اربعین؛ سنّتی که در حال شکوفایی است( بخش دوم)

استاد اصغر طاهرزاده
اربعین حسینی(علیه السلام)

پیاده روی اربعین حسینی با وجود خطراتی که یزیدیان ایجاد می کنند، عظمت عزم شیعه را در ادامه ی راه حسین«علیه السلام» بیشتر نشان می دهد و شیعه می داند که با هر قدمی که برمی دارد یک حسنه برای او ثبت می شود و یک سیئه از او زدوده می شود «وَ رَفَعَ لَهُ درجَةً» و درجه ای بر شخصیت معنوی او افزون می گردد. زیرا وارد عالَمی شده که عشق حسین«علیه السلام» برای او ایجاد کرده.

سلام بر خليل و نجيب خدا!
يعنى سلام بر تو كه خودت را براى خدا از هر خوديتى خالى كردى و سلام بر بنده نجيب خدا! كه هيچ عصيانى در مقابل خدا نداشت. با ارتباط قلبى مى‏توان اين سلام‏ها را حل كرد و جهتِ جان را در جهتِ ارادت‏ورزى به ابا عبدالله الحسين “عليه السلام» انداخت و از اثرات مثبت اين ارادت‏ورزى بهره برد، هر چه بهره هست از توجّه دادن روح است به امام معصوم عليه السلام، آن هم ارادت به امامى كه فرهنگ اموی معاويه، مى‏خواهد نور او را محو كند، حالا شما روبه‏ روى او ايستاده‏اى و برخلاف آن همه غوغا با او با تمام وجود گفتگو مى‏كنى و می گوئی.
السَّلامُ عَلى صَفِيِّ الله وَ ابْنِ صَفِيِّه، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الشَّهيد
يعنى سلام بر بنده با صفاى خدا، دوست برگزيده و خالص او كه فرزند خانواده باصفايى است، سلام بر حسين شهيد.
ملاحظه كنيد دلى كه توجّهش به امامش دائمى است، چه به ره‏هايى از اين توجّه مى‏برد اين سلام و اين تعهّد اجازه نمى‏دهد كه جوّ زمانه، ما را فراگيرد. تعهّد با اباعبدالله “عليه السلام» در واقع تعهّد با خداست، تعهّدى كه در «عهد الَسْت» بستيم. هركس تعهد با ائمه عليهم السلام و اسلام وارزش‏ها را شكست بايد بداند كه با خودش قهر كرده و نقض پيمان نموده و بايد بداند كه خود را از دست داده است، قرآن در مورد آنها مى‏فرمايد: «وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظيم»[3] ؛ اين‏ها بر شكستن عهد عظيمى اصرار مى‏ورزند. اين زيارت‏ها و سلام‏ها احياى خودِ اصيل انسان‏ها است تا از اصل خودمان جدا نشويم و عهد خودمان را با امام “عليه السلام» هرگز نشكنيم.
 ارتباط با امامى مظلوم و شهيد، يعنى گشودن دريچه جان به سوى ذاتى مقدّس كه در رهگذر يافتن حيات معنوى به راحتى از حيات بدنى مى‏گذرد، در اين حالت انسان نسبت به خود بى تفاوت نخواهد بود تا هرچه را زمانه بر سرش مى‏آورد بپذيرد و اميدش از دست‏يابى به خودِ برين نابود شده باشد. راستى كه ارادت به چنين شهيد مظلومى، چه زيبا جرقه هاى حيات را از لابه‏لاى خاكستر روزمرّگى‏ها به مشعلى تبدیل می کند.
نهضت امام “عليه السلام» نهضتِ به جنبش درآوردن قلب‏هاست و از اين پايگاه است كه هم به امام “عليه السلام» سلام مى‏دهى و متذكر تنگناهايى مى‏شوى كه بر امام “عليه السلام» تحميل كردند . يزيديان تصور مى‏كنند قدرت‏نمايى كرده‏ اند، تنهاكسانى كه حسينى نيستند مرعوب تبليغات دشمن مى‏شوند. بينش حسينى اين است كه هر كس با روش حق، مقابل ستم بايستد، پيروز است. كسى كه مى‏ترسد در پيروى از بينش حسينى و فرهنگ شهادت و مبارزه با ستم ضرر كند او در حقيقت نه ضرر را مى‏شناسد و نه نفع را، او تمام وجودش ضرر است.
