خانواده و تجمل گرایی/ بخش اول

نويسنده: مهرى زينهارى
خانواده و تجمل گرایی

«تنوع خواهى» غير از «تجمل گرايى» است. انسان تغيير, دگرگونى و جابه جايى اشيا اطراف خود را دوست دارد و بدين منظور در حد معقول و اعتدال از وسايل و ابزار مادى بهره مى گيرد و روزنه اى جديد در زندگى مادى خود مى گشايد.

آدمى براى ادامه زندگى از تامين يك سلسله نيازمندیها از قبيل غذا, مسكن, لباس, اعمال غريزه جنسى ناگزير است و علاقه به اين امور در سرشت او به وديعه نهاده شده است و در دستورات اسلامى نيز در حد اعتدال به تهيه و تامين اين نيازمنديها ترغيب شده است. خداوند در باب خوردنيها مى فرمايد:
«ياايهاالذين آمنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم و اشكروالله»(1)
«اى مومنان! از روزىهاى پاكيزه اى كه به شما داديم بخوريد و خدا را سپاس گوييد.» 
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
« ان الله اذا انعم على عبده بنعمه احبذ ان يرى عليه اثرها قيأل: كيف ذلك؟ قال: ينظف ثوبه و يطيب ريحه و يجصص داره و يكنسد افنيته»(2)
«هنگامى كه خداوند نعمتى را به بنده اش عطا مى كند دوست دارد اثر آن را در او ببيند. گفته شد كه چگونه؟ فرمود: لباسش را پاكيزه كند, خوشبو باشد, منزلش را گچ كند و درب خانه اش را جارو كند.»
على عليه السلام در وصف افراد با تقوا مى فرمايد:
«ملبسهم الاقتصاد»(3)
«لباس پوشيدنشان در حد اعتدال و ميانه روى است[«.نه آن قدر گران قيمت است كه شبيه اشراف شوند و نه آنقدر پاره و ژنده كه به افراد پست و بى ارزش شبيه گردند].
مطالبى پيرامون استفاده از مسكن مناسب, لباس پاكيزه و مناسب شان و موقعيت افراد و تشويقاتى كه براى تسريع در امر ازدواج پسران و دختران شده است, همه گوياى عنايت شرع مقدس به برخوردارى انسانها از نعمتهاى الهى مى باشد.
«جمال» به معناى زيبايى و نيكويى است و «تجمل» به معناى زيبا دوستى و خودآرايى است كه مورد تاكيد روايات قرار گرفته است و اين, غير از آن چيزى است كه در فرهنگ ما به «تجمل گرايى» شناخته شده است.
بعضى افراد به خاطر اهداف و اغراض ناصحيح پا را از نياز طبيعى فراتر برده و علاوه بر فراموش كردن هدف زندگى, خود را گرفتار بيمارى «تجمل پرستى» مى كنند. بديهى است كه در اين صورت آنچه كه مايه تجمل او باشد به صورت عادت در مى آيد و آدمى خود را در مقابل نيازى كه به آنها دارد, ضعيف, زبون و ناتوان مى بيند و از اين جهت است كه افراط در تجمل مورد مذمت و نكوهش قرار گرفته است.
بر اساس تعاليم اسلام, توجه مفرط به ظواهر زندگى و خروج از حد اعتدال در استفاده از وسايل دنيوى كه از آن به «تجمل گرايى» تعبير شده است, مذموم است. انسانى كه به تجملات عادت كرد نمى تواند سختى هاى راه خدا را تحمل كند, نمى تواند همنشينى و معاشرت با مردم فقير و مستمند را شيوه اجتماعى خود قرار دهد, بناچار بتدريج از توده مردم فاصله گرفته و نسبت به دردمندان و محرومان بى تفاوت خواهد شد.

