راهکار عملی تخلص از ربا و تأسیس پول اسلامی / تمثیلات آیت الله حائری شیرازی

انجمن‌ها: 

راهکار عملی تخلص از ربا و تأسیس پول اسلامی / تمثیلات آیت الله حائری شیرازی

 همه می دانند تا مدتی قبل، محضرها قبول نمی کردند که طلا، صداق و مهریه واقع شود و عقدی که بر روی مقداری طلا بعنوان صداق منعقد شده، باطل است. وقتی چرایی قضیه رو سوال می کردند محضرها می گفتند: اقایان [مراجع] می گویند: طلا در بازار هر روزی قیمتی دارد. پس وضع و قیمتش مشخص نیست؛ طلا را قیمت کنید و پول رایج معادل آن را صداق قرار دهید. حال وقتی می گوییم روی اسکناس نوشته شود: «در مقابل این اسکناس مقدار مشخصی از طلا، کالا پرداخت می شود، مثلا سه گرم و ثلث گرم طلا در مقابل آن کالا پرداخت می شود»،  دراینجا چند نکته فهمیده می شود:

1. اینکه پشتوانه اسکناس کالا است و طلا نیست. چون نگفتیم در مقابل اسکناس، طلا پرداخت می کنیم.

2. علت اینکه باید مقدار کالایی معادل اسکناس مشخص باشد، برای آن است که کالا مجهول نباشد و گرنه معامله با اسکناسی که مشخص نیست چقدر کالا در تعهد اوست، باطل است؛ چون غرری است.

3. تمام پولهای رایج جهانی، پشتوانه تولید ناخالص ملی دارد و مقدار آنچه در مقابل اسکناس از این پشتوانه قرار می گیرد مجهول است. تعجب اینجاست پولی که ارزشش مجهول است، واحد اندازه گیری ارزشها شده است؛ مثل آنکه عربستان متولی حقوق بشر باشد!

پول اسلام «مال» است؛ اما پول رایج جهانی مال نیست بلکه «اعتبار» است. قرض بی بهره در پولی که مال است میسر است. پولی که اعتبار است امکان قرض بدون بهره در آن نیست؛ چون وقتی از اعتبار کم می شود از مالیّت کم شده است و به قرض دهنده ظلم شده است. ولی وقتی پول، مال باشد اگرچه آن مال در بازار گران تر یا ارزان تر شده باشد، از مالیّت کم نشده است. اگر مالی را ده ساله و صد ساله و بیشتر قرض دهید نیز از مالیت کم نمی شود. صد سال قبل یک تن برنج قرض کرده اید و امسال پس می دهید؛ نه به شما ظلم شده است و نه به طرف مقابل. قرآن می گوید: «لکم رئوس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون». چون این برنج، مال است، در طی این صد سال فرق نکرده است. 

ما نمی گوییم [الزاماً] پشتوانه ی پول، طلا باشد؛ ما می گوییم پشتوانه ی پول، کالا باشد، اما مقدار پشتوانه کالا با طلا وزن شود. وقتی مقدار کالای پشتوانه را روی پول ننوشته اید، پول مال نمی شود بلکه اعتبار است. ولی وقتی روی پول، مقدار پشتوانه کالا را می نویسید، پول، کالا می شود. شما در مقابل اسکناس، کالا تعهد کرده اید، اما مقدار کالا را با طلا مشخص می کنید. طلا پشتوانه ی پول اسلامی نیست. طلا، سنگ وزنه است نه پشتوانه. لذا لازم نیست به اندازه اسکناس، طلا در خزانه انبار کنیم. لازم نیست اگر کسی اسکناس آورد طلا دریافت کند. به او می گویید ما تعهد کرده ایم به این اندازه طلا به شما کالا بدهیم. 

  اگر شما بخواهید دینار اسلام را احیاء کنید، روی پول این جمله را می نویسید: «ما در مقابل این اسکناس، به مراجعه کننده، به اندازه ارزش سه گرم و سه دهم گرم طلا، کالا می دهیم». در این صورت اسکناس شما دینار است. هزار دینار به کسی قرض می دهید و او ده سال دیگر هزار دینار می دهد. این می شود قرض الحسنه. اما حجم اسکناسِ مُجاز، به اندازه تولید ناخالص ملی شما است. دارایی کشور را بر ارزش اسکناس تقسیم می کنیم تا حجم اسکناس مجاز مشخص شود. 

  چه بانک ها تعطیل شود و این پول رایج، از گردش خارج شده باشد، چه نشده باشد، شما می توانید کارتان را شروع کنید. اعلام کنید مقدار کالای مورد تعهد در اسکناس، به قیمت طلای رایج جهانی اندازه گیری می شود. اینکه تاکید می کنم طلای رایج جهانی، برای آن است که پول، قدرت بین المللی پیدا کند و پولِ بین الملل اسلام باشد. بانک مرکزی متولی پول ملی است، شما می توانید متولی پول بین المللی باشید. منتهی پول بین المللی شما، به تدریج پول ملی بانک مرکزی را بدون هیچ زحمتی خارج از گردش می کند. شما طرح جنگتان را به دانشگاه های جنگ عالم و حتی  وابسته های نظامی عالم عرضه نکردید. اگر کرده بودید به شما می خندیدند و شما را دست می انداختند. آنها وقتی «خروجی» را دیدند سر تعظیم فرود می آورند. در مسئله پول هم همین اتفاق می افتد، منتظر نظر موافق آنها نباشید.

Share