آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید - قسمت اول

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
حدیث غدیر و احادیث غدیر
در این نوشتار تلاش بر این است، واقعه غدیر تحت عنوان «آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید» با استناد به آیات و روایات اثبات گردد.

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید - قسمت اول

در این نوشتار برآنیم واقعه غدیر را تحت عنوان" آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید" با استناد به آیات و روایات اثبات کنیم. با ضیاءالصالحین همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید...- قسمت اول

حدیث غدیر

تسمیه و محل غدیر خم، غدیر گودال آب است که بعد از گذشتن سیل بر جای می ماند و به زودی خشک می شود. فعیل به معنی مفعول است یعنی بر جای مانده (مغدور) یا فعیل به معنی فاعل است یعنی خیانت کننده (غادر و غدار) چون در وقت حاجت خشک می شود و به تشنگان خیانت می کند.

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید...- قسمت اول

موقعیت جغرافیایی غدیر خم

غدیر خم نام ناحیه ای در سه میلی جحفه است که قبایل خزاعه و کنانه در زمان جاهلیت در آن جا منزل می کردند. خم به معنی بدبوست. گویند هوای غدیر خم آن قدر ناسازگار است که هیچ کودکی در آن تا سن بلوغ زنده نمی ماند مگر آن که به جای دیگر برود. جحفه بر وزن غرفه آبادیی است دراراضی ساحلی حجاز در جنوب شرقی رابغ بین مکه و مدینه (بین خلیص و بدر) که به بدی آب و هوا شهرت دارد. این محل، میقات حاجیان شام و مصر و عراق بود که از راه دریا به حجاز می رسیدند. ولی امروز متروک است و حاجیان در منزل رابغ احرام می بندند. [فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس، ذیل «غدیر»][طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ذیل «غدیر»][کراع النمل، المنجد، ذیل «غدیر»][تهذیب الصحاح، ذیل «غدیر»][ازرقی، اخبار مکه، ج۲، ص۳۱۰][حواشی سیره ابن هشام، ج۱، ص ۹]

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید...- قسمت اول

اهمیت غدیر خم

اهمیت غدیر برای شیعیان بدان سبب است که رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) در آنجا امیرالمؤمنین علی (علیهما السّلام) را به ولایت و خلافت منصوب نمود. از این رو آنان دوری راه و بدی آب و هوا را تحمل می کنند و حتی المقدور خود را به جحفه و غدیر خم رسانده در آن جا احرام می بندند. اخیرا هم مسجدی در آن جا ساخته اند (خاطرات سفارت و سرپرستی حج ، از نویسنده). حدیث غدیر که قوی ترین نص و معتبرترین سند ولایت و خلافت علی (علیه السّلام) است بدین شرح است: رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) در اواخر سال دهم هجری که دوران غزوات سپری شده و اکثر قبایل عرب به اسلام گرائیده بودند عازم حج گردید. این تنها حج او بعد از هجرت به مدینه بود. فریضه حج در سال نهم هجری واجب گردید. از این رو آن را حجه الاسلام و حجه الوداع نامیدند. به علاوه چون به حکم وحی الهی ولایت علی (علیه السّلام) را ابلاغ و در نتیجه دین را کامل و نعمت را تمام فرمود آن را حجه الوداع و حجه الکمال و حجه التمام گفتند. در این سفر زوجات و اهل بیت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و وجود مهاجرین و انصار و تعداد بسیاری از اهالی مدینه و حومه آن همراه بودند. رسول الله (صلی الله علیه  و آله  وسلّم) در مدینه به جامه احرام در آمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذیقعده بعد از نماز ظهر از شهر بیرون آمد و به ذوالحلیفه بیرون مدینه منتقل گردید. چون امر شده بود که هر کس بتواند باید که در این سفر همراه باشد با آن که بیماری حصبه (یا آبله) در منطقه مدینه شیوع داشت و عده ای بیمار بودند لااقل ۹۰ هزار، یا ۱۱۴ یا ۱۲۴ هزارنفر به معیت رسول الله (صلی الله علیه  و آله  وسلّم) عزیمت کردند. تعدادی هم بین مدینه و مکه ضمیمه شدند مانند عشایر سر راه و آنان که همراه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و ابوموسی اشعری از یمن باز می گشتند. سفر به مکه ده روز و به قولی هشت روز طول کشید و رسول الله (صلی الله علیه  و آله  وسلّم) بعد از عبور از منازل یلملم، سیاله، عرق الظبیه، روحاء، منصرف، متعشی، اثابه، عرج، سقیاء، ابواء، جحفه، قدید، غمیم، مرالظهران و سرف روز یکشنبه چهارم یا سه شنبه ششم ذیحجه وارد مکه گردید و مناسک حج را به شرحی که در کتب سیره مسطور است به جای آورد.[ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۵۵][مقریزی، امتاع الاسماع، ج۴، ص۵۱۰][امینی، الغدیر، ج۱، ص ۹][ابن هشام، سیره، ج۲، ص ۶۰۱][حلبی، السیره الحلبیه، ج۳، ص ۲۸۳][جزایری، درر الفوائد، ص ۷۳]

