انسان شناسی / جلسه 22

استاد محمد شجاعی
انسان شناسی
اصلی که می خواهیم ثابت کنیم این است که کسی قدرت تحلیل تاریخ و سیاسی و اجتماعی را خواهد داشت و آن را می فهمد که انسان شناسی بداند

ما در انسان شناسی و روان شناسی دو قاعده و بحث کاربردی فوق العاده مهم داریم که اولین آنها که اساس و ارکان اصلی روانشناسی و جامعه شناسی و تربیت است، یک اصل سه کلمه ای از امیرالمومنین علیه السلام است: «الظاهر عنوان الباطن»؛ ظاهر نماینده باطن است و باطن را معرفی می کند.
آن چه که از شخص یا جامعه ظهور می کند نشان دهنده باطن شخص یا باطن جامعه است. شما آن طوری زندگی می کنید که هستید نه آن گونه که می خواهید و دوست دارید. این که از ما کمالاتی ظاهر بشود و یا بگونه ای خاص زندگی کنیم ولی لوازم کافی برای آنگونه ظهورات را نداریم. فقط دوست داریم. آن چه که از یک فرد ظهور می کند چه ظهورات حسی یا خیالی یا وهمی یا عقلی و فوق عقلی، این ها حاکی از دارایی های یک فرد است. یعنی افراد بر اساس دانسته هایشان زندگی نمی کنند و ظهور ندارند. بلکه بر اساس دارایی هایشان زندگی می کنند و ظهورات دارند. دارایی ها حرف نهایی را می زنند نه دانایی ها و اطلاعات یا حتی آن چه که برای دیگران بروز می دهیم و می گوییم. بلکه بر اساس دارایی ها ظهورات هست. دارایی ها تعیین کننده هستند. قاعده دوم می فرماید: «کل نفس بما کسبت رهینه»؛[سوره مدثر - آیه 38] هر نفسی در گرو و گروگان آن چیزی است که کسب کرده است.

در سیر و سلوک و عرفان کسی که می خواهد اولین قدم ها را بردارد اول باید مشکل خوابش را حل کند و گرنه کسی که تسلط بر خوابش ندارد و گرفتار ظهورات منفی خواب می شود این اصلاً نمی تواند کارهای قدرتمند انجام دهد و حرکت بکند.

ما نمی توانیم آن طور که دوست داریم باشیم چون در گرو کسب های خودمانیم. ما چیزهایی کسب کردیم و ورودی هایی داشتیم که ما را زنجیر کرده و اجازه نمی دهند هرطور دلمان می خواهد باشیم یا هر جور که خدا و پیغمبر می گویند و یا اقتضای آخرت است باشیم. و یکجا می رسد که تضاد بین دل و واقعیت و حقیقت برداشته می شود و دیگر انسان بر خلاف آنچه که هست آرزو نمی کند چه مثبت چه منفی.
ما اگر بخواهیم خودمان و دیگران را بشناسیم باید با ظهورات خود و یا دیگران کار داشته باشیم. وقتی ظهورات مشخص شد نماینده باطن است. اگر از خود یا دیگران توقع ظهورات خاصی داری باید باطن متناسب با آن ظهورات را بسازی و باطن را تغییر دهیم تا آنچه را که می خواهید ظهور پیدا کند، به تناسب باطن ظهور یابد. این طور نیست که یک باطن خبیث بتواند ظهوراتی قشنگ و یک باطن ضعیف ظهوراتی قدرتمند از خودش داشته باشد. ممکن است صحنه سازی کند اما آن صحنه سازی است و حقیقی نیست.
در سیر و سلوک و عرفان کسی که می خواهد اولین قدم ها را بردارد اول باید مشکل خوابش را حل کند و گرنه کسی که تسلط بر خوابش ندارد و گرفتار ظهورات منفی خواب می شود این اصلاً نمی تواند کارهای قدرتمند انجام دهد و حرکت بکند.

