مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام - بخش سوم

تعداد کلمات 1953 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام
مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب سلام الله علیها را به مناسبت سالروز رحلت آن بانوی بزرگوار اسلام تقدیم محبان عقیله بنی هاشم می نماییم.

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام - بخش سوم

در این بخش از ضیاءالصالحین، مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به مناسبت سالروز رحلت آن بانوی بزرگوار اسلام تقدیم پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام می نماییم.

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

« مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام »

ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب

نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی
زآب غم بسرشنتد، گوییا گِل زینب

فغان وآه از آن دم، که خصم دون به لب شط
برید سر زقفای حسین، مقابل زینب

فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر
قرار و صبر و تحمل، برون شد از دل زینب

میان لشگر اعدا به راه شام نبودی
به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب

به گرد ناقه ی او، کوفیان به هعشرت واما
سر حسین بسنان، پیش محمل زینب

نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی
چو گشت کنج خرابه مقام و منزل زینب

چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی»
که جز خدا نه کس آگه زد درد و مشکل زینب

جودی خراسانی

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب
بگْریست دل سنگ، به حال دل زینب

گویی به غم و محنت و اندوه سرشتند
از روز ازل، طینت و آب و گِل زینب

بر نوک سنان بود سر شاه، شب تار
شمعی که بُدی روشن از او، محفل زینب

گویند دهد میوه ی شیرین، شجر صبر
پس از چه بُوَد خونِ جگر، حاصل زینب؟

ویرانه بُوَد منزل گنج و عجبی نیست
شد گوشه ی ویرانه اگر منزل زینب

در باغ ندانم ز چه شد، لاله پُر از داغ
گویا که خبر یافت ز داغ دل زینب

از چشم «طرب»، ناقه به گِل مانْد، چو بشنید
بر ناقه ببستند ز کین، محمل زینب

طرب اصفهانی

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

روزی، تمامِ همّت خود را گذاشتی
در خیمه های آتش و خون، پا گذاشتی

در کوچه های حادثه، همراه کاروان
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتی

با ناله های سوخته، در سوگ مجتبی
داغی بزرگ بر جگر ما گذاشتی

در شام تیره ای که پُر از بوی فتنه بود
آیینه ای مقابل دنیا گذاشتی

تو خطبه ی شهادت یاران عاشقی
از خود حماسه های تری، جا گذاشتی

بانو! چقدر در نظرم آسمانی است
راهی که پیش دیده ی فردا گذاشتی

از نسلِ آتشینِ کدامین فرشته ای؟
که این‌ گونه عشق را به تماشا گذاشتی

نجاتی، پروانه

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است

شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است

رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان که این آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است

باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان گریه های زینب است

پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است

کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است

بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟

نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است

کودکی ز آن کاروان افتاد از محمل به خاک
شب کنار بسترش، زهرا به جای زینب است

خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد
بانگ «اَلااسلام یَعلوا»، در ندای زینب است

