نقش تاريخ سازى فاطمه زهرا عليها السلام

نقش تاریخ سازى فاطمه زهرا علیها السلام

نقش تاريخ سازى فاطمه زهرا عليها السلام

در این بخش از سری برشهایی از آثار استاد طاهرزاده، نقش تاريخ سازى فاطمه زهرا عليها السلام و نقش تاریخ سازى انقلاب اسلامى به همراه عکس نوشته آن درج می گردد.

در زمانى که وجود مقدس پیامبر ﷺ رحلت فرمودند، یک مرتبه جامعه اسلامى با شرایطى روبه رو شد که انتظار آن را نداشت عده اى با تشکیل سقیفه خلیفه تعیین کنند. تصور عمومى آن بود که رسول خدا ﷺ تکلیف جامعه را در غدیر معلوم کرده اند و کار به روال عادى خود جلو مى رود. اکثر مردم به خصوص انصار که افراد مبارز و متدینى بودند و در کنار رسول خدا ﷺ با کفار جنگیدند و زندگى کردند، در آن شرایط این قدر هوشیار نبودند که بتوانند جهتى را که سقیفه با آن برنامه ریزى دقیق و حساب شده به وجود آورد عوض کنند. یک مرتبه ملاحظه مى فرمائید حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) یک تنه مى آیند و روبه روى جریانى که برنامه ریخته است بعد از پیامبر حاکمیت جامعه اسلامى را به دست گیرد، مى ایستند و عملًا با اقدامى که ایشان انجام دادند جهان اسلام از خطر بزرگى رهایى یافت که زمان بررسى آن به فرصت دیگرى نیاز دارد. خواستم بعنوان نمونه شاهدى در راستاى تاریخ سازى آورده باشم و در همین رابطه است که حضرت امام عسکرى (علیه السلام) مى فرمایند:

«نَحْنُ حُجَجُ اللهِ عَلی خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَیْنا»؛ ما (امامان) حجّت هاى خدا بر مردم هستیم- تا راه را از بیراهه نشان دهیم- و جَدّه ما فاطمه، حجّت خدا بر ما است.

وقتى موضوع تاریخ سازى حضرت زهرا (علیها السلام) را درست بررسى بفرمائید روشن مى شود اگر حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) آن بن بستى را که در صدر اسلام درست شد با موضع گیرى خود در مقابل خلیفه اول، نشکسته بودند، نه امام باقر (علیه السلام) امکان بنیانگذارى مکتب خود را پیدا مى کردند نه امام صادق (علیه السلام) مى توانستند کار را ادامه دهند و نه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقش خود را در آینده تاریخ مى توانند به خوبى اداء کنند. به همین جهت حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ابتداى قیام خود مى فرمایند:

«وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللهِ لی اسْوَةٌ حَسَنَةٌ»

اسوه و راهنماى من در این نهضت، دختر رسول خدا ﷺ است. و این سخن نشان مى دهد نظام نامه حکومت جهانى مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مبتنى بر سیره فاطمه (علیها السلام) است.

حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) جبهه اى را باز گشودند که در دل آن جبهه جریان امامت توانست شکل بگیرد و امروز شما در راستاى ادامه آن خط شکنى، شیعه را مى یابید که در حال تغییردادن معادلات جهان استکبار است. به همین جهت است که ائمه (علیهم السلام) جایگاه خاصى براى حضرت زهرا (علیها السلام) قائل اند، زیرا در بسترى که حضرت زهرا (علیها السلام) ایجاد کردند بقیه ائمه (علیهم السلام) توانستند کارهاى مهم خود را انجام دهند.

نقش تاریخ سازى انقلاب اسلامى

موضوع تاریخ سازى انقلاب اسلامى مهم ترین نقشى است که انقلاب اسلامى در تاریخ معاصر داشته و دارد و در همین راستا همه بزرگانى که از انقلاب سخن مى گویند، از جمله مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» تأکید دارند که انقلاب اسلامى را در کلیّت آن و در جایگاه تاریخى که دارد، نگاه کنید. چون انقلاب اسلامى یک جایگاه تاریخى خاصى دارد که شناخت شخصیت اصلى آن در گرو شناخت آن جایگاه است، اگر این جایگاه را عزیزان درست بشناسند از متن حادثه ها جلوتر خواهند بود.

