29. آیه (لزوم وفا به عهد و پیمان)
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهیمَةُ الْأَنْعامِ إِلاَّ ما یُتْلی عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ ما یُریدُ
ای کسانی که ایمان آوردهاید به پیمانها و قراردادها وفا کنید، چهارپایان (و جنین چهارپایان) برای شما حلال شده است مگر آنچه برشما خوانده میشود (به جز آنها که استثناء خواهد شد) و صید را به هنگام احرام حلال نشمرید خداوند هر چه بخواهد (و صلاح ببیند) حکم میکند.
(1 / مائده)
شرح آیه از تفسیر نمونه
«عُقُود» جمع «عقد» در اصل به معنی جمع کردن اطراف یک چیز محکم است و به همین مناسبت گره زدن دو سر طناب یا دو طناب را با هم عقد میگویند، سپس از این معنی حسّی به مفهوم معنوی انتقال یافته و به هر گونه عهد و پیمان، «عقد» گفته میشود، منتها طبق تصریح جمعی از فقها و مفسران، عقد مفهومی محدودتر از عهد دارد، زیرا عقد به پیمانهایی گفته میشود که استحکام کافی دارد، نه به هر پیمان.
«اَنْعام» جمع «نَعَم» به معنی شتر و گاو و گوسفند است. «بَهیمَة» از ماده «بُهْمَة» در اصل به معنی سنگ محکم است و به هر چیز که درک آن مشکل باشد «مُبْهَم» گفته میشود و به تمام حیوانات که دارای نطق و سخن نیستند، «بَهیمَة» اطلاق میشود، زیرا صدای آنها دارای اِبْهام است اما معمولاً این کلمه را فقط در مورد چهارپایان به کار میبرند و درندگان و پرندگان را شامل نمیشود و از آن جا که «جَنین» حیوانات نیز دارای یک نوع اِبْهام است «بَهیمَة» نیز نامیده میشود. به طوری که از روایات اسلامی و سخنان مفسران بزرگ استفاده میشود، این سوره آخرین سوره (و یا از آخرین سورههایی) است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است، در تفسیر عیاشی از امام باقر نقل شده که حضرت علیّ بن ابیطالب فرمود:
«سوره مائده دو ماه یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نازل گردید» و این که در بعضی از روایات وارد شده که این سوره ناسخ است و منسوخ نیست، نیز اشاره به همین موضوع است. این سخن با مطلبی که در جلد دوم همین تفسیر در ذیل آیه 281 سوره بقره گفتهایم که طبق روایات آیه مزبور آخرین آیهای است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده منافات ندارد، زیرا اینجا سخن از سوره است و در آن جا سخن درباره یک آیه بود. در این سوره، به خاطر همین موقعیّت خاصّ، تأکید روی یک سلسله مفاهیم اسلامی و آخرین برنامههای دینی و مسأله رهبری امّت و جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله شده است و شاید به همین جهت است که با مسأله لزوم وفا به عهد و پیمان، شروع شده و در نخستین جمله میفرماید:
«ای افراد باایمان به عهد و پیمان خود وفا کنید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ). تا به این وسیله افراد باایمان را ملزم به پیمانهایی که در گذشته با خدا بستهاند و یا در این سوره به آن اشاره شده است بنماید، درست مانند این است که شخص مسافر در آخرین لحظات وداع به نزدیکان و پیروان خود تأکید میکند توصیهها و سفارشهای او را فراموش نکنند و به قول و قراردادهایی که با آنها گذاشته است، وفادار باشند و با توجه به این که «العُقُود» ، به اصطلاح، «جمع مُحَلّی به الف و لام» است و مفید عموم میباشد و جمله نیز کاملاً مطلق است، آیه فوق دلیل بر وجوب وفا به تمام پیمانهایی است که میان افراد انسان با یکدیگر و یا افراد انسان با خدا، به طور محکم بسته میشود و به این ترتیب تمام پیمانهای الهی و انسانی و پیمانهای سیاسی و اقتصادی و تجاری و زناشویی و مانند آن را دربر میگیرد و یک مفهوم کاملاً وسیع دارد که به تمام جنبههای زندگی انسان اعم از عقیده و عمل ناظر است. از پیمانهای فطری و توحیدی گرفته تا پیمانهایی که مردم بر سر مسائل مختلف زندگی با هم میبندند. در تفسیر «روح المعانی» از راغب چنین نقل شده که «عقد» با توجه به وضع طرفین، سه نوع است گاهی عقد در میان خدا و بنده و گاهی در میان انسان و خودش و گاهی در میان او و سایر افراد بشر بسته میشود (1)(البته تمام این سه نوع عقد دارای دو طرف است منتها در آن جا که خودش با خودش پیمان میبندد، خویشتن را به منزله دو شخص که طرفین پیمانند فرض میکند).
