چهل حدیث از امام جوادالائمه علیه السلام - 2

احادیث مناسبتی؛
امام جوادالائمه علیه السلام

1. ثَلاثٌ یَبْلُغَنَّ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّه : كَثْرَةُ الاِْسْتِغْفارِ وَ خَفْضُ الْجانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَةِ
سه چیز بنده را به مقام رضوان الهى مى رساند: استغفار زیاد، فروتنى با مردم و زیاد صدقه دادن.[1]

gol5.gif

2. اِنَّ لِلّهِ عِباداً یَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَ یُقِرُّها فیهِمْ ما بَذَلُوها فَإِذا مَنَعُوها نَزَعَها عَنْهُمْ وَ حَوَّلَها اِلى غَیْرِهِمْ
خداوند بندگانى دارد كه نعمت‌هایش را به آنان اختصاص داده است و مقرر كرده از آن بذل و بخشش كنند و اگر خوددارى كنند، از آنان مى گیرد و به دیگران منتقل مى كند.[2]

gol5.gif

3. مُلاقاةُ الإخوانِ نُشْرَةٌ وتَلقیحُ العَقلِ، وإن كانَ نَزْرا قَلیلاً
ملاقات با برادران (دینى)، هرچند كوتاه، موجب شكفتن و بارورى عقل مى شود.[3]

gol5.gif

4. مَوتُ الإنسانِ بِالذُّنوبِ أكثَر مِن مَوتهِ بِالأجَلِ ، وَ حَیاتُه بِالبِر أكثَرُ مِن حَیاتِه بِالعُمر
مرگ آدمی به سبب گناهان، بیشتر است از مرگش به واسطه اجل، و زندگی و ادامه حیاتش به سبب نیكوكاری، از حیاتش به واسطه عمر طبیعی بیشتر است.[4]

gol5.gif

5. اِیّاکَ و مُصاحِبةَ الشَّرِیر، فاِنَّهُ کالسَّیفِ المَسلُولِ یَحسن مَنظَره و یَقبَح اَثَره
از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز، زیرا که او مانند شمشیر برهنه، ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.[5]

gol5.gif

6. الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ
اعتماد به خدا، بهاى هر چیز گران بها است؛ و نردبانى به سوى هر بلندایى.[6]

gol5.gif

7. اِعلَم أنَّک لَن تَخلُوَ مِن عَینِ اللهِ، فَانظُر کیفَ تَکونُ.
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر که چگونه هستی![7]

gol5.gif

8. ثَلاثٌ مَن کُنَّ فِیه لَم یَندُم: تَرکُ العَجلة، و المَشوَرة، و التَوَکُلُ عَلی الله عِندَ العَزم
سه چیـــز است که هــر کس آن را مــراعــات کند، پشیــمان نگـــردد: اجتناب از عجله، مشورت کردن و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری.[8]

gol5.gif

9. عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ  
عزّت و شخصیّت مؤ من در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.[9]

gol5.gif

10. مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ كانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ
هركس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور براى خدا و از احكام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوى و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.[10]

gol5.gif

11. مَنْ خَطَبَ إلَیْكُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْرْضِ وَ فَسادٌ كَبیرْ
هر كه به خواستگارى دختر شما آمد و به تقوا و تدیّن و امانتدارى او مطمئن بودید با او موافقت كنید و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى در روى زمین خواهید شد.[11]

gol5.gif

12. لَوْسَكَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ
چنان چه افراد جاهل ساكت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند.[12]

gol5.gif

13. لَنْ یَسْتَكْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَالاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِكَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ
بنده حقیقت ایمان را درنمى یابد مگر آن كه دین و احكام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد و كسى هلاك و بدبخت نمى گردد مگر آن كه هواها و خواسته هاى نفسانى خود را بر احكام إلهى مقدّم نماید.[13]

gol5.gif

14. مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَالنّاسُ إلَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أَحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ كَرِهُوا
هر كه خود را به وسیله خداوند بى نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هركه تقواى الهى پیشه كند، خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مى گیرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند[14].

