شعر عاشورایی | ضیاءالصالحین

نسیم مژده پیراهن تو را آورد / یوسف رحیمی

هزار بادیه مجنون نی سواری تو / سعید بیابانکی

این سواران کیستند انگار سر می آورند / سعید بیابانکی

باز این چه شوش است مگر محشر آمده / سعید بیابانکی

تو خود نشانی محضی تو خود دعای محتشم / سعید بیابانکی

گوش کن انگار نجوا می کند معبود با او / سعید بیابانکی

پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر / سعید بیابانکی

جز تشنگی انگار نمانده است حبیبی / سعید بیابانکی

این لف و نشر یک دست کار بزرگ عشق است / سعید بیابانکی

آرزوی آب هم اینجا عطش نوشیدن است / سعید بیابانکی

کاروان می برد نیم دیگر خورشید را / سعید بیابانکی

بگذر این شاعر جوانی کرده است / سعید بیابانکی

فراز منبر نی قرص ماه می بینم / سعید بیابانکی

او که نامش کوه ها را از غرور انداخته ست / سعید بیابانکی

عشق هر روز به تکرار تو بر میخیزد / سعید بیابانکی

میان معرکه هم ایستاده ای به نماز / سعید بیابانکی

به دست و پای تو بار چه قفل ها که نبود / مرتضی امیری اسفندقه

چه سایه ای و چه دستی شگفت آور نیست / مرتضی امیری اسفندقیه

زبان نبود ذوالفقار علی بود / مرتضی امیری اسفندقه

از سر نام تو سنگین القاب افتاد / مرتضی امیری اسفندقه

قرار بود بمیری خدا شهیدت کرد / مرتضی امیری اسفندقه

خوشا از دل، نَمی اشکی فشاندن / قیصر امین پور

کودکی تنها که شمشیر بلندش کربلا را شخم می‌زد / قیصر امین پور

فرات پيرهنش بود و آسمان کفنش / علیرضا قزوه

انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟ / علیرضا قزوه

شور بپا می کند، خون تو در هر مقام / علیرضا قزوه

خدا را در حرم گم کرده بودم، در شما دیدم / علیرضا قزوه

کوفه شود شام تان، کوفه مرامان شام! / علیرضا قزوه

کودک شش ماهه ام -اصغر- به فریادم رسید / علیرضا قزوه

تمام کربلا و کوفه، غرق ابن ملجم بود / علیرضا قزوه

حضرت سیدالشهداء علیه السلام

رباعی های عاشورایی - شعر عاشورایی

ماه محرم

اشعار ظهر دهم محرم

پیامک عاشورایی

پیامکهای عاشورایی

بازگشت بالا

موضوعات

شبکه‌ها