مرگ "جورج بایرون" شاعر و ادیب بلندآوازه انگلیسی (1824م)

19 آوریل
لرد جورج گوردون نوئل بایرون(گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین)

لرد جورج گوردون نوئل بایرون ادیب و متفكر انگلیسی، در 22 ژانویه 1788م در لندن به دنیا آمد. وی دوران كودكی را در محیطی پرماجرا و عنان گسیخته گذراند و تحت فشار مادری تندخو و بی محبت، تربیت شد. بایرون پس از ورود به دانشگاه، اولین مجموعه شعر خود با نام ساعات فراغت را منتشر كرد كه نظر منتقدان را جلب نمود و گروهی هم آن را به دلیل تأثیرپذیری از مكتب رمانتیسم با توجه به احساسات و تخیل و به صورت داستانی، مورد انتقاد قرار دادند. بایرون نیز در مقام مقابله، مجموعه معروف رامشگران انگلیسی و منتقدان اسكاتلندی را نوشت و بی درنگ به سوی مشرق زمین سفر كرد. وی در بازگشت، اشعار تازه ای را عرضه داشت كه بیشتر آنها جنبه ملودراماتیك یا بدْ آغاز و خوش فرجام دارند ودر تمام آنها شور احساس موج می زند. بایرون یك بار برای اینكه قطعه بسیار معروف زندانی شیلن را بسازد با پای خود به برج شیلن رفت و چندی مانند محبوسین در آنجا زندگی كرد تا بتواند به روحیه زندانیان سابق آن مكان پی ببرد. درنتیجه، این قطعه او از بزرگ ترین شاه كارهای حیات ادبی بایرون به شمار می رود. وی در سال 1824م پس از درخواست آزادی خواهان یونان برای مقابله با امپراتوری عثمانی، به جنگ عثمانی شتافت و در حین جنگ در 19 آوریل 1824م در 36 سالگی بر اثر تب درگذشت. علاوه بر ادبیات، بایرون به فلسفه نیز توجه داشت ولی نظرات خود را با توجه به زندگی ناگوار خویش ارائه داد. وی اعلام كرد كه همه چیز پوچ و بی فایده است و من در كاخ و باغ و خَدَم و حَشَم و پول، معنی حیات و زندگی را در نیافتم. بایرون می گفت: بدی و شرارت با خون من عجین شده است. با این حال معتقد بود كه كلمات چون ابزارند و هر قطره كوچكی از مركّب، هنگامی كه مانند شبنمی بر صفحه اندیشه چكد، چیزی به وجود می آورد كه هزاران بلكه میلیون ها نفر را به تفكر وا می دارد. لُرد بایرون، گرچه در زندگی خصوصی و خانوادگی خود، دچار انحرافات و رفتارهای غیراخلاقی بود، اما نوشتارهای فراوانش كه در بعضی از آنها از گوته و دانته الهام گرفته بود، باعث رونق ادبیات داستانی و شاعرانه انگلستان و گسترش آن در سراسر اروپا گردید. بایرون آدم خودپسند و مغروری بود و خود را بهترین شاعر و مرثیه گو می دانست نبوغ او فقط در هجاسازی بود. قدرت توصیف و نمایش احساس های انسانی او زایدالوصف بود و آثار بدیعی به تقلید از كارهای وی شكل گرفته اند. با آنكه انگلستان به سبب رفتار ضد اخلاقی و عصیانش بر ضد آداب و رسوم، او را طرد كرد، باید دانست كه بدون وجود بایرون، هرگز چنان تكاملی در ادبیات رمانتیك انگلستان كه سراسر اروپا را فرا گرفت پدید نمی آمد. در حال حاضر، بایرون در خارج از انگلستان مشهورتر از داخل این كشور است.

Share