(3) حضانت

تعريف حضانت
حضانت به معناى پرورش دادن كودك و پرستارى اوست، كه در احكام دينى داراى مراتب و شرايط خاصى است.

مراتب حضانت
پسر

1. حضانت پسر در مدت دو سالى كه شير مى خورد با مادر اوست (91).
2. پس از آنكه دو سال پسر تمام شد حق حضانتش تا زمان بلوغ با پدر اوست (92).
دختر
1. حضانت دختر تا هفت سالگى با مادر اوست (93).
2. پس از آنكه دختر هفت ساله شد حضانتش با پدر اوست (94).
3. دخترى كه پدر ندارد حق حضانتش تا زمان بلوغ با مادر اوست (95).
حضانت مادر
1. مادر در صورتى مى تواند حضانت فرزند را بر عهده بگيرد كه داراى اين شرط باشد:
آزاد، مسلمان، عاقل، مورد اعتماد (96)
2. بهتر است كودك را تا هفت سالگى در حضانت مادر باقى گذراند، هر چند پسر باشد (97).
3. در حضانت مادر نسبت به كودكى كه دو سالش تمام نشده، فرقى نيست كه مادر خودش كودك را شير دهد يا ديگرى او را شير دهد (98).
4. مادر كودك مجاز است كه حضانت او را بپذيرد يا نپذيرد (99).

حضانت ديگران
1. پس از مرگ پدر و مادر، حضانت كودك به ترتيب اولويت بر عهده افراد زير است:
جد پدرى كودك (100)
وصى پدر يا وصى جد پدرى (101)
نزديكترين خويشان كودك بر مبناى مراتب ارث (102)
2. افرادى كه حضانت كودك به آنها مى رسد اگر در مرتبه ارث با هم يكسان باشند و بر سر حضانت ميان آنها مشاجره شود، بايد به قيد قرعه يكى از ايشان انتخاب شود (103).

اسقاط حق حضانت
1. حضانت كننده مى تواند حق حضانت متعلق به خود را روز به روز ساقط كند (104).
2. اگر مادر براى شير دادن فرزندش مزدى بيش از مزد دايه بخواهد و پدر كودك او را به دايه بسپارد، حق حضانت مادر نسبت به كودك ساقط نمى شود (105).
3. در موارد زير حق حضانت مادر ساقط شده به پدر مى رسد:
مادر كودك از حضانت فرزندش خود دارى كند، كه در اين صورت حاكم شرع پدر را براى حضانت او مجبور مى كند (106).
مادر شيعه نبوده و پدر شيعه باشد (107)
مادر كودك ديوانه شود (108)
مادر حق حضانت خود را ساقط كند (109)
مادر كه حق حضانت بر عهده اوست پس از طلاق با ديگرى ازدواج كند (110)
مادر كودك در مدت حضانت بميرد (111).
4. حضانتى كه به پدر تعلق دارد پس از مرگ وى، به مادر مى رسد (112).

حضانت كودك بى سرپرست
1. تكفل مخارج و تربيت صحيح اسلامى كودكان بى سرپرست بسيار خوب است ولى اگر خطرى آنها را تهديد نكند واجب نيست (113).
2. كودكى كه پيدا مى شود:
اگر در معرض تلف بوده و نجاتش وابسته به گرفتن او باشد، بر يابنده واجب كفايى است كه او را گرفته و نگه دارد (114).
در گرفتن و نگه داشتن او فرقى نيست كه نوزاد باشد يا مميز (115).
در صورتى كه نجاتش وابسته به نگه داشتن او توسط شخص يابنده نباشد گرفتن كودك بر يابنده مستحب است.
3. پس از آنكه يابنده كودك را در اختيار خود گرفت:
واجب است يا خودش او را نگه دارى و تربيت كرده و به امورش رسيدگى كند، و يا شخص ديگرى را به اين كار بگمارد (116).
تا زمانى كه اولياى كودك پيدا نشده اند يابنده او براى حضانت و تربيتش از هر كسى سزاوارتر است (117).
تا زمانى كه كودك تحت حضانت و سرپرستى يابنده است هيچ كس حق ندارد بچه را از او بگيرد (118).
4. اگر همراه كودك پيدا شده اموالى باشد كه بيش از حد نياز اوست، يابنده مى تواند آن اموال را با اذن حاكم شرع يا وكيل او براى مخارج كودك هزينه كند (119).
اگر در هزينه كردن اموالى كه همراه كودك بوده اذن گرفتن از حاكم شرع يا وكيلش ممكن نباشد بايد از مؤمنان عادل اجازه بگيرد و در صورتى كه به ايشان نيز دسترسى نداشته باشد مى تواند اموال كودك را براى مخارج او هزينه كند و ضامن نيست (120).
در صورتى كه كودك مالى همراه نداشته باشد، يابنده مى تواند از اموال خود، يا با زكات يا كمك گرفتن از ديگران مخارج او را بدهد (121).
5. اگر همراه كودك مالى نباشد و كسى هم يافت نشود كه مخارج او را بدهد يابنده بايد مخارج او رابپردازد و در اين صورت اگر قصد پس گرفتن مخارج او را داشته باشد، مى تواند پس از بلوغ كودك آنها را پس بگيرد ولى اگر قصد پس گرفتن مخارج او را نداشته است نمى تواند پس بگيرد (122).
6. اگر راههايى براى فراهم كردن هزينه كودك وجود داشته باشد، و يابنده خودش نفقه او را بدهد، پس از بلوغ كودك نمى تواند آن هزينه ها را از او بخواهد هر چند از اول قصد گرفتن هزينه ها را داشته باشد (123).
7. اگر ولى كودك پيدا شود، حضانت او به وليش منتقل مى شود و در صورتى كه ولى كودك را از يابنده در خواست كند، بر يابنده واجب است كه كودك را به او تحويل دهد (124).
 8. افرادى كه حضانت كودك، شرعا بر عهده آنان بوده، مثل پدر و مادر و جد اگر كودك را نزد يابنده ببينند، مى توانند او را از يابنده بگيرند و خودشان حضانت كنند (125).
9. چنانچه يابنده كودك را به اولياى حضانت كننده اش تحويل دهد و ايشان از تحويل گرفتن و حضانتش سرباز زنند، بايد آنها را به تحويل گرفتن كودك و حضانت او وادار كنند (126).
10. نگهدارى (كودك) زنازاده واجب كفايى است و بايد هزينه او از بيت المال فراهم آيد (127).