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید...- قسمت اول

بیان واقعه غدیر

در راه بازگشت به مدینه (روز ۱۸ ذیحجه سال دهم هجرت) وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به منزل غدیر خم رسید فرشته خدا بر او نازل گشت و این آیه را در شان امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) ابلاغ نمود: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس... [مائده/سوره۵، آیه۶۷]

یعنی: ای پیامبر فرستاده، برسان آن چه فرو فرستاده شده است به تو از خدای تو اگر نرسانی چنان است که هیچ یک از پیغام های خدا را نرسانیده باشی. خدا ترا از مردمان نگاه می دارد... برای اجرای امر الهی رسول خدا دستور داد حاجیانی را که از پیش رفته بودند و آنان که هنوز حرکت نکرده بودند توقف کنند سپس فرمود در محل غدیر خم، محوطه ای را که پنج درخت سمره (خارین) در اطراف آن بود از خس و خاشاک ستردند و روی درخت ها سایبان گستردند. روز پنجشنبه هجدهم ذی حجه رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم)، نماز ظهر را پیشاپیش مسلمانان در آن محل بگزارد. آفتاب به قدری سوزنده بود که مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا می افکندند و قسمتی را روی سر می کشیدند. بعد از نماز بر منبری از جهاز شتران که در وسط جمعیت آماده شده بود بالا رفت و خطبه مبسوطی در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بیت ایراد نمود متن کامل این خطبه را سپهر در ناسخ التواریخ [سپهر، ناسخ التواریخ، ج۱، ص۴۹۵] نقل کرده است. در پایان خطبه، رسول الله (صلی الله علیه  و آله  وسلّم) دو بازوی علی را گرفته برافراشت به طوری که زیر بغل هر دو پیدا شد. آن گاه فرمود: ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم؟  ای مردم چه کسی از جان مردمان به ایشان از خودشان (نزدیکتر) و سزاوارتر است؟ همه گفتند: خدای و رسول او بهتر می دانند. پیغمبر فرمود: «ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلی مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابعض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار. الا فیبلع الشاهد الغایب» یعنی خدای مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان به ایشان سزاوارترم. هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به قول امام احمد بن حنبل چهار بار مکرر فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می گردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند. [فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج۱، ص ۳۸۸][میبدی، تفسیر کشف الاسرار، ج۳، ص ۱۸۱][هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۵۶][ثعالبی، ثمار القلوب، ص۶۳۷]

به محض این که خطبه و ابلاغ رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) به پایان رسید هنوز مردم متفرق نشده بودند که این آیه نازل گشت: «... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا...» [واحدی، علی، اسباب النزول، ص۱۹۰]    
 یعنی: امروز دین شما را برای شما به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و از این که اسلام دین شما است خشنود گشتم. [مائده/سوره۵، آیه۳]    

