2 . تقوای الهی در خانواده و جامع

2 . تقوای الهی در خانواده و جامعوا

 

حقیقت تق

مصدر لغوی ، و ریشه این کلمه معنوی ، که زیباترین و اصیل ترین مفهوم را دارد « وقی » است .

« وقی » به معنای خودنگهداری ، و پرواپیشگی ، و حفظ تمام موجودیت خویش در برابر محرّمات و نواهی الهیه است .

« وقی » در حقیقت ، روحیه و قدرت و قوّت و توانی است که از طریق تمرین ترک گناه ، و ریاضت و ضبط نفس در برابر معصیت و لذائذ حرام بدست می آید .

قدم برداشتن برای تحصیل تقوا ، و کسب روحیه خودداری از گناه بهترین قدم ، و در میان اعمال از پسندیده ترین اعمال است .

تحصیل تقوا عبادت است ، عبادتی که به امر حضرت ربّ صورت می گیرد ، و از جمله برنامه هائی است که بدون تردید خشنودی حضرت حق را به دنبال خواهد داشت .

فلسفه انجام عبادات بدنی و مالی و اخلاقی ، تحقق تقوا در عرصه گاه حیات انسانی است .

عبادت و حرکت و عملی که بوجودآورنده تقوا نباشد ، عبادت نیست .

تقوا اساس کرامت ، ریشه شرافت ، و خمیرمایه سعادت ، و کلید خیر دنیا و آخرت است .

یک جامعه مرکب از هزاران خانواده ، و یک خانواده مرکب از یک زن و شوهر و تعدادی فرزند است .

در حقیقت مصالح بنای خانواده و جامعه افرادند ، اگر فردفرد انسانها دارای روح تقواباشند ، خانواده ای سالم ، و جامعه ای برین خواهیم داشت ، خانواده ای که در محیط آن امنیت درونی و برونی حکمفرماست ، و زمینه رشد و تکامل افراد آن به خاطر تقوا به بهترین صورت فراهم است ، و در نتیجه جامعه ای خواهیم داشت که کلیّه افراد آن نسبت به یکدیگر منبع خیر ، و همگان از شّر و ضرر یکدیگر در امان خواهند بود .

اهل تقوا محبوب حقّ ، و مورد عنایت انبیاء ، ائمه و موجوداتی با منفعت و کرامتند .

اهل تقوا دارای سیرتی زیبا ، و صورتی الهی و ملکوتی ، و همراه با حسنات اخلاقی ، و جدای از سیئات و زشتی ها و پلیدیها هستند .

آبروی فرد و خانواده و جامعه به تقوای الهی است ، و هیچ فرد و خانواده و جامعه ای نزد خداوند باارزش تر از اهل تقوا نیست .

زیانهائی که زن و شوهر ، و پدران و مادران و فرزندان و افراد جامعه از یکدیگر می بینند ، نتیجه بی تقوائی آنهاست .

وحشتی که در خانه ها و در جامعه مردم از همدیگر دارند ، میوه تلخ نبودن تقواست .

خسارت های فراوانی که در شئون زندگی مردم دیده می شود ، به خاطر نبود تقواست .

براستی برای داشتن یک خانه سالم بر زنان و شوهران واجب الهی است ، که آراسته به تقوا باشند ، و لازم و ضروری است که تقوا این خواسته بامنفعت الهی را به فرزندان خود سرایت دهند ، و از ابتدای کار زمینه تحقق تقوا را در فرزندان خود فراهم آورند .

چه نیکوست به منافع فراوان تقوا در آیات قرآن ، و روایات توجه کنید ، آنگاه به ارزیابی برخیزید و دورنمای این واقعیت را بنگرید ، که اگر تمام دختران و پسران آراسته به تقوا باشند ، و اینان با این مایه و سرمایه ملکوتی به ازدواج اقدام کنند چه خانه ای و چه جامعه ای بوجود می آید ؟ !

 

تقوا و مراتب با ارزش آن

بیداران و بینایان ، و آنان که به تعبیر قرآن اهل بصیرت هستند ، و سفرهای روحی و معنوی را طی کرده اند ، برای تقوا سه مرتبه ذکر می کنند .

تقوای خاصّ الخاص ، تقوای خاص ، تقوای عام حضرت صادق(علیه السلام) در روایت بسیار مهمی این سه مرتبه را بدینگونه توضیح می دهند:

مرتبه اول تقوای باالله فی الله است و آن عبارت از ترک حلال است چه رسد به ترک شبهه و این تقوای خاصّ الخاص است .

مرتبه دوم تقوای من الله است و آن عبارت از خودداری از تمام شبهات است چه رسد به حرام و این تقوای خاص است .

مرتبه سوم تقوای برخاسته از خوف ، به خاطر عذاب جهنم و عقاب الیم خداوند است و آن عبارت از ترک تمام گناهان و محرمات است و این تقوای عام است . [21]

البته منظور از ترک حلال در گفتار امام صادق(علیه السلام) به این معناست ، که صاحبان این گونه تقوا بسیاری از اموری که حلال است ، به دنبالش نمی روند ، زیرا به آنها احساس نیاز نمی کنند ، و در حلالی هم که به آن نیازمندند کمال قناعت را رعایت می کنند .

قدرت بر قناعت برای همگان میسّر است ، و اگر کسی ادعا کند برای من قوّت بر قناعت نیست ، از او پذیرفته نمی شود .

قناعت به حلال ، و محدود گرفتن امور مادی زندگی ، و پرهیز از داشتن خانه های آنچنانی ، و مرکب های گران قیمت ، و لباس های فوق العاده ، و انداختن سفره های رنگین ، کاری است اخلاقی ، و برنامه ای است پسندیده ، و زمینه ای است برای تحقق تقوای الهی در تمام شئون زندگی .

 

حاجی سبزواری و قناعت

به سال 1362 سفری جهت تبلیغ به شهر سبزوار داشتم ، در آنجا از خاندان حکیم بزرگ و عارف عالیقدر حاج ملا هادی سبزواری جویا شدم ، گفتند نبیره ای از وی در این شهر است ، که از علم و دانش ، و حکمت و فلسفه و تفسیر قرآن مجید بهره مند است ، و در مسجدی که امامت آن را به عهده دارد دوبار تمام قرآن کریم را برای مردم تفسیر نموده .

به دیدارش شتافتم ، وضع اخلاق و برخورد و زندگی وی ، دورنمائی از حیات پاک حاجی را نشان می داد ، از احوالات جدّ بزرگوارش جویا شدم ، مسائل اعجاب انگیزی را از حالات و برنامه های او برایم توضیح داد ، از جمله فرمود ، با آنکه حاجی مورد توجه تمام بزرگان کشور و رجال سیاسی و علمی بود ، و از مناطق مختلف ، حتی از دورترین مکانها ، جهت استفاده علمی به محضرش می شتافتند ، ولی از نظر خانه و زندگی و خوراک و لباس در قلّه قناعت بود!!

گاهی لباسی که تهیه می کرد تا نزدیک ده سال همراه با رعایت بهداشت و پاکیزگی از آن استفاده می کرد ، و از وصله زدن به پارگی آن لباس عار نداشت ، که این برنامه روش انبیاء و اولیاء الهی بود!!

 

تجمل گرائی و اسراف

تجمل گرائی و اسراف ، از نظر حق ، کاری شیطانی ، و امری ناپسند ، و برنامه ای مطابق با هوای نفس ، و شهوات حیوانی است .

چه مانعی دارد ، که انسان در تمام زمینه های زندگی حدود الهی و بخصوص قناعت را رعایت کند ، که قناعت سبب راحت ، و مایه آزادگی ، و دوای اضطراب و دلهره و ناامنی باطن است .

نیاز بدن به خانه ای درخور شأن ، و وسیله و مرکبی معمولی ، و لباس و خوراکی به اندازه برطرف می شود .

در بنای زندگی باید از چشم همچشمی پرهیز داشت ، و به خرج معمولی خو گرفت ، و از برج و مخارج اضافی ، و تحصیل آنچه به عنوان تجمل و مُد مطرح است دوری جست .

غرب را در قیافه و شکل زندگی اسوه و الگو و سرمشق قرار ندهیم ، آنان دچار خطاها و اشتباهات زیادی هستند ، صنعت و تکنیک عامل این معنا در ذهن ما نشود ، که هر چه گفتند و نوشتند ، و می گویند و می نویسند صحیح است ، و آنچه را از قیافه و شکل زندگی دارند مطابق با واقع است .

آنچه در آئین اسلام مهم است ، بهداشت روان و تن ، و شهر و دیار ومحلّه و منطقه است ، آنچه در این فرهنگ مورد توجه است از امور مادی و معنوی و اخلاق و ایمان فردی و اجتماعی ، همان است که به مصلحت دنیا و آخرت انسان است .

اسراف و تجمل گرائی ، و افتادن در خرج های سنگین ، و آرایش شکل و قیافه ظاهر زندگی بدور از قناعت و اقتصاد ، حتی در مسئله مسجدسازی که محل عبادت مسلمانان است مورد مذمّت این فرهنگ پاک و مدرسه انسان ساز است .

مساجد و خانه ها باید از نظر باطن در حدّ اعلای معنویت و از نظر ظاهر ، ساده و بی پیرایه باشد ، که دلها به هوا و هوس دچار نشوند ، و روی ارواح از حضرت حق فاصله نگیرد .

لباس ساده تهیه کنید ولی آداب پوشیدن را رعایت نمائید ، خوراک در حدّ نیاز فراهم آورید ، ولی آداب خوردن را مراعات کنید ، مرکب سواری در حدود شأن خود تحصیل کنید ولی ادب رانندگی را از نظر دور ندارید ، خانه برای زندگی بدست آورید ، ولی خانه ای که روح شما را به اسارت نبرد ، که این همه محصول تقوا و پرهیزکاری و توجه به حضرت حق است .

این زندگی یهودیان و مسیحیان است که از نظر خانه و اثاث آن ، و مرکب سواری ، و لباس و پوشاک ، و خوراک و تجمّلات در گردونه اسراف است .

کلیساها و کنیسه های مسیحیت و یهودیت آراسته به زر و زیور ، و آلات و ادوات و مجسّمه ها و عتیقه جات ، و تابلوها و مبل هائی است که ملیونها دلارقیمت آن است .

زندگی خاخام ها و کشیشان و حتی پاپ رهبر مسیحیان در حّدی از اسراف و تبذیر است که موجب حیرت و شگفتی است ، اگر کلاه مخصوص و لباس پاپ را بفروشند ، ملیونها نفر را از گرسنگی نجات می دهند .

اندوختن ثروت ، رباخواری ، دزدی های کلان آن هم در روز روشن و هزاران برنامه رسوای دیگر کار دشمنان خداست ، دوستان حق باید با خواسته های حّق بسازند ، و از افتادن در اسراف و تبذیر خود را حفظ کنند .

مولّد و حافظ تمام این واقعیات تقوا است ، خانه آراسته به تقوا ، و زن و شوهر تقوادار ، دارای گنج الهی و سرمایه عرشی هستند ، و زندگی آنان آمیخته به خوشی و طراوت و صفا و صمیمیت ، و راحت و امنیت ، و درستی و سلامت ، و انصاف و کرامت و شرافت و حقیقت است .

خانه و معبد ، باید به صورتی باشد ، که انسان در آن احساس آرامش و امنیت کند ، و برای او سکوی پرواز به سوی معشوق باشد .

خلاصه بنای زندگی را با رعایت تقوا و قناعت ، و توجه به خدا و قیامت ، به صورتی می توان بنا کرد ، که وسیله ای برای آبادی آخرت ، و جلب خوشنودی حق باشد .

امروز هم به شرط تقوا و قناعت ، می توان با درآمد اندک زندگی کرد ، البته اگر در طول برنامه مشکلی خودنمائی کند و مؤمن نتواند با درآمد مختصر خود به جنگ آن مشکل برود ، بر مؤمنین و اهل خدا لازم است بدون فوت وقت به یاری برادر مؤمن خود اقدام کنند ، و او را از رنج و زحمت و سختی و دردمندی برهانند .

یکدیگر را به تقوا دعوت کنید با توجّه به اینکه تمام مردان و زنان طاقت و تحمل تقوا را در دو مرتبه اعلایش ، یعنی تقوای خاصّ الخاص ، و تقوای خاص ندارند ، باید از دعوت عموم مرد و زن به این دو مرحله از تقوا خودداری کرد ، زیرا این دو مرتبه از تقوا در شأن انبیاء و امامان و اولیاء خاص خداست .

ولی آراسته شدن تمام زنان و مردان به تقوای عام ، یعنی ترک محرمات اخلاقی و شهوانی و مالی امکان دارد .

بنابراین بر عموم مردم است که یکدیگر را با زبانی نرم ، و اخلاقی خوش به تقوا دعوت کنند ، و همدیگر را به ترک انواع محرمات تشویق نمایند ، تا تقوا پرده ملکوتی و بساط عرشی خود را در پهن دشت حیات بگستراند ، و همگان بخصوص خانواده و جامعه از منافع آن بهره مند شوند .

آراسته شدن به تقوا بر عموم مردم در همه شئون ، بخصوص بر زن و شوهر ، و سرایت دادن آن به فرزندان واجب الهی است .

اهل حق و حقیقت می گویند: کودک امانت الهی است ، و قلب و روح و نفس و باطن وی جوهر و تابلو و مایه پاکی است که از هر نقش و صورتی خالی است .

این تابلوی بی نقش و نگار قابلیت پذیرش هر نقش و صورتی را دارد ، اگر وی را در خانه به انواع گفتار و عمل و اخلاق خیر عادت دهند ، و راه تعلیم حقایق را به روی او بگشایند ، کودک به سعادت دنیا و آخرت می رسد ، و پدر و مادر که باعث رسیدن او به چنین واقعیتی شده اند در ثواب او شریکند ، و در این معنا معلمان کودک و آنان که عامل ادب او هستند سهیمند .

اما اگر پدر و مادر بر اثر آلودگی و بی تقوائی ، نقوش شیطانی را بر صفحه قلب و جان و نفس کودک نقّاشی کنند ، و طفل در کنار آنان به پلیدی و رذائل اخلاقی گرفتار شود ، و همچون حیوانات ، تنها و تنها اهل شکم و شهوت بارآید ، و به میدان شقاوت و هلاکت بنشیند ، وزر و وبال او بدون تردید بر عهده آن پدر و مادر ، یا آن معلم و مربی اوست .

<< قُوآ اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمْ ناراً >>. [22]

چنانکه پدر و مادر از درافتادن کودک به آتش تنور یا منقل ، یا شعله گاز مواظبت می کنند ، و از نزدیک شدن وی به خطر جلوگیری می نمایند ، به طریق اولی باید از گرفتارشدن کودک خود به آتش قهر حق در قیامت ، که محصول بی تقوائی و بد عملی ، و سوء خلق ، و نبودن ایمان و عمل صالح است جلوگیری کنند ، و راه عملی حفظ کودک از عذاب فردا ، در مرحله اول تقوا داشتن پدر و مادر ، و در مرحله بعد ، سرایت دادن تقوا به کودک است .

پدر و مادر در جهت رشد طفل خود باید مبلغّی وزین و معلّمی کریم ، و دو فرد دلسوز ، و دو دعوت کننده به خیر باشند .

آنان باید وجود خود را به تقوا و ایمان و عمل صالح آراسته کنند ، سپس به تأدیب و تهذیب کودک ، و تعلیم محاسن اخلاق به او ، و حفظ وی از رفیق بد ، و معلّم زشت خو بکوشند .

آنان باید سعی کنند ، زینت و زیور خارج از حدّ ، و تجمل و اسراف ، و ثروت و مال محبوب قلب کودک نگردد ، تا فردا تبدیل به موجودی مسرف ، طمع کار ، حریص ، و غارت گر ، و هوس ران و خودسر نشود ، که اگر ساختمان جامعه از مصالحی پوک ، و به تعبیر دیگر از افرادی بی تقوا ساخته شود ، آن ساختمان بر سر خود آن جامعه خراب می شود ، و زندگی در آن جامعه برای همگان طاقت فرسا می گردد .

اگر تمام خانه ها اساسش تقوا باشد ، اگر زن و شوهر آراسته به پرهیزکاری باشند ، اگر تقوای پدر و مادر به کودک سرایت داده شود ، جامعه از داشتن زندان ، و مأمور فراوان ، دادگاه و دادگستری بدین صورت گسترده بی نیاز خواهد شد ، و با چنین وضعی دوش دولت و ملت از مخارج بسیار سنگین مالی که باید در راه رفاه مردم خرج شود ، نه در راه جلوگیری از دزدان و مفسدان و غارتگران ، سبک می گردد .

نشانه های اهل تقوا بزرگان دین نشانه های اهل تقوا را با استفاده از آیات قرآن و روایات در مسائل زیر می دانند:

تحصیل علوم شرعیّه به اندازه ای که مکلّف برای اعمال و اخلاق و معاملات و روابطش با خانواده و جامعه نیاز دارد .

حفظ سلامت بدن از طریق رعایت بهداشت و عمل به آداب خوردن و آشامیدن .

اتصال به هوش و فراست در امور زندگی ، امین بودن در تمام جوانب حیات .

حفظ عفت نفس ، راستگوئی در کلام ، آراسته بودن به حسنات اخلاقی ، پیراسته بودن از رذائل ، پاک بودن از ریا و دوروئی ، بیزاری از موادّ اضافی دنیا در زندگی ، مبرّا بودن از مکر و عذر و خیانت ، اقدام به گرامیداشت اهل فضل و دانش ، روی آوردن به وظائف شرعیه اعمّ از واجبات و نوافل ، دست زدن به دامن عالم ربّانی که انسان را با دین خدا ، و حلال و حرام آشنا می سازد ، و جز رشد و کمال آدمی را توقع ندارد ، که روی آوردن به غیر عالم ربانّی شقاوت و هلاکت است .

امام صادق(علیه السلام) در ضمن سفارش به این حقیقت ، یعنی پیروی از عالم ربانی می فرماید:

إِنَّ آیَهَ الْکَذّابِ أَنْ یُخْبِرَکَ بِخَبَرِ السَّماءِ و الاَْرْضِ ، فإِذا سُئِلَ عَنْ شَیْء مِنْ مَسائِلِ الْحَلالِ وَ الْحَرامِ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ شَیْءٌ . [23]

نشانه آن که دروغگوئیش فراوان است ، این است که تو را از مسائل آسمان و زمین خبر دهد ، ولی به وقت پرسش از حلال و حرام حق چیزی برای جواب نزد او نیست .

و نیز از نشانه های اهل تقوا صبر در برابر حوادث ، رعایت آداب و سنن اسلامی در همه امور ، و ملازمت ذکر ، و مداومت فکر ، همراه با اخلاص نیّت ، و صفای باطن و مراقبت نفس است ، تا با پیمودن این راه به علم الیقین و از علم الیقین به عین الیقین و سپس به حق الیقین برسند .

 

زن و شوهر با تقوا

مرد باتقوا ، برای تأمین مخارج خانه ، جز به کسب حلال روی نمی آورد ، و به غیر از مال حلال مالی قبول نمی کند ، او با تحصیل حلال الهی مقیّد به رعایت حقوق تمام افرادی است که از طریق کسب و تجارت با او سروکار دارند ، و به عبارت دیگر از وجود او در بیرون از خانه به بندگان خدا ضرر و زیان نمی رسد ، او به خاطر تقوای الهی دور حرام نمی گردد ، و گنج عفت نفس و قناعت را از دست نمی دهد .

مرد باتقوا چون از کسب و کار فارغ شود ، و به خانه بازآید ، تمام کوفتگی و خستگی خود را کنار درب خانه می ریزد ، و با نشاط و شادی و خوشدلی و خوشحالی وارد خانه می شود ، به همسرش لبخند محبت می زند ، و زحمات روزانه او را نسبت به نظافت خانه ، و پخت و پز ، و نگهداری فرزندان خسته نباشید می گوید ، و وی را ارج می نهد ، و با او و بچه ها با مهربانی و محبت برخورد می کند ، و هر یک را درخور شأنش احترام می نماید .

مرد باتقوا گاهی حلال و حرام ، و معروف و منکر ، و حسنات و سیئات را به اهل بیتش گوشزد می کند ، و نمی گذارد آنان در مسئله دین و دینداری دچار غفلت شوند .

مرد باتقوا ، همه عمر و وقت خود را صرف بیرون نمی کند ، و خنده و نشاط خود را تنها برای دوستان نمی برد ، و در مسجد رفتن و شرکت در جلسات مذهبی راه افراط نمی پیماید .

مرد باتقوا به این نکته توجه دارد ، که اسلام رعایت اعتدال و اقتصاد را در تمام امور حتی در عبادات سفارش فرموده ، و از کم گذاشتن از حق زن و فرزند به بهانه رفت و آمد با دوستان ، یا شرکت در مجالس نهی فرموده است .

در اینجا باید بر اساس فرمان اسلام ، عزیزان خود را که کارگردانان مساجد و هیئات هستند ، سفارش کنم ، که زمان جلسات را در مساجد و هیئات کوتاه کنید ، به یک نماز جماعت و ساعتی بیان احکام و معارف و دقایقی ذکر مصائب اهل بیت قناعت کنید ، این برنامه روش رسول حق و ائمه بزگوار بوده ، و آنان با وقت اندک ، و قناعت در بیان مردان و زنان بزرگی تربیت کردند .

زیاده روی در عبادات ، بخصوص در مستحّبات ، و طول دادن جلسات ، نشاط مستمع را از بین می برد ، و بتدریج در روان او نسبت به برنامه های مذهبی ایجاد نفرت می کند ، و این برنامه جز خسارت برای مساجد و هیئات ، و ضرر و زیان برای مردم ، بخصوص آنان که از ظرفیّت بالائی برخوردار نیستند ، چیزی به دنبال ندارد .

در هر صورت مرد باتقوا ، در همه شئون زندگی آداب لازم را رعایت می نماید ، و از این راه به استحکام بنای خانواده ، و جلب محبت زن و فرزند کمک می نماید .

زن باتقوا ، عفت و عصمت و پاکدامنی خود را حفظ می کند ، با شور و شوق به کارِ خانه می رسد ، زمینه رفع خستگی شوهر را که محصول کار بیرون است فراهم می نماید ، از فرزندان خود به نحو شایسته نگهداری می کند ، با شوهر و فرزندان بر اساس اخلاق اسلامی رفتار می کند ، از عبادتش غفلت نمیورزد ، خانه را کانون عشق و صفا ، مهر و محبت ، و شور و شوق می نماید .

زن باتقوا از همسرش با تکیه بر اصول الهی اطاعت می کند ، به خواسته های بحق او پاسخ مثبت می دهد ، از عصبانیت و خشم و کبر می پرهیزد ، با اقوام شوهرش با مهر و محبت و اخلاق اسلامی روبرو می شود ، بوقت آمدن شوهر از عرصه کار و کسب تا درب خانه به استقبال می رود ، و به وقت خروج شوهر وی را بدرقه می کند ، و از وی می خواهد جز حلال خدا به خانه نیاور ، که ما به حلال خداوند گرچه اندک باشد قناعت می کنیم ، و زیر بار حرام نمی رویم ، مبادا به بهانه داشتن زن و فرزند ، و خرج و مخارج از محدوده مقررات الهی تجاوز کنی ، و زندگی را به حرام آلوده نمائی .

زن باتقوا از چشم همچشمی پرهیز دارد ، و شوهرش را به خاطر همرنگ شدن با زندگی اقوام خود ، یا اقوام شوهرش در تنگنا قرار نمی دهد و او را خجالت زده نمی کند .

چنین زن و شوهری مقبول حق ، و منبع خیر ، و نمونه بارز انسان الهی هستند ، و در سایه آن دو همان خانه ای بوجود آید که خدا می خواهد ، و در فضای آن خانه فرزندانی تربیت می شوند که حق ، طلب می کند ، در هر صورت زن و شوهر در تمام امور زنگی بر اساس معارف الهی و قواعد اسلامی و قوانین فقهی باید همچون اولیاء الهی هوای یکدیگر را داشته باشند .

 

کاسب نمونه

پدر مادرم می گفت ، آن زمانی که سفر از شهری به شهری با چهارپایان صورت می گرفت ، با دوستان از اطراف اصفهان از منطقه خوانسار به سوی زیارت حضرت رضا(علیه السلام) حرکت کردیم .

من در جمع دوستان مأمور خرید لوازم مورد نیاز بودم ، در شهر دامغان اول صبح وارد مغازه ای شدم ، جنسی می خواستم ، مرا به دورن مغازه دعوت کرد ، به عنوان این که زائرم شروع به پذیرائی کرد ، شخصی برای خرید به او مراجعه کرد ، قصد خرید مفصّل داشت ، به او گفت لطفاً از مغازه روبروی من این جنس را تهیه کنید ، مشتری رفت ، به او گفتم شما که این جنس را بیش از درخواست مشتری داشتید ، چرا با او معامله نکردید ، به من گفت اول صبح چهره صاحب مغازه آن طرف خیابان را غمناک دیدم ، سبب را از او پرسیدم ، پاسخ داد بدهکارم و امروز روز ادای دین است ، ولی از دیروز تا به امروز به اندازه ای که بتوانم ادای دین کنم خرید و فروش نداشته ام ، غصه و رنج او را نمی بایست تحمل کنم ، مشتری خود را به سوی او فرستادم ، تا از درد و رنج بدهکاری خلاص شود ، چرا که مؤمن باید هوای برادر مؤمن را داشته باشد ، آری همه باید در همه امور هوای همدیگر را داشته باشیم ، بخصوص شوهر باید هوای همسر را داشته باشد ، و زن هوای همسر را ، تا خانه و کاشانه بر اساس آداب الهی و انسانی برپا شود ، و محصول آن خانه فرزندان باکرامت و رشیدی گردند .

برادران عزیر خانه را بخصوص به وقت نماز صبح با قرائت قرآن معطّر کنید ، که صدای ملکوتی شما در هنگام خواندن قرآن ، گوش دل ، و سمع قلب زن و فرزندانتان را نوازش دهد ، و آنان را با عبادت و قرآن بیش از پیش آشنا کند ، و از آنان منبع خیر و تقوا و کرامت پدید آورد .

(یرید اللّه ان یخفّف عنکم )

« نساء / 28 »

Share