*****
1- «روح المعانی» ، ذیل آیه مورد بحث.
به هر حال مفهوم آیه به قدری وسیع است که عهد و پیمانهایی را که مسلمانان با غیر مسلمانان میبندند نیز شامل میشود. مسأله وفای به عهد و پیمان که در آیه مورد بحث مطرح است از اساسیترین شرایط زندگی دستهجمعی است و بدون آن هیچگونه همکاری اجتماعی ممکن نیست و بشر با از دست دادن آن زندگی اجتماعی و اثرات آن را عملاً از دست خواهد داد، به همین دلیل در منابع اسلامی تأکید فوقالعادهای روی این مسأله شده است و شاید کمتر چیزی باشد که این قدر گسترش داشته باشد، زیرا بدون آن هرج و مرج و سلب اطمینان عمومی که بزرگترین بلای اجتماعی است در میان بشر پیدا میشود. در نهج البلاغه در فرمان مالک اشتر چنین میخوانیم:
«فَاِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرایِضِ اللّهِ شَیْءٌ النّاسُ اَشَدُّ عَلَیْهِ اِجْتِماعا مَعَ تَفَرُّقِ اَهْوائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرائِهِمْ مِنْ تَعْظیمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذلِکَ الْمُشْرِکُونَ فیما بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَواقِبِ الْغَدْرِ: در میان واجبات الهی هیچ موضوعی همانند وفای به عهد در میان مردم جهان، با تمام اختلافاتی که دارند، مورد اتفاق نیست به همین جهت بتپرستان زمان جاهلیت نیز پیمانها را در میان خود محترم میشمردند زیرا عواقب دردناک پیمانشکنی را دریافته بودند». (1) و نیز از امیرمؤمنان علیّ نقل شده که فرمود:
«اِنَّ اللّهَ لا یَقْبَلُ اِلاَّ الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ لا یَقْبَلُ اللّهُ اِلاَّ الْوَفاءَ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ: خداوند چیزی جز عمل صالح از بندگان خود نمیپذیرد و جز وفای به شروط و پیمانها را قبول نمیکند». (2) و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:
«لا دینَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ: آن کس که به پیمان خود وفادار نیست دین ندارد». (3) و روی همین جهت، موضوع وفای به عهد از موضوعاتی است که هیچگونه تفاوتی در میان انسانها درباره آن نیست خواه طرف پیمان مسلمان باشد یا غیرمسلمان و به اصطلاح از حقوق انسان است نه از حقوق برادران دینی: در حدیثی از امام صادق میخوانیم:
*****
1- «نهج البلاغه» ، نامههای علی نامه 53.
2- «سفینة البحار» ، جلد 2، صفحه 294.
3- «بحار» ، جلد 16، صفحه 144.
«ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لاَِحَدٍ فیهِنَّ رُخْصَةً: اَداءُ الاَْمانَةِ اِلَی الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفاجِرِ وَ بِرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنَ کانا اَوْ فاجِرینَ: سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار و وفای به عهد درباره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار و نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار». (1) سپس به دنبال دستور وفای به پیمانها که تمام احکام و پیمانهای الهی را شامل میشود یک سلسله از احکام اسلام را بیان کرده، که نخستین آن حلال بودن گوشت پارهای از حیوانات است و میفرماید:
«چهارپایان (یا جنین آن ها) برای شما حلال شده است» (أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهیمَةُ الْأَنْعامِ). حلال بودن «بَهیمَه اَنْعام» یا به معنی حِلِّیَّت تمام چهارپایان است (به استثنای آن چه بعدا در آیه ذکر میشود) و یا به معنی حِلِّیَّت بچههایی است که در شکم حیوانات حلال گوشت وجود دارد (بچههایی که خلقت آنها تمام شده و مو و پشم بر بدن آنها روییده است) و از آن جا که حِلِّیَّت حیواناتی مانند شتر و گاو و گوسفند قبل از این آیه برای مردم مشخّص بوده و ممکن است آیه اشاره به حِلِّیَّت جَنینهای آنها باشد. ولی آن چه در معنی آیه به نظر نزدیکتر میرسد این است که آیه معنی وسیعی دارد هم حلال بودن اینگونه حیوانات را بیان میکند و هم «جَنین» آنها را و اگر حکم اینگونه حیوانات در سابق نیز معلوم بوده در اینجا به عنوان مقدّمهای برای استثنائات بعد تکرار شده است. از آن چه در تفسیر این جمله گفتیم روشن شد که ارتباط این حکم با اصل کلّی لزوم وفای به عهد از این نظر است که این «اصل کُلّی» احکام الهی را که یک نوع پیمان خدا با بندگان است مورد تأکید قرار میدهد، سپس به دنبال آن تعدادی از احکام بیان شده که حلال بودن گوشت پارهای از حیوانات و حرام بودن گوشت پارهای دیگر یکی از آنها محسوب میشود. سپس در ذیل آیه دو مورد را از حلال بودن گوشت چهارپایان استثناء کرده، میفرماید:
«به استثنای گوشتهایی که تحریم آن به زودی برای شما بیان میشود» (إِلاَّ ما یُتْلی عَلَیْکُمْ) و به استثنای حال احرام برای انجام مناسک حج یا انجام مناسک عمره که در این حال صید کردن حرام است (غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ). (2)
*****
1- «اصول کافی» ، جلد 2، صفحه 162.
2- از این آیه میتوان اهمیت وفای به قول و قرارهای والدین نسبت به فرزندان را که یکی از ارکان شکلگیری شخصیت اجتماعی آنها میباشد را برداشت نمود (مؤلّف).
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
«اَوْفُوا»: وفا کنید؛ این واژه از ریشه «وَفَیَ» برگرفته شده و به باب «اِفعال» رفته است.
«عُقُود»: این واژه جمع «عَقْد» است که در اصل به مفهومِ بستن است و در قراردادها و پیمانهای سخت و استوار به کار میرود. تفاوت آن با «عَهْد» در این است که عَقْد میان دو طرف بسته میشود و در آن بستن و گره خوردن و استواری و اعتماد است، امّا در عَهْد ممکن است یک نفر باشد، برای نمونه: ممکن است کسی عهد کند که سیگار نکشد. با این بیان، هر عَهد و پیمانی، عَقْد نیست.
«بَهیمَه»: به حیوان چهارپا گفته میشود. برخی به هر جاندار فاقد خردی «بَهیمَه» میگویند؛ چرا که به خاطرِ نداشتن قدرت تفکّر و اندیشه و شناخت، آفرینش برای او بیمعنا و بیهدف و نامفهوم مینماید.
«حُرُم»: جمع «حَرام» است و با اینکه مصدر است اما به معنای اسم فاعل آمده و به معنای کسی است که جامه احرام پوشیده است.
«حَلال»: مُباح و روا، و کار و چیزی که انجام و انجام ندادن آنْ یکسان است.
به پیمانهای خود وفا کنید
در آغاز سوره مبارکه مائده، خدای پرمهر روی سخن را به مردم با ایمان ساخته، برای بیان اهمیّت عهدها و بایستگی وفای به پیمانها و قراردادها میفرماید:
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَوْفُوا بِالْعُقُودِ
هان، ای کسانی که ایمان آوردهاید! به قراردادها و عهد و پیمانهای خود وفا کنید.
در تفسیر نخستین فراز از آیه شریفه، دیدگاهها یکسان نیست:
1 به باور گروهی از جمله «مُجاهِد» ، منظور وفای به پیمانهایی است که مردم در عصر جاهلیت با هم داشتند، تا بر اساس آن پیمانهای دفاعی مشترک، از حقوق خویش در برابر بیدادگران دفاع نمایند.
2 و به باور «ابن عبّاس» ، منظور وفای به پیمانهای خدا با بندگان است. بر این اساس، مردم باید به خدا ایمان آورند و به آنچه روا و ناروا دانسته است با همه وجود گردن گذارند، و از مرزهای مقررات او نگذرند. این دیدگاه را این آیه شریفه نیز تأیید میکند که میفرماید:
«اَلَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ …» (1)
همان تبهکارانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند …
3 گروهی بر این باورند که منظور، پیمانهای مردم مسلمان با یکدیگر است که باید به آنها وفا نمایند و همه آنها را از پیمان زندگی مشترک گرفته تا قراردادهای تجاری و سیاسی و اجتماعی، محترم شمارند.
4 و گروهی از جمله «ابو صالِح» میگویند:
منظور این است که پیروان مذاهب پیشین، به عهدی که با خدا بستهاند که به آخرین پیام و آخرین پیامآور او ایمان آورند اینک به پیمانهای خویش وفا کرده، به قرآن و آورندهاش ایمان بیاورند.
به باور ما، دیدگاه «ابن عبّاس» از همه دیدگاهها بهتر است؛ و منظور این است که هان ای ایمانآوردگان! به پیمانهای خویش با دیگران که خدا وفا کردن به آنها را لازم میشمارد وفا کنید و به مقررات خدا آن گونه که شایسته و بایسته است احترام نموده، واجباتش را واجب شمارید و آنچه را تحریم فرموده است، حرام بدانید.
با این بیان، این دیدگاه احترام به همه پیمانها، جز پیمان ظالمانه را شامل میشود.
در ادامه سخن، به مطلب دیگری پرداخته و میفرماید:
اُحِلَّتْ لَکُمْ بَهیمَة ُالاَْنْعامِ
در مورد این فراز نیز دیدگاهها یکسان نیست:
1 به باور گروهی از جمله «رَبیع» ، منظور این است که گاو و گوسفند و شتر بر شما رواست؛ و «بَهیمَه» به مفهوم چهارپایان است.
2 و به باور برخی دیگر از جمله «ابن عبّاس» ، منظور جِنین است که در شکم حیوان است؛ و هرگاه آن جِنین، مو بر پیکرش روییده باشد، با ذِبح شرعی مادرش گرچه خود مرده بیرون آورده شود بر شما حلال است.
ذکر این نکته لازم است که این بیان، در روایتی از دو امام نور حضرت باقر و صادق علیهمالسلام که درود خدا نثارشان باد نیز آمده است.
1 - سوره بقره، آیه 27.
3 و پارهای بر آنند که منظور از «بَهیمَةُ الْأَنْعامِ» ، حیوانات وحشی نظیر آهو، گاو و خر وحشی است.
إِلاَّ ما یُتْلی عَلَیْکُمْ
برای شما گوشت چهارپایان، جز آنچه از این پس بر شما خوانده میشود، روا و حلال شناخته شده است و به باور گروهی، منظور از آنچه خوانده میشود، آیات دیگری است که در این مورد فرود آمد؛ از جمله این آیه شریفه که میفرماید:
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ … (1) گوشت مردار و خون و … بر شما تحریم گردیده است.
غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ
اگر واژه «غَیْر» را حالِ از ضمیر «اَوْفُوا» بگیریم، منظور این است که به پیمانهای خود وفا کنید در حالی که نباید شکار را در حال اِحرام، حلال بشمارید؛ و اگر حال از «لَکُمْ» بگیریم، منظور این است که:
چهارپایان بر شما حلال شده است در حالی که در حال اِحرام، شکار را حلال نشمارید؛ و اگر حال از «عَلَیْکُم» بگیریم، منظور این است که:
همه چهارپایان، جز آنهایی که در آینده بر شما بیان میشود، بر شما حلال هستند، امّا در حال احرام نباید آنها را شکار کنید.
إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ ما یُریدُ
بیگمان، خدا در میان بندگانش هر چه بخواهد و شایسته بداند فرمان میدهد، و بر اساس آن چیزهایی را روا و چیزهایی را ناروا میشمارد و مقرراتی را واجب میسازد. بنابراین، به فرمان خدا عمل کنید و از فرمانبرداری او سر باز نزنید.
1 - سوره مائده، آیه 3.
2 - مترجم.
ویژگیهای ارزشمند وفا و وفاداری
ویژگی «وفا» و وفاداری، از انسانیترین و عالیترین ارزشهای اخلاقی، و نشانگر پاکی و پاکیزگی درون، شایستگی سرشت، سلامتی طبیعت و ایمان راستین به آفریدگار ارزشها و والاییهاست، و وفای به عهدها و رعایت پیمانها و پایبندی به قراردادهای گوناگون، از این اصل ارزشمند انسانی سرچشمه میگیرد؛ همچنان که بیوفایی و عهد شکنی، پایمال ساختن پیمانها، زیر پا نهادن وعدهها و قراردادها، نشانگر پلیدی درون و برون و فقدان ایمان و سلامت اخلاق فرد و خانواده و جامعه است.
قرآن به اصل حیاتی وفا و پایبندی به پیمانها بسیار بها میدهد؛ چرا که هیچ خانواده و تمدنی، بدون این سرمایه معنوی هنگفت و عظیم، نه سر و سامان واقعی مییابد و نه به تعالی و معنویت و عدالت و آزادی پر میکشد. این اصلِ شرافتمندانه وفا و پایمردی به قراردادهاست که رشته گسست ناپذیر اعتماد ملّی و اطمینان خانوادگی و بینالمللی است، و بدون آن چگونه میتوان سرمایه عظیم اعتماد را برقرار ساخت؟ یا با عدم حضور آن در جامعه و خانواده بزرگ بشری، چگونه انسانها روی سعادت خواهند دید؟
آری، اسلام دین وفاست و قرآن به همگان سفارش میکند که به عهدها و قراردادها و پیمانهای خویش با خدا، با بندگان خدا و با خویشتن وفا کنند، و هرگز تن به نکبت عهدشکنی و بیوفایی نسپارند، گرچه گاه، بهای سنگینی را برای وفا و پایمردی خویش بپردازند و منافع زودگذر و بسیاری را به ظاهر از دست بدهند.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این مورد فرمود:
«لا دینَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ».
آن فرد و جامعه و حکومت و تمدّنی که به عهد و پیمان خویش وفادار نباشد، دین ندارد.
امیر مؤمنان علیهالسلام در این مورد فرمود:
«اِنَّ اللّهَ لا یَقْبَلُ اِلاَّ الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ لا یَقْبَلُ اللّهُ اِلاَّ الْوَفاءَ بِالشُّرُوطِ والعُهُودِ». (1)
آفریدگار هستی، از بندگان خویش جز کارهای شایسته را نمیپذیرد و پاداش نمیدهد، نیز جز وفاداری و عمل به پیمانها را نمیپذیرد؛ چرا که بدانها سفارش کرده است.
1 - سَفینةُ البِحار، ج 2، ص 294.
و از ششمین امام نور است که فرمود:
«ثَلاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لاَِحَدٍ فیهِنَّ رُخْصَةً: اَداءُ الاَْمانَةِ اِلَی الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ و الوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ و الْفاجِرِ و بَرُّ الْوالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کانا اَوْ فاجِرَیْنِ». (1)
سه اصل اساسی است که خدا آنها را بر همگان واجب ساخته است که در مورد فرد با ایمان و شرکگرا، و شایسته کردار و گناهکار رعایت شود:
1 امانت و امانتداری
2 وفا و پایبندی به پیمانها
3 نیکی در حقّ پدر و مادر
1 - کافی، ج 2، ص 162.