معادشناسی در کلام بزرگان

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه
سخن بزرگان درباره معاد
انسان از آغاز با فطرت درونی اش که او را همواره به جاودانگی فرا خوانده، درگیر بوده و همین امر موجب شده است به مرگ و معاد نگاهی ویژه داشته باشد.

معادشناسی در کلام بزرگان

به تصویر کشیدن مرگ و معاد از دیدگاه اسلام و دانشمندان و دیگر افرادی که دیدگاه آنان به باور توحیدی نزدیک است، می تواند حرکتی باشد در برابر کوشش کسانی که مرگ و حیات پس از مرگ را به گونه ای دیگر به تصویر می کشند. در این نوشتار به معادشناسی در کلام بزرگان می پردازیم.

معادشناسی در کلام بزرگان

سخن بزرگان درباره معاد

انسان از آغاز با فطرت درونی اش که او را همواره به جاودانگی فرا خوانده، درگیر بوده و همین امر موجب شده است به مرگ و معاد نگاهی ویژه داشته باشد. این نگاه را می توان در مقبره ها و گورها و نقش برجسته ها و توتم ها جست وجو کرد. همین امر موجب شده است رسانه های جمعی جهان، تصویری از مرگ و معاد ارائه دهند که ریشه در فطرت های به انحراف کشیده یا مکاتب مشرکانه و نیهلیستی داشته باشد.

الف) امام خمینی (ره)

1. زندگی دنیا، مقدمه زندگی آخرت 

«عقل هر باشعوری می گوید غیر از این زندگی کودکانه، یک جهان بزرگی است که خدا کودکان طبیعت را برای زندگی آنجا آفریده و راهنمایان را برای راهنمایی ساز و برگ آن جهان فرستاده و قانون های خدایى، برای تهیه سازمان زندگی آن جهان است، گرچه برای این جهان و زندگی آن نیز قانون هایی گذاشته، لکن مقصود اصلى، تأمین زندگی بی پایان آن جهان است».[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، ص 2]

2. تأثیر اعتقاد به معاد در زندگى

«اگر انسان باورش آمد که یک مبدئی است برای این عالم و یک بازخواستی برای انسان هست، در یک مرحله بعد مردن فنا نیست، مردن انتقال از یک نقص به کمال است، اگر انسان این را باور کند، این انسان را نگه می دارد از همه چیزها، از همه لغزش ها».[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، ص‌ 8]

3. مرگ سرخ شهادت، بهترین مرگ ها 

«شهادت، موت نیست؛ یک حیات جاوید است و شهدا زنده هستند و در درگاه خدای تبارک و تعالی به روزی های معنوی نایل شده اند؛ چرا که آنچه از خدا بود، تقدیم کردند و آنچه داشتند و آن جان خودشان بود، تسلیم کردند... . شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش های بشری و انگیزه های مادی ارزیابی کرد؛ چرا که فهم ارزش عظیم آن معیاری الهی و دیدی ربوبی لازم دارد و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند.»[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، صص 145 و 146] و «بهترین نوع مردن ها، شهادت در راه خداست. در مکتب اسلام چنان ارزشی به شهید و شهادت داده شده که در هیچ مکتبی این گونه نبوده است».[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، صص 145 و 146]

4. اعتقاد به معاد، مانع از گناه

«آیا ممکن است کسی وجود جهنم و خلود در نار را احتمال دهد، مع الوصف مرتکب خلاف شود؟ آیا می توان گفت کسی خداوند متعال را حاضر و ناظر دانسته، خود را در محضر ربوبی مشاهده کند و احتمال دهد که برای گفتار و کردار او جزایی باشد، حساب و عقابی باشد و در این دنیا هر کلمه ای که می گوید، هر قدمی که برمی دارد، هر عملی که مرتکب می شود، ثبت و ضبط گردیده، ملائکة الله مراقب او هستند و تمام اقوال و اعمال او را ثبت می کنند؛ در عین حال از ارتکاب اعمال خلاف باکی نداشته باشد؟»[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، ص‌ 8]