 پیغمبر (صلی الله علیه  و آله  وسلّم) پس از دریافت این وحی فرمود: «الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضی الرب برسالتی و الولایه لعلی بعدی» از همه بزرگتر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است. سپس سراپرده ویژه ای برافراشتند و به امر رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) مردان و زنان، از جمله زنان پیغمبر (صلی الله علیه  و آله  وسلّم) در محضر او با علی بیعت کردند. بعد از این مراسم به دست خود عمامه ای بر سر علی نهاد و دنباله آن را پشت سرش مرتب کرد. این تکریم را که در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به امارت انجام می شد «تتویج» یا تاجگذاری می گفتند. بعد از این مراسم، بزرگان صحابه به تهنیت علی پیش آمدند. مقدم بر همه ابوبکر و عمر بودند که گفتند: «هنیئا لک (به قولی بخ بخ لک) یا ابن ابی طالب، اصحبت مولی کل مؤمن و مومنه» گوارا باد ترا ای پسر ابوطالب. به به از این نعمت صبح می کنی و شام می کنی در حالی که مولای همه مردان و زنان با ایمان شده ای. ابن عباس گفت: به خدا سوگند که اکنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید.

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید...- قسمت اول

خطبه غدیر

خطبه ای که در اینجا بیان می گردد با سند درست، شیخ صدوق از عالمان نامدار شیعه و طبرانی از محدثان مشهور  اهل سنت نقل نموده اند و از خطبه مشهور و مفصلی که می شناسیم مختصرتر است.
شیخ صدوق می نویسد:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ اَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ اَبِی الْخَطَّابِ وَ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَان ... عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ اَبِی الطُّفَیْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَهَ عَنْ حُذَیْفَهَ بْنِ اُسَیْدٍ الْغِفَارِیِّ قَالَ: لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صمِنْ حِجَّهِ الْوَدَاعِ وَ نَحْنُ مَعَهُ اَقْبَلَ حَتَّی انْتَهَی اِلَی الْجُحْفَهِ فَاَمَرَ اَصْحَابَهُ بِالنُّزُولِ فَنَزَلَ الْقَوْمُ مَنَازِلَهُمْ ثُمَ  نُودِیَ بِالصَّلَاهِ فَصَلَّی بِاَصْحَابِهِ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ اَقْبَلَ بِوَجْهِهِ اِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ اِنَّهُ قَدْ نَبَّاَنِی اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ اَنِّی مَیِّتٌ وَ اَنَّکُمْ مَیِّتُونَ وَ کَاَنِّی قَدْ دُعِیتُ فَاَجَبْتُ وَ اَنِّی مَسْئُولٌ عَمَّا اُرْسِلْتُ بِهِ اِلَیْکُمْ وَ عَمَّا خَلَّفْتُ فِیکُمْ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ وَ اَنَّکُمْ مَسْئُولُونَ فَمَا اَنْتُمْ قَائِلُونَ لِرَبِّکُمْ قَالُوا نَقُولُ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ فَجَزَاکَ اللَّهُ عَنَّا اَفْضَلَ الْجَزَاءِ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اَ لَسْتُمْ تَشْهَدُونَ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَ اَنِّی رَسُولُ اللَّهِ اِلَیْکُمْ وَ اَنَّ الْجَنَّهَ حَقٌّ وَ اَنَّ النَّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ فَقَالُوا نَشْهَدُ بِذَلِکَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی مَا یَقُولُونَ اَلَا وَ اِنِّی اُشْهِدُکُمْ اَنِّی اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مَوْلَایَ وَ اَنَا مَوْلَی کُلِّ مُسْلِمٍ وَ اَنَا اَوْلی  بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ فَهَلْ تُقِرُّونَ لِی بِذَلِکَ وَ تَشْهَدُونَ لِی بِهِ فَقَالُوا نَعَمْ نَشْهَدُ لَکَ بِذَلِکَ فَقَالَ اَلَا مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَاِنَّ عَلِیّاً مَوْلَاهُ وَ هُوَ هَذَا ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ ع فَرَفَعَهَا مَعَ یَدِهِ حَتَّی بَدَتْ آبَاطُهُمَا ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ اَلَا وَ اِنِّی فَرَطُکُمْ وَ اَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ حَوْضِی غَداً وَ هُوَ حَوْضٌ عَرْضُهُ مَا بَیْنَ بُصْرَی وَ صَنْعَاءَ فِیهِ اَقْدَاحٌ مِنْ فِضَّهٍ عَدَدَ نُجُومِ السَّمَاءِ اَلَا وَ اِنِّی سَائِلُکُمْ غَداً مَا ذَا صَنَعْتُمْ فِیمَا اَشْهَدْتُ اللَّهَ بِهِ عَلَیْکُمْ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا اِذَا وَرَدْتُمْ عَلَیَّ حَوْضِی وَ مَا ذَا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَیْنِ مِنْ بَعْدِی فَانْظُرُوا کَیْفَ تَکُونُونَ خَلَفْتُمُونِی فِیهِمَا حِینَ تَلْقَوْنِی قَالُوا وَ مَا هَذَانِ الثَّقَلَانِ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ اَمَّا الثَّقَلُ الْاَکْبَرُ فَکِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی فِی اَیْدِیکُمْ طَرَفُهُ بِیَدِ اللَّهِ وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِاَیْدِیکُمْ فِیهِ عِلْمُ مَا مَضَی وَ مَا بَقِیَ اِلَی اَنْ تَقُومَ السَّاعَهُ وَ اَمَّا الثَّقَلُ الْاَصْغَرُ فَهُوَ حَلِیفُ الْقُرْآنِ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ وَ عِتْرَتُهُ ع وَ اِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ قَالَ مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ فَعَرَضْتُ هَذَا الْکَلَامَ عَلَی اَبِی جَعْفَرٍ فَقَالَ صَدَقَ اَبُو الطُّفَیْلِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَا الْکَلَامُ وَجَدْنَاهُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ وَ عَرَفْنَاهُ. [شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۶۶

