بزرگ ترین عبرت

سید حسین سیدی
مرگ
مرگ، بزرگ ترین عبرت برای انسان است.

در این دنیا نکات زیادی برای عبرت گیری است. اما بدون شک بزرگترین موضوع برای عبرت گیری مرگ است.
پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله و سلّم) می فرمایند: «كَفى بالمَوتِ واعِظا؛ مرگ براى اندرز گرفتن بس است.»[1] عبرت مرگ برای انسان ها این است که می بینند کسی که تا دیروز با هزار امید و آرزو، مشغول زندگی دنیا بود؛ به یک باره مرگ بین او و آرزوهای او فاصله ایجاد نمود...
مرگ همانگونه که برای شخص متوفی به فرموده پیامبر مکرم اسلام، بیدار شدن از خواب دنیا باشد[2] برای زندگان نیز به نوعی بیدار شدن از خواب است. به عبارت دیگر، زندگان به خود می آیند که یک روز نوبت ما نیز می رسد؛ بنابراین باید خود را آماده کنیم.
یاد صنعت فرض‌تر یا یاد مرگ *** مرگ مانند خزان تو اصل برگ
سالها این مرگ طبلک می‌زند
*** گوش تو بیگاه جنبش می‌کند
گوید اندر نزع از جان آه مرگ
*** این زمان کردت ز خود آگاه مرگ
این گلوی مرگ از نعره گرفت
*** طبل او بشکافت از ضرب شگفت
در دقایق خویش را در بافتی
*** رمز مردن این زمان در یافتی [3]
خداوند همه ی ما را توفیق دهد که از مرگ، عبرت بگیریم و برای روزی که تنها اعمال صالح انسان به درد او می خورند، آماده باشیم.

 

نکته جالب:
حدیثی از امام علی (علیه السلام) روی سنگ قبر آنه ماری شیمل، مستشرق آلمانی

پی نوشت:
1ــ تحف العقول، ص 35.
2ــ «النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا؛ مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار می‌شوند». این روایت در منابع شیعی هم از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)[ورّام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ج 1، ص 150، مکتبة فقیه، قم، 1410 ق] و هم از امام علی(علیه السلام) [شریف الرضی، محمد بن حسین، خصائص الأئمة علیهم السلام (خصائص أمیر المؤمنین علیه السلام)، محقق، مصحح، امینی، محمد هادی‏، ص 112، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1406ق] نقل شده است. اما در منابع اهل سنت علاوه بر این حضرات، از برخی اصحاب و تابعین نیز چنین روایتی نقل شده است.[ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج 7، ص 52، السعادة، بجوار محافظة مصر، 1394ق؛ بطلیوسی، عبد الله بن محمد، الحدائق فی المطالب العالیة الفلسفیة العویصة، ص 72، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1408ق؛ سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر،  الدرر المنتثرة فی الأحادیث المشتهرة، ص 197، ریاض، عمادة شؤون المکتبات، جامعة الملک سعود، بی‌تا]
3ــ مثنوی معنوی، مولوی، دفتر 6.

Share