5. دلایل فراموشی سفر آخرت

«بدان که سفر، خیلی پرخطر است و این نسیان و فراموشی که در ماست، از مکاید نفس و شیطان است و این امیدها و آمال طولانی و دراز از دام های بزرگ ابلیس و از مکاید نفس است. پس از این خواب برخیز و بیدار شو! بدان که مسافری دارای مقصدى!» [تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، صص 11 و 12]

6. عشق به بقای ابدى

«انسان، می خواهد به حق مطلق برسد تا فانی در خدا شود. اصولاً اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانى، نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است».[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، ص‌ 17]

7. سعادت در پرتو گذر از دنیا 

«این دنیا، دنیایی استکه باید از آن عبور کنیم؛ دنیایی نیست که در آنجا زیست کنیم. این راه است، این صراط است که اگر توانستیم مستقیماً این صراط را طی کنیم؛ همان طوری که اولیای خدا طی کردند، اگر توانستیم که از این صراط عبور کنیم، سعادتمندیم و اگر خدای نخواسته در اینجا، در این راه، لغزش داشته باشیم در آنجا هم همین لغزش ظهور پیدا می کند، در اینجا هم موجب لغزش ها می شود، موجب گرفتاری ها می شود».[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، ص‌ 281]

8. تفاوت عذاب های دنیا و آخرت

«اساس عذاب الهی بر اعمال ماست. هر عملی که از ما صادر می شود، در آن عالم یک صورت دارد که ردّ بر انسان می شود. این طور نیست که عذاب آخرت شبیه عذاب های دنیایی باشد که مأمورینش بیایند و او را کشان کشان ببرند. از باطن ذات انسان، آتش طلوع می کند. اساس جهنم، انسان است و هر عملی که از انسان صادر می شود، شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت عذاب می افزاید». [تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، ص‌ 347]
 
9. روز ندامت 

«در آن روز، راهی برای جبران و حیله ای برای انسان نیست و فقط چیزی که می ماند، حسرت ها و ندامت هاست؛ ندامت هایی که آخر ندارد و حسرت هایی که بی پایان است».[تبیان، دفتر سی‌ام (معاد از دیدگاه امام خمینی(ره))، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1378، چ 2، ص‌ 271]

سخن بزرگان درباره معاد

ب) مقام معظّم رهبرى

1. تلاش برای روسفید شدن نزد خداوند

«فاصله بین مرگ و زندگى، فاصله بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءالله دارند. هر کس به یک نحوی خدا را ملاقات می کند. بعضی ها واقعاً روسفید خدا را ملاقات می کنند... . اصلاً نمی دانیم که ما از این مرز عبور خواهیم کرد یا نه، احتمال دارد همین یک ساعت دیگر یا یک روز دیگر نوبت به ما برسد که از این مرز عبور کنیم. از خدا بخواهیم که مرگ ما مرگی باشد که خود آن مرگ هم ان شاءالله، مایه روسفیدی ما باشد».[سخنرانی مقام معظم رهبرى، 1384/10/24]

2. لزوم دخیل شدن آخرت در موضع گیری های دنیوى

«باید آخرت را در همه تصمیم گیری ها و اقدامات خود تأثیر بدهیم و برای آن نقش قائل شویم... . ما در هر سنى، لب مرز هستی و نیستی هستیم. آن طرف مرز مرگ، محاسبه الهی و مؤاخذه حساب کش های دقیق الهی است. باید به فکر باشیم! حیات و ابدیت و سرنوشت حقیقی آنجاست. ما این چند صباح را به دنیا آمده ایم تا آخرت را آباد کنیم. در نطقی که می کنیم، در امضایی که می کنیم، در مشورتی که می دهیم در تصمیمی که می گیریم و در امور، به آخرت و رضای الهی و محاسبه اخروی نقش و تأثیر دهیم. عزیزان من! اگر من و شما در موقعیت هایی که هستیم، بتوانیم نیت های خود را به این جهت هدایت کنیم، دستاوردهای بزرگی خواهیم داشت. در چنین حالتى، انسان در مقابل حوادث دنیا و در برابر مرگ، امنیت روانی پیدا می کند و دیگر از مرگ هراس و واهمه ای ندارد».[سخنرانی مقام معظم رهبرى، 1382/05/15]