 بررسی سند روایت

در سلسه سند این روایت 4 نفر وجود دارد که در ادامه بیان می گردد.

محمد بن ابی عمیر

در سند این روایت محمد بن ابی عمیر وجود دارد. این راوی از اصحاب اجماع است و زمانی یکی از اصحاب اجماع در سند وجود داشته باشد سند از اصحاب اجماع تا معصوم دیگر بررسی نمی شود. در رجال کشی امده است: أجمع أصحابنا علی تصحیح ما یصح عن هؤلاء وتصدیقهم وأقروا لهم بالفقه والعلم: وهم سته نفر آخردون السته نفر الذین ذكرناهم فی أصحاب أبی عبدالله علیه السلام، منهم یونس بن عبدالرحمن، وصفوان بن یحیى بیاع السابری، ومحمد بن أبی عمیر، وعبدالله بن المغیره، والحسن بن محبوب، وأحمد بن محمدبن أبی نصر. [شیخ طوسی، محمد بن حسن ، رجال کشی، ص ۵۵۶]. مرحوم میرداماد نیز می نویسد : قد اورد أبو عمرو الكشى فی كتابه الذى هو احد اصول إلیها استناد الاصحاب وعلیها تعویلهم فی رجال الحدیث جماعه اجمعت العصابه على تصحیح ما یصح عنهم والاقرار لهم بالفقه والفضل والضبط والثقه وان كانت روایتهم بارسال أو رفع أو عمن یسمونه وهو لیس بمعروف الحال ولمه منهم فی انفسهم فاسدو العقیده غیر مستقیمى المذهب؛ همانا کشی آورده است در کتابش که یکی از اصولی است که بهش استناد می کنند اصحاب شیعه امامیه بر تصحیح ما یصح از اصحاب اجماع اتفاق نظر داشته و به فقه، فضل، ضبط و ثقه آنان اذعان دارند. اگرچه روایتشان همراه با ارسال، رفع، یا نقل شده از کسانی باشد که آنان نام شان را برده اند، هر چند برای ما هویتشان روشن نباشد، یا کسانی باشند که دارای فساد عقیده و دچار انحراف مذهبی باشند. [محقق داماد، محمد باقر، الرواشح السماویه،ج۱، ص۴۵]