عرض شد؛ شرایطى به وجود آمده بود که در عین این که آیت الله بروجردى مرجع شیعیان جهان بودند و سابقه هم نداشت که یک مرجع به این وسعت مقلد داشته باشد، تازه خود ایشان هم معتقد بودند برایشان واجب است که قدرتشان را بعنوان یک مرجع تقلید حفظ کنند، ولى با این همه و با آن شکوه و هیبتِ آیت الله بروجردى که محمدرضا شاه در ابتداى کارش مى آمد خدمت ایشان و گزارش کارها را مى داد و دستور مى گرفت، در فضایى که فرهنگ مدرنیته ایجاد نمود و نظام شاهنشاهى هم به آن دامن مى زد، شرایط طورى تغییر کرد که مسیر کشور از دست فقاهت و مرجعیت در آمد و دیگر اسلام نمى توانست در امور فرهنگى و اقتصادى نقش آفرینى کند. زیرا تاریخ جدیدى را فرهنگ مدرنیته با خود به همراه آورده بود که امکان حفظ اسلام در آن شرایط با روش هاى قبلى ممکن نبود. دویست سال پیش اگر خانمى رعایت حجاب را نمى کرد کافى بود به او تذکر بدهید که مواظب باش موهایت را نامحرم نبیند، به همین راحتى مسئله حل مى شد، چون هم آن خانم مى فهمید این تذکر یعنى چه و هم شرایط طورى بود که با این تذکر مشکل رفع مى شد، ولى وقتى شرایط تاریخى عوض شود و عقل جدیدى به صحنه آید مسائل را باید در شرایط جدید مورد بررسى قرار داد و راه کار مناسب آن را با عقلى که مربوط به آن زمان است جلو برد. با تغییر روح حاکم بر زمانه نمى توان با آن عقلى که سال هاى گذشته زندگى را سر و سامان مى دادیم و دین دارى مى کردیم، زندگى را ادامه دهیم و دین دارى کنیم و اگر این را نفهمیده بودیم و حضرت امام خمینى «رضوان الله علیه» متوجه این امر نشده بودند آنچنان در بن بست تاریخى قرار مى گرفتیم که امروز نه از انقلاب اسلامى خبرى بود و نه از اسلامِ تأثیرگذار. هرگز ممکن نبود اسلام را در کنار فرهنگ مدرنیته که ذهن ها را به خود مشغول کرده بود نگه داشت. به عقلى باید رجوع مى کردیم که به ما مى فهماند کجا هستیم و مسائل جدید ما چیست و چگونه باید آن مسائل را حل کرد و با رجوع مردم به امام خمینى «رضوان الله علیه» راهى به سوى چنین عملى گشوده شد. هر چند در ابتداى راه با ابهامات زیادى روبه رو بودیم ولى مهم آن بود که راه گشوده شد و ملتِ مسلمان در آن قدم گذاشت و راه خود را در تاریخ جدید پیدا کرد.

هیچ راهِ تاریخى در ابتداى امر طى شده نیست ولى رسیدن به بصیرتى که باید در شرایط جدید راه تاریخى خود را بگشائیم و ماوراء فرهنگ مدرنیته، به مقصدى بالاتر بیندیشیم، هنرى بود که با امام خمینى «رضوان الله تعالى علیه» پیش آمد و با بصیرت ایشان افق تاریخى ما گشوده شد و از این به بعد مائیم که باید در افق جدید تکلیف خود را با فرهنگ مدرنیته تعیین کنیم، نه این که فرهنگ مدرنیته همچون چند صد سال گذشته تکلیف ما را تعیین کند.

منبع: استاد اصغر طاهرزاده، انقلاب اسلامى؛ برون رفت از عالم غربى، ص: 200 تا 204

 

توجه: جهت دریافت و مشاهده تصویر در ابعاد اصلی و بزرگ تر روی آن کلیک کنید.

نقش تاریخ سازى انقلاب اسلامى - نقش تاريخ سازى فاطمه زهرا عليها السلام

Share