دو نعمت مورد غفلت و کفران

نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِیَةُ

بنا به نوع جهان بینی و نگرشی که افراد به عالم هستی دارند تعریف و مفهوم امنیت و سلامتی نزد آنان به شیوه ای خاص جلوه می نماید، دایره و حیطه امنیت در نگاه بعضی افراد تنها حول زندگی مادی می چرخد ولی در منطق و نگرش اسلامی امنیت دایره وسیعی داشته و حوزه های مختلف از زندگی مادی و زندگی اخروی را شامل می شود. 
موضوع امنیت آن قدر گسترده و دامنه دار است که نمی توان در این نوشتار کوتاه حتی گوشه ای از آن را به طور کامل تبین نمود، چرا که گستردگی آن امنیت نظامی، امنیت اقتصادی، امنیت فرهنگی، امنیت زیستی و اجتماعی را شامل می شود. به روشنی پیداست که در این مجال نمی توان به تمام این جوانب اشاره کرد.

دو نعمت بزرگی که شکر آن گذارده نشد

وقتی مشغله های زندگی مادی انسان را غرق در خود می نماید زیباترین داشته های خدادادی به دست فراموشی سپرده می شود. نعمت امنیت و سلامتی دو نعمت بزرگ خدا به بشر است، که نوعاً با فقدان و از دست دادن شان متوجه اهمیت و ارزش شان می شویم. هر چند که اهمیت و ارزش امنیت و سلامتی نیاز به اثبات و بیان ندارد، ولی بی توجهی به آنها گویای این است که از اهمیت آن بی خبر هستیم. 
با مطالعه منابع روایی نیز به روشنی پیداست که بشریت تعامل خوبی با این دو نداشت و حق آنها را به درستی به جا نیاورده است. کما اینکه در منابع روایی به گونه های مختلفی این مطلب مورد اشاره قرار گرفته است.  عَنْ عَلِیٍّ (علیه السلام) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و اله) نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِیَةُ؛[1] امام علی (علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: دو نعمت است که شکر آنها گزارده نمی شود: امنیّت و سلامتی». 
در اهمیت و ارزش امنیت این نکته قابل توجه است. حضرت ابراهیم (علیه السلام) وقتی توفیق بنای خانه خدا را پیدا کرد از خداوند متعال درخواست می نماید: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِنا وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِر؛[بقره، آیه 126] و آنگاه كه ابراهیم گفت: پروردگارا، اینجا را شهر امنى ساز و از مردم آن كسانى را كه به خدا و روز بازپسین ایمان دارند از میوه ها روزى ده.»
جالب اینكه ابراهیم نخست تقاضاى  امنیت و سپس درخواست مواهب اقتصادى مى كند، و این خود اشاره اى است به این حقیقت كه تا امنیت در شهر یا كشورى حكمفرما نباشد فراهم كردن یك اقتصاد سالم ممكن نیست![2]

جایگاه و نقش دین و ایمان در تأمین امنیت و سلامتی

از جمله آثار ارزشمند ایمان به خداوند متعال و شریعت پاک الهی برای بشریت به ارمغان می آورد دست یابی به امنیت و سلامتی است. امنیت و سلامتی که در سایه آموزه های قرآنی برای بشر به وجود می آید، دایره وسیعی داشته و نه تنها تأمین کننده و ضامن امنیت و سلامتی افراد در دنیا بلکه سلامتی و گسترده را در حیات ابدی و دنیوی را فراهم می نماید. شاخص های ارزشمند قرآنی از آنچنان قابلیت و کارایی برخوردار است که امنیت را در حوزه های فرهنگی، نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی،  برای افراد ضمانت می کند. نحوه ارتباط امنیت با ایمان و  عدم ظلم در قرآن این چنین مورد توجه قرار گرفته است. «الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ؛[انعام، آیه 82] كسانى كه ایمان آوردند و ایمانشان را به شرك نیامیختند، ایشانند كه ایمنى دارند و آنان راه یافتگانند». 
«به گفته مفسران مقصود امنیت، می تواند اعم امنیت از مجازات پروردگار و یا نا امنی از حوادث پیچیده اجتماعى باشد. امنیت و آرامش روحى تنها موقعى به دست مى آید كه در جوامع انسانى دو اصل حكومت كند، ایمان و عدالت اجتماعى، اگر پایه هاى ایمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئولیت در برابر پروردگار از میان برود و عدالت اجتماعى جاى خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنان جامعه اى وجود نخواهد داشت و به همین دلیل با تمام تلاش و كوششى كه جمعى از اندیشمندان جهان براى برچیدن بساط ناامنى هاى مختلف در دنیا مى كنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنیت واقعى بیشتر مى گردد»[3] بی جهت نیست که امام علی (علیه السلام) در عبارت زیبایی امنیت را همراه با عدالت مورد توجه قرار می دهد این مطلب گویای این است که تا عدالت اجتماعی حاکم نشود نمی توان انتظار دستیابی به امنیت را داشت.

جایگاه و نقش حکومت اسلامی در تأمین امنیت

در نگاه اسلام و فرهنگ نهج البلاغه یکی از مهمترین دلایل تشکیل حکومت، برقراری امنیت در جامعه بوده است. کما اینکه در کتاب شریف نهج البلاغه از امام علی (علیه السلام) نقل شده است: «همانا که مردم به زمامدار- چه خوب و جه بد- نیازمند هستند تا مؤمنان در سایه حکومت به کار خود مشغول و کافران هم بهره مند شوند و مردم در سایه حکومت زندگی کنند و به وسیله زمامدار، بیت المال جمع آوری می شود، و به کمک آن با دشمنان مبارزه می توان کرد. جاده ها امن و امان می گردد و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته می شود. نیکو کاران در رفاه و از دست بدکاران در امان خواهند بود».[4] 
با دقت و تأمل در فلسفه وجود انقلاب اسلامی نیز به خوبی می توان دستیابی به جنبه های مختلف امنیت را مشاهده کرد. پیش از انقلاب اسلامی، در حالی که کشور عزیز ایران دارای سرمایه های ارزشمند فرهنگی و حتی طبیعی بود، با بی کفایتی و عدم صلاحیت حکام زمان به کشوری فاقد امنیت و ثبات و پایداری در زمینه های مختلف مبدل شده بود. کما اینکه با اندک اشاره سران کشورهای استکباری کیان و امنیت اسلامی دستخوش تاراج و نا امنی ابرقدرتهای جهان قرار می گرفت. این در حالی است که بعد از انقلاب اسلامی با بهره مندی از عنصر ایمان، اتحاد ملی و نوع دوستی و همدلی، سایه امنیت چتر خود را بر سر این سرزمین گستراند. رفته رفته به کشوری قدرتمند و صاحب نفوذ در منطقه و جهان مبدل گشته است.

آسیب ها و  تهدیدهای پیشروی امنیت ملی و فرهنگی

1). سلطه و نفوذ  فرهنگی: از جمله ابزارهاى دشمن براى گستردن سلطه خود، نشر انواع جزوات، اخبار، سى دى ها، فیلم ها و مطالبى است كه باعث نشر فساد در بین مسلمین و پیدایش تغییرات فرهنگى در جامعه به نفع دشمن مى شوند. هر گونه خرید و فروش و نگهدارى چنین مطالبى حرام و ممنوع است.[5]
2). سلطه و نفوذ سیاسى: گاه دشمن از طریق به قدرت رساندن جاسوسان خود و یا كسانى كه جاسوس نیستند اما طورى مى اندیشند كه دشمن مى پسندد، و یا خریدن برخى از مقامات كشور و یا فراهم ساختن تله هاى جاسوسى براى آنان سعى دارد تا در تصمیم سازى هاى سیاسى ممالك اسلامى به نفع منافع نامشروع خود نفوذ كند. 
همراهى اینان با جامعه اسلامى هیچ فایده اى ندارد و باید مراقب بود مبادا پست كلیدى در نظام اسلامى به دست آورند. اینان خودى نیستند، بلكه جاسوسان دشمن به حساب مى آیند.[6] این كلام نورانى خداى بزرگ است كه: «لَوْ خَرَجُوا فِیكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ یَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ»[توبه، آیه 47]
3). سلطه و نفوذ نظامی و اقتصادی: گاه دشمن با اعزام شركت هاى تجارى و محصولات رنگارنگ خود، اقتصاد جامعه اسلامى را چنان تحت فشار قرار مى دهد كه منجر به بیكارى گسترده جوانان و در نتیجه شیوع انواع مفاسد و ناامنى ها مى گردد. پیامد این كار اگر به موقع كنترل نگردد، نقض امنیت ملى و استقلال و حاكمیت نظام اسلامى است و گاه نیز مقاصد شوم خود را از طریق لشکر کشی و به مخاطره انداختن کیان اسلامی در پی می گیرند.[7]
سخن آخر 
به هر حال از دشمن انتظار دوستی نمی رود این وظیفه نیروهای داخلی است که باید هوشیار باشند و راه نفوذ و تسلط شوم دشمن را برای خود ببندند تا اینکه گرفتار نا امنی نشوند. «و لَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا»[نساء، ِآیه 141]

 

منبع: علی بیراوند، تبیان
------------------------
پی نوشت ها:

[1]. الخصال:  ج 1، ص34.
[2]. تفسیر نمونه: ج 1، ص452.
[3]. همان: ج 5، ص321.
[4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح): ص82. «وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْكَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْ ءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر...».
[5]. اسلام و روابط بین المللى، لطفعلى لطیفى پاكده، ص127؛ ر.ک: تحریرالوسیله: ج 2، ص 507.
[6]. اسلام و روابط بین المللى، لطفعلى لطیفى پاكده، ص128.
[7]. همان.

Share