زهد و کسب ثروت و درآمد

انجمن‌ها: 

اميرمؤمنان علي عليه السلام در رابطه با تعريف زهد مي فرمايند: زهد بين دو كلمه از قرآن است: «لا تاسوا علي ما فاتكم و لا تفرحو بما اتاكم» خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد، و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد» كسى كه بر گذشته افسوس نخورد، و به آينده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعايت كرده است. زيرا مالك اصلي خداست، رفتن آن غصه اي ندارد، خود داده و خود گرفته، به دست آوردن آن هم نبايد انسان را طوري شاد گرداند كه از مسير خارج سازد.
زهد، به معناي ساده زيستي و قطع علاقه مفرط به دنيا و تعلق به معنويت و آخرت است. همه ما امكاناتي داريم كه آنها را دوست مي داريم و به آنها علاقه مند هستيم. بايد ببينيم اين علاقه تا كجا است. آيا اين امكانات را براي ارتقاي سطح اخلاق و معنويت و مسير كمال مي خواهيم، در اين صورت علاقه به امكانات مادي عين علاقه به آخرت و خداوند است و با زهد سازگار مي باشد. ولي در صورتي كه علاقه به مال و منصب دنيوي و عناوين مانع رشد معنوي انسان باشد، اين همان حب دنيا است كه رأس تمامي خطاها
مي شود و با زهد اسلامي منافات دارد.
زهد، مال و ثروت و يا عنوان و منصب نداشتن نيست. وقتي كسي چيزي ندارد، موضوع زهد هم در مورد او صادق نيست. زهد در صورتي صادق است كه شخص از امكانات مادي بهره دارد، ولي نسبت به آنها توجه استقلالي و وابستگي ندارد، و تنها آنها را به عنوان ابزاري براي رشد و تكامل خود و رسيدن به قرب الهي مي خواهد.
به طور كلي تمامي انتخاب ها و
موضع گيري هاي ما وابسته به نيت و اخلاص در آن است. ارزش هر عملي نيز با نيت آن معلوم مي شود. كسي كه نيتش كسب رضايت الهي است و در راه او قدم برمي دارد، تمامي كارهاي مادي و معنوي اش رنگ خدايي دارد و مي توان گفت: او يك زاهد و عابد و عارف به خداوند است، ولي كسي كه در اين مسير نيست، درتمامي كارهايش دچار مشكلات اخلاقي و ايماني خواهد بود. بنابراين همانطور كه گفتيم، رسيدن به كمال و سعادت براي انسان در هر مكان و شرايطي كه باشد قابل دسترسي است چه در لباس يك روحاني باشد و چه در لباس يك مهندس و يا پزشك. در واقع انسان مي تواند هم پزشك باشد و هم عارف و زاهد، هم مهندس باشد و هم عارف و زاهد. شهيد دكتر چمران يكي از اين نمونه انسانهاست كه در ضمن داشتن موقعيت و امكانات عالي زندگي و تحصيل در بهترين دانشگاههاي غرب، در اوج عرفان و زهد قرار دارد. وي بدون هيچ وابستگي به داشته هاي خود براي لبيك گفتن به نداي مظلومان و مبارزه با مستكبران، دست از مال و جان شسته و تمام وجود خويش را در طبق اخلاص قرار مي دهد. روحش شاد و مقامش رفيع باد.
بنابراين زهد، نداشتن نيست؛ زهد دل بسته دنيا نبودن، براي دلبستن به خدا است. اين كه شما هيچ مالي نداشته باشي يا خيلي ساده زندگي كني زهد نيست. زهد يك فضيلت اخلاقي دروني است. ممكن است شخصي بسيار ساده زندگي كند اما انسان زاهدي نباشد زيرا نتوانسته بهتر از اين زندگي كند و اگر بتواند حتما اين كار را مي كند و شديدا دل بسته به دنيا است اما از طرف ديگر ممكن است فرد ثروتمندي در درون خود انسان زاهدي باشد. زهد در درون او است و دل بسته به مالش نیست .

Share