3. هدف حیات، سعادت در آخرت

«در مبنای تفکر اسلامى، هدف از حیات انسان، رسیدن به رستگاری و سعادت در دنیا و آخرت است. بنابراین، با تکیه بر تفکر اسلامی می توان یک جامعه عادلانه و صالح و یک کشور پیشرو معنوی و در عین حال دارای قدرت های والای مادی را ایجاد کرد و این همان چشم انداز و هدف والا و زیبایی است که غربی ها از آن محروم هستند».[سخنرانی مقام معظم رهبرى در دیدار دانشجویان شرکت‌کننده در اردوی بسیج دانشجویی، 1378/06/13]

4. جمع میان دنیا و آخرت

«دنیا و آخرت، برای زندگی انسان لازم است. اگر با هم جمع شدند، «سَعَد الدّنیا و الاخِرَة، حَصَل الدُّنیا وَ الاخِرَة» می شود؛ یعنی یک انسان خوش بخت؛ یعنی همانی که انبیا آن را خواسته اند. لذا می بینید پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دین آورد، همان جهت گیری را آورد، بر معنویات تکیه کرد، اما پی درپى، ابزار مادی را هم به دست مردم داد».[سخنرانی مقام معظم رهبرى در روز وحدت حوزه و دانشگاه در دیدار با دانشجویان، 1372/09/24]

«آن کسانی که دنبال ارزش ها هستند و دنیای ارزشی را که همان آخرت است و آخرت الهی را که همان ثواب الهی است، می خواهند، آنها هم همین طورند؛ «وَ مَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَ سَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا.» (اسراء: 19) بعد می فرماید: «کُلا نُمِدُّ هَؤُلاءِ وَهَؤُلاءِ؛ هر دو دسته؛ اینان و آنان را از عطای پروردگارت مدد می بخشیم، و عطای پروردگارت از کسی منع نشده است».(اسراء: 20)[سخنرانی مقام معظم رهبرى در دیدار فرماندهان و جمعی از اعضای سپاه پاسداران، 1370/11/18]

5. ترکیب دنی و آخرت با هم

«در چنین جامعه اى، معنویت و اخلاق هم باید به قدر حرکت پیش رونده مادی پیشرفت کند. دل های مردم با خدا و معنویات آشنا بشود. انس با خدا، انس با عالم معنا، ذکر الهی و توجه به آخرت، در یک چنین جامعه ای بایستی رایج شود. اینجاست که آن خصوصیت استثنایی جامعه و تمدن اسلامی، خود را نشان می دهد؛ ترکیب و آمیختگی دنیا و آخرت با هم».[سخنرانی مقام معظم رهبرى در دیدار با مردم شاهرود، 1385/08/20]

6. مرگ، وعده الهى

«آیا ممکن است کسی از مرگ بگریزد، وقتی انسان به لحظه مرگ رسید؟ آیا فرق می کند که پشت سر خودش نود سال را گذرانده یا بیست سال؟ آیا بزرگ ترین دغدغه هر انسانی از مرگ، به خاطر این نیست که از بعد از آغاز سفر مرگ بی خبر است و نمی داند چه بر سر او خواهد آمد؟ اینها را در کنار هم بگذارید و ببینید انسانی، همین مرگ و همین حادثه قطعی و ناگزیر و همین آینده مبهم و نگرانی آور را تبدیل کند به یک حادثه پرافتخار، به یک واقعه نامدار در دنیا و آخرت، به یک وسیله عزت پیش خدا و پیش کروبیان، به یک اطمینان و سکینه قلبی و یک آرامش؛ هیچ خوف و اندوهی برای آنان نیست. آن گاه انسان باید همین مرگ ناگزیر را به خدا بفروشد، به قیمت بهشت و سعادت ابدى، این وعده الهى است».[سخنرانی مقام معظم رهبرى در دیدار با خانواده‌های شهدای استان کرمان، 1384/02/12]