بزرگ‏نمايى قدرت آمريكا براى كسى است كه حسين ندارد. ولى كسى كه دل به حسين داده است آمريكا و دنياداران در نظرش سبك و هيچ هستند. از اين‏جا روشن مى‏شود كه چرا امام حسن عسكرى “عليه السلام» فرمودند زيارت اربعين نشانه مؤمن است. معلوم مى‏شود كه هر دلى به‏صرف ادّعاى ايمان، نمى‏تواند در فرهنگ تبليغاتى كفر وفادار به خق و حقیقت  بماند.
خدايا تمام خوبى‏ها را براى ائمه عليهم السلام قرار دادى و اين‏ها را گلچين كردى. در اربعين در چنين حال و مقامى هستيم، صحنه‏ اى كه چهل روز از عاشورا گذشته است يعنى تكه‏ تكه شدن بدن‏ها را ديده‏ ايم، جشن و غوغاى حكومت يزيدى را ديده‏ ايم، رعب‏ و وحشتى را كه به صحنه آوردند ديده ‏ايم، تهمت‏ها را شنيده‏ ايم، با اين‏همه بعد از چهل ‏روز هنوز حق را از باطل تشخيص مى‏دهيم و هنوز به جبهه حق و امام ‏حسين “عليه السلام» وفادار هستيم و هنوز امام “عليه السلام» را پيشرو و رئيس و سرور و راهنماى خود مى‏دانيم و اعتقادمان اين است كه خدايا تو ارث انبياء را به امام دادى و ما با وجود اين‏همه تبليغات و رعب و وحشت، از حسين “عليه السلام» دل نمى‏كنيم و جرأت دفاع از او را در جان خود داريم، اصلًا كربلا مكتب ادامه چنين جرأت و شجاعت است.
هر انسانى كه پيش از آن كه ظاهر كاخ ‏ها خيره‏ اش كرده باشد، به درون معنوى خود خيره شده و راه به عالم ماورا برايش باز شده است، چگونه مى‏تواند به امام معصوم “عليه السلام» نظر ندوزد و تبليغات دنياگرایان، دل او را از جايگاه اصيل خود بركند؟ امام در تمام ابعادش، چه با بودنش و چه با شهيد شدنش، انگشت اشاره به عالم لايتناهى دارد، و مى‏تواند عالم درون خودت را به تو بنماياند و درآن صورت خود را به ‏واقع يافته‏ اى، خودى بسيار متعالى.
با ارتباط با امام است كه انسان مى‏فهمد آن بُعدى از ما كه جداى از امام، راه خود را طى مى‏كند، ناخود ماست . هنوز كه هنوز است امام حسين “عليه السلام» حجّت خدا در هستى است و يزيد و يزيديان شكست‏ خورده تاريخ هستند، اين همان پيروزى حقيقى و اصيل است. تحليل‏هاى غير شيعى و غير اربعينى است كه امام‏ حسين و حضرت على “عليهما السلام» را شكست خورده مى‏بيند و مى‏گويد اگر حضرت على “عليه السلام» حق است، چرا بر معاويه پيروز نشد و اگر حسين حق بود، چرا يزيد او را شكست داد؟ معنای پیروزی و شکست را نم شناسند. اميرالمؤمنين “عليه السلام» با آن عظمت خود، بر فراز متعالى‏ترين ارزش‏ها، انسانيّت را به نمايش‏ گذاردند. و معاويه، نكبت و سياه‏ رويى خود را به نمايش گذاشت؛ آن‏هايى كه پيروزى على “عليه السلام» بر معاويه و پيروزى حسين بر يزيد را نمى‏بينند، معلوم نيست دركجای عالم زندگى مى‏كنند! و معلوم نيست معنای حيات خود را در كجا تعيين كرده‏ اند!