 عبدالله بن سنان

ایشان نیز از روات مورد اطمینان هستند، نجاشی اورده است:
عبدالله بن سنان... ثقه، من اصحابنا، جلیل، لا یطعن علیه فی شیء؛ [نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۲۱۴] عبدالله بن سنان مورد اعتماد از اصحاب شیعه و جلیل و هیچ طعنی بر او وارد نیست.

معروف بن خربوذ

خود جناب معروف بن خربوذ از «اصحاب اجماع» می باشد و شیعه بر پذیرفتن احادیث این ها اجماع دارد. از جمله عالمان بزرگ شیعه که ایشان را ثقه می داند: مرحوم کشی (نقل أبو عمرو الكشّی الاتفاق على سته نفر من أصحاب الصادقین - علیهما السّلام- ، وعبّر عنهم بالفقهاء، والهدف من تسمیتهم دون غیرهم، هو تبیین أنّ الاَحادیث الفقهیه تنتهی إلیهم غالباً، فكأن الفقه الاِمامی مأخوذ منهم، وهوَلاء السته هم: ۱ـ زراره بن أعین ۲ـ معروف بن خرّبوذ ۳ ـ أبو بصیر الاَسدی ۴ـ بُرید بن معاویه العجلی ۵ـ الفضیل بن یسار ۶ـ محمد بن مسلم الطائفی [سبحانی، جعفر، کلّیات فی علم الرجال، ص ۱۶۹]) و آیت الله نمازی شاهرودی (معروف بن خربوذ از اصحاب امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) از کسانی که شیعه بر تصحیح آنچه از آنها با سند صحیح نقل شده است اجماع دارند. کشی روایاتی در مدح آورده است و علامه مامقانی نقل کرده است و به اخبار ذم او بهترین جواب را داده است. [مستدركات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۵۳]) هستند.

ابی طفیل عامر بن واثله

در همین روایت امام باقر (علیه السلام) وی را توثیق نموده است که بهترین دلیل بر درستی این راوی است.
طبرانی می نویسد:

حدثنا محمد بن عبدالله الحضرمی وَزَکَرِیَّا بن یحیی السَّاجیُّ قَالا ثنا نَصْرُ بن عبد الرحمن الْوَشَّاءُ ح وَحَدَّثَنَا اَحْمَدُ بن الْقَاسِمِ بن مُسَاوِرٍ الْجَوْهَرِیُّ ثنا سَعِیدُ بن سُلَیْمَانَ الْوَاسِطِیُّ قَالا ثنا زَیْدُ بن الْحَسَنِ الاَنْمَاطِیُّ ثنا مَعْرُوفُ بن خَرَّبُوذَ عن ابی الطُّفَیْلِ عن حُذَیْفَهَ بن اُسَیْدٍ الْغِفَارِیِّ قال لَمَّا صَدَرَ رسول اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم من حَجَّهِ الْوَدَاعِ نهی اَصْحَابَهُ عن شَجَرَاتٍ بِالْبَطْحَاءِ مُتَقَارِبَاتٍ اَنْ یَنْزِلُوا تَحْتَهُنَّ ثُمَّ بَعَثَ اِلَیْهِنَّ فَقُمَّ ما تَحْتَهُنَّ مِنَ الشَّوْکِ وَعَمَدَ اِلَیْهِنَّ فَصَلَّی تَحْتَهُنَّ ثُمَّ قام فقال یا اَیُّهَا الناس انی قد نَبَّاَنِیَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ اَنَّهُ لم یُعَمَّرْ نَبِیٌّ اِلا نِصْفَ عُمْرِ الذی یَلِیهِ من قَبْلِهِ وَاِنِّی لاظن اَنِّی یُوشِکُ اَنْ ادعی فَاُجِیبَ وَاِنِّی مسؤول وَاِنَّکُمْ مسئولون فَمَاذَا اَنْتُمْ قَائِلُونَ قالوا نَشْهَدُ اَنَّکَ قد بَلَّغْتَ وجهدت (وجاهدت) وَنَصَحْتَ فَجَزَاکَ اللَّهُ خَیْرًا فقال اَلَیْسَ تَشْهَدُونَ ان لا اِلَهَ اِلا اللَّهُ وَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَاَنَّ جَنَّتَهُ حَقٌّ وَنَارَهُ حَقٌّ وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَاَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ وَاَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فیها وَاَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ من فی الْقُبُورِ قالوا بَلَی نَشْهَدُ بِذَلِکَ قال اللَّهُمَّ اشهد ثُمَّ قال اَیُّهَا الناس اِنَّ اللَّهَ مَوْلایَ وانا مولی الْمُؤْمِنِینَ وانا اَوْلَی بِهِمْ من اَنْفُسِهِمْ فَمَنْ کنت مَوْلاهُ فَهَذَا مَوْلاهُ یَعْنِی عَلِیًّا اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ ثُمَّ قال یا اَیُّهَا الناس انی فَرَطُکُمْ وَاِنَّکُمْ وارِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ حَوْضٌ اَعْرَضُ ما بین بُصْرَی وَصَنْعَاءَ فیه عَدَدُ النُّجُومِ قد حان من فِضَّهٍ وَاِنِّی سَائِلُکُمْ حین تَرِدُونَ عَلَیَّ عَنِ الثَّقَلَیْنِ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا الثَّقَلُ الاَکْبَرُ کِتَابُ اللَّهِ (عزّوجلّ) سَبَبٌ طرفه بِیَدِ اللَّهِ وطرفه بِاَیْدِیکُمْ فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ لا تَضِلُّوا وَلا تَبَدَّلُوا وَعِتْرَتِی اَهْلُ بَیْتِی فانه نَبَّاَنِیَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ اَنَّهُمَا لَنْ یَنْقَضِیَا حتی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ.

قصیده حسان بن ثابت

حسان بن ثابت شاعر خاص رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز قصیده ای در تهنیت مراسم غدیر از جایگاهی رفیع با صدای بلند انشاء نمود که مورد تحسین و استقبال آن حضرت واقع شد. شش بیت ذیل از آن قصیده است:

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم
بخم و اسمع بالنبی منادیا
فقال: «فمن مولاکم و نبیکم»
فقالوا: و لم یبدوا هناک تعامیا
«الهک مولانا و انت نبینا
و لم تلق منا فی الولایه عاصیا
فقال له: «قم یا علی فاننی
رضیتک من بعدی اماما و هادیا
فمن کنت مولاه فهذا ولیه
فکونوا له اتباع صدق موالیا»
هناک دعا: اللهم وال ولیه
و کن للذی عادی علیا معادیا

