کتابت و نقل حدیث + آواتار

ضیاءالصالحین
تصویر خام جهت تایپوگرافی

قالَ رسول اللّه صلى الله عليه و آله: قَيِّدُوا العِلمَ . قيلَ: و ما تَقييدُهُ؟ قالَ: كِتابَتُهُ؛ علم را در بند كشيد. عرض شد:  چگونه در بندش کنیم؟ فرمودند: با نوشتن[1]
پیامبرِ اکرم(صلی الله علیه و آله) با احادیثی مانند «علم را با نوشتنش، در بند کنید» و دیگر احادیث[2] بارها به نوشتن علم امر فرموده اند ؛ لذا این که منع از کتابت حدیث را به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت داده اند اتهام به حضرت است که روایت متواتر آنرا را رد می نماید و نه تنها ایشان به کتابت احادیث تاکید کردند بلکه بعد از خود همراه با قرآن، تمسک به اهل البیت(علیهم السلام) و اطاعت از ایشان را واجب دانستند(احادیث اهل البیت را مانند فرمایشات و احادیث خود دانستند) در اصول کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه از قول حضرت آمده: من در میان شما دو چیز ارزشمند باقی می گذارم که اگر به آنها تمسک جوئید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می شوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.[3] در کتب اهل سنت از جمله سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت نیز این حدیث وارد شده است[4]
بر اساس شواهد تاریخی منع از کتابت حدیث در زمان خلیفه اول آغاز[5] و در زمان خلیفه ی دوم شدت یافت تا جائی که طى بخش نامه اى به تمام مناطق اسلامى نوشت: «هر کس حدیثى از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نوشته، باید آن را از بین ببرد».[6] ؛ و چون سابقه ی دوستی با اهل کتاب داشت و می دانست که یهودیان غیر از تورات کتابی دارند که در آن اسرائیلیات بود و به آن مثناة یا مشناة می گفتند، او به بهانه اینکه قرآن به سرنوشت تورات گرفتار نشود چنین دستوری صادر نمود، از خلیفه ثانی نقل شده: مردمانی از اهل کتاب، کتابهایی در کنار کتاب خدا[تورات] نوشتند، و بعد همین امر سبب ترک کتاب خدا شد و من چیزی را که موجب محو کتاب خدا شود، در کنار آن نمی گذارم.[7] و این بهانه پوچ و بى اساس در واقع با انگیزه هاى سیاسى از هر گونه فعالیت مسلمانان در زمینه نقل و کتابت حدیث به شدت جلوگیرى نمودند زیرا برخی سنت و سخنان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را مانع بزرگی بر سر راه خود می دیدند؛ از این رو، چاره را در این دیدند که این مانع را از سر راه خود بردارند؛ زیرا می توانستند با کنار گذاشتن احادیث، قرآن را به دلخواه خود تأویل و تفسیر نمایند.[ تفسیر به رای همچنان در غیر شیعه رایج است] بله، «آنچه سبب منع از تدوین، نشر و نگارش حدیث پس از رحلت رسول ‏اکرم(صلی الله علیه و آله) گردید، همان چیزی است که مانع نگارش وصیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در بستر احتضار گردید».[8]
این گونه روایات باعث میشد تا ملاک­های حکومت شرعی، دانسته‏ گردد و چشم و گوش مردم باز می شد و برای حکومت­ی که با غصب حاصل شده خطری عظیم محسوب می شد و البته همچنین بدلیل حسادتی که به اهل البیت(علیهم السلام) داشتند نمی خواستند احادیث فضائل ایشان بین مردم منتشر گردد و آن هم یکی از دلائل منع انتشار و کتابت حدیث بود.
 
پی نوشت:
[1]. منیة المرید، ص 340
[2]. کنزالعمال، ج 10، ص 258،
[3]. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۹۴.
[4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸.
[5]. تذكره الحفاظ، ج 1، ص 3.
[6]. اضوأ على السنه المحمديه، ص 43
[7]. تقییدالعلم، ص 49.
[8].ابحاث فی الملل و النحل، ج 1، ص60.
-----------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
نقد و بررسی علل و انگیزه های منع نگارش حدیث

Share