يكى از بحث‏هاى مطرح در دنيا اين است كه چرا بعضى از آدم‏هاى مذهبى كه حتى كتاب‏هاى مذهبى هم مى‏نوشتند، يك‏مرتبه حق را كنار مى‏گذارند و به اصطلاح، نان به نرخ روز مى‏خورند. بنده فكر مى‏كنم چون جوّ زمانه اين‏ها را فرا مى‏گيرد و پيرو جوّ زمانه مى‏شوند و لذا دينشان را كنار مى‏گذارند و پس از مدّتى اين نان به نرخ روز خوردن، آن‏ها را بيچاره مى‏كند. شما در جريان انقلاب اسلامى، چنين افرادى را ديده‏ ايد كه چند روزى طرفدار انقلاب بودند و پس از مدتّى انقلاب را رها كردند. اين‏ها در واقع آن روزى هم كه طرفدار انقلاب بودند به جهت حق بودن انقلاب نبود، بلكه به دليل اين‏كه جوّ آن روز بيشتر جوّ انقلابى بود، اين‏ها طرفدار انقلاب بودند و به تعبير ديگر اين‏ها طرفدار جوّ غالبِ زمانه بودند. چنين افرادى نمى‏توانند نجات پيدا كنند چون حسينى نيستند. اماسنت اربعین به ما ياد می دهد هميشه حقّ، حق است و شما بايد به حق وفادار باشيد حتى وقتى كه جوّ يزيدى تمام جامعه را فرا مى‏گيرد، حتى اگر بناست كشته شوى، باز هم به حق وفادار باش. وفادارى به حق است كه تو را نجات مى‏دهد.
ما اگر قبول داشته باشيم ايده‏ آل‏هاى معنوى واقعى‏ترين و حقيقى‏ترين ابعاد زندگى انسان‏ها به‏شمار مى‏آيند، هيچ‏وقت از حسين “عليه السلام» و حكمت او به چيز ديگرى دل نمى‏بنديم، چون مى‏دانيم اگر چنين كنيم به غير حقايق و واقعيّات دل بسته‏ ایم.
بحث خود را با نظر به توصیه های ائمه «علیهم السلام» در رابطه با پیاده رفتن به کربلا و با نظر به حضور تاریخی ما در راستای اربعین حسینی در چند نکته بپایان می برم:
1- بعضی از مسائل ما تحت تأثیرفرهنگ غرب برای ما مسئله شده است، اگر ماوراء زندگی غربی به آن مسائل بنگریم بسیاری از آن ها برای ما فرعی می شوند. در حالی که مسئله ی اصلی ما حضور جدّی نور تشیع در عالم است و در این رابطه باید از خود بپرسیم به کجا باید نگاه کنیم که کور نباشیم؟
2- با توجه به این که همیشه تلاش دشمنان اسلام آن بوده که اربعین را بزنند و تأکید ائمه «عليه السلام» آن است که اربعین زنده بماند، چون اربعین یعنی ادامه ی حسین“عليه السلام»، شیعه باید بیشترین نگاه را جهت بقای اسلام به اربعین بیندازد تا نسبت به مهم ترین عامل بقاء اسلام کور نباشد.
3- ما باید متوجه روحی باشیم که به اراده ی الهی در زمانه ی ما در حال جاری شدن است و حرکات و سکنات مردم از آن خبر می دهد، تا بتوانیم تأثیرگذار باشیم. همه چیز خبر از آن می دهد دوره ی بی دینی گذشته است و دین داران، تاریخ آینده را شکل می دهند ولی نه با قرائت روشنفکری غربی، بلکه با قرائت انبیاء که نظر به مردم دارند.
4- حضور در تاریخی که در حال شکل گیری است، حضور در ذیل اراده ی خاص الهی است و موجب می شود تا از بی هویتی که فرهنگ غربی بر ما تحمیل کرده آزاد شویم و این موجب می شود که زودتر از زمان خود در تاریخ حضور داشته باشیم، مثل ناامیدشدن حضرت امام خمینی«رضوان اللّه تعالی علیه» به نهادهای بین المللی و امیدواری به مردم برای حضور اسلام در آینده ی تاریخ. این یک نوع حضور فعّال در تاریخی است که شروع شده است.
5- اگر خواستیم دُن کیشوت زمانه ی خود نباشیم، باید بفهمیم دست و دل مردم در اربعین ها به چه تاریخی اشاره دارد تا گرفتار بی تاریخی نباشیم. آنچه می توان گفت آن است که شیعه با رجوع میلیونی مردم به اربعین، زودتر از بقیه ی ملل، گذشته ی چند صدساله ی سرگردانیِ خود را بازخوانی می کند تا سال های غفلت خود از حقیقت را جبران کند.
