(8) احكام كيفرى

حدود
حدود جمع حد است و حد كيفرى است كه از سوى خداوند براى برخى از جرايم مقرر شده است كه توسط حاكم شرع اجرا مى شود و اين مربوط به افراد بالغ و عاقل است و هيچ حدى بر كودك جارى نمى شود (363).

حد قذف (ناسزاگويى)
1. اگر پدرى فرزندش را قذف كند؛ يعنى نسبت زنا يا لواط به او بدهد حد بر او جارى نمى شود؛ ولى حاكم شرع او را تعزيرش مى كند اين مربوط به افراد بالغ و عاقل است و هيچ حدى بر كودك جارى نمى شود (364).
2. جد به منزله پدر است بنابراين اگر پدر بزرگى نوه اش را قذف كند حدى بر او جارى نمى شود، بلكه تعزير مى شود (365).
3. اگر مادرى فرزند خود را قذف كند، حد قذف بر او جارى مى شود (366).
4. چنانچه، كودك به كسى زنا يا لواط بدهد، حد بر او جارى نمى شود (367).
5. اگر تاديب در كودك مميزى كه ديگرى را قذف كرده اثر كرده، حاكم شرع هر اندازه كه صلاح بداند او را تاديب مى كند (368).
6. اگر كسى دختر يا پسر نابالغى را قذف كند، تعزير مى شود (369).

سرقت
1. اگر كودكى دزدى كند حد سرقت بر او جارى نمى شود (370).
2. اعتراف كودك به دزدى موجب حد نيست و دستش بريده نمى شود، هر چند قائل باشيم كه دزدى كودك نيز موجب قطع دست اوست (371).
3. اگر كودكى دزدى كند، حاكم شرع هر قدر مصلحت بداند او را تاديب مى كند هر چند تا پنج بار يا بيشتر دزدى را تكرار كرده باشد (372).
4. اگر پدرى از مال فرزند بدزد دستش قطع نمى شود (373).
5. مادرى كه، از مال فرزند بدزد، در صورت وجود ساير شرايط حد سرقت بر او جارى مى شود (374).

زنا و لواط
1. اگر پسر نابالغى با زن بالغى زنا كند مجازات پسر كمتر از صد ضربه شلاق است (375) و مجازات زن، سنگسار نيست، ولى بايد صد ضربه شلاق بخورد (376).

بوسيدن پسر و دختر نابالغ
اگر كسى دختر بچه يا پسر بچه اى را از روى شهوت ببوسد، بايد به مقدارى كه حاكم مى داند تعزير شود، ولى احتياط آن است كه در تعزيرش 99 ضربه شلاق به او بزنند (377).

قصاص نفس
1. شخص عاقل و بالغ اگر كودكى را عمدا بكشد:
* مجازاتش قصاص است، هر چند احتياط اين است كه ولى كودك قصاص را انتخاب نكند، بلكه با گرفتن ديه با او مصالحه نمايد (378).
* ولى كودك مى تواند قاتل را ببخشد و يا قصاص كند (379).
2. اگر مردى دختر بچه اى را بكشد ولى دختر اگر بخواهد قاتل را قصاص كند بايد نصف ديه قاتل را به وليش پرداخته و سپس قصاص كند (380).
3. اگر پدرى فرزند خود را بكشد:
قصاص نمى شود، بلكه بايد ديه فرزندش را به وارث او بپردازد و خودش از ديه ارث نمى برد (381).
علاوه بر ديه، حاكم شرع هر اندازه صلاح بداند بايد پدر را بزند (382).
4. مادر و مادر بزرگ هر چه بالا روند، همچنين پدر بزرگ هاى مادرى و مادران آنها اگر فرزنده و نوه و نتيجه و نبيره خود را بكشد، قصاص مى شوند (383).
5. اگر ولى كودك - پدر، جد و قيم - ونيز معلم و امثال اينها به قصد تاديب او را بزنند به طورى كه منجر به مرگ كودك مى شود، قصاص نمى شود، بلكه بايد ديه را به وارثان كودك بپردازد (384).

جنايات كودك
1. اگر كودكى مرتكب قتل شود، قصاص نمى گردد، خواه كودكى را بكشد يا بالغى را، بلكه عاقله او بايد ديه مقتول را بپردازند(385).
02 اگر شخص بالغى با همدستى كودكى، فردى را بكشد، كودك قصاص نمى شود، بلكه اگر اولياى مقتول بخواهند، شخص بالغ را قصاص كنند؛ بايد نيمى از ديه قاتل را از عاقله كودك گرفته و به اولياى بالغ بدهند و سپس او را قصاص كنند؛ و اگر بخواهند از قاتل ديه بگيرند، عاقله كودك بايد نصف ديه مقتول را بپردازند (386).
3. همچنان كه كودك به خاطر قتل كسى قصاص نمى گردد، اگر جنايتى بر اعضاى شخصى وارد كند قصاص نمى شود (387).
جناياتى كه كودك بر كسى وارد مى كند، يا بر خودش وارد مى شود، اگر تشخيص داده شود كه وليش يا شخص ديگرى سبب آن است، سبب جنايت، ضامن است (388).
05 اگركسى توسط كودك، مورد جنايت قرار بگيرد، و مدعى شود كه ولى طفل از جنايت با خبر بوده است، و ولى كودك انكار كند، آن شخص مى تواند ولى طفل را بر بى اطلاعى او از جنايت قسم دهد (389).

قصاص عضو
01 همانگونه كه كودك به خاطر كشتن كسى قصاص نمى شود، با بريدن عضو بدن كسى نيز قصاص نمى گردد (390).
02 همانگونه كه پدر به خاطر كشتن فرزندش قصاص نمى شود، اگر جنايتى بر اعضاى فرزندش وارد كند نيز قصاص نمى شود(391).

ديات
ديه كودك با افراد بالغ تفاوتى ندارد، چه در ديه قتل چه در ديه اعضاء يا جراحات و در اينجا به برخى احكام مورد نياز بسنده مى كنيم.

مو
01 اگر كسى، كارى كند كه تمام موى سر پسرى بريزد و ديگر نرويد، چه كم پشت باشد و چه پر پشت، بايد ديه كامل بپردازد؛ و اگر موى سر او دوباره برويد، بايد ارش آن را بپردازد (392).
02 اگر كسى كارى كند كه موى سر دختر بچه اى بريزد و ديگر نرويد، بايد ديه كامل او را بپردازد؛ و اگر دوباره برويد بايد مهريه اى مانند مهريه زنان همتراز او را بدهد (393).

دندان
01 اگركسى دندان كودكى را بكند و يا بشكند، بايد تا مدتى كه معمولا دوباره دندان مى رويد، صبر كنند، اگر روييد بابت هر دندان، يك شتر ديه بپردازد و اگر دندان نروييد بايد قصاص شود (394).

آسيب و زخم
01 كسى كه با جنايتى مانند زدن سيلى، صورت دختر بچه يا پسر بچه اى را سياه كند، بى آنكه شكستگى يا جراحتى در آن پديد آورد، بايد شش دينار به او بپردازد؛ و اگر كبود شود ولى سياه نگردد، سه دينار؛ و اگر سرخ شود بايد يك و نيم دينار بپردازد (395).
02 همين ضربات را اگر به جاهاى ديگر بدن كودك وارد كند، نصف آنچه را كه گفته شد بايد بپردازد (396).
03 در حكم بالا تفاوتى نيست كه محدوده تغيير رنگ، زياد باشد يا كم، اثرش تا مدتى بماند يا اين كه زود برطرف شود (397).
04 اگر ختنه كننده كودك، بيش از حد معمول بريده باشد، ضامن است (398).
05 اگر بيشتر از حد معمول نبريده باشد، احتياط واجب آن است كه مصالحه كنند (399).

ملكيت كودك نسبت به ديه
01 در قتل خطايى، والدين حق ندارند ديه اى را كه به كودك مى رسد ببخشند، و در قتل عمدى بايد از قاتل كفيل مطمئن بگيرند و صبر كنند تا كودك بالغ شده و هرگونه بخواهد تصميم بگيرد (400).
02 چنانچه قاتل نتواند در مدتى كه براى پرداخت ديه تعيين شده، سهم كودك را بپردازد بايد مدت آن را به نحوى تمديد كنند كه سهم كودك ضايع نشده و قاتل هم در تنگنا قرار نگيرد (401).
03 براى قيم جايز نيسست ديه اى را كه سهم كودك است ببخشد (402).
04 در جايز نبودن بخشش ديه، فرقى نيست كه كودك فقيه باشد يا غنى (403).

 

--------------------------------------------------
(363) - تكمله، ص 32،م 135. 
(364) - تكمله، ص 32،م 135. 
(365) - تحرير، ج 2، ص 475،م 5. 
(366) - تحرير، ج 2، ص 475،م 5. 
(367) - تحرير، ج 2، ص 474،م 1 - تكمله، ص 43،م 201. 
(368) - تحرير، ج 2، ص 474،م 1. 
(369) - تحرير، ج 2، ص 474،م 3. 
(370) - تكمله، ص 47 - تحرير، ج 2، ص 482،م 1. 
(371) - تكمله، ص 50،م 238 - تحرير، ج 2، ص 488،م 2. 
(372) - تحرير، ج 2، ص 482،م 1. 
(373) - تحرير، ج 23، ص 282،م 1 - تكمله، ص 49،م 232. 
(374) - تحرير، ج 2، ص 482،م 1. 
(375) - تكمله، ص 36،م 156. 
(376) - تكمله، ص 36،م 156 - تحرير، ج 2، ص 463،م الثالث. 
(377) - تحرير، ج 2، ص 470،م 7. 
(378) - تحرير، ج 2، ص 523،م 5. 
(379) - ت، خ، ص 488،م 2806. 
(380) - ت، خ، ص 488،م 2806. 
(381) - ت، خ، ص 493،م 2820 - تحرير، ج 2، ص 521، الشرط الثالث وم 1 وم 2 و ص 600ت م 12 -ت، خ، ص 487،م 2799 -تكمله، ص 77، الشراط الثالث. 
(382) - ت، خ، ص 487،م 2799 -ت، گ، ص 478،م 2800 - تكمله، ص 77، الشرط الثالث. 
(383) - تحرير، ج 2، ص 521،م 3. 
(384) - تحرير، ج 2، ص 521،م 1 و ص 560،م 3 - تكمله، ص 103-ت، گ، ص 483،م 2821 - تكمله، ص 103،م 226. 
(385) - تحرير، ج 2، ص 521،م 1 و ص 560،م 3 - تكمله، ص 103،م 223 -ت.گ، ص 483،م 2821 - تكمله، ص 103،م 226. 
(386) - تكمله، ص 69،م 37. 
(387) - تكمله، ص 69،م 157. 
(388) - مجمع، ج 3، ص 269،م 147. 
(389) - مجمع، ج 3، ص 270،م 150. 
(390) - تحرير، ج 2، ص 540،م 2. 
(391) - تحرير، ج 2، ص 540،م 2- تكمله، ص 91،م 157. 
(392) - تحرير، ج 2، ص 570،م 1. 
(393) - تحرير، ج 2، ص 570،م 1. 
(394) - تحرير، ج 2، ص 548،م 37. 
(395) - تحرير، ج 2، ص 595،م 4. 
(396) - تحرير، ج 2، ص 595،م 4. 
(397) - تحرير، ج 2، ص 595،م 4. 
(398) - منهاج، ج 2، ص 101،م 425 - تحرير، ج 1، ص 548.م 40، ج 2، ص 561،م 5 -ت، خ، ص 378،م 21 -تا، گ، ص 377،م 2212. 
(399) - ت، خد، ص 378،م 2212. 
(400) - مجمع، ج 3، ص 272،م 160. 
(401) - مجمع، ج 3، ص 271،م 156. 
(402) - مجمع، ج 3، ص 271،م 156. 
(403) - مجمع، ج 3، ص 271،م 156.

Share