40 حدیث از امام حسن عسکری سلام الله علیه/بخش دوم

چهل حدیث؛
امام حسن عسکری

21- قالَ (علیه السلام) : إنّ الْوُصُولَ إلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یدْرَكُ إلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیلِ.([21])
فرمود: همانا رسیدن به خداوند متعال و مقامات عالیه یك نوع سفرى است كه حاصل نمى شود مگر با شب زنده دارى ـ و تلاش در عبادت و جلب رضایت او در امور مختلف ـ .

22- قالَ (علیه السلام) : الْمَقادیرُ الْغالِبَةِ لا تُدْفَعُ بِالْمُغالَبَةِ، وَ الاْرْزاقُ الْمَكْتُوبَةِ لا تُنالُ بِالشَّرَهِ، وَ لا تُدْفَعُ بِالاْمْساكِ عَنْها.([22])
فرمود: مقدّراتى كه در انتظار ظهور مى باشد با زرنگى و تلاش از بین نمى رود و آنچه مقدّر باشد خواهد رسید، همچنین رزق و روزى هركس، ثبت و تعیین شده است و با زیاده روى در مصرف به جائى نخواهد رسید; و نیز با نگهدارى هم نمى توان آن را دفع كرد.

23- قالَ (علیه السلام) : قَلْبُ الاْحْمَقِ فى فَمِهِ، وَفَمُ الْحَكیمِ فى قَلْبِهِ.([23])
فرمود: اندیشه أحمق در دهان اوست، ولیكن دهان و سخن عاقل در درون او مى باشد. (یعنى; افراد أحمق اوّل حرف مى زنند و سپس در جهت سود و زیان آن فكر مى كنند، بر خلاف عاقل كه بدون فكر سخن نمى گوید).

24- قالَ (علیه السلام) : الْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَى الْمؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَى الْكافِرِ.([24])
فرمود: وجود شخص مؤمن براى دیگر مؤمنین بركت و سبب رحمت مى باشد و نسبت به كفّار و مخالفین حجّت و دلیل است.

25- قالَ (علیه السلام) : لا یشْغَلُكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.([25])
فرمود: مواظب باش كه طلب روزى ـ كه از طرف خداوند متعال تضمین شده ـ تو را از كار و اعمالِ واجب باز ندارد (یعنى; مواظب باش كه به جهت تلاش و كار بیش از حدّ نسبت به واجبات سُست و سهل انگار نباشى).

26- قالَ (علیه السلام) : جُرْأةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدْعُو إلَى الْعُقُوقِ فى كِبَرِهِ.([26])
فرمود: رو پیدا كردن و جرئ شدن فرزند هنگام طفولیت در مقابل پدر، سبب مى شود كه در بزرگى مورد نفرین و غضب پدر قرار گیرد.

27- قالَ (علیه السلام) : أجْمِعْ بَینَ الصَّلاتَینِ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ، تَرى ما تُحِبُّ.([27])
فرمود: نماز ظهر و عصر را دنباله هم ـ در اوّل وقت ـ انجام بده، كه در نتیجه آن فقر و تنگ دستى از بین مى رود و به مقصود خود خواهى رسید.

28- قالَ (علیه السلام) : أوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهةِ، أعْبَدُ النّاسِ مَنْ أقامَ الْفَرائِضَ، أزْهَدُ النّاس مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أشَدُّ النّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.([28])
فرمود: پارساترین مردم آن كسى است كه از موارد گوناگون شبهه و مشكوك اجتناب و دورى نماید; عابدترین مردم آن شخصى است كه قبل از هر چیز، واجبات الهى را انجام دهد; زاهدترین انسان ها آن فردى است كه موارد حرام و خلاف را مرتكب نشود; قوى ترین اشخاص آن شخصى است كه هر گناه و خطائى را ـ در هر حالتى كه باشد ـ ترك نماید.

29- قالَ (علیه السلام) : لا یعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا یشْكُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ.([29])
فرمود: كسى قدر نعمتى را نمى داند مگر آن كه شكرگزار باشد و كسى نمى تواند شكر نعمتى را انجام دهد مگر آن كه اهل معرفت باشد.

30- قالَ (علیه السلام) : مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا یغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ: لَیتَنى لا أُؤاخِذُ إلاّ بِهذا.([30])
فرمود: بعضى از گناهانى كه آمرزیده نمى شود: خلافى است كه شخصى انجام دهد و بگوید: اى كاش فقط به همین خلاف عِقاب مى شدم، یعنى; گناه در نظرش ناچیز و ضعیف باشد.

