اربعین؛ حرکتی پایدار و رو به جلو

سؤال: شما انقلاب را به سه مرحله تقسیم کردید و فرمودید در مرحله‌ی سوم، غرب نسبت به انقلاب به خود آمد و دست به انواع فتنه‌ها زد و ما با غرب وارد تقابل فرهنگی شدیم، غرب، فرهنگ الهی انقلاب ما را نشانه گرفت و ما عبور از فرهنگ سکولار غرب را و هر اندازه بتوانیم با اصالت‌دادن به کیفیت‌ها از غرب عبور کنیم، چهره‌های متعالی انقلاب را ظاهر می‌کنیم. حال در حرکت اربعینی هم باید بر روی همین کیفیت تأکید کرد تا گرفتار حجاب‌ها و آفات این حرکت نشویم و یا گزینه‌های دیگری هم برای به ظهور آمدن چهره‌های متعالی این حرکت وجود دارد؟

جواب: باب خوبی را جهت تفکر در این مورد باز کردید که برمی‌گردد به تجربه ما نسبت به انقلاب اسلامی و راز ریزش‌هایی که پیش آمد. آن‌هایی که نسبت‌شان را با انقلاب اسلامی غلط تعریف کرده بودند بدون استثناء ریزش کردند و عملاً امید دشمن را جهت سیطره بر انقلاب اسلامی زیاد نمودند. آن‌ها تعریفی که از انقلاب اسلامی برای خود داشتند چیزی نبود جز زندگی در زیر سایه‌ی استکبار، در عین دیانت فردی. در رابطه با حرکت اربعین هم این آفت هست، به همین جهت هرچه تعریف خود را نسبت به این حرکت دقیق‌تر کنیم، این حرکت با ریزش کم‌تری جلو می‌رود. ما تجربه‌ای را که در حرکت اربعین داریم، در انقلاب اسلامی نداشتیم لذا در حال حاضر حرکات استکبار را دقیق‌تر و خوب‌تر می‌توانیم رصدکرده و پیش‌بینی کنیم. مسلّم امریکا به عنوان نماینده‌ی روح استکبار در این تاریخ، به انحطاط رسیده و هر تمدنی که به انحطاط برسد سقوط خواهد کرد. عرض شد نمونه‌ی انحطاط آمریکا این که به جایی رسیده که برای رسیدن به اهداف خود به ارتجاعی‌ترین جریان‌های موجودِ منطقه تکیه کرده است و بنده امید دارم حرکت اربعینی شیعه به بهترین شکل نشان بدهد آمریکا چه اندازه ناتوان است. ابرقدرت‌ها با هیبت زنده هستند، اگر هیبت‌شان بشکند همچون آبی بخار می‌گردند و از آن‌جایی که هیبت آمریکا در این منطقه بیشتر ظهور دارد، در این‌جا است که بهتر می‌شکند و ما با تبیین قدسی حرکت اربعینی با ریزش‌های چشم‌گیری روبه‌رو نخواهیم بود. زیرا از یک طرف کسانی که انگیزه‌های سکولار دارند وارد این نوع حرکات نمی‌شوند تا بعد از مدتی بخواهند بروند و از طرف دیگر استکبار جهانی گرفتار انحطاط شده و جذابیت سابق خود را از دست داده است. از این جهت می‌توان گفت حرکت اربعینی که در حال حاضر شروع شده، حرکتی است پایدار و رو به جلو.

مشکل‌ترین قسمت کار به میان آوردن زبانی است که این فکر را تبیین کند و روشن نمایدکه اراده‌ی الهی، ماورای اراده‌ی استکبار، به صحنه‌ی این تاریخ آمده است تا بشریت از این طریق راه اُنس با خدا را در همه مناسبات فردی و اجتماعی بیابد و گمان نکند سیاست از دیانت جدا است. به محض آن که می‌خواهید روح استکبارستیزی حرکت اربعین را مدّ نظرها قرار دهید طرف مقابل، این واژه‌ها را سیاسی صِرف می‌شناسد و عملاً روح این حرکت درست تبیین نمی‌شود مگر آن که زبانی ظهور کند که مخاطَبِ ما را متوجه کند چگونه می‌توان در حرکات استکبارستیزی نظر به عالم قدس و معنا داشت. سال‌ها مولوی فکر کرد که با چه زبانی آنچه در ضمیر داشت را با الفاظ مناسب اظهار کند و حاصل تأمل و تفکر او آن شد که با زبان شعر به آن صورت که مثنوی ظهور کرد، آن معانی به میدان آمد. مثل مناجات شعبانیه که کشف امیر المومنین(علیه اسلام) است با زبانی فوق‌العاده توانا جهت اظهار آن معانی و لذا آن مناجات، مناجاتی می‌شود که همه‌ی ائمهعلیهم اسلام به آن اهتمام داشتند. مگر می‌شود به روشی بالاتر از این الفاظ و جملات کسی با خدا حرف بزند؟ این است معجزه‌ی ظهورِ زبانی که در لایه‌ی باطنی شعور تاریخی افراد نهفته است. اگر سلوکی واقع بشود و زبان تبیین حرکت اربعینی ظهور کند ما به نتیجه‌ی فوق العاده‌ای در جهان اسلام، به‌خصوص در بین شیعیان می‌رسیم.

Share