یک آدم در جنبه های رفتاری، خیالی و وهمی، اخلاقی و عقیدتی و... چه ظهوراتی دارند بسته به این است که چه غذایی خورده یعنی باطنش از نظر خیالی و وهمی و عقلی و فوق عقلی از چه موادی تشکیل شده، به تناسب آن، این ظهورات را دارد.

ما اگر چیز منفی ای را در خودمان سراغ داریم باید بدانیم این چیز منفی ناشی از یک باطن است که به این شکل ظهور می کند و می تواند به شکل های دیگر ظهور بکند. پس نوع تغذیه ما خیلی مهم است. یک آدم در جنبه های رفتاری، خیالی و وهمی، اخلاقی و عقیدتی و... چه ظهوراتی دارند بسته به این است که چه غذایی خورده یعنی باطنش از نظر خیالی و وهمی و عقلی و فوق عقلی از چه موادی تشکیل شده، به تناسب آن، این ظهورات را دارد. ظهور فوق عقلی مثل رفاقت با خدا و اهل بیت و... اما تو به تناسب میلی که داری ساختار نداری و تغذیه نشدی فقط دوست داری آن طور باشی. می گویی: «یالیتنی کنت معکم»؛ اما باطن متناسب با آن را نداری. آن چه که ظهور می کند ناشی از این است که این شخصیت میزان غذاهایی که خورده و موجودی ای که دارد به تناسب آن چه می خواهد نیست و چون مقدارش هم همین است و او هم در گرو مکتسبات خودش است نمی تواند. «قد جعل الله لکل شیء قدرا»:[سوره طلاق - آیه 65] خدا همه چیز را تعریف کرده است. اصلاً ما چیز تعریف نشده در عالم نداریم.
پس برای بروز ظهورات خاص باید باطن خاص ایجاد بکنی. درون آلوده دیگران خوراک پاک و نور را (مثل آیات و احادیث و...) آلوده می کند. آن ها را می شنود ولی به جای تبدیل به نور، با وهم و خیال آلوده اش، آلوده می کند.
اگر این آلودگی ها نباشد شما به محض باطن سازی، آن چه که توقع داری می شود. بنابراین برای موفقیت در درس یک استاد اول باید آلودگی های درونی خود را از بین برد تا وقتی که می شود بشود. آن هایی که وقتی می شنوند مقاومت می کنند و نمی شوند، این ها دائماً شنیده هایشان حجم حجاب هایشان را زیاد می کند تا خودت را پاک نکردی، وقتی جذب می کنی خراب می شود.
«و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه»؛[سوره جمعه - آیه 2] اول تزکیه، بعد تعلیم، تزکیه هم یک کار علمی و عملی است و اطلاعات می خواهد. البته اگر اول قصد تزکیه کند و هر کارش به این قصد باشد چون می خواهد تحول پیدا کند وقتی عمل می کند اول پاک می شود و بعد به علم و حکمت مسلح می شود.
»
من تعلم غیر عمل فهو کالمستهزء به عزوجل»؛کسی که می آید یاد بگیرد برای این که نشود، مثل کسی است که خدا را مسخره کرده است. چون اصلاً شنیدنش با شدن برابر نیست. خوراک وقتی جذب می شود ولی تبدیل نمی شود او را آلوده تر و ضعیف تر و مقاوم تر می کند و قساوت قلبش را بالا می برد. اگر ظهور متناسب با حجاب و نماز و... را در بچه بریزی، بچه خودش می شود حجاب، خودش می شود نماز و...
انسان یک جوری است که وقتی حق را می شناسد از نظر ظاهری عقلش محکوم حق است چون در گرو چیزهایی است که کسب کرده همیشه نمی تواند به حق عمل کند و تسلیم آن شود. اصلی که می خواهیم ثابت کنیم این است که کسی قدرت تحلیل تاریخ و سیاسی و اجتماعی را خواهد داشت و آن را می فهمد که انسان شناسی بداند.