عوامل تجمل گرايى:
1 ـ مرفهين
شيوه زندگى فردى و اجتماعى اين اشخاص (ثروتمندان سركش و خودخواه) بگونه اى است كه زمينه گرايش عمومى جامعه را به سوى ولخرجى و استفاده غيرمعقول از امكانات مادى فراهم مى كند به طورى كه افراد مذهبى و متدين در ارتباط با آنها كه از ارزشهاى عالى انسانى و شخصيت حقيقى خود غافل شده اند تحت تاثير زندگى آنها قرار مى گيرند و در نهايت بى بندوبارى, اسراف و بى اعتنايى به اصول انسانى و نيز فسق رونق مى گيرد.
مرفهين بى درد, با لباسهاى متنوع و رنگارنگ و ساختمانهاى مجلل و اتومبيلهاى آخرين مدل و آنچنانى در جامعه حاضر شده, به فساد پرداخته و زمينه سقوط معنوى و ارزشى جامعه را فراهم مى آورند. خداوند مى فرمايد:
«و اذا اردنا ان نهلك قريه امرنا مترفأيها ففسقوا فيأها»(4)
«و چون بخواهيم قريه اى را هلاك كنيم ثروتمندانش را فرمان دهيم تا در آنجا تبهكارى كنند.»

2 ـ رهبران فكرى و اجتماعى جامعه 
از آنجا كه روشهاى رفتارى و گفتارى مسوولان جامعه ـ بويژه رهبران فكرى و معنوى ـ درشكل گيرى ارزشها و ضد ارزشهاى اجتماعى تاثير مستقيم دارد, روىآورى آنها به تشريفات و بهره ورى بيش از حد از زيبايى هاى دنيوى, موجب روحيه «تجمل گرايى» در بين توده مردم مى شود. زيرا به فرموده اميرالمومنين على(علیه السلام):
«الناس بامرائهم اشبه من آبائهم.»(5)
«مشابهت مردم با اميران و زمامداران خود بيش از شباهتى است كه به پدران خود دراند.»
متاسفانه گرايش به تجمل گرايى و روىآوردن به فرهنگ تظاهر و تجمل در بين عده اى كه زندگى آنان مى تواند براى ديگران الگو و يا حداقل تسكينى براى ناگواريهاى ديگران باشد به شدت رشد يافته و در ساختن ساختمانهاى مجلل و استفاده از جلوه ها و نماهاى شيك به رقابت پرداخته اند.
اگر مردم باورشان شود كه مسوولان كشور گرفتار تجمل گرايى و تشريفات زندگى شخصى هستند و سيره حكومتى على(علیه السلام) را به فراموشى سپرده و زهد و ساده زيستى را كنار گذاشته اند, نسبت به اصل نظام اسلامى و حقانيت سخن و راه آنها بدبين خواهند شد.
امام باقر عليه السلام در خصوص شيوه حكومتى على(علیه السلام) مى فرمايد:
«و لقد ولى (علید) خمس سنأين, ما وضع آجره على آجره و لا لبنه على لبنه و لاقطع قطيعاولااورث بيضاولاحمرا»(6)
«على عليه السلام پنج سال زمـامدارى كـــرد و درآن مـــدت[ بــراى خــود] آجرى روى آجــرى ننـهـاد; خشـتـى را روى خشـت نـگـذاشـت,[ ساخـتـمانـى بـراى خود نساخت] گـلـه گـوسفـنـدى تـهيـه نـكرد و هـيـچ چـيز[ از مال دنيا] به ارث نگذاشت.»
اگر اين سيره حكومتى در نظام اسلامى مورد توجه و اهتمام بعضى از مسوولان قرار گيرد و در دوران قبول مسووليت از ساختمان سازيهاى غيرمتعارف و خلاف انتظار و راه اندازى مزارع و كارگاههاى شخصى, اجتناب كنند, بسيارى از توقعات و نارضايتى هاى مردمى كاهش مى يابد و يقين مى كنند كه در نظام اسلامى, عدالت اجتماعى در بين همه اقشار جامعه حكمفرماست. على (علیه السلام) مى فرمايد:
«ان الله تعالى فرض على ائمه العدل ان يقدروا انفسهم بضعفه الناس كيلا يتبيغ بالفقيأر فقره»(7)
«خداوند بر پيشوايان عادل واجب كرده است كه زندگى خود را با طبقه ضعيف تطبيق دهند كه رنج فقر, مستمندان را ناراحت نكند.»