gol5.gif

15. عَلَیْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أُنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ
بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، که فراگیرى آن واجب، و بحث پیرامون آن مستحبّ و پرفائده است. علم وسیله كمك به دوستان و برادران، و نشانه مروّت و جوانمردى است، هدیه و سرگرمى در مجالس، و همدم و رفیق انسان در مسافرت؛ و انیس و مونس انسان در تنهائى مى باشد.[15]

gol5.gif

16. الاْدَبُ عِنْدَالنّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لاغَیْرُ، وَ هذا لایُعْتَدُّ بِهِ مالَمْ یُوصَلْ بِها إلى رِضَااللّهِ سُبْحانَهُ، وَالْجَنَّةِ، وَالاْدَبُ هُوَ اءدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَاءدَّبُوا بِها تَكُونُوا اءُدَباءَ حَقّا
معنا و مفهوم ادب از نظر مردم، تنها، خوب سخن گفتن است كه ركیك و سبك نباشد، ولیكن این نظریّه قابل توجّه نیست تا مادامى كه انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیك نگرداند.بنابر این ادب یعنى رعایت احكام و مسائل دین؛ پس با عمل كردن به دستورات الهى و ائمّه اطهار (ع)، ادب خود را آشكار سازید.[16]

gol5.gif

17. تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى ، وَ اعْلَمْ أنَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ كَیْفَ تَكُونُ
در زندگى، صبر را تكیه گاه خود، فقر و تنگ دستى را همنشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت كن و بدان كه هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس بنگر که چگونه ای.[17]

gol5.gif

18. ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلى قَلْبٍ سَلیمٍ
سه خصلت جلب محبّت مى كند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردى در مشكلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنویات.[18]

gol5.gif

19. مَنْ زارَ قَبْرَ أخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «اِنّااءنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِالْقَدْر» سَبْعَ مَرّاتٍ، أَمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْكْبَرِ.
هركس بر بالین قبر مؤ منى حضور یابد و رو به قبله بنشیند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مباركه «إنّا انزلناه» را بخواند از شداید و سختیهاى صحراى محشر در امان قرار مى گیرد.[19]

gol5.gif

20. تَأخِیر التّوبةِ اِغتِرار
 تاخیر و پس انداختن توبه فریب خوردن است.[20]

gol5.gif

21. طُول التَسوِیفِ حیرة
به تأخیر انداختن انجام كارها، همواره موجب سرگردانی است.[21]

gol5.gif

22. لا یَنقَطِعُ المَزیدُ مِن الله حَتّی یَنقَطِع الشُّكرُ مِن العِباد
افزونی نعمت از طرف خدا بریده نمی شود ، مگر شكرگزاری از سوی بندگان بریده شود[22].

gol5.gif

23. إِظهارُ الشَّیء قَبلَ أَن یَستَحكم مَفسَدة لَه
اظهار چیزی پیش از آنكه پایدار شود مایه تباهی آن است.[23]

gol5.gif

24. المُؤمِن یَحتاجُ اِلی تَوفیق مِن الله ، و واعِظٌ مِن نَفسِه ، و قَبولٌ مِمَّن یَنصَحه
مؤمن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا، و به پندگویی از طرف خودش، و به پذیرش از كسی كه او را نصیحت كند.[24]

gol5.gif

25. العُلماء غُرباء لِكِثرَة الجُهّال
عالمان، به سبب زیادی جاهلان، غریب اند.[25]

gol5.gif

26. إِنَّ القائِم مِنّا هُو المَهدِی الَّذِی یَجِبُ أّن یَنتَظر فِی غیبته و یُطاعُ فی ظُهُورِه ، و هُو الثّالِث مِن وَلدی
قائم ما همان مهدی است كه درغیبتش باید منتظرش شوند، و در ظهورش اطاعتش كنند. او سومی از پسران من است.[26]

gol5.gif

27. كَیفَ یَضِیع مِن الله كافِله ، و كیف یِنجُو مِن الله طالِبه، و مَن انقَطَعَ اِلی غَیرِ الله ِوكَّلَهُ اللهُ إلیه
چگونه ضایع می شود كسی كه خدا عهده دار و سرپرست اوست، چگونه فرار می كند كسی كه خدا جوینده اوست، و كسی كه توجهش به غیر خدا جلب گردد، خداوند او را به همان شخص واگذار نماید.[27]

gol5.gif

28. مَن هَجر المُداراةَ قارَبَهُ المَكرُوه
كسی كه سازش و مدارا با مردم را رها كند، ناراحتی به او روی می آورد.[28]

gol5.gif

29. مَن عَمِلَ عَلی غیر عِلمٍ ما یُفسِد أَكثَرُ مِمّا یصلح
كسی كه بدون علم و دانش كار كند ، خراب كاری اش بیش از اصلاحش خواهد بود.[29]

gol5.gif

30. لا تَكُن وَلیَّ لله فِی العَلانِیةِ، عَدُوّاً لَه فِی السِّر
در ظاهر دوست خدا و در باطن دشمن او مباش.[30]