سخن بزرگان درباره معاد

ج) سخن عارفان در کنار جنازه ها و در قبرستان 

1. عبرت از مرگ دیگران

«بدان که جنازه، وسیله عبرتی برای اهل بینش و باعث هشدار و یادآوری است، اما اهل غفلت با دیدن آنها جز بر قساوت قلبشان چیزی افزوده نشود؛ زیرا آنان گمان می برند که همیشه ناظر جنازه دیگرانند و گمان نمی کنند که خود نیز ناگزیر به صورت جنازه ها حمل می شوند و یا این را قبول دارند، اما آن را نزدیک نمی دانند و فکر نمی کنند که همه اینهایی که روی جنازه ها حمل می شوند، این چنین تصور داشتند و تمام تصور آنها باطل درآمد و خیلی زود روزگارشان سر آمد. پس سزاوار نیست که بنده ای بر جنازه ای نگاه کند مگر اینکه خود را به جای آن ببیند و دیری نخواهد پایید که مانند آن جنازه حمل می شود و شاید رفتنش فردا یا پس فردا باشد!»

2. ما نیز به دنبال شما می آییم 

آورده اند که بزرگی هرگاه جنازه ای را می دید، می گفت: «بروید که من در پی شما خواهم آمد!» و دیگری وقتی مرده ای را می دید، می گفت: «شما بامدادان بروید که ما شامگاه خواهیم رسید. رفتن شما پندی رساست و ما در غفلتی زشت و ناپسندیم. پیشین می رود و پسین در بی خردی و نادانی است».

3. قبر، سرای تاریکى

گویند نخستین چیزی که پس از مرگ با فرزند آدم سخن می گوید، قبر اوست که می گوید: من خانه کرم ها و خانه تنهایی و غربت و سرای تاریکی و ظلمتم. این است آنچه خود آماده کرده ای و من اینها را مهیّا نساخته ام.

4. انس با عمل در قبر

نقل است یکی از بزرگان هر بار که به قبری می رسید می گفت: «ای خفته در دل خاک و تنها مانده در قبر وای که در زیر زمین با اعمال خود انس گرفته اى، کاش می دانستم که به کدام عملت خوشحال و از کدام دوستت شادمانى!» آن گاه گریه می کرد، به حدی که دستارش را با اشک چشم تر می کرد و می گفت: «به خدا سوگند که به اعمال شایسته اش شاد و از دوستانی که در راه اطاعت خدا او را یاری کردند، شادمان است».

5. دعا برای اهل قبور 

یکی از بزرگان می گوید: «هر کس به قبرستان گذر کند و در اندیشه خود نباشد و برای اهل قبور دعا نکند، هم به خود و هم به ایشان خیانت کرده است».

6. گرفتاری در قبر

بعضی از بزرگان وقتی وارد قبرستان می شدند، می گفتند: «ای قبرستان! چه ظاهر خوبی دارى، ولی گرفتاری ها در دل توست».

7. وای بر عمل

نقل است بزرگی آن گاه که شب پرده تاریکی خود را می افکند، به قبرستان می رفت و می گفت: «ای اهل قبور! شما مردید، وای از مردن! و شما نتیجه اعمالتان را دیدید، وای بر عمل!»