در شرح حال فقيه بزرگوار مرحوم آيت ا.. وحيد بهبهانى مى نويسند: «روزى يكى از عروسهاى خود را مشاهده كرد كه پيراهنى رنگارنگ از نوع پارچه هايى كه معمولا زنان اعيان و اشراف آن عصر مى پوشيدند, به تن كرده است. فرزندشان (مرحوم آقا محمد اسماعيل شوهر آن خانم) را مورد ملامت قرار دادند, او در جواب پدر اين آيه قرآن را خواند:قل من حرم زيأنه الله التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق؟ يعنى «بگو چه كسى زينتهايى را كه خدا براى بندگانش آفريده و هم چنين روزيهاى كه پاكيزه را تحريم كرده است؟», ايشان جواب دادند من نمى گويم خوب پوشيدن و خوب نوشيدن و از نعمتهاى الهى استفاده كردن حرام است, خير در اسلام چنين ممنوعيتهايى وجود ندارد, ولى يك مطلب ديگر هست و آن اينكه ما و خانواده ما به اعتبار اينكه پيشواى دينى مردم هستيم وظيفه خاصى داريم, خانواده هاى فقير وقتى كه اغنيا را مى بينند كه از همه چيز برخوردارند طبعا ناراحت مى شوند, يگانه مايه تسكين آلامشان اينست كه خانواده «آقا» در تيپ خودشان هستند; اگر ما هم در زندگى به شكل تيپ اغنيا در آييم اين يگانه مايه تسكين آلام هم از ميان مى رود. ما كه قادر نيستيم عملا وضع موجود را تغيير دهيم لااقل از اين مقدار همدردى مضايقه نكنيم.»(8)
حالا چه بهتر كه همسران مسوولان در مراسم عروسى و جشنها بگونه اى لباس بپوشند و در حدى طلا و جواهرات بر خود بياويزند كه سوال برانگيز نباشد; مجالس عروسى فرزندان و مهريه و جهيزيه دختران خود را به شكلى تعيين كنند كه از سطح طبقه متوسط جامعه بالاتر نباشد.
3 ـ صدا و سيما و مطبوعات
همان طور كه حضرت امام خمينى(رحمت الله علیه) فرمودند: صدا و سيما «دانشگاه» است. در همه خانه ها حضور دارد و در شكل دهى به شيوه هاى رفتارى فردى و اجتماعى افراد جامعه و بينندگان, اثر مستقيم دارد, از اين رو بايد در انتخاب سوژه ها, الفاظ و القاب, دكورها, گريم و محل اجرا, عنايت كامل كند.
پخش سريالهاى متنوع در قالب دكورهاى تجملى و مبلمانها و لباسهاى جذاب و گاهى نامناسب هنرپيشه ها, تبليغات بازرگانى و تجارتى در مورد كالاهاى لوكس و غيرضرورى, زمينه ساز صدور فرهنگ تجمل گرايى به همه جا حتى روستاها و نقاط سالم فرهنگى و مذهبى است. در مناسبتهاى مختلف, مصاحبه شوندگان بعضا زنان و مردانى نيستند كه بتوانند الگوى يك انسان صالح و وارسته باشند. دختران و پسران جوان و نوجوانى كه شاهد اين نوع افراد هستند, ناخودآگاه در انتخاب روش و گزينش لباس و نحوه حرف زدن از آنها پيروى مى كنند و زندگى موفق و شيرين را در بى قيدى و يا بى اعتقادى مى بينند. فرهنگ حجاب در قالب چادر يا حجاب در قالب مانتو, از طريق تلويزيون توسعه مى يابد و مسوولان صدا و سيما هستند كه با برنامه ريزى و انتخاب مجريان مكتبى, رسالتى بس خطير در پاكسازى جامعه از فرهنگ طاغوت وگرايش به ابتذال,برعهده دارند.

ادامه دارد...
مطالب تکمیلی

خانواده و تجمل گرایی/ بخش دوم

 

&&&&&&&&&&&&&&& پی نوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــها:
1 ـ آيه 172, سوره بقره.
2 ـ وسايل الشيعه, ج3, ص341.
3 ـ نهج البلاغه, صبحى صالح, خطبه193, ص303.
4 ـ اسرا, آيه16
5 ـ تحف العقول, ص208.
6 ـ امالى صدوق, ص250.
7 ـ نهج البلاغه, صبحى صالح, خطبه209, ص325.
8 ـ سيرى در نهج البلاغه, شهيد مطهرى, ص229.

Share