شیطان با این که از نظر شعور و عقلش حق را خوب تشخیص می دهد اما وقتی در معرض امتحان قرار می گیرد آن چه که در وجودش هست و روی آن سایه انداخته به صورت «أبی و استکبر» استکبار و حسادت ظهور می کند. روان شناسی قرآن دقیق است. خدا که خالق است در مورد مخلوقش گزارش می دهد و علت را بیان می کند. با وجود 6000 سال عبادت «و کان من الکافرین» به محض امتحان کفر درونیش ظهور پیدا کرد.
 »
و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا»؛[سوره اسرا - آیه 15] خداوند تا به بنده ای اتمام حجت نکند، بنده را عقاب نمی کند. این یک سنت است. باید پیغمبری بیاید و حکم و دستوری باشد تا معلوم شود این عمل می کند یا نه. «الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»؛[سوره کهف - آیه 104] خیال می کردند تا الآن که چه قدر کار درست است و چه قدر ما دچار خیال زدگی هستیم در خودمان.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: معلوم نیست عبادت شیطان 6000 سال دنیایی است یا آخرتی. شیطان در 6000 عبادت بی نتیجه اش چیزهایی جذب کرده بود که کفر را در درونش ایجاد و آن را به جایش ظهور داده بود. وقتی می فرماید: «لأقعدن صراطک المستقیم»؛[سوره اعراف - آیه 16] سه بار تأکید کرده که حتماً حتماً حتماً در صراط مستقیم کمین می کنم. «ثم لآتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم»؛[سوره اعراف - آیه 17] و حتماً از جلو و عقب و راست و چپ حمله می کنم و ما خیلی غافل زندگی می کنیم.
شیطان در هیچ کدام از اصول و عقایدش کفر ندارد، خدا را قبول دارد و او را حق می داند. «فبعزتک»؛ به عزتت قسم.
آن قدر قبول دارد که روز قیامت به خیلی از آدم ها می گوید: «إنی کفرت بما اشرکتمون»؛[سوره ابراهیم - آیه 22] من آن چه را که شما به خدا شرک می ورزید قبول ندارم و به آن کافرم. یک عده روز قیامت وضعشان از شیطان بدتر است. شیطان عقلش تسلیم شده بود اما نمی تواند متناسب با آن چه که می فهمد بالا بیاید و مقاومت می کند و به عناد و لجبازی می افتد ولی آدم و حوا وقتی می فهمد اشتباه کردند توبه می کنند.
 »
ربنا ظلمنا انفسنا فإن لم تغفرلنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین»؛[سوره اعراف - آیه 23] اگر تو نبخشی ما دچار خسران می شویم. زود برگشتند و استغفار کردند و شیطان ایستاد و با خدا درگیر شد و گفت: «بما أغویتنی»؛ خدایا تو مرا گمراه کردی، تو مقام او را بالا بردی و من تحریک شدم و حسادت کردم.
نگاه شیطان: «خلقته من طین و خلقتنی من النار»:[سوره اعراف - آیه 12] من با 6000 سال عبادت به کسی سجده کنم که از گل خلقش کردی؟!
امام علی علیه السلام می فرمایند: انسان را خدا از جاهایی امتحان می کند که خوشبختی نمی آید نه از جاهایی که می تواند و خوشش نمی آید.
فرمول: «وجحدوا بما واستیقنتها انفسهم ظلماً و علواً»؛[سوره نمل - آیه 14] با این که یقین داشتند به حقیقت و آیات و انبیاء من آن را انکار کردند، آدم نسبت به یک امر حق یقین دارد ولی جلویش می ایستد و انکارش می کند.
در فتنه ها بسیاری از خواص ریزش کردند و این ریزش همچنان ادامه دارد. فتنه فقط یک امتحان است برای کسانی که بیماری دارند تا بیماری هایشان ظهور کند و بیرون بریزد وإلا در خود فتنه هم به قول علی  علیه السلام فرمود: «اظهر من الشمس»؛ حقیقت از خورشید هم ظاهرتر است.
