئله می‌شود. این عین جهل است. اگر آگاهی حقیقی نسبت به حقوق و حدود و ارزش‌ها بیاید همین خانواده هم که طبیعی‌ترین جامعه و هسته اولیه جامعه است واقعاً محکم‌تر می‌شود.

و این خیلی حرف مهمی است و به نظر من این تعبیر آخری که در روایت امام رضا(علیه‌السلام) این‌جا عرض کردم باید به تمام جاهایی که از صدا و سیما، از نشریات، سایت‌ها، حوزه، مبلّغین، هرکس سر کار فرهنگی و رسانه‌ای و تربیتی می‌کند در آموزش و پرورش، دانشگاه، این را باید گفت «محاسن کلامنا» یعنی گفتار درست، گفتار زیبا، یعنی کلام حَسَن ما،‌ حرف‌های ما حرف‌های زیبایی است، چطور می‌شود از حرف زیبا کسی فرار کند؟ مگر این که کسانی این‌ها را زشت و به روش زشت منتقل کنند. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرمایند ما که به حرف‌های خودمان شک نداریم، من مطمئنم حرف‌های ما جهانی است، انسان منصف این‌ها را می‌پذیرد و دوست دارد ما از آ‌گاهی نمی‌ترسیم ما از ناآگاهی می‌ترسیم «لو علموا» اگر بدانند اگر آگاهی درست منتشر بشود همه چیز به نفع ماست. آن چیزی که به ضرر ماست ناآگاهی است نه آگاهی. تعالیم زیبای نجات‌بخش زندگی‌سازی که مشکل دنیا و آخرت، مشکل فرد و جمع، مشکل ماده و معنای بشر را با همدیگر می‌خواهد حل کند نه جدا جدا، فرمودند وقتی سطحی... منظور امام رضا(علیه‌السلام) این است اگر امام رضا(علیه‌السلام) فقط در این مسائل خلاصه شد این‌ها احیای امرنا نیست. احیای امرنا وقتی است که این حرف‌ها را بشنویم بدانیم در کنار آن بله، این‌ها هم باشد اما این که فقط محدود بشود و منحصر به این مسائل بشود این احیای امرنا نیست چون فرمودند تعلم و تعلیم، این احیای امرناست و طوری از ما حرف بزنید که وقتی یک غیر مسلمان و یک غیر شیعه و غیر مؤمن، یک آدم بی‌دین آن طرف دنیا می‌شنود در برابر خضوع می‌کند من این را بارها دیدم – من چند بار این را گفتم تکرار می‌شود – من خودم این را دیدم و تجربه کردم از کمونیست در آمریکای لاتین تا هندوی بت‌پرست در هند، حتی وهابی، مسیحی، یهودی، در جمع‌های مختلف من این‌ها را دیدم، گاهی یک آیه یا حدیثی را فقط ترجمه کردم و گفتم رهبران ما این‌ها را می‌گویند خدا شاهد است آدم کمونیست و بی‌دین که اصل دین و خدا و پیغمبر را قبول ندارند بلند شدند ایستاده برای آیه و حدیث ما کف می‌زدند! چون می‌دانید این‌ها چند میلیون خدا دارند، فکر می‌کنم این‌ها هم جزو خدایان باشند چون این حرف‌هایی که می‌گویی حرف خدایان است چون اگر می‌گویند بشریت اگر حرف‌های ما را درست بشنوند و درست منتقل بشود همه خضوع می‌کنند. شما فکر می‌کنید امام زمان(علیه‌السلام) چطوری در دنیا مسلط می‌شود؟ 80- 90 درصد آن همین حرف‌ها به جهان منتقل می‌شود. 10- 20 درصد آن صاحبان و قدرت و ثروت آن‌ها که مقاومت خشن می‌کنند آن‌ها جنگ و خونریزی و درگیری است با ملت‌ها که جنگی که نیست.
پس این هم یک روایت، که با سطحی‌نگری، با مراسم صوری، با فقط عاطفه، فقط احساسات، فقط سروصدا، بدون آگاهی، این‌ها احیای امر اهل بیت(علیهم‌السلام) نیست. بله جشن و جشنواره و عزاداری و نشست‌ها همه خوب است به شرط این که همه این‌ها مقدمه و وسیله باشد برای تعمیق معرفت دینی، آن هدف است، تعمیق روح عبودیت در ما،‌به آگاهی و شناخت کمک کند، عقلانیت اهل بیتی را در ما گسترش بدهد و تقویت کند، سطح معرفت دینی را بالا ببرد اگر این شد آن وقت همه ما و شما مشمول دعای امام رضا(علیه‌السلام) خواهیم شد.

اهمیت کار تشکیلاتی | معرفت، مسئولیت، وحدت / استاد رحیم پور ازغدی (فیلم، صوت، متن)

جهت دسترسی به مجموعه بیانات استاد حسن رحیم پور ازغدی کلیک کنید.

Share