شواهدي بر آزادي از بدن و حيات شديدتر

از امام سجاد(علیه السلام) روايت هست که «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيُقَالُ لِرُوحِهِ وَ هُوَ يُغَسَّلُ أَ يَسُرُّكَ أَنْ تُرَدَّ إِلَى الْجَسَدِ الَّذِي كُنْتَ فِيهِ فَيَقُولُ مَا أَصْنَعُ بِالْبَلَاءِ وَ الْخُسْرَانِ وَ الْغَمِّ»[1] وقتي مؤمن را دارند غسل مي دهند ملائکه مي پرسند: «مي خواهي به جسد خود برگردي که در آن بودي؟»، مي گويد: چه مي خواهم بلا و خسران و غم را؟ يعني انسان در آن حال ناظر بر غسل و تلقين خود است و اين نشان مي دهد که انسان با ترک اين بدن زنده تر است و ملائکة الله را در اطراف خود مي بيند. وقتي شخصِ متوفّي را به سوي قبر مي برند روحش مانند پرنده اي بالاي تابوت ناظر جريان است. بعضي ها فكركرده اند اين که مي فرمايند: «مثل پرنده » يعني واقعاً روح به شکل پرنده در مي آيد، در حالي که منظور آن است که روح او آزاد از مكان و زمان، بر جسد خود توجه دارد. اسحاق بن عمار از امام موسي کاظم(علیه السلام) در مورد اين که آيا متوفّي به ملاقات خانواده اش مي آيد سؤال مي کند و حضرت مي فرمايند: آري. مي پرسد: چند وقت به چند وقت؟ «قَالَ فِي الْجُمْعَةِ وَ فِي الشَّهْرِ وَ فِي السَّنَةِ عَلَى قَدْرِ مَنْزِلَتِهِ. فَقُلْتُ فِي أَيِّ صُورَةٍ يَأْتِيهِمْ قَالَ فِي صُورَةِ طَائِرٍ لَطِيفٍ يَسْقُطُ عَلَى جُدُرِهِمْ وَ يُشْرِفُ عَلَيْهِمْ»[2] فرمود: در يك جمعه يا يك ماه يا يك سال، به اندازه ي مقامى كه دارد. گفتم: در چه صورتى نزدشان آيد؟ فرمود: در صورت پرنده ي لطيفى بر ديوارهايشان نشيند. بعضي ها در شب هاي جمعه به دنبال اين هستند كه كدام يك از پرنده هايي كه بالاي ديوار خانه است صورت آن ميّت است در حالي که خودِ روايت تأکيد دارد به صورت پرنده اي لطيف، که حکايت از مجردبودن آن و اشراف آن بر اهل خانه دارد و به اين جهت مي فرمايند به صورت پرنده ، چون پرنده از محدوديت هاي مکاني آزاد است. حتي مي فرمايند: شخص متوفّي اگر انسان گناهکاري باشد در حالي که او را به طرف قبر مي برند روحش بر فراز جسد قرار گيرد و صدا مي زند، اى اهل و فرزندانم! دنيا با شما بازى نكند چنانچه با من بازي كرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مي فرمايند: «إِذَا حُمِلَ الْمَيِّتُ عَلَى نَعْشِهِ رَفْرَفَ رُوحُهُ فَوْقَ النَّعْشِ- وَ هُوَ يُنَادِي يَا أَهْلِي وَ وُلْدِي- لَا تَلْعَبَنَّ بِكُمُ الدُّنْيَا كَمَا لَعِبَتْ بِي- جَمَعْتُهُ مِنْ حِلِّهِ وَ مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ وَ خَلَّفْتُهُ لِغَيْرِي- وَ الْمَهْنَأُ لَهُ وَ التَّبِعَاتُ عَلَيَّ فَاحْذَرُوا مِنْ مِثْلِ مَا نَزَل‏» چون ميت را در تابوت گذارند روحش بر فراز جسد قرار گيرد و صدا زند، اى اهل و فرزندانم! دنيا با شما بازى نكند چنانچه با من بازي كرد،گرد آوردم آن را از حلال و حرام و براى غير خودم گذاشتم براى او گواراست ولى گناهش براى من. بترسيد از آن چه كه بر من فرود آمد. به همين جهت به ما دستور داده اند به تشييع جنازه ي اموات برويد، چون سخنانِ ميت بر روي قلب ما تأثير مي گذارد و تصميم هاي ما را از دنيازدگي پاک مي کند. ممکن است بپرسيد پس چرا ما نمي شنويم؟ مگر بايد با اين گوش بشنويد؟! اگر با اين گوش بشنويد تأثير قلبي نمي گذارد، بايد دل بشنود و ميت بر قلب ما القاء مي کند. با «دل» که بشنويد عزم تان عوض مي شود و تصميم هاي جديدي مي گيريد. بستگي دارد که قلب چقدر آماده ي شنيدن باشد.

 

----------------------------------------
[1] - بحارالأنوار، ج 6 ، ص 243.
[2] - بحار الأنوار ، ج‏58، ص 52.

Share