6- دشمن گمان می کرد حسین«علیه السلام»را در روز عاشورا به قتل می رساند و در کربلا دفن می کند ولی خود حضرت خوب می دانند چه کاری را در تاریخ انجام دادند، لذا حضرت در آن روز خطاب به لشکر عمر سعد می فرمایند: «ثُمَّ ايْمُ‏ اللَّهِ لَا تَلْبَثُونَ بَعْدَهَا إِلَّا كَرَيْثِ مَا يُرْكَبُ الْفَرَسُ حَتَّى تَدُورَ بِكُمْ دَوْرَ الرَّحَى وَ تَقْلَقُ بِكُمْ قَلَقَ الْمِحْوَرِ»؛ ( اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاوس، ص 99 ) به خدا سوگند كه به شما مهلتى بيش از زمان سوار و پياده‏شدن يك سواركار ندهند، تا آن كه آسياب زمان شما را در زير چرخش خُرد كند. و به حضرت زينبi خبر مى‏دهند كه شما با عزت به شهر خود برمى‏گرديد. حادثه ‏ى كربلا در ظاهر چيز ديگرى را نشان مى‏داد ولى حقيقت موضوع در عالم غيب با خط سبزى كه داشت چيز ديگرى بود.
هلال‏ بن نافع مى‏گويد: «إِنِّي كُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَصْحَابِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ إِذْ صَرَخَ صَارِخٌ أَبْشِرْ أَيُّهَا الْأَمِيرُ فَهَذَا شِمْرٌ قَتَلَ الْحُسَيْنَ«علیه السلام» قَالَ فَخَرَجْتُ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ فَوَقَفْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ«علیه السلام»لَيَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْئَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِه» (اللهوف على قتلى الطفوف، سيدبن طاوس، ص 128.) با سربازان عمر بن سعد ملعون ايستاده بودم كه يكى فرياد برآورد: امير، مژده، اين شمر است كه حسين«علیه السلام» را كشته، گويد از ميان لشكر بيرون شدم و در ميان دو صف، بر بالين حسين ايستادم و او در حال جان كندن بود و به خدا قسم هرگز كشته‏ ى آغشته به‏ خونى را زيباتر و نورانى‏تر از او نديدم و من آن‏چنان مات نور آن صورت و محو جمال آن قيافه شده بودم كه متوجّه نشدم چگونه او را مى‏كشند.
حضرت سيدالشهداء«علیه السلام» آن‏چنان خود را موفق و پيروز احساس مى‏كنند كه نه‏ تنها آن‏همه زخم و شمشير در مقابل آن پيروزى چيزى به‏ حساب نمى‏آيد، بلكه شمشيرى كه دارد سر مباركشان را جدا مى‏كند چيزى به حساب نمى‏آورند.
از جمله كسانى كه موضوع شادى حضرت سيدالشهداء«علیه السلام»را ذكر كرده، خوارزمى در مقتل الحسين«علیه السلام» است كه مى‏گويد: چون شمر بر سينه‏ ى مبارك حضرت امام حسين«علیه السلام»نشست و محاسنش را گرفت و آهنگ كشتن وى كرد، حسين«علیه السلام» خنديد و گفت: آيا مرا مى‏خواهى بكشى؟ آيا مرا مى‏شناسى؟»[4]
این ها همه حکایت از آن دارد که برای امام حسین«علیه السلام»افق روشن است و حضرت می دانند چه راهی را به سوی بشریت گشوده اند.
7- در حماسه ی اربعین حسینی و حضور بیست میلیون انسان های وفادار به آرمان های قدسیِ امام حسین«علیه السلام» و مصمم در پشت کردن به فرهنگ یزید، خبر از آن می دهد که هویتی از شیعه در حال شکوفائی است و به بهترین شکل می خواهد از حیطه ی جهان استکباری با فرهنگ حضور مردم در صحنه ها عبور نماید و این نوع حضور آثار بسیار عمیقی در وجود تک تک انسان های حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت و هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدن ساز احساس می کند.
8- در حماسه ی اربعین حسینی رفتارهایی از تمدن سازی شیعه ظهور می کند که هرگز به چشم فرهنگ غربی نمی آید، از مردان و زنان محترمی که با پای پیاده خود را به ساده ترین شکل در انبوه جمعیت غرق کرده اند تا از اَنانیّت خود هیچ چیز باقی نگذارند تا خادمان زوّار که با اندک بضاعت خود در خدمت زوّار قرار می گیرند همه در حال نشان دادن اهدافی برای زندگی دینی هستند و زوّار و خدمه می خواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار حسین«علیه السلام» را در این صحنه ها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگی خود به امام حسین«علیه السلام» نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند.
