آواتار / حضرت علی اصغر(علیه السلام)

ضیاءالصالحین
ضیاءالصالحین

السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ.
سلام بر عبدالله بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.

«عبدالله بن الحسین» طفل شیرخوار امام حسین(علیه السلام) مشهور به «علی اصغر» بود. نام مادرش «رباب» دختر «امرء القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم بن جناب بن کلب» و مادر رباب «هند الهنود» نام داشت.[1]
وقتى حسین علیه السلام دید كه آنها بر كُشتن او پافشارى مى كنند، قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد : «كتاب خدا و نیز جدّم محمّد ، فرستاده خدا ، میان من و شما[داورى كند]. اى مردم ! براى چه خونم را حلال مى شمرید ؟!» سپس به سوی خیمه ها برای وداع رفت که امّ کلثوم خدمت امام رسید و فرمود : «برادرجان! این طفل به مدّت سه روز است که جرعه آبى ننوشیده است، از این گروه کمى آب بطلب!». امام(علیه السلام) با شنیدن این سخن، طفلش را گرفت و به سوى دشمن روانه شد و فرمود: اى مردم! شما برادر و فرزندان و یارانم را کشتید و کسى جز این طفل که بى هیچ گناهى از تشنگى مى سوزد، نمانده است، او را با جرعه آبى سیراب کنید.[2]
امام به علی اصغر می نگریست که ناگاه «حرمله بن کاهل اسدی» با تیری علی را نشانه گرفت و او در دست امام ذبح شد. آن حضرت دست خود را زیر گلوی او گرفت، دستش پر از خون شد و آن را به جانب آسمان پاشید.[3] و سر پاشیدن خون به آسمان این بود که مراتب عبودیت و فناء حسینی را همه اهل آسمان و زمین ببینند و همت عالیه او معلوم شود که در راه حق حتی طفل شیرخوار خود را فدای خداوند و دین جدش رسول خدا نمود و تسلیم رضای خداوند است. آن گاه عرضه داشت:« پروردگارا! خیر ما را در این خون قرار ده و انتقام مان را از این ستمگران بگیر.».[4]
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: هرگز قطره ای از آن خون به زمین نریخت(توسط فرشتگان به آسمان برده شد).».[5] چرا که ملائکه آسمان می خواستند خون را به سوی جنت ببرند چنانچه این مطلب در زیارت چهارم تحفه الزائر وارد شده است.[6]
سپس امام حسین(علیه السلام) فرمود:«هوّن بی، ما نزل بی انّه بعین الله پروردگارا هر چه بر سر من می آید، در برابر چشمان توست؛ از این رو(همگی) بر من آسان است.»[7] سپس ادامه دادند: «پروردگارا اگر یاری ات از آسمان را از ما دریغ داشتی پس آن(نصر و یاری) را برای کسی(مهدی) که از ما بهتر است قرار ده، و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر. و آنچه بر ما می گذرد ذخیره آخرتمان قرار ده».[8]
پس از آن امام، علی را از اسب پایین آورد بر او نماز گزارد. و برای او با شمشیر، قبری حفر فرمود و بدن کوچکش را که غرق در خون شده بود دفن نمود.[9]

پی نوشت :
[1]. مقاتل الطالبیین، ص 89
[2]. معالى السبطین، ج 1، ص 418.
[3]. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 32
[4]. ارشاد مفید، ج 2، ص 108
[5]. اللهوف، ص 59
[6]. وقایع الایام ص 515.
[7]. الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 169.
[8]. تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص448.
[9]. مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 32.
-----------------------------------------------
مطالعه بیشتر در :
شهید شیرخوار کربلا، حضرت علی اصغر علیه السلام

Share