8. یاد مرگ

یکی از بزرگان بارها می گفت: «هر کس بسیار به یاد مرگ باشد، آنجا را باغی از باغ های بهشت خواهد یافت و هر کس از یاد مرگ غافل باشد، آن را گودالی از آتش دوزخ خواهد دید».

9. درخواست بازگشت به دنیا

نقل است یکی از بزرگان گودالی به صورت قبر در خانه اش کنده بود و هرگاه در دل خود گناه و قساوتی می دید، وارد آنجا می شد و می خوابید و مقداری درنگ می کرد و می گفت: «بار خدایا! مرا بازگردان تا شاید کار نیکی در آنچه واگذاشتم، انجام دهم!» سپس با خود می گفت: «فلانى! اکنون تو را بازگرداندند، پس کار نیک کن!»

10. هشدار زمین  

دیگری گفت: «زمین از آن که جای خوابش را آماده و بسترش را درست می کند، در شگفت است و می گوید: «ای فرزند آدم! آیا گرفتاری طولانی خود را به خاطر نمی آوری و میان من و تو چندان فاصله ای نیست؟!»

11. اجل، مهلت نداد

کسی گفت: «دیدم بر سنگ گوری نوشته اند: قبرها در عین خاموشی با تو به آرامی سخن می گویند. ساکنان قبور نیز در زیر خاک خاموشند و بر سر قبری دیگر این نوشته را دیدم: ای مردم! من هم آرزویی داشتم، ولی اجل دست مرا از آن کوتاه کرد. من تنها نیستم که امروز تنها به سر می برم، همه به چنین جایی منتقل می شوند».

12. سختی جان کندن 

گویند: یکی از پارسایان به وقت احتضار، مرگ و جان کندنش سخت شد. پرسیدند: گویا تو به زندگی بسیار علاقه مندى؟ گفت: «نه، بلکه ورود بر خدا دشوار است!»

به یکی از بزرگان در وقت مردن گفتند: ای بنده خدا! در چه حالى؟ گفت: در حالی از دنیا می روم که از دوستانم جدا و با اعمال بدم روبه رویم!»

سخن بزرگان درباره معاد

د) نصایح لقمان حکیم به فرزندش در اهتمام به آخرت 

1. خانه آخرت به تو نزدیک است

«من از زمانی که چشم به دنیا گشودم، به آن پشت کردم و به آخرت روی آوردم. پس منزلی که تو به سوی آن در حرکت هستى، به تو نزدیک تر از منزلی است که به آن پشت کرده ای و در حال دور شدن از آن هستی».[بحارالانوار،‌ج 13، ص 411]

2. این کارها را بکن تا به بهشت بروی!

«فرزندم! من هفت هزار حکمت یاد گرفتم و تو چهار حکمت از آنها را حفظ کن تا همراه من به بهشت آیى: کشتی خودت را محکم ساز که دریای تو بسیار عمیق است؛ بار خودت را سبک ساز که گردنه سختی در پیش رو دارى؛ توشه بسیاری همراه خود داشته باش؛ زیرا مسافرت دور و درازی در پیش داری و عمل خود را خالص گردان؛ زیرا آن که اعمالت را می سنجد، به همه چیز آگاه و بیناست».[بحارالانوار،‌ج 13، صص 431 و 432]

3. مرگ مانند خواب است 

«فرزندم! همان گونه که می خوابى، می میری و همچنان که از خواب برمی خیزى، روز قیامت زنده خواهی شد».[بحارالانوار،‌ج 13، ص 421]

4. اگر در مرگ و معاد شک دارى

«فرزندم! اگر در مرگ شک دارى، پس خواب را از خود دور گردان، در حالی که بر چنین کاری قادر نیستی و اگر در معاد و رستاخیز شک دارى، مانع بیداری خود از خواب شو، در حالی که هرگز به چنین کاری توان نداری و اگر درباره این مسائل بیندیشی، خواهی دانست که جان تو به دست دیگری است و همانا خواب تو به منزله مرگ و بیداری پس از خواب، به مثابه زنده شدن پس از مرگ است».[بحارالانوار،‌ج 13، ص 417]

5. از آخرت غافل مشو!