gol5.gif

31. أَربَع خِصالٍ تعین المَرءِ عَلی العَمَلِ: الصِّحَّة و الغِنی و العِلم و التَوفِیق
چهار چیز یاری دهنده انسان در كار است: سلامت، بی نیازی ، دانش و توفیق.[31]

gol5.gif

32. العالِمُ بِالظُّلمِ و المُعِینُ عَلیهِ و الرّاضِی بِه شُرَكاء
كسی كه آگاه به ظلم است و كسی كه كمك كننده بر ظلم است و كسی كه راضی به ظلم است، هرسه شریكند.[32]

gol5.gif

33. لا یَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ
كسى كه طالب رضایت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران، او را زیان و ضرر نمى رساند.[33]

gol5.gif

34. مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْیَتْهُ الْمَصادِرُ
هركس موقعیّت شناس نباشد جریانات، او را مى رباید و هلاك خواهد شد.[34]

gol5.gif

35. مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِارْتِیابٍ أعْتَبَ مِنْ غَیْرِاسْتِعْتابٍ
سرزنش كردن دیگران، بدون علّت و دلیل، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت، در حالى كه رضایت آنان را نیز كسب نخواهد كرد.[35]

gol5.gif

36. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحا كانَ شَریكا فیهِ
هر كه كار زشتى را تحسین و تأیید كند، در عقاب آن شریك مى باشد.[36]

gol5.gif

37. مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَأنینَةِ قَبْلَ الْخِیَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ
هركس بدون تفّكر و اطمینان نسبت به جوانب (هر كارى، خبری، حركتى و...) مطیع و پذیراى آن شود، خود را در معرض سقوط قرار داده؛ و نتیجه اى جز خشم و عصبانیّت نخواهد داشت.[37]

gol5.gif

38. حُسْنُ الأدَبِ زینَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُالْحِلْمِ
ادب و اخلاق نیك زینت بخش عقل مى باشد، و خوش روئى با افراد، زینت بخش حلم و بردبارى است.[38]

gol5.gif

39. الأمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْكَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما أعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ
امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق الهى است، هر كه آن ها را یارى و اجراء كند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مى گیرد و هر كه آن ها را ترك و رها گرداند مورد خذلان و عِقاب قرار مى گیرد.[39]

gol5.gif

40. مَنْ أَتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ
هركس ركوع نمازش را به طور كامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.[40]

gol5.gif

پی نوشت:
[1] كشف الغمه، ج2، ص349.
[2] كشف الغمه، ج2، ص364.
[3] امالى شیخ مفید، ص 328، ح 13.
[4] مسند الامام الجواد، ص284.
[5] مسندالامام الجواد،ص243.
[6] بحار الأنوار، ج 75، ص 364.
[7] تحف العقول، ص 455.
[8] مسند الامام الجواد، ص 247.
[9] مستدرك الوسائل، ج 7، ص 230، ح 8114.
[10] مستدرك الوسائل، ج 17، ص 308، ح 5.
[11] تهذیب الاحكام، ج 7، ص 396، ح 9.
[12] كشف الغمّة، ج 2، ص 349.
[13] بحارالا نوار، ج 75، ص 80، ح 63.
[14] بحارالا نوار، ج 75، ص 79، ح 62.
[15] حلیة الا برار، ج 4، ص 599، س 11.
[16] ارشاد القلوب دیلمى، ص 160، س 19.
[17] بحارالانوار، ج 75، ص 358، ح 1.
[18] كشف الغمّه، ج 2، ص 349، س 13.
[19] اختیار معرفة الرّجال، ص 564، ح 1066.
[20] تحف العقول، ص 480.
[21] تحف العقول، ص 480.
[22] تحف العقول، ص 480.
[23] تحف العقول، ص 480.
[24] تحف العقول، ص 480.
[25] مسند الامام الجواد، ص 247.
[26] مسند الامام الجواد، ص 131.
[27] مسند الامام الجواد، ص 243.
[28] مسند الامام الجواد، ص 243.
[29] مسند الامام الجواد، ص 244.
[30] مسند الامام الجواد، ص 245.
[31] مسند الامام الجواد، ص 246.
[32] مسند الامام الجواد، ص 247.
[33] بحارالأنوار، ج 75، ص380، ح 42.
[34] أعلام الدّین، ص 309.
[35] أعیان الشّیعة، ج 2، ص 36، س 14.
[36] كشف الغمّة، ج 2، ص 349.
[37] بحارالا نوار، 68، ص340، ح 13.
[38] كشف الغمّة، ج 2، ص 347.
[39] خصال صدوق، ص 42، ح 32.
[40] كافى، ج 3، ص 321، ح 7.

Share