راه‌ های عبور از آسیب‌ های اندیشه‌ ی انتظار

استاد اصغر طاهرزاده؛
یا صاحب الزمان

بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَلسَّلامُ عَلَي مُحْيِي الْمُؤمِنينَ وَ مُبيرِ الْكافِرينَ اَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الْاُمَم اَلسَّلامُ عَلَي الْقائِمِ الْمُنْتَظَر وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَر اَلسَّلامُ عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ في بِلادِهِ[1]
سلام بر آن امامي كه موجب احياء مؤمنين و نابودي كافران خواهد شد. سلام بر مهدي امّت، سلام بر قائم منتظَر و عدل مورد نظر... سلام بر بقية‌ الله در هرجايي، كه آن‌ جا شهر خدا خواهد بود.

وقتی متوجه باشیم غفلت از معرفت صحیح نسبت به حجت خدا«صلوات‌ الله‌ علیه» موجب در پرده‌ ماندن آن حضرت و عامل ادامه‌ ی سرگردانی بشر است، باید راه نجات را در رویکرد صحیح نسبت به معرفت به مقام آن حضرت و انتظار آن حضرت جستجو کرد.

با این فرض که بهترین راه نجات از آسیب‌ های اندیشه‌ ی انتظار، درست مطرح‌ کردن مبانی معرفتی مهدویت و انتظار است؛ موارد زیر به عرض عزیزان می‌ رسد:

1- وجود دلایلی عقلی در اعتقادات – از جمله در اعتقاد به مهدویت – موجب می‌ شود تا خرافات نتوانند جای خود را در عقاید عالیه باز کنند.

ابتدا باید عقل متوجه شود عین‌ الانسان به عنوان واسطه فیض بین خدا و عالم هستی در صحنه است. چون انسانیت یک حقیقت تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هر حقیقت تشکیکی یک وجه کامل و تمام دارد که مراتب پایین‌ تر آن، همه جلوه‌ ی آن هستند و لذا همین که انسانیت با شدت و ضعف در همه انسان‌ ها موجود است دلیل است بر آن‌ که حقیقت انسانیت دارای جنبه‌ ی تامّ و تمامی است که همان انسان کامل است، و هرکس به هراندازه از انسانیت برخوردار است، انسانیت او پرتو نور آن انسان کامل است.
از طرفی خداوندی که کمال مطلق و جامع جمیع کمالات است، اولین صادره از او ملائکه نیستند چون هرکدام از ملائکه مظهر اسمی از اسماء الهی‌ اند. پس اولین صادره از خداوند باید انسان کاملی باشد که همه‌ ی کمالات الهی را به نحو جامع داشته باشد و معنی واسطه‌ ی فیض‌ بودن ذات مقدس امام عصر«عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه» به همین معنی است و در راستای همین قاعده است که رسول خدا«صلوات‌ الله‌ علیه‌ وآله» فرمودند: «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ، نوري».[2]  (در خصوص بحث فوق به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید).

2- در راستای طرح صحیح اندیشه‌ ی مهدویت جهت عبور از ظلمات دوران آخرالزمان یک «لا» نیاز است و یک «إلاّ».
برای تحقق زمینه‌ ی «لا» چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد:

الف؛ نفی حاکمیت طاغوت که موجب سرکوبی استعدادهای اصیل بشریت می‌ شود، استعدادهایی که باید شکوفا شود تا انسان‌ ها احساس به‌ ثمررسیدن بکنند. (به بحث «عصاره‌ ای از فرهنگ مهدویت در ابعاد گوناگون» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید).

ب؛ نفی فرهنگ مدرنیته که همان ظلمات آخرالزمان است در همه‌ ی ابعاد تودرتویِ آن و شناخت راه عبور از آن به سوی تمدن اسلامی. (به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» و نوشتار «شیعه و تمدن‌ زایی» رجوع فرمایید).

برای تحقق زمینه‌ ی «إلاّ» نیز چند نکته باید مدّ نظر قرار گیرد:

الف؛ اعتقاد به حاکمیت خدا از طریق امام معصوم در همه‌ ی مناسبات عالم و آدم عالم هستی (به بحث «انتظارِ فرج و آثار آن» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید).

ب؛ اعتقاد به حاکمیت خدا در زمان غیبت از طریق حاکمیت کارشناس کشف حکم خدا در قرآن و روایات تحت عنوان «ولایت فقیه». (به بحث «نظام أحسن و آخرالزمان» از کتاب «جایگاه و معنی واسطه فیض» رجوع فرمایید که در آن‌ جا روشن می‌ شود انقلاب اسلامی با شاخصه‌ های مخصوص به خود، طلوع امیدبخشی جهت تحقق ظهور نهایی حق و راه عبور از ظلمات آخرالزمان است و این‌ که غفلت از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی موجب محرومیت از برکات انتظار واقعی است.