جداكردن فرزند از پدر و مادر
1. در دوران شير خوارگى، كه مادر، حضانت كودك را بر عهده دارد براى پدر جايز نيست كودك را از او بگيرد (128).
2. بنابر احتياط واجب، اگر مادر، پيش از تمام شدن دو سال كودك را از شير بگيرد پدر حق ندارد بچه را از حضانت او خارج كند(129).
3.كودكى كه مادر ندارد جدا كردن او از پدر يا جد يا برادر و خواهرش مكروه است (130).
4. تا هفت سال دختر تمام نشده پدر نمى تواند او را از مادرش جدا كند (131).

پايان حضانت كودك
كودك - دختر باشد يا پسر - پس از بلوغ و رشد، مدت حضانتش پايان يافته و كسى بر او حق حضانت ندارد، بلكه اختيارش به دست خود اوست (132).

 

---------------------------------------------------
(91) - جامع عباسى، ص 305، س 16 - منهاج، ج 2 ص 310،م 1388 - تحرير ج 2، ص 312. 
(92) - جامع غباسى، ص 305، س 16 - تحرير ج 2، ص 312،م 16. 
(93) - جامع عباسى، س 305، ص 16 - تحرير، ج 2، ص 312،م 16. 
(94) - تحرير، ج 2، ص 312.م 16. 
(95) - جامع عباسى، ص 305، س 16. 
(96) - منهاج، ج 2، ص 310،م 1388 - تحرير، ج 2، ص 312.م 16. 
(97) - منهاج، ج 2، ص 310،م 1388. 
(98) - تحرير، ج 2، ص 312م 16. 
(99) - منهاج ج 2، ص 319،م 1388 - تحرير، ج 2 ص 312م 16. 
(100) - منهاج، ج 2، ص 311،م 1390 - تحرير، ج 2، ص 313،م 17 - جامع عباسى، ص 305. 
(101) - منهاج، ج 2، ص 311،م 1390 - تحرير، ج 2، ص 313،م 17. 
(102) - تحرير، ج 2، ص 313،م 17. 
(103) - تحرير، ج 2، ص 313،م 17. 
(104) - منهاج، ج 2، ص 311،م 1397. 
(105) - تحرير، ج 2، ص 311،م 12. 
(106) - جامع عباسى، ص 306، س 2. 
(107) - جامع عباسى، ص 306، س 2. 
(108) - جامع عباسى، ص 306، س 2. 
(109) - منهاج، ج 2، ص 311،م 1394. 
(110) - جامع عباسى، ص 306، س 2 - منهاج، ج 2، ص 310،م 1388 - تحرير، ج 2، ص 312. 
(111) - منهاج، ج 2، ص 311،م 1390 - تحرير، ج 2، ص 313،م 17 - جامع عباسى، ص 305. 
(112) - مجمع، ج 2، ص 178،م 502 و 503 - منهاج، ج 2، ص 310،م 1389 - تحرير، ج 2، ص 313.م 17 - جامع عباسى، ص 305، س 16. 
(113) - مجمع، ج 2، ص 177،م 500. 
(114) - منهاج، ج 2، ص 150،م 631 - تحرير، ج 2، ص 233، خاتمه. 
(115) - تحرير، ج 2، ص 233، خاتمه. 
(116) - تحرير، ج 2، ص 233، خاتمه. 
(117) - منهاج، ج 2، ص 150،م 631 - تحرير، ج 2، ص 233، خاتمه. 
(118) - تحرير، ج 2، ص 233، خاتمه. 
(119) - تحرير، ج 2، ص 234،م 1. 
(120) - تحرير، ج 2، ص 234،م 1. 
(121) - تحرير، ج 2، ص 234،م 1. 
(122) - تحرير، ج 2، ص 234،م 1. 
(123) - تحرير، ج 1، ص 234،م 1. 
(124) - منهاج، ج 2، ص 150،م 631. 
(125) - تحرير، ج 2، ص 233،م 631. 
(126) - تحرير، ج 2، ص 233، خاتمه. 
(127) - مجمع، ج 3، ص 233. خاتمه. 
(128) - تحرير، ج 2، ص 312.م 16 -ت. خ. ص 421،م 2467م
(129) - تحرير، ج 2، ص 312،م 16. 
(130) - جامع عباسى، ص 202 س آخر. 
(131) - ت. گ. ص 416،م 2467. 
(132) - تحرير، ج 2، ص 313،م 18.

Share