شهریار شاعر متعهد به معنای واقعی

افشین علا، شاعر:
شهریار شاعر متعهد به معنای واقعی
در انتخاب شهریار بعنوان نمادی برای روز شعر و ادب؛ ملاک، معاصر بودن شاعر بوده است. از این نظر شهریار در بین معاصران شایستگی بیشتری دارد. هم به جهت پیشکسوتی اش، هم شور و حال و جهان بینی اش، هم استواری سخنش و از همه مهم تر جامعیتش.

شهریار شاعر متعهد به معنای واقعی

شهریار شاعری متعهد به معنای واقعی است که انتخابش بعنوان نمادی برای روز شعر و ادب بخاطر معاصر بودن اوست و از این نظر در بین معاصران شایستگی بیشتری دارد.

شهریار شاعر متعهد به معنای واقعی

انتخاب شهریار را بعنوان نمادی برای روز شعر و ادب تصمیم مناسبی می دانم. نه اینکه شاعری بزرگ تر از او نداشته باشیم. بدیهی است که فردوسی، رودکی، حافظ، سعدی، مولانا و... در تاریخ ادبیات ایران و جهان سرآمدند.

فکر می کنم در این انتخاب ملاک، معاصر بودن شاعر بوده است. از این نظر شهریار در بین معاصران شایستگی بیشتری دارد. هم به جهت پیشکسوتی اش، هم شور و حال و جهان بینی اش، هم استواری سخنش و از همه مهم تر جامعیتش. جامعیت را از این جهت می گویم که شهریار در همه ساحت های مضمونی بر قله ایستاده است. در اشعار تغزلی و عاشقانه که جایگاهش مشخص است. «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا»ی او زبانزد ملتی شده است؛ از خواص گرفته تا عوام. یا «از زندگانی ام گله دارد جوانی ام" و... .

در ساحت شعر آیینی نیز کافی است به «علی ای همای رحمت» اشاره کنیم که انگار از عرش نازل شد و بر دل و زبان همه مردم ایران نشسته است. از خوانندگان قبل از انقلاب گرفته تا منابر واعظان و خلوت عالمان دین و مردم کوچه و بازار.

بیشتر بخوانید: ویژه نامه شهریار سخن/ استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی

شهریار شاعر متعهد به معنای واقعی

شاعر متعهد به معنای واقعی

در مضامین عاطفی و احساسات بشری نیز شهریار غوغا کرده است. بارزترین نمونه اش دو شعر اوست؛ هم در سوگ مادر و هم برای پدر که بی نظیرند. اما نکته دیگری که او را درمیان سرآمدان شعر معاصر ممتاز کرده، پرداختن به مسائل اجتماعی و روز است. آن هم نه با نگاه روزمره و ژورنالیستی، که از سر حکمت و دانایی و فرزانگی. مثلا «مناظره منبر و دار» او را بخوانید. می بینید که با یک شعر متعهد به معنای حقیقی اما معترضانه مواجهید. تاریخ مصرف هم ندارد، چراکه نسخه ای است برای علاج یک آفت امروزی و همیشگی. یک دلیل دیگر در درخشش بی نظیر شهریار، احاطه اش بر شعر ترکی است که زبان بسیاری از هموطنان ماست. البته شعر ترکی شهریار علاوه بر ایران، مرزها را نیز درنوردیده و «حیدربابایش» جان جهانی را سوزانده و شعر محبوب همه ترک زبان های عالم شده است. مضمونش هم زبان حال همه مردم روزگار است، در هرکجای جهان. پس این هم نشانگر به روز بودن و اجتماعی بودن وجه شعر اوست.

نکته آخر، شهامت شهریار در ورود به عرصه های خطیری مثل انقلاب اسلامی است که معمولا دیگر شاعران در این خصوص بااحتیاط عمل می کنند. شهریار با آن جایگاهی که نه فقط بین مخاطب عام که درمیان سرآمدان و خواص داشت، از همراه شدن با توده مردم آن هم زیر پرچم حکومت دینی ابایی نداشت. بویژه آنکه با استقرار نظام، تداوم این همراهی نزد دگراندیشان به «با قدرت بودن» و «شاعر حکومتی بودن» تعبیر می شد. خیلی از خواص از این انگ ها می ترسند، بخاطر همین بسیاری از همگنان او از این ورود به عرصه مورد حمایت نظام و انقلاب ابا ورزیدند. اما شهریار آگاهانه و صادقانه به انقلاب گروید. انقلاب اسلامی هم به شاعران همگامش کیسه زر و اسباب تنعم نبخشیده است. شاعران راستین انقلابی نیز ساحت شان از این گونه تمتعات مبراست، همانگونه که شهریار مبرا بود. چرا که اگر از امام گفت، از رزمندگان گفت و از مردم گفت، خودش هم مثل همان ها زندگی کرد. حالش هم حال همان ها بود. حال بگذریم که در هر صنفی غل وغش هم دیده می شود و برخی ها بدون مایه در کلام و ریشه در باور، خود را در صف انقلابیون جا زده اند. اما حساب مردان خدا و حکیمان صاحبدلی چون شهریار جداست. او به باور خود عمل کرد و تا آخر عمر پای عقیده اش به انقلاب اسلامی ایستاد. درحالی که اگر مثل سایر روشنفکران، دگراندیشی را برمی گزید، الان غربی ها مجسمه اش را از طلا می ساختند!

پدیدآورنده: 
Share