ج؛ نظر به تحقق تمدن اسلامی که با تحقق انقلاب اسلامی شروع و با ایجاد دولت اسلامی و سپس کشور اسلامی زمینه برای تمدن اسلامی فراهم می‌ شود. (به نوشتار «شیعه و تمدن‌ زایی» و کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» رجوع شود).

3- نظر به ظهور انسان کامل و حاکمیت آن حضرت در تمام مناسبات بشری، حضور در جبهه‌ ی مثبت و نورانی تاریخ است که مقابل آن ورود به جبهه‌ ی ظلمانی و بی‌ ثمر تاریخ می‌ باشد. لذا امام صادقu مي‌ فرمايند: «مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لِهذَاالْاَمْرِ كانَ كَمَنْ كانَ مَعَ الْقائمِ في فُسْطاطِهِ لا بَلْ كانَ بمنزِلةِ الضّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رسولِ‌ اللهِ بِالسَّيْفِ»[3] هر كس در حالي بميرد كه منتظر اين امر باشد، موقعيتش مثل كسي است كه در كنار حضرت قائم، در خيمه آن حضرت به سر برده است، بلكه مثل مبارزي است كه در كنار رسول خداf مبارزه كرده است. (به نوشتار «برکات انتظار» و «بصیرت و انتظار فرج» رجوع فرمایید).

4- با فهم معنیِ نظام بقیة‌ اللهی روشن می‌ شود چرا مقصد همه‌ ی انبیاء و اولیاء تحقق حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه» است. (به نوشتار «معنی و عوامل ورود به نظام بقیة‌ اللهی» رجوع فرمایید)، زیرا تا کسی «زمانِ باقی» را درک نکند نمی‌ تواند بقیة‌ الله را درک کند.

5- حضور در تاریخ نورانی از طریق انتظار، ظهور حضرت صاحب‌ الامر، هم‌ عهد و هماهنگ‌ شدن با همه‌ ی انبیاء و اولیاء تاریخ است و انسان‌ ها عملاً از آن طریق وارد اردوگاه موحدین تاریخ می‌ شوند، لذا انسان با ورود در فرهنگ انتظار، هم در کنار حضرت امام حسین«علیه‌ السلام» شمشیر می‌ زند و هم در کنار حضرت مهدی«عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه» در خیمه‌ ی آن حضرت به‌ سر می‌ برد و معنی «اَفْضَلُ اَعْمالِ شيعَتِنَا اِنْتِظارُ الْفَرَج»[4] بهترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج و انتظار گشايش امور به دست آن حضرت است، تحقق می‌ یابد و «اِنْتظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَج»[5] که می‌ گوید نفسِ انتظارِ فرج، خودْ فرج و گشایش است، صورت عملی به‌ خود می‌ گیرد. پس آن‌ کس که در فرهنگ انتظار به‌ سر می‌ برد همواره از ظلمات دوران خود آزاد است و همواره در اردوگاه موحدان تاریخ به‌ سر می‌ برد که یک لحظه از آرمان‌ های بلند بشری غفلت نخواهد کرد.

روحیه انتظار به معنی واقعی آن در دعای شریف ندبه به اوج خود می‌ رسد، زیرا که در آن دعا توجه به گذشته می‌ کنید اما برای حیات آینده، و انسان از آن طریق «عالَم» ‌ دار می‌ شود، آن‌ هم «عالَم بقیة‌ الله».

از مردم عادی هم که بگذریم حتی نخبگان و اندیشمندان در دنیای مدرن، خود را بیرون تاریخ می‌ یابند و این نقیصه فقط با ورود به عالم انتظار و مهدویت جبران می‌ شود. (جهت روشن‌ شدن امر فوق به کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» و کتاب «زیارت آل یس؛ نظر به مقصد جان هر انسان» رجوع فرمایید).

 

پی نوشت ها:
[1] مفاتيح‌ الجنان، قسمتي از زيارت مخصوص امام زمان«عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه».
[2] بحارالأنوار، ج 1، ص 97.
[3] بحارالانوار»، ج 52، ص 146.
[4] بحارالانوار«، ج 51، ص 156.
[5] بحارالانوار»، ج52، ص131.
...........................................................................
منبع: لب المیزان

Share