دو تحلیل در فتنه وجود دارد: علی  علیه السلام می فرمایند: 1 ـ در فتنه ها هم حقیقت مثل خورشید روشن است. 2 ـ وقتی فتنه می شود آن هایی که مریضند و بین دانایی شان و دینشان و عقلانیتشان تضاد است، فرو می ریزند.
رسول اکرم  صلوات الله علیه فرمودند: «لا تکره الفتنه فی آخر الزمان»؛[ميزان الحكمه، ح 15748] از فتنه در آخر الزمان بدتان نیاید و ناراحت نشوید که منافقین شما را برملا می کنند. فتنه لازم است. اگر مسمومیتی هست باید دفع شود.
آیت الله خامنه ای فرمودند: با این فتنه ها، انقلاب یک قی کرد.
امام علی علیه السلام  فرمودند: شما به شدت غربال می شوید.
آیت الله مجتهدی (ره) چند بار در طول سال در کلاس ها می فرمود: انسان وقتی می افتد روی دنده لجبازی، اگر خدا هم به او بگوید با ماخدا مخالفت می کند. این ها روانشناسی است. انسان به جایی می رسد که یقین دارد یک کاری درست است و مخالفت می کند و یک کاری غلط است و انجام می دهد و جلوی خدا می ایستد آن هم به خاطر داشتن روحیه ظلم و علوّ است که خیلی خطرناکند. اگر ظلم کرده باشی یک جایی نمی توانی جلو کفرت را بگیری چون دارایی داشتی و اگر اهل علو هستی در هر دو صورت با یقین خودت مبارزه می کنی و این باطن، قدرت توبه به تو نمی دهد. توبه، خروجی و یک ظاهر است. پس باطنی که ساختی تناسبی با این توبه ندارد. قرآن می فرماید: وقتی ما این ها را در آخرت امر به سجده می کنیم هم نمی توانند سجده کنند. «یُدعون الی السجود»؛[سوره قلم - آیه 43] اما نمی توانند. علوّ یعنی که آدم بخواهد برتر و روی دست دیگران باشد و این در نظام طبیعت است. این حس، یک دارایی خطرناک است که جلوی تمام حق گرایی ها را می گیرد و یک کاری می کند که انسان با خدا درگیر شود.
حضرت می فرماید: اگر یک نفر با بند کفشش علوّ داشته باشد، جهنمی می شود. علوّ مثل شرک است که اصلاً خدا نمی تواند از کسی بپذیرد. «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علواً فی الارض و لا فسادا»؛[سوره قصص - آیه 83] من آخرت را برای کسانی قرار دادم که روی زمین علو و فساد نکنند.
اگر بخواهی به یک نفر فخر بفروشی یا از او برتر باشی، حتی اگر این را فقط در ذهنت بیاید جهنمی هستی. برای خودت باش. رقابت و چشم و هم چشمی خیلی خطرناک است. آدمی که ظلم می کند این ظلم یک جا پاگیرش می شود، نمی تواند با حق راه یابد و جلوی خدا می ایستد. آن کسی هم که روح علو دارد می گوید: خدایا دستورات تو را تا جایی انجام می دهم که به بزرگی و برتری من لطمه وارد نکند و ضایع نشوم.
آن جایی که علی  علیه السلام فرمود: «إرتد الناس بعد النبی الا الثلاث او الا السبع»؛ مردم بعد از پیغمبر مرتد شوند جز چند نفر، طلحه و زبیر جزء استثناها بودند و همین ها در زمان خلافت حضرت چون اراده علو داشتند با او جنگیدند.
قرآن می فرماید: روز قیامت هم جلوی انظار که همه چیز برملاست باز به من دروغ می گویند. چون نفس انسان، یک نفس فعال و پایدار است این فتنه ها ادامه دارد تا نفس انسان و زمینه های علو و ظلم هست از این چیزها در تاریخ تکرار می شود و هست تا انشاءالله امام زمان علیه السلام به دادمان برسد.

 

Share