پیامبر مسلمانان روز غدیر با صدای بلند ایشان را مخاطب ساخت
ندای پیغمبر را باید با گوش جان شنید
پس گفت: مولی و پیامبر شما کیست؟
آنان گفتند و ابهامی در سخن ظاهر ننمودند:
خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی
و هیچ یک از ما را در ولایت خود نافرمان نخواهی دید
پس بدو گفت: برخیز ای علی که من
بعد از خود ترا به راهنمایی و امامت پسندیدم (برگزیدم)
هر که را من مولی و سرورم این علی نیز ولی او است
باید که همه پیرو راستین و دوستدار و طرفدار او باشید
در آن جا دعا کرد و گفت: خدایا طرفدار یاران علی باش
و هر کس با علی دشمنی کند تو دشمن او باش. [مناوی، فیض القدیر، ج۶، ص۲۱۷][متقی هندی، علی، کنزالعمال، ج۱۱، ص ۶۰۹ ][طبری، محب الدین، الریاض النضره، ج۳، ص ۱۲۶][طبری، محب الدین، الریاض النضره، ج۳، ص ۱۲۷][احمد بن حنبل، المسند، ج۴، ص ۲۸۱][طبری، ذخائر العقبی، ص ۶۸][خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۲۳۹][امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص ۲۸۵][علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۴۳]  

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید...- قسمت اول

دلایل اهمیت حدیث

بعضی دلائل اهمیت حدیث غدیر به شرح ذیل است:

تواتر حدیث غدیر

هیچ یک از احادیث نبوی در صحت و تواتر به پایه حدیث غدیر نمی رسد. سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) و بیعت مسلمانان با علی در بزرگترین اجتماع اسلامی که تا آن روز نظیر نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگزار گردید. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در دوران خلافت واقعه غدیر را مکررا در محاجه با مخالفان و یاغیان در محضر مسلمانان یادآوری کرد و هر بار جمعی از صحابه که در غدیر حضور داشتند برخاستند و شهادت دادند. [حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۱۸][احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص ۱۸۷][ نسائی، خصائص علی، ص ۹۳][ابن کثیر شامی، البدایه و النهایه، ج۵، ص ۲۲۹]

 بزرگترین مستند شیعه

حدیث غدیر بزرگترین حجت و مستند شیعه امامیه بر ولایت مطلقه علی (علیه السّلام) است. به استناد همین حدیث است که خلافت را موهبتی الهی می دانند نه مقامی که مردم انتخاب کنند.

شهادت دو آیه سوره مائده

به شهادت دو آیه سوره مائده که گذشت تشکیل کنگره اسلامی غدیر بزرگترین و مهمترین و حساس ترین قسمت از وظائف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) بود. به دستور او همه مسلمانان که توانایی سفر داشتند در حجه الوداع همراه شده بودند و معلوم بود برنامه مهمی در پیش است که باید در آن کنگره اجرا شود. زمان و مکان آن نیز بهترین و مناسب ترین بود چون بعد از حج همه از جحفه می گذشتند و با اشاراتی که پیغمبر فرموده بود برای بیشتر آنان آخرین فرصتی بود که سعادت دیدار رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) دست می داد. نزول وحی در آن محل و وصیت رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) در آخر خطبه که باید این پیام را حاضران به غایبان و نسل ها به یکدیگر ابلاغ نمایند همه شاهد اهمیت فوق العاده حدیث غدیر است.

 برتری اسناد حدیث غدیر

اسناد حدیث غدیر نیز بر سایر احادیث نبوی برتری و امتیاز دارد. بیش از صد و ده تن از اصحاب پیغمبر و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و شصت تن از ثقات محدثین آن را روایت کرده اند.راویان مشهور غدیر از صحابه: امیرالمؤمنین علی، فاطمه زهرا، حسن بن علی، حسین بن علی، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، عایشه و  ام سلمه همسران پیغمبر، اسماء بنت عمیس همسر ابوبکر و سپس علی، ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف (عشره مبشره) ابوهریره، اسامه بن زید، ابی بن کعب، جابر بن عبدالله، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، خالد بن ولید، عمار بن یاسر و عمر بن العاص... بودند. نام تمامی ایشان و نام تابعین و راویانی که حدیث غدیر را روایت کرده اند با ترجمه احوال و روایات ایشان در دو مجلد کتاب عبقات الانوار، تالیف محققانه میر حامد حسین لکنهویی نیشابوری در ۱۰۰۸ صفحه همراه با صد و پنجاه تن از محدثین و علمای مشهور که این حدیث را روایت کرده اند مسطور است. منهج اول و منهج دوم این اثر بی نظیر و مجلدات دوازده گانه منهج دوم که در شرح حدیث غدیر و یازده حدیث متواتر دیگر شیعه تالیف شده است اثر بی نظیری است که اهمیت حدیث غدیر را نشان می دهد. [تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۵، ص ۲۱۴]  

حدیث غدیر در کتب متعدد

علاوه بر علمای شیعی که از عهد شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی گرفته تا زمان حاضر کتب بسیار در اثبات صحت و تواتر سند و وضوح دلالت آن بر ولایت و خلافت علی تالیف کرده اند بسیاری از علمای اهل سنت نیز کتب و رسالات ویژه ای به مساله ولایت و حدیث غدیر اختصاص داده اند که امینی در الغدیر از بیست و شش تن ایشان نام برده است. [علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۱۴][علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۱۵۲]  

مشهورترین ایشان عبارتند از: ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری (م ۳۱۰ ق) مفسر و مورخ مشهور که کتاب الولایه فی طریق حدیث الغدیر را در دو مجلد تالیف و طرق و الفاظ این حدیث را جمع آورده است. [ابن کثیر شامی، البدایة و النهایة، ج۵، ص ۲۲۹][علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۵۳]

ابن عقده احمد بن سعید همدانی (م ۳۳۳ ق) کتاب الولایة فی طریق حدیث الغدیر را تالیف و حدیث غدیر را از صد و پنج طریق روایت کرده است. ابن اثیر در الاصابة فی تمییز الصحابه و ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب از آن بسیار نقل کرده اند. در تهذیب التهذیب [عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص ۳۳۷]  آمده است که ابن عقده حدیث غدیر را از هفتاد صحابی روایت کرده و آن را صحیح می داند. ابوبکر جغانی (م ۳۵۵ ق) کتاب من روی حدیث غدیر خم را تالیف کرده است. [ابن شهر آشوب، مناقب، ج۲، ص ۲۲۹]

وی حدیث غدیر را از ۱۲۵ طریق روایت کرده است. ابوطالب عبیدالله بن احمد انباری واسطی (م ۳۵۶ ق) کتاب طریق حدیث الغدیر را تالیف کرده است. [نجاشی، رجال نجاشی، ص ۲۳۲][علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۱۵۴] ابوالفضل محمد بن عبدالله شیبانی (م ۳۷۲ ق) کتاب من روی حدیث غدیر خم را تالیف کرده است. [علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۱۵۴].

حافظ گنجی در کتاب کفایة الطالب. [گنجی، حافظ، کفایة الطالب، ص۱۵]

آورده است که علی بن عمر دارقطنی بغدادی (م ۳۸۵ ق) حدیث غدیر را در جزوه ای جمع آورده است. به روایت شیخ سلیمان حنفی در کتاب ینابیع المودة، امام الحرمین ابوالمعالی جوینی استاد غزالی گفته است: در بغداد بیست و هشتمین جلد کتابی را در دست صحافی دیدم که روایات حدیث غدیر را در لفظ من کنت مولاه فعلی مولاه جمع آورده و در انتهای آن نوشته شده بود: بقیه در جزء بیست و نهم خواهد آمد. علوی الهدار الحداد در کتاب القول الفصل [علوی، القول الفصل، ج۱، ص ۴۴۵][علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص ۱۵۸] آورده است که حافظ ابوالعلاء عطار همدانی گفت: حدیث غدیر را به دویست و پنجاه طریق روایت می کنم.

آنچه که در مورد احادیث غدیر نمی دانید...- قسمت اول

جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد غدیر، «ویژه نامه کمال الدین و تمام النعمه» را مشاهده نمایید.

منابع :
..................
1. فرهنگ نامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۱۶۳، برگرفته از مقاله «حدیث غدیر».
    
2. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حدیث غدیر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۲۰. 
 

Share