اطعام ديگران

اطعام ديگران در منابع دينى، جايگاه خاصى دارد. امام صادق عليه السلام فرمود:
خيركم من اطعم الطعام و افش السلام و صلى و الناس نيام [1]
بهترين شما كسى است كه به ديگران اطعام كند و بلند سلام كند و نماز شب بخواند آنