شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

نگاهی به اعجاز علمی نهج البلاغه؛
شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه
امام علی علیه السلام در خطبه ١۵۵ نهج البلاغه، انگشت روى يکى از عجيب ترين و شگفت انگيزترين مخلوقات الهى مى گذارد و آن خفّاش و شب پره است که همه چيز او استثنايى و شگفت آور است.

شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

امام علی علیه السلام در خطبه ١۵۵ نهج البلاغه، انگشت روى يکى از عجيب ترين و شگفت انگيزترين مخلوقات الهى مى گذارد و آن خفاش و شب پره است که همه چيز او استثنايى و شگفت آور است.

شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

خطبه 155 نهج البلاغه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي انْحَسَرَتِ الْأَوْصَافُ عَنْ كُنْهِ مَعْرِفَتِهِ وَ رَدَعَتْ عَظَمَتُهُ الْعُقُولَ فَلَمْ تَجِدْ مَسَاغاً إِلَى بُلُوغِ غَايَةِ مَلَكُوتِهِ هُوَ اللَّهُ الْحَقُّ الْمُبِينُ أَحَقُّ وَ أَبْيَنُ مِمَّا تَرَى الْعُيُونُ لَمْ تَبْلُغْهُ الْعُقُولُ بِتَحْدِيدٍ فَيَكُونَ مُشَبَّهاً وَ لَمْ تَقَعْ عَلَيْهِ الْأَوْهَامُ بِتَقْدِيرٍ فَيَكُونَ مُمَثَّلًا خَلَقَ الْخَلْقَ عَلَى غَيْرِ تَمْثِيلٍ وَ لَا مَشُورَةِ مُشِيرٍ وَ لَا مَعُونَةِ مُعِينٍ فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ فَأَجَابَ وَ لَمْ يُدَافِعْ وَ انْقَادَ وَ لَمْ يُنَازِعْ .

خلقة الخفاش

وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ وَ عَجَائِبِ خِلْقَتِهِ مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ الْحِكْمَةِ فِي هَذِهِ الْخَفَافِيشِ الَّتِي يَقْبِضُهَا الضِّيَاءُ الْبَاسِطُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ يَبْسُطُهَا الظَّلَامُ الْقَابِضُ لِكُلِّ حَيٍّ وَ كَيْفَ عَشِيَتْ أَعْيُنُهَا عَنْ أَنْ تَسْتَمِدَّ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ نُوراً تَهْتَدِي بِهِ فِي مَذَاهِبِهَا وَ تَتَّصِلُ بِعَلَانِيَةِ بُرْهَانِ الشَّمْسِ إِلَى مَعَارِفِهَا وَ رَدَعَهَا بِتَلَأْلُؤِ ضِيَائِهَا عَنِ الْمُضِيِّ فِي سُبُحَاتِ إِشْرَاقِهَا وَ أَكَنَّهَا فِي مَكَامِنِهَا عَنِ الذَّهَابِ فِي بُلَجِ ائْتِلَاقِهَا فَهِيَ مُسْدَلَةُ الْجُفُونِ بِالنَّهَارِ عَلَى حِدَاقِهَا وَ جَاعِلَةُ اللَّيْلِ سِرَاجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ فِي الْتِمَاسِ أَرْزَاقِهَا فَلَا يَرُدُّ أَبْصَارَهَا إِسْدَافُ ظُلْمَتِهِ وَ لَا تَمْتَنِعُ مِنَ الْمُضِيِّ فِيهِ لِغَسَقِ دُجُنَّتِهِ فَإِذَا أَلْقَتِ الشَّمْسُ قِنَاعَهَا وَ بَدَتْ أَوْضَاحُ نَهَارِهَا وَ دَخَلَ مِنْ إِشْرَاقِ نُورِهَا عَلَى الضِّبَابِ فِي وِجَارِهَا أَطْبَقَتِ الْأَجْفَانَ عَلَى مَآقِيهَا وَ تَبَلَّغَتْ بِمَا اكْتَسَبَتْهُ مِنَ الْمَعَاشِ فِي ظُلَمِ لَيَالِيهَا فَسُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ اللَّيْلَ لَهَا نَهَاراً وَ مَعَاشاً وَ النَّهَارَ سَكَناً وَ قَرَاراً وَ جَعَلَ لَهَا أَجْنِحَةً مِنْ لَحْمِهَا تَعْرُجُ بِهَا عِنْدَ الْحَاجَةِ إِلَى الطَّيَرَانِ كَأَنَّهَا شَظَايَا الْآذَانِ غَيْرَ ذَوَاتِ رِيشٍ وَ لَا قَصَبٍ إِلَّا أَنَّكَ تَرَى مَوَاضِعَ الْعُرُوقِ بَيِّنَةً أَعْلَاماً لَهَا جَنَاحَانِ لَمَّا يَرِقَّا فَيَنْشَقَّا وَ لَمْ يَغْلُظَا فَيَثْقُلَا تَطِيرُ وَ وَلَدُهَا لَاصِقٌ بِهَا لَاجِئٌ إِلَيْهَا يَقَعُ إِذَا وَقَعَتْ وَ يَرْتَفِعُ إِذَا ارْتَفَعَتْ لَا يُفَارِقُهَا حَتَّى تَشْتَدَّ أَرْكَانُهُ وَ يَحْمِلَهُ لِلنُّهُوضِ جَنَاحُهُ وَ يَعْرِفَ مَذَاهِبَ عَيْشِهِ وَ مَصَالِحَ نَفْسِهِ فَسُبْحَانَ الْبَارِئِ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ خَلَا مِنْ غَيْرِهِ .

شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

در حدود ۱۴۰۰ سال پیش، زمانی که دنیا در فقر شدید علمی بسر می برد، حضرت علی علیه السلام در خطبه ای از خطبه های حکیمانه خود پرده از رازی از راز های آفرینش برمیدارد.حضرت در خطبه ای که در نهج البلاغه، به عنوان خطبه ۱۵۵ از آن یاد می شود می فرمایند:

… روشنی روز که همه چیز را می گشاید، چشمانشان را می بندد و تاریکی شب که همه چیز را به خواب فرو می برد، چشمان آنهارا باز می کند… پس خفاش در روز پلک ها را بر سیاهی دیده ها اندازد و شب را، چونان چراغی برمی گزیند، که در پرتو تاریکی آن، روزی خود را جستجو و سیاهی شب، دیده های اورا نمی بندد و بخاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمی ماند… امام علی علیه السلام در روزگار جهل اعراب، در حالی چنین توصیفی از سیستم بینایی خفاش بیان کرد که بعد از سال ها اولین بار در سال  ۱۷۹۳ میلادی، یک دانشمند ایتالیایی به نام «لازاروسپالانزانی»، با تحقیقات روی خفاش ها، به توانایی بالای آنها در یافتن شکار در تاریکی مطلق، پی برد. (۱)

خفاش یا شَب کور یا کورشاپرک یا شب پرک پستانداری از راسته خفاش سانان (Chiroptera) و تنها پستانداری که بال دارد و می تواند پرواز کند. کایراپترا از واژه یونانی χείρ به معنی «دست» و πτερόν به معنی بال گرفته شده است. دستان این پرنده به صورت شبکه ای به هم وصل است و به صورت یک بال در آمده است و به آن ها این امکان را می دهد تا تنها پستانداری باشند که واقعاً پرواز می کند دیگر پستانداران مانند پوست پر یا برخی گونه های سنجاب تنها در مسافت های کوتاه در هوا سُر می خورند اما توان پرواز از جایی به جای دیگر را ندارند.

خفاش از راسته بال دستان و دارای پنج انگشت است. بال های خفاش با بال های پرندگان متفاوت است و به گونه دیگری ساخته شده، اما در عوض پوست، بال های خفاش جنسی شبیه چرم دارد و دارای خاصیت ارتجاعی است که باعث می شود بال هایش در طول استخوان هایی که دست ها و انگشتان خفاش را حرکت می دهند کشیده شود. بال زدن خفاش مانند پرندگان نیست که بال ها را به تمامی بالا و پایین می برند، آن ها در مقابل، انگشتانشان را به طور کامل باز می کنند، انگشتان آن ها بسیار بلند است و با پوستی نازک پوشیده شده است.(۲) و (۳)

شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

پيام حضرت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام

امام علیه السلام بعد از بيانات کلى و جامعى که در بخش قبل درباره آفرينش عالم هستى به امر پروردگار بيان فرمود در اين بخش از خطبه انگشت روى يکى از عجيب ترين و شگفت انگيزترين مخلوقات الهى مى گذارد و آن خفّاش و شب پره است که همه چيز او استثنايى است، گرچه اگر درست بينديشيم همه موجودات شگفت انگيز است؛ ولى موجودات استثنايى از آن هم شگفت انگيزتر مى باشد.

امام علیه السلام مخصوصاً روى دو قسمت از جنبه هاى استثنايى اين حيوان تکيه مى کند:

يکى مسئله ی چشم هاى او و ديگرى بال ها. در قسمت اوّل مى فرمايد: «از لطيف ترين مصنوعات و شگفت انگيزترين مخلوقات پروردگار اسرار پيچيده حکمتى است که در وجود اين شب پره ها به ما نشان داده شده است؛ همان موجوداتى که روشنايى روز، با آن که همه چيز را مى گشايد چشمان آن ها را مى بندد و تاريکى که همه موجودات زنده را فشرده مى کند، چشمان آن ها را باز و گسترده مى سازد.»

(وَ مِنْ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ، وَ عَجَائِبِ خِلْقَتِهِ، مَا أَرَانَا مِنْ غَوَامِضِ الْحِکْمَةِ فِي هذِهِ الْخَفَافِيشِ الَّتِي يَقْبِضُهَا الضِّيَاءُ الْبَاسِطُ لِکُلِّ شَيْء، وَ يَبْسُطُهَا الظَّلاَمُ الْقَابِضُ لِکُلِّ حَيٍّ).
و در ادامه مى افزايد: «چگونه چشمان آن ها آن قدر ناتوان است که نمى تواند از نور خورشيد پرفروغ بهره گيرد؟ و به راه هاى خود هدايت شود و در پرتو روشنايى آفتاب، به مقصود شناخته شده خود برسد، آرى! درخشش شعاع آفتاب آن ها را از حرکت در ميان امواج روشنايى بازداشته، و آنان را در پناه گاه خود، از حرکت صبحگاهان به همراه نور پنهان ساخته است»

(وَکَيْفَ عَشِيَتْ(1) أَعْيُنُهَا عَنْ أَنْ تَسْتَمِدَّ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ نُوراً تَهْتَدِي بِهِ فِي مَذَاهِبِهَا، وَ تَتَّصِلُ بِعَلاَنِيَةِ بُرْهَانِ الشَّمْسِ إِلَى مَعَارِفِهَا. وَ رَدَعَهَا بِتَلاَْلُؤِ ضِيَائِهَا عَنِ الْمُضِيِّ فِي سُبُحَاتِ(2) إِشْرَاقِهَا، وَ أَکَنَّهَا(3) فِي مَکَامِنِهَا(4) عَنِ الذَّهَابِ فِى بُلَجِ(5) ائْتِلاَقِهَا(6)).

نکته ی قابل ملاحظه اين است که امام علیه السلام در تأثير منفى نور آفتاب بر آن ها به سه نکته مختلف در 3 جمله اشاره فرموده: گاه مى گويد: نور آفتاب به آن ها اجازه نمى دهد راه هاى خود را پيدا کنند. و گاه مى فرمايد: اشعه خورشيد مانع از آن مى شود که مقاصدشان را در اين راه ها (مانند طعمه ها و لانه ها) را پيدا کنند و گاه مى گويد: اگر آن ها در مسير باشند ناگهان آفتاب طلوع کند آن ها را از ادامه سير باز مى دارد و زمين گير مى کند. در نتيجه چاره اى جز اين ندارند که در لانه هاى تاريک پنهان شوند تا از درخشش آفتاب در امان بمانند.

به اين ترتيب، آن نور و روشنايى آفتاب عالم تاب که به همه موجودات زنده کمک مى کند تا راه خود را پيدا کنند و ادامه مسير دهند و به مقاصد خود برسند، براى اين موجود استثنايى يعنى «خفاش» در تمام اين آثار جنبه منفى دارد و به عکس ظلمت و تاريکى که همه زندگان را خانه نشين مى کند، اين پرنده استثنايى را به جولان و حرکت باز مى دارد.

لذا در ادامه مى افزايد: «در نتيجه، به هنگام روز پلک هاى چشمانش روى هم مى افتد، اما شب را براى خود چراغ روشنى قرار مى دهد تا بدين وسيله روزى هاى خود را به دست آورد.(آرى) نه تاريکى شديد شب چشمان آن ها را از ديدن باز مى دارد و نه ظلمت سختش آن از حرکت آن ها در شب مانع مى شود»

(فَهِيَ مُسْدَلَةُ(7) الْجُفُونِ(8) بِالنَّهَارِ عَلَى حِدَاقِهَا(9)، وَ جَاعِلَةُ اللَّيْلِ سِرَاجاً تَسْتَدِلُّ بِهِ فِي الْتِمَاسِ أَرْزَاقِهَا؛ فَلاَ يَرُدُّ أَبْصَارَهَا إِسْدَافُ(10) ظُلْمَتِهِ، وَ لاَ تَمْتَنِعُ مِنَ الْمُضِيِّ فِيهِ لِغَسَقِ(11) دُجُنَّتِهِ(12)).

سپس در ادامه اين سخن وضع خفاش را به هنگام طلوع آفتاب و روى آوردن وپاشيدن نور خورشيد بر کوه و صحرا چنين بيان مى فرمايد: «هنگامى که خورشيد نقاب را از چهره برگرفت و روشنايى روز آشکار شد و نور خود را درون لانه سوسمارها پاشيد پلک هاى خود را بر هم مى نهد و به آن چه در تاريکى براى ادامه زندگى فراهم ساخته است قناعت مى کند!»

(فَإِذَا أَلْقَتِ الشَّمْسُ قِنَاعَهَا، وَ بَدَتْ أَوْضَاحُ(13) نَهَارِهَا، وَ دَخَلَ مِنْ إِشْرَاقِ نُورِهَا عَلَى الضِّبَابِ(14) فِي وِجَارهَا(15)، أَطْبَقَتِ الاَْجْفَانَ عَلَى مَآقِيهَا(16)، وَ تَبَلَّغَتْ(17) بِمَا اکْتَسَبَتْهُ مِنَ الْمَعَاشِ فِي ظُلَمِ لَيَالِيهَا).

چه تشبيه زيبايى! خورشيد را در دل شب، به زنى تشبيه کرده که مقنعه و نقاب بر سر و صورت افکنده و به هنگام طلوع نقاب را کنار مى زند و مقنعه را از سر بر مى گيرد و نور اين مادر مهربان بر سراسر زمين که گهواره فرزندان او است، مى تابد.

تعبير جالب ديگر اين که، مى فرمايد: حتى نور آن به درون لانه سوسمارها مى تابد، زيرا معروف است که سوسمار علاقه خاصى به طلوع آفتاب دارد و در آن هنگام سر از لانه بيرون مى کند تا در پرتو نور آفتاب قرار گيرد.و نيز اشاره به اين دارد که شب پره ها صيد شبانه خود براى روزها ذخيره مى کنند.
و در پايان اين بخش از خطبه، در يک جمله کوتاه به صورت نتيجه گيرى مى فرمايد: «پاک و منزه است خدايى که شب را براى آن ها روز و زمان تحصيل معاش قرار داده و روز را هنگام آسايش و آرامش»

(فَسُبْحَانَ مَنْ جَعَلَ اللَّيْلَ لَهَا نَهَاراً وَ مَعَاشاً، وَ النَّهَارَ سَکَناً وَ قَرَاراً!).

اشاره به اين که اين موجود استثنايى بر خلاف اصل کلى موجودات زنده ـ مخصوصاً انسان ها ـ که روز براى آن ها ميدان تلاش معاش و شب قرارگاه استراحت آن هاست (وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاساً * وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً)(18) روزها به استراحت و شب ها به تلاش براى معاش تا خلايق بدانند که قدرت بى انتهاست و هر چه را اراده کند، انجام مى شود.

درباره عجايب خلقت خفاش و مخصوصاً چشم هاى او در پايان خطبه به خواست خدا بحث خواهيم کرد.

شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

شگفتیهاى ديگرى از خفاش :

امام علیه السلام در ادامه خطبه به دو قسمت ديگر از عجايب آفرينش خفاش اشاره مى کند (بال هاى عجيب او و طرز پرورش فرزندان).
نخست مى فرمايد: «خداوند براى او از گوشت بدنش بال هايى آفريده که به هنگام نياز با آن پرواز مى کند؛ گويى اين بال ها مانند لاله هاى گوشند؛ بال هايى بدون پر! و بدون نى هايى در ميان آن. اما مى بينى محل رگ ها به روشنى در آن پيداست (آرى) آن ها دو بال دارند؛ نه آن قدر نازک که پاره شود و نه آن قدر ضخيم که سنگينى کند»

(وَ جَعَلَ لَهَا أَجْنِحَةً مِنْ لَحْمِهَا تَعْرُجُ بِهَا عِنْدَ الْحَاجَةِ إِلَى الطَّيَرَانِ، کَأَنَّهَا شَظَايَا(19) الاْذَانِ غَيْرَ ذَوَاتِ رِيش(20) وَ لاَ قَصَب، إِلاَّ أَنَّکَ تَرَى مَوَاضِعَ الْعُرُوقِ بَيِّنَةً أَعْلاَماً. لَهَا جَنَاحَانِ لَمَّا يَرِقَّا فَيَنْشَقَّا، وَ لَمْ يَغْلُظَا فَيَثْقُلاَ).
به راستى اين از عجايب خلقت است؛ بال هاى تمام پرندگان از پر تشکيل يافته که در وسط آن چيزى شبيه به نى وجود دارد و به علت سبک بودن آن ها به آسانى مى توانند پرواز کنند؛ ولى «خفاش» که از پرندگان سريع السير است، جنبه کاملا استثنايى دارد؛ بال هايش پرده اى از گوشت است که در وسط آن استخوان هاى باريک غضروف مانندى وجود دارد. اين پرده در عين نازکى بسيار مقاوم است؛ هم سبک است و هم پردوام؛ شبيه لاله گوش آدمى؛ و جالب اين که اگر در برابر نور آفتاب يا چراغ به آن نگاه کنيم لوله کشى ظريف و گسترده و پيچيده اى از رگ هاى خونين که آن را تغذيه مى کند مشاهده مى شود که هنگام پرواز بسيار فعّال مى شوند تا مواد غذايى لازم را به بال ها براى حرکت سريع برسانند.

در آخرين بخش اين خطبه امام علیه السلام به ويژگى شگفت انگيز ديگرى از اين پرنده استثنايى اشاره مى کند و آن مربوط به پرورش نوزاد اوست؛ مى فرمايد: «او پرواز مى کند، در حالى که نوزادش به او چسبيده و به او پناهنده شده! هر گاه مى نشيند نوزادش نيز همراه او به زمين مى آيد و هر زمان بالا مى رود او نيز بالا مى رود و از او جدا نمى شود تا اعضاى پيکرش محکم گردد و بال هايش قدرت پرواز پيدا کند، راه زندگى را بياموزد و مصالح خويش را بشناسد!»

(تَطِيرُ وَوَلَدُهَا لاَصِقٌ بِهَا لاَجِىءٌ إِلَيْهَا، يَقَعُ إِذَا وَقَعَتْ، وَ يَرْتَفِعُ إِذَا ارْتَفَعَتْ، لاَ يُفَارِقُهَا حَتَّى تَشْتَدَّ أَرْکَانُهُ، وَ يَحْمِلَهُ لِلنُّهُوضِ جَنَاحُهُ، وَ يَعْرِفَ مَذَاهِبَ عَيْشِهِ، وَ مَصَالِحَ نَفْسِهِ).

معروف است که اين حيوان مانند ساير پستانداران عادت ماهيانه دارد و باردار مى شود و وضع حمل مى کند؛ برخلاف پرندگان ديگر که تخم مى گذارند و جوجه هاى آن ها در درون تخم پرورش مى يابند. پرندگان ديگر جوجه ها را با خود حمل نمى کنند ولى خفاش جوجه اش را با خود حمل مى کند و به پرواز در مى آيد. راه و رسم پرواز را به او نشان مى دهد و طريقه تهيه غذا و صيد کردن حشرات و مسيرهاى رفت و برگشت به لانه را به او مى آموزد شايد به اين دليل که پرندگان ديگر در روز پرواز مى کنند و جوجه ها مى توانند در روشنايى با آن ها همراه باشند؛ ولى اين پرنده که در تاريکى شب پرواز مى کنند ممکن است جوجه هايش نتوانند با او همراه باشند و يکديگر را گم کنند لذا ناگزير آن ها را با خود حمل مى کند.

در هر صورت همه چيز اين پرنده عجيب است و اين هم يکى ديگر از عجايب خلقت اوست که انسان را به تنوع آفرينش و تدبير پروردگار آشناتر مى سازد. سپس امام علیه السلام در جمله پايانى خطبه سر تعظيم به پيشگاه خداوند فرود آورده، به تسبيح او مى پردازد؛ مى فرمايد: «پاک و منزه است آفريننده همه اشيا، که از هيچ نمونه و الگويى که از ديگرى به جاى مانده باشد پيروى نکرده است!»

(فَسُبْحَانَ الْبَارِىءِ لِکُلِّ شَيْء، عَلَى غَيْرِ مِثَال خَلاَ مِنْ غَيْرِهِ!).

و همان گونه که امام علیه السلام در اين بحث توحيدى، خطبه را با حمد و ستايش پروردگار آغاز کرد با تسبيح و تنزيه ذات پاک او پايان مى دهد تا حسن شروع با حسن ختام همراه گردد.

شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

آفرينش حيرت انگيز خفاش!

در اين خطبه امام علیه السلام از آفرينش بديع خفاش سخن به ميان آورده که تقريباً همه چيز او بر خلاف ساير پرندگان است تا آن جا که در بعضى از کتب علمى تصريح مى کنند که خفاش، جزء پرندگان نيست؛ بلکه جزء پستانداران است.

1.بدن خفاش، پوشيده از مو است؛ در حالى که پرندگان پر دارند.

2.خفاش دندان دارد؛ در حالى که پرندگان منقار دارند.

3.بال هاى خفاش از پرده هاى نازک گوشتى تشکيل شده؛ در حالى که پرندگان چنين نيستند.

4.خفاش دو دست و دو پا دارد و روى زمين مانند چهارپايان با دست ها و پاهايش راه مى رود؛ در حالى که پرندگان چنين نيستند.

5.پرندگان از طريق تخم گذارى صاحب بچه مى شوند؛ در حالى که خفاش باردار مى شود و بچه مى زايد.

6.پرندگان نوزادان خود را با مواد غذايى مناسب سير مى کنند؛ ولى خفاش نوزاد خود را شير مى دهد.

7.پرندگان معمولا روزها در تلاش معاشند و خفاش در تاريکى شب.

8.خفاش ها عموماً هنگام روز مى خوابند و پس از غروب آفتاب به پرواز در مى آيند و هنگام خواب؛ خود را از پاهاى عقب از درختان يا سقف غارها آويزان مى کنند.

9.غذاى خفاش از حشرات است و هنگام پرواز دهان خود را باز نگه مى دارد و ده ها يا صدها حشره را مى بلعد و شايد بوى بد خفاش به علت همين حشره خوارى او باشد؛ امّا خفاش ها به خاطر همين کارشان خدمت زيادى به انسان ها در پاک سازى محيط از حشرات مى کنند؛ لذا در برخى از مناطق که حشرات زيادند برج هايى براى پرورش خفاش ها مى سازند تا محيطشان را پاک سازى کنند.

10.برخلاف آن چه بعضى تصور مى کنند که چشم خفاش ضعيف است و مى گويند: فلان کس مثل خفاش کور است، بينايى خفاش بسيار خوب است؛ ليکن چشمانش در برابر نور، حساسيت زيادى دارد که قادر به تحمل آن نيست.

