مقتل جناب حبیب ابن مظاهر 

انجمن‌ها: 

مقتل جناب حبیب ابن مظاهر 

بعد از آن ندا کرد ای حبیب! بیرون بیا به میدان جنگ، پس حبیب به حضرت امام حسین علیه السلام سلام داد و وداع کرد و گفت : به خدا قسم ای مولای من امیدوارم که نماز تو تمام نشود مگر اینکه من نمازگزارم در بهشت و از تو سلام برسانم برجد و پدر و مادر و برادر تو (علیهم السلام ) بعد از آن به سوی امام حسین علیه السلام بیرون آمده و می گفت :

اَنا حبیب ابن مظاهر و فارس الهیجاء و لیث قسور و في یمنی صارم مُذکر و انتم ذو عدد و اکثر و نحن منکم في الحروب اصیر و انا في الامور اقدر والله اعلی حجة و اظهر منکم و انتم نفر لا تنصروا سبط رسول الله اذ یستنصر یا شرّ قوم بالهدی قد کفروا:

یعنی من حبیب و پدرم مظاهر است و سوار جنگ و شیر خشمناکم و در دست یمین من شمشیر فولاد است و شما صاحب عدد کثیر هستید و ما در جنگ ها از شما صبر کننده تر هستیم و نیز ما در امور قادرتریم و به خدا قسم از شما بالاتر و آشکار تریم از جهت حجت؛ شما جماعتی هستید که نواده ی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را یاری نمی کنید زمانی که طلب یاری می کند، ای شریرترین قوم! که قوم به راه راست کافر شده اید.

بعد از آن حمله کرد در عقب و اثر شعر خود بر حسین ابن نمیر ؛ پس او را ضربتی زد در روی اسب و بینی را قطع کرد و اسب رَم کرده او را به زمین انداخت پس قصد کرد که شمشیر خود را بالا کرده ضربت دیگر به او بزند قوم حمایت کردند و او را خلاص کردند .

بعد از آن حمله کرد به او مردی از بنی تمیم نیزه به او زد و رفت، حسین ابن نمیر شمشیری بر سر او زد و افتاد و نازل شد. تمیمی سر او را جدا کرد. 

قتل او حضرت امام حسین علیه السلام را پریشان نمود و گفت: در نزد خدا حساب خود و حمایت کنندگان اصحاب خود را می خواهم. و بعضی گفته که : که او را بدیل ابن سریم کُشت و سر او را برداشته و بر گردن اسب خود آویخت .

وقتی که به مکه داخل شد پسر حبیب را دید و آن جوانی بود هنوز به حد بلوغ نرسیده و برخاست به سوی او و او را کُشت  و سرش را اخذ کرد.
از محمد محمد بن ابیطالب نقل شده که حبیب را حصین ابن نمیر شهید کرد و سر  او را در گردن اسب خود آویخت.

در قتل حبیب بن مظاهر انکسار در روی امام حسین علیه السلام ظاهر شد و گفت :انا لله و انا الیه راجعون.

منبع: ترجمه ی اسرار الشهادات (مقتل علامه دربندی)، جلد اول،صفحه ی ۸۸۴ تا ۸۸۶.

Share