شعر | ضیاءالصالحین

بالای سرم باز، ابر کلمات است / علیرضا قزوه

من مانده ام این دین که شما راست چه دینی است؟ / علیرضا قزوه

در تمامِ شهرِ تن دیگر نمی پیچد اذانم / علیرضا قزوه

صاف می آیی سر کوی «صراط المستقیم» / علیرضا قزوه

خون تو هیچ گاه زنگ نخواهد زد / علیرضا قزوه

مخمس دزفول / علیرضا قزوه

تمام مشترکان خاموش اند / علیرضا قزوه

در نمازهای من،یکی کم است / علیرضا قزوه

خاکم به باد رفت و قیامت تمام شد / علیرضا قزوه

انسانیت عوض شده، انسان عوض شده ست / علیرضا قزوه

حکایت / علیرضا قزوه

به تعقیب رجب بودم که شعبان المعظم شد / علیرضا قزوه

زمین را در پاکتی می گذارم و برایت پست می کنم / علیرضا قزوه

قطاری هر شب از ایستگاه خاطره ات می رود به اندیمشک / علیرضا قزوه

بلیط ندارم آقا! این چفیه ی تیرخورده ی من کافی نیست؟ / علیرضا قزوه

سیبی که از درخت فرو افتاد، افتاده است / علیرضا قزوه

خورشید پیاده شد با ما نماز خواند! / علیرضا قزوه

کجاست قطاری که شعر می رفت و قصه بر می گشت؟ / علیرضا قزوه

عقب نشینی برای اسب ها و فیل ها و وزیران است / علیرضا قزوه

خون دقیقه ها ریخت روی صورت ساعت ها / علیرضا قزوه

من این پیام را برای سایت شما می فرستم / علیرضا قزوه

شرم الشیخ کوفه است و جنوب، نینوا! / علیرضا قزوه

سازمان ملل سوخته است مثل یک باتری قلمی! / علیرضا قزوه

در فرهنگ ما همیشه دین بعد از دنیا می آید / علیرضا قزوه

نه تو از راهی که رفته ای برمی گردی نه من! / علیرضا قزوه

دنیا چشم گرفته است و قیامت قایم شده است! / علیرضا قزوه

امید نانی نیست... / علیرضا قزوه

چقدر زندگی ات اِشغال بود! / علیرضا قزوه

مرتد سوم / علیرضا قزوه

در غربتی به نامِ زمین بودم / علیرضا قزوه

شهادت قسمت ما می شد ای کاش / علیرضا قزوه

چه می شد لاله ای بودم در این باغ/ علیرضا قزوه

تو مثل کوی بن بستی، دل من! / علیرضا قزوه

چه کردی با علی(ع) ای بی مروّت؟ / علیرضا قزوه

هنگام وداع شد، سلامی بفرست / علیرضا قزوه

یا رب برسان تبی که تابم ببرد / علیرضا قزوه

بازگشت بالا

موضوعات

شبکه‌ها