«فرزندم! در این دنیا مانند گوسفندی مباش که در میان مزرعه ای سبز و پرآب و علف رها شده است و چنان با حرص و ولع می خورد تا فربه شود، غافل از آنکه مرگش به هنگام فربهی اوست، بلکه دنیا را مانند پلی بدان که بر روی نهری قرار دارد و از آن می گذری و آن را وامی گذاری و تا پایان روزگار به سویش برنمی گردى. پس آن را ویران کن و آبادش مساز که به ساختنش مأمور نیستی».[بحارالانوار،‌ج 13، ص 425]

6. در قیامت از تو سؤال می شود

«دلبندم! بدان که چون فردای قیامت در برابر خدای عزوجل بایستى، از چهار چیز از تو می پرسند:
یک جوانی ات را در چه راهی فرسودى؟ دو عمرت را در چه راهی نابود ساختى؟ سه  دارایی ات را از کجا فراهم آوردى؟ چهار دارایی ات را در چه راهی صرف کردى؟»[بحارالانوار،‌ج 13، ص 425]
 
7. پیش از مرگ، توشه سفر برگیر 

«فرزندم! به سوی عمل بشتاب، پیش از آنکه مرگت فرا رسد و پیش از آنکه کوه ها به حرکت درآید و خورشید و ماه جمع گردد».[بحارالانوار،‌ج 13، ص 425]

سخن بزرگان درباره معاد

ه) اندیشمندان خارجى

شاتو بریان: (نویسنده فرانسوی)

«اگر مرگ در کار نبود، هرگز اخلاق در زندگی وارد نمی شد».

گاندى: (سیاست مدار و نخست وزیر هند)

«اگر نتوانیم آزاد زندگی کنیم، بهتر است از مرگ با آغوش باز استقبال کنیم».
 
سانتایانا: (فیلسوف و شاعر امریکایی)

«تولد و مرگ، اجتناب ناپذیر است و یگانه چاره این است که از فاصله موجود میان حیات و ممات استفاده کنیم».

نیکول: (طبیب و میکروب شناس فرانسوی)
 
«زندگى، راه پیمایی به سوی مرگ است و مردن، دخول در حیات جاودانی».

میلتون: (شاعر انگلیسی)

«مرگ کلید زرینی است که دروازه ابدیت را می گشاید».

سقراط: (فیلسوف یونانی)

«نزدیک ترین چیزها مرگ و دورترین چیزها آرزوست».

ویلیام جیمز: (روان شناس امریکایی)

«آدمی به این اعتقاد نیاز دارد که در ورای این عالم محسوس، عالم دیگری وجود دارد که غرق در معنویت است و همین اعتقاد است که سبب می گردد به افرادی که بدان پای بند هستند، در برابر حوادث، نیرو و قدرتی عظیم ارزانی دارد».

یک استاد روان شناس می گوید:

«دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند؛ افراد تحصیل کرده و موفقی هستند که دردی بزرگ؛ یعنی پوچی و نامفهومی زندگی آنها را رنج می دهد. مطلب آن است که بر اثر تکنولوژی و جمود تعالیم، بشر قرن بیستم لامذهب و سرگشته در جست وجوی روح خود است و تا مذهبی نیابد، آسایش ندارد و بی مذهبى، پوچی و بی معنا بودن زندگی را موجب می شود».[مبانی اعتقادات در اسلام، ص 17]

نورمن ونسن: (دکتر و محقق اروپایی)

«کوچک ترین شک و تردیدى، یقین مرا به زندگی جاوید متزلزل نساخته است. من بدان ایمان دارم و آن را رد نشدنی می دانم».[مبانی اعتقادات در اسلام، ص 61]

line.gif

منبع : پايگاه حوزه

پدیدآورنده: 
Share