9- شهدای کربلا به حاکمیت جهانیِ اسلام فکر می کردند و به نجات بشریت از جهالت و حیرت ضلالت،[5] و امروز در حماسه ی اربعین حسینی همان نگاه به صحنه آمده است تا در همایش بیست میلیونی مردمی معلوم شود شیعه تا چه اندازه قدرت تمدن سازی جهت به صحنه آوردن قدسی ترین تمدن را دارد.
10- پیاده روی اربعین حسینی با وجود خطراتی که یزیدیان ایجاد می کنند، عظمت عزم شیعه را در ادامه ی راه حسین«علیه السلام» بیشتر نشان می دهد و شیعه می داند که با هر قدمی که برمی دارد یک حسنه برای او ثبت می شود و یک سیئه از او زدوده می شود «وَ رَفَعَ لَهُ درجَةً» و درجه ای بر شخصیت معنوی او افزون می گردد. زیرا وارد عالَمی شده که عشق حسین«علیه السلام» برای او ایجاد کرده.
11- همان طور که امام عسکری«علیه السلام» فرمودند زیارت اربعین تثبیت هویت شیعه بودن شیعیان است و این که تأکید دارند با پای پیاده این زیارت انجام گیرد؛ خبر از آن می دهد که بنا است حماسه ای در ذیل ارادت به امام حسین«علیه السلام» و فرهنگ عاشورایی آن حضرت ظهور کند و شرایطِ هرچه بهترِ تحقق آن هدف، امروز به خوبی فراهم شده است. در روایت داریم: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه، قَالَ: يَا عَلِيُّ! زُرِ الْحُسَيْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكَيْنِ يَكْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِيهِ مِنْ خَيْرٍ وَ لَا يَكْتُبَانِ مَا يَخْرُجُ مِنْ فِيهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَيْرَ ذَلِكَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: يَا وَلِيَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَكَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَيْنِكَ أَبَداً وَ لَا تَرَاكَ وَ لَا تَطْعَمُكَ أَبَداً».
على بن ميمون صائغ، از حضرت امام صادق«علیه السلام» نقل كرده كه آن حضرت فرمودند:اى على! قبر حسين«علیه السلام»را زيارت كن و ترك مكن. عرض كردم: ثواب كسى كه آن حضرت را زيارت كند چيست؟ حضرت فرمودند: كسى كه پياده زيارت كند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى كه برمى‏ دارد، يك حسنه برايش نوشته، و يك گناه از او محو مى ‏فرمايد، و يك درجه مرتبه ‏اش را بالا مى ‏برد. و وقتى به زيارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موكّل او مى‏ فرمايدكه آنچه خير از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شرّ و بد مى‏ باشد را ننويسند. و وقتى برگشت با او وداع كرده و به وى مى‏ گويند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزيده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بيت رسولش مى ‏باشی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه ی خود نخواهد نمود. (كامل الزيارات، ص134)
عنایت داشته باشید حضرت صادق«علیه السلام» چگونه روشن می کنند وقتی انبوه شیعیان با نظر به زیارت امام حسین«علیه السلام» مسافت های طولانی را پیاده طی می کنند به چه برکاتی نایل می شوند و با انس ملائکة اللّه با آن ها چه انسان های فرهیخته ای که حاصل آن زیارت و آن پیاده روی است به جامعه برمی گردند. ملائکه به او خطاب می کنند: «یا وَلِیَّ اللّه» آیا کسانی که شایسته ی چنین خطابی می شوند و با غفرانی که نصیب آن ها می شود و یک نحوه عصمت در شخصیت آن ها پدید می آید، دیگر انسان های معمولی خواهند بود؟ یا انسانی هستند با مسئولیتِ ساختن جهانی سراسر پاکی و ایمان؟
در روایتی دیگر حضرت صادق«علیه السلام» روشن می کنند وقتی زائر حسین«علیه السلام»پیاده به زیارت حضرت می رود، قبل از رسیدن به کربلا با پاک شدن از گناهانش و افزون شدن حسناتش در مقام اُنس با خدا قرار می گیرد و چون به حائر و حواشی قبر مبارک حضرت رسید، به مقام مصلحین برگزیده می رسد که دغدغه ی اصلاح جوامع بشری را دارند و چون زیارت او به اتمام رسید، به مقام فائزین و پیروزمندان صحنه ی تمدن سازی نایل می شود و حرکات او حتماً به نتیجه ی لازمِ خود می رسد تا آن جایی که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم) از طریق ملائکة اللّه به او سلام می رسانند که تمام موانع تو در رابطه با انس با خدا برطرف شده. راستی را انسان تا کجا باید صعود کند که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم)یعنی انسانی که در فتح