11.خفاش با سرعت و مهارت در شب پرواز مى کند؛ حتى در تاريکى شديد بى آن که به مانعى برخورد کند. خفاش در اين پرواز سريع تنها از چشم کمک نمى گيرد؛ بلکه مديون دستگاه صوتى خاصى شبيه رادار است. خفاش در حين پرواز، صدايى از بينى خود بيرون مى آورد که ما قادر به شنيدن آن نيستيم؛ اما اين صدا به هر چيزى که بر سر راه آن باشد برخورد مى کند و منعکس مى شود. گوش هاى بزرگ خفاش صداى منعکس شده را مى گيرد و از وجود مانع بر سر راه خود به طور دقيق آگاه مى شود و تغيير جهت مى دهد و اين جاست که مى گويند: خفاش با گوش خود مى بيند.

بعضى از دانشمندان، آزمايش جالبى درباره خفاش کرده اند. آنان تونل باريک پر پيچ و خمى را به وجود آوردند که ديواره داخلى آن با دوده آغشته شده بود. خفاشى را از يک طرف تونل وارد کرده و با نهايت تعجب ديدند از طرف ديگر بيرون آمد؛ بى آن که بر بال هايش کم ترين اثر دوده باشد.(21)

12.خفاش ها معمولا حشره خوارند؛ ولى بعضى از خفاشان ميوه مى خورند و بعضى از آن ها خونخوار و خطرناکند که تعداد آن ها بسيار کم است. آن ها حتى به انسان در موقع خواب با ظرافت خاصى حمله مى کنند و جايى از بدن او را که رشته هاى عصبى در آن کم تر است و حساس نيست مانند نرمه گوش در نظر مى گيرند و دندان هاى خود را آهسته در آن فرو مى کنند و خون او را مى خورند؛ و از آن خطرناک تر اين که ممکن است آنها از اين طريق ناقل ميکروب هاى مهلکى همچون تب زرد که از بيمارى هاى خطرناک است، باشند.
13.خفاش ها به هنگام پرواز از روى آب ها با فاصله بسيار کم مى گذرند و آب مى نوشند؛ اما آب خوردن آن ها مانند گربه با زبان است.

14.خفاش هاى سبک وزن گاهى چهاربچه مى آورند و همه آن ها را در حال پرواز به خود آويزان کرده حرکت مى کنند؛ ولى خفاش هاى بزرگ جثه که گاهى به اندازه يک گربه هستند و آن ها را روباه پرنده مى نامند، تنها يک بچه مى آورند. اين در حالى است که بعضى از خفاش ها به قدرى کوچکند که وزن بدنشان به اندازه يک سکه بيشتر نيست.

در کتاب «توحيد مفضّل» نيز عبارات کوتاه و پرمعنايى درباره آفرينش عجيب «خفاش» نقل شده است و با توجه به اين که اين سخنان را زمانى امام صادق علیه السلام فرمود که علم و دانش بشر درباره جانداران بسيار محدود بود، جالب و قابل ملاحظه است؛ مى فرمايد:

«خداوند به خفاش آفرينش عجيبى داده است؛ آفرينشى ما بين پرندگان و چهارپايان (پستاندار)؛ اين به علت آن است که دو گوش بلند و دندان و پشم دارد؛ فرزند خود را مى زايد و شير مى دهد و بول مى کند و روى چهار دست و پا راه مى رود؛ تمام اين ها بر خلاف صفات پرندگان است. او همچنين در شب بيرون مى آيد و غذاى او از پروانه ها و مانند آن (از حشرات) است که در هوا در حرکتند؛ بعضى گمان مى کنند خفاش غذايى نمى خورد و غذاى او فقط هواست و اين باطل است؛ زيرا اوّلا از او فضله و بول خارج مى شود و اين بدون خوردن غذا ممکن نيست و ديگر اين که او داراى دندان است اگر غذايى نمى خورد وجود دندان براى او معنايى نداشت و مى دانيم در آفرينش چيزى بى هدف نيست».(22)

به هر حال هر چه درباره خفاش بيشتر دقت کنيم اسرار شگفت انگيز بيشترى را پيدا خواهيم کرد و اين جا است که به عظمت کلام امام علیه السلام پى مى بريم که اين موجود استثنايى را که گويى خدا براى قدرت نمايى آفريده است به عنوان يکى از لطايف صنعت و عجايب خلقت پروردگار در خطبه مذکور بيان کرده و روى قسمت هاى مهمى از شگفتى هاى آفرينش او تکيه فرموده است.

شگفتیهای آفرینش خفاش در نهج البلاغه

Share