31- قالَ (علیه السلام) : بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یكُونُ ذا وَجْهَینِ وَ ذالِسانَینِ، یطْرى أخاهُ شاهِداً وَ یأكُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِىَ حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِىَ خَذَلَهُ.([31])
فرمود: بد آدمى است آن كه داراى دو چهره و دو زبان مى باشد; دوست و برادرش را در حضور، تعریف و تمجید مى كند ولى در غیاب و پشت سر، بدگوئى و مذمّت مى نماید كه همانند خوردن گوشت هاى بدن او محسوب مى شود، چنین شخص دو چهره اگر دوستش در آسایش و رفاه باشد حسادت مىورزد و اگر در ناراحتى و سختى باشد زخم زبان مى زند.

32- قالَ (علیه السلام) : مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِسِ.([32])
فرمود: یكى از نشانه هاى تواضع و فروتنى آن است كه به هركس برخورد نمائى سلام كنى و در هنگام ورود به مجلس هر كجا، جا بود بنشینى ـ نه آن كه به زور و زحمت براى دیگران جائى را براى خود باز كنى ـ.

33- قالَ (علیه السلام) : مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یزَلِ اللهُ وَ مَلائِكَتُهُ یصَلُّونَ عَلَیهِ حَتّى یقُومَ، مِنَ التَّواضُعِ السَّلامُ عَلى كُلِّ مَنْ تَمُّرُ بِهِ.([33])
فرمود: كسى كه متكبّر نباشد و موقع ورود به مجلس هر كجا جائى بود بنشیند تا زمانى كه حركت نكرده باشد خدا و ملائكه هایش بر او درود و رحمت مى فرستند; از علائم و نشانه هاى تواضع و فروتنى آن است كه به هر شخصى برخورد نمودى سلام كنى.

34- قالَ (علیه السلام) : لا تُمارِ فَیذْهَبُ بَهاؤُكَ، وَ لا تُمازِحْ فَیجْتَرَأُ عَلَیكَ.([34])
فرمود: با كسى جدال و نزاع نكن كه بهاء و ارزش خود را از دست مى دهى، با كسى شوخى و مزاح ـ ناشایسته و بى مورد ـ نكن وگرنه افراد بر تو جرىء و چیره خواهند شد.

35- قالَ (علیه السلام) : مَنْ آثَرَ طاعَةَ أبَوَىْ دینِهِ مُحَمَّد وَ عَلىٍّ عَلَیهِمَاالسَّلام عَلى طاعَةِ أبَوَىْ نَسَبِهِ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِهُ: لاَُؤَ ثِرَنَّكَ كَما آثَرْتَنى، وَلاَُشَرِّفَنَّكَ بِحَضْرَةِ أبَوَىْ دینِكَ كَما شَرَّفْتَ نَفسَكَ بِإیثارِ حُبِّهِما عَلى حُبِّ أبَوَی نَسَبِكَ.([35])
فرمود: كسى كه مقدّم دارد طاعت و پیروى پیغمبر اسلام حضرت محمّد و امیرالمؤمنین امام علىّ صلوات الله علیهما را بر پیروى از پدر و مادر جسمانى خود، خداوند متعال به او خطاب مى نماید:
همان طورى كه دستورات مرا بر هر چیزى مقدّم داشتى، تو را در خیرات و بركات مقدّم مى دارم و تو را همنشین پدر و مادر دینى یعنى حضرت رسول و امام علىّ علیهماالسّلام مى گردانم، همان طورى كه علاقه و محبّت ـ عملى و اعتقادى ـ خود را نسبت به آن ها بر هر چیزى مقدّم داشتى.

36- قالَ (علیه السلام) : لَیسَ مِنَ الاْدَبِ إظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُونِ.([36])
فرمود: از ادب ـ و اخلاق انسانى و اسلامى ـ نیست كه در حضور شخص مصیبت دیده و غمگین، اظهار شادى و سرور كند.

37- قالَ (علیه السلام) : مَنْ كانَ الْوَرَعُ سَجّیتَهُ، وَالْكَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَالْحِلْمُ خُلَّتَهُ، كَثُرَ صدیقُهُ وَالثَّناءُ عَلَیهِ.([37])
فرمود: هركس ورع و احتیاط در روش زندگیش، بزرگوارى و سخاوت عادت برنامه اش و صبر و بردبارى برنامه اش باشد; دوستانش زیاد و تعریف كنندگانش بسیار خواهند بود.