تاریخ جاهلیت تا آن اندازه پیروز شد، به او سلام برساند و او را از خودش بداند. آری حماسه ی اربعین حسینی ادامه ی همان فتح تاریخی است که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم) پایه گذاری فرمودند: اصل روایت این است: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ«علیه السلام»:‏ يَا حُسَيْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ«علیه السلام»إِنْ كَانَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى  إِذَا  أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِf يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى». حسین بن ثُویر می گوید: امام  صادق«علیه السلام»فرمودند: اى حسين! كسى كه از منزلش بيرون آيد و قصدش زيارت قبر حضرت حسين ابن على«علیه السلام» باشد. اگر پياده رود، خداوند منّان به هر قدمى كه برمى‏ دارد يك حسنه برايش نوشته و يك گناه از او محو مى‏ فرمايد. تا زمانى كه به حائر برسد و پس از رسيدن به آن مكان شريف حق تبارك و تعالى او را از رستگاران قرار مى‏ دهد. تا وقتى كه مراسم و اعمال زيارت را به پايان برساند كه در اين هنگام او را از فائزين محسوب مى‏ فرمايد. تا زمانى كه اراده ی مراجعت نمايد در اين وقت فرشته‏ اى نزد او آمده و مى‏ گويد: رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم)به تو سلام می رساند و به خطاب به تو مى فرمايد: از ابتداء عمل را شروع كن، تمام گناهان گذشته ‏ات آمرزيده شد. (كامل الزيارات، ص132)
حضرت صادق«علیه السلام» یعنی پایه گذار هویت تشیع در روایتی دیگر روشن می کنند که چگونه قدم هایی که انسان به سوی زیارت امام حسین«علیه السلام» برمی دارد به او قدرت تصرف در کلّ جهان را می دهد و خداوند تمام تقاضای او را برآورده می کند. روایت این است: «عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِu قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَيَخْرُجُ إِلَى قَبْرِ الْحُسَيْنِ«علیه السلام» فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ، ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَتَّى يَأْتِيَهُ فَإِذَا أَتَاهُ نَاجَاهُ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ: عَبْدِي سَلْنِي أُعْطِكَ؛ اُدْعُنِي أُجِبْكَ؛ اُطْلُبْ مِنِّي أُعْطِكَ، سَلْنِي حَاجَةً أقضيها لَكَ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ«علیه السلام»: وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ يُعْطِيَ مَا بَذَلَ». (وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 421) امام صادق«علیه السلام» فرمودند: شخصى كه به زيارت قبر حضرت حسين بن على«علیه السلام»مى‏ رود، زمانى كه از اهلش جدا شد با اولين گامى كه بر مى‏ دارد تمام گناهانش آمرزيده مى‏ شود. سپس با هر قدمى كه برمى‏ دارد پيوسته تقديس و تنزيه شده تا به قبر برسد. و هنگامى كه به آنجا رسيد حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و مى ‏فرمايد: بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمايم، من را بخوان تا اجابتت نمايم، از من طلب كن تا به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برايت روا سازم. راوى مى‏ گويد، امامu فرمودند: و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را كه بذل نموده اعطاء فرمايد.
تفاوت درجه ی نتیجه در روایات فوق، به تفاوت درجه ی عزم و تصمیمی دارد که زائران در جان خود پرورانده اند.

منبع: لب المیزان
.................................
پی نوشت ها:
[1] - امام عسگرى”عليه السلام» مى فرمايند: علامت مؤمن پنج‏ چيز است؛ پنجاه‏ ويك ركعت نمازگزاردن در هر شب و روز و زيارت اربعين، انگشتر به دست كردن و جبين را در سجده به خاك گذاشتن و بسم‏الله الرّحمن الرّحيم را بلند گفتن.
[2] - تحليلى از نهضت امام خمينى«رحمةالله ‏عليه»، سيد حميد روحانى.
[3] ( 1)- سوره واقعه، آيه 46.
[4] - مقتل الحسين”عليه السلام»، خوارزمى، ص 39 تا 42، نقل از كتاب« امام حسين”عليه السلام»از محمد جعفر طبسى، ترجمه ی عبدالحسين بينش، ص 381.
[5] - در زیارت اربعین اظهار می دارید: « ُ السَّلَامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ » تا آن جا که می گویید: « ُ وَ بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ ».

Share