پرچمش سرهای هفتاد و دو تن بر نیزه هاست
ای دریغا در کف دشمن لوای زینب است

چون توانایی به ترک جان نبودش سر شکست
قتلگاه کوچک محمل، منای زینب است

ای «مؤید»! ما کجا و مدح آن َرم آفرین؟
آل عصمت را سخن، در اعتلای زینب است

سید رضا موید

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

ز درد دل بگویم، یا غم دلدار یا، هر دو
ز جور خصم نالم، یا فراق یار، یار هر دو

به خون دل نمی‏دانم ز دامان گرد غم شویم
برادر! یا به اشک دیده ی خونبار، یا هر دو

جگر گون کرده اندر دیده، اشک حسرت زینب
فغان کودکان یا ناله ی بیمار یا هردو

من اندر گلشن هستی، چو در فصل خزان، بلبل
ز هجر گل بنالم، یا جفای خار، یا هر دو؟

ز بخت بد، ندانم این چنین بی‏ خانمان گشتم
و یا از گردش گردونِ کج رفتار، یا هر دو

صبوری بر غم مرگ حبیبان سخت‏تر باشد
تحمل یا به جور و طعنه‏ی اغیار، یا هر دو

چو ابر نو بهاری، حالیا در حیرتم، گریم
به حجران تو یا اطفال بی‏غم خوار، یا هر دو

شکایت پیش پیغمبر برم، مبهوت و حیرانم
ز بیداد مسلمانان، و یا کفار، یا هر دو

به روی صفحه از دریای طبع پر گهر «عابد»
فشاند لولو تر، یا در شهوار، یا هر دو

محمد عابد تبریزی

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

شام عالم را چراغِ نورگستر زینب است
آفتاب دشت های لاله پرور زینب است

آن که دارد صد جهان پیرایه بر تن از کمال
کوه جرأت دختر زهرای اطهر زینب است

آن که دریای دلش را دُرّ حلم آراسته
آن که از دانش بود ذهنش معطّر زینب است

آن که در متن کلامش جوهر نطق علی است
وز بیانش سینه ی دشمن مکدّر زینب است

آن که در دشت مصائب استوار و سرفراز
چتر بشکوهی ز ایمان داشت بر سر زینب است

چشمه ی خشکی که جوشان گشت در بزم یزید
تا کَنَد از ریشه بنیاد ستمگر زینب است

آن که سر خیل اسیرانِ بلا در کربلاست
نور چشم مصطفی فرزند حیدر زینب است

گر ز حُسن بی شمار و درد بی اندازه اش
پرده بر گیریم زهرای مکرّر زینب است

سیمین دخت وحیدی

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

کاخ استبداد را لرزاندن از سِحرکلام
از کسی ناید، همانا کار، کار زینب است

خم به ابرو بر نیفکند از نهیب حادثات
صبر، خود حیرانِ عزمِ استوار زینب است

آتشی سرکش به جان دارد کز آن سوزد جهان
گر عنان گیرش نه چشم اشک بار زینب است

پایداری در قبال کینه و بیداد و ظلم
هرکجا بینی نشان و یادگار زینب است

رستخیز کربلا دیده است و غوغای عراق
محشر شام اینک اندر انتظار زینب است

محمّد عابد

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست...خودم نوکر تو

لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو

من خودم یک تنه از کرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو

تو برایم نگرانی چه می آید سر من
من برایت نگرانم چه می آید سر تو

همه را بدرقه کردی و به میدان بردی
می روی، هیچ کسی نیست به دور و بر تو

بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو...

وای از معجر من، معجر من، معجر من
وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو

سعی ام این است ببینم بدنت را، اما
چه کنم! شمر نشسته جلوی خواهر تو

علی اکبر لطیفیان

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

ای پرچم کربلا به دوشت زینب
قربان تو و خشم و خروشت زینب

تا موی سرت سفید شد از غم دوست
شد کعبه ی دل سیاه پوشت زینب

با داغ و فراق آشنایی زینب
بر درد غم عشق، دوائی زینب

سوگند به مظلومی زهرا و علی
تو فاطمه ی کرببلائی زینب

تو که خود داغ برادر دیدی
تو که گلها همه پرپر دیدی

تو که تن ها همه بی سر دیدی
تو که در خون علی اکبر دیدی

تو که قنداقه ی اصغر دیدی
ای مرا خاک قدوم تو بسر

ای مرا خاک قدوم تو بسر
تو که دادی که ره دین دو پسر

زینب من که چنین پیر نبود
همسر من که زمین گیر نبود

زینبی گر تو حسین تو کجاست؟
دو پسر نور دو عین تو کجاست؟

زاده ی حیدر کرار چه شد؟
گو که عباس علمدار چه شد؟

اَشبه الناس به پیغمبر کو؟
زاده ی لیلی علی اکبر کو؟

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

ای برادر، من جهانی را به خود دیوانه کردم
سوختن در عشق را تعلیم هر پروانه کردم

دید چون پروانه از من عاشقی، در حیرت آمد
زان فداکاری که در راه تو ای فرزانه کردم

آن زنم من کز اسارت با دلیری و شهامت
بهر تکمیل شهادت همّتی مردانه کردم

بهر اثبات حقیقت با بیان آتشینم
تا ابد رسوا به عالم زاده مرجانه کردم

تا که آثاری بود از نهضتت در شام ویران
گنج پر اجر تو پنهان گوشه ویرانه کردم

گر به خون اصغرت معلوم شد مظلومی تو
من هم اثبات صبوری را بدان دُردانه کردم

گر چه در ظاهر به زندان و خرابه جای گرفتم
لیک در معنی درون سینه ها کاشانه کردم

گوید «انسانی» که من خادم به دربار حسینم
فخر بر شاهان من از این منصب شاهانه کردم

علی انسانی

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است

آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است

آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است

آنکه بر خوانَد حدیث اُمّ ایمن بر امام
من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است

آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب
کند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است

دامن شیر خدا بین، شیر زن میپرورد
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است

آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم
چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است

با برادر درد دل می کرد این سان تا سحر
آنکه ریزد از فراقت اشک ماتم زینب است

وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود ببین چون حامی ناموس عالم زینب است

ملجأ اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود
شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است

پرچمت گر سرنگون شد من نگه میدارمش
غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است

منزوی هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است

مرحوم منزوی اردبیلی

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

لحظه ها لحظه های آخر بود
آخرین ناله های خواهر بود

خواهری که میان بستر بود
خنجری خشک و دیده ای تر بود

چقدر سینه اش مکدر بود
بسترش را رو به قبله تا کرده
روی خود را به کربلا کرده

مجلس روضه را بپا کرده
باز هم یاد درد ها کرده

یاد باغ گلی که پرپر بود

پلکهایش کمی تکان دارد
رعشه ای بین بازوان دارد

پوستی روی استخوان دارد
خاطراتی ز خیزران دارد

چشم از صبح خیره بر در بود

تا علی اکبرش اذان ندهد
اصغرش خنده را نشان ندهد

تا علمدار سایبان ندهد
تا حسینش ندیده جان ندهد

انتظارش چه گریه آور بود

زیر این آفتاب می سوزد
تنش از التهاب می سوزد

یاد عباس و آب می سوزد
مثل روی رباب می سوزد

یاد لبهای خشک اصغر بود

میزند شعله مرثیه خوانیش
زنده ماندن شده پرشیانیش

مانده زخمی به روی پیشانیش
آه از روز کوچه گردانیش

چقدر در مدینه بهتر بود

سه برادر گرفته هر سو را
و علی هم گرفته بازو را

دور تا دور قد بانو را
تا نبینند چادر او را

آه از آن دم که پیش اکبر بود

ناگهان یک سپاه خندیدند
بر زنی بی پناه خندیدند

او که شد تکیه گاه خندیدند
مردمی با نگاه خندیدند

بعد از آن نوبت برادر بود

آن همه ازدهام یادش هست
جمع کوفی ُشام یادش هست

چشمهای حرام یادش هست
حال و روز امام یادش هست

چشمها روی چند دختر بود

یک طرف دختری که رفت از حال
یک طرف تلِ خاک در گودال

زیر پای جماعتی خوشحال
یک تن افتاده تا شود پامال

باز دعوا میان لشکر بود

جان او تا ز صدر زین افتاد
خیمه ای شعله ور زمین افتاد

نقش یک ضربه بر جبین افتاد
گیسویی دست آن و این افتاد

حرمله از همه جلوتر بود

یک نفر گوئیا سر آورده
زیر یک شال خنجر آورده

ضربه ای که به حنجر آورده
عرق شمر را در آورده

وای سر روی دست مادر بود

حسن لطفی

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

مطالب مرتبط:

مجموعه اشعـار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام - بخش اول

مجموعه اشعـار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام - بخش دوم

مجموعه اشعار مداحی حضرت زینب علیهاالسلام

پدیدآورنده: 
Share