38- قالَ (علیه السلام) : أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها، أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً.([38])
فرمود: هركس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعایت كند و مشكلات و نیازمندى هاى آن ها را برطرف نماید، در پیشگاه خداوند داراى عظمت و موقعیتى خاصّى خواهد بود.

39- قالَ (علیه السلام) : اِتَّقُوا اللهُ وَ كُونُوا زَیناً وَ لا تَكُونُوا شَیناً، جُرُّوا إلَینا كُلَّ مَوَّدَة، وَ اَدْفَعُوا عَنّا كُلُّ قَبیح، فَإنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حُسْن فَنَحْنُ أهْلُهُ، وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ كَذلِكَ.([39])
فرمود: تقواى الهى را ـ در همه امور ـ رعایت كنید، و زینت بخش ما باشید و مایه ننگ ما قرار نگیرید، سعى كنید افراد را به محبّت و علاقه ما جذب كنید و زشتى ها را از ما دور نمائید; درباره ما آنچه از خوبى ها بگویند صحیح است و ما از هر گونه عیب و نقصى مبّرا خواهیم بود.

40- قالَ (علیه السلام) : یأتی عُلَماءُ شیعَتِنَاالْقَوّامُونَ لِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ أهْلِ وِلایتِنا یوْمَ الْقِیامَةِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ عَلى رَأسِ كُلِّ واحِد مِنْهُمْ تاجُ بَهاء، قَدِ انْبَثَّتْ تِلْكَ الاْنْوارُ فى عَرَصاتِ الْقِیامَةِ وَ دُورِها مَسیرَةَ ثَلاثِمِائَةِ ألْفِ سَنَة.([40])
فرمود: آن دسته از علماء و دانشمندان شیعیان ما كه در هدایت و رفع مشكلات دوستان و علاقه مندان ما، تلاش كرده اند، روز قیامت در حالتى وارد صحراى محشر مى شوند كه تاج كرامت بر سر نهاده و نور وى، همه جا را روشنائى مى بخشد و تمام أهل محشر از آن نور بهره مند خواهند شد. 

 

******************************
پی نوشتها:

[21] - أعیان الشّیعة: ج 2، ص 42، س 29، بحارالأنوار: ج 75، ص 380، س 1.
[22] - أعلام الدّین: ص 313، س 3، بحارالأنوار: ج 75، ص 379، س 18.  
[23] - تحف العقول: ص 489، س 8، بحارالأنوار: ج 75، ص 374، ح 21.
[24] - تحف العقول: ص 489، س 7، بحارالأنوار: ج 75، ص 374، ح 20.
[25] - تحف العقول: ص 489، س 9، بحارالأنوار: ج 75، ص 374، ح 22.
[26] - تحف العقول: ص 489، س 14، بحارالأنوار: ج 75، ص 374، ح 27.
[27] - كافى: ج 3، ص 287، ح 6.
[28] - أعیان الشّیعة: ج 2، ص 42، س 1، بحارالأنوار: ج 75، ص 373، ح 18.
[29] - أعلام الدّین دیلمى: ص 313، س 3، بحارالأنوار: ج 75، ص 378، س 16.
[30] - غیبة شیخ طوسى: ص 207، ح 176، بحارالأنوار: ج 50، ص 250، ح 4.
[31] - بحارالأنوار: ج 75، ص 373، ح 14.
[32] - بحارالأنوار: ج 75 ص 372 ح 9.
[33] - بحارالأنوار: ج 78، ص 466، ح 12، به نقل از تحف العقول.
[34] - أعیان الشّیعة: ج 2، ص 41، س 23، بحارالأنوار: ج 75، ص 370، ح 1.
[35] - تفسیر الإمام العسكرى (علیه السلام): ص 333، ح 210.
[36] - بحارالأنوار: ج 75، ص 374، ح 28.
[37] - أعلام الدّین: ص 314، س 7، بحارالأنوار: ج 75، ص 379، س 22.
[38] - احتجاج طبرسى: ج 2، ص 517، ح 340.
[39] - بحارالأنوار: ج 75، ص 372، س 18.
[40] - تفسیر الإمام العسكرى (علیه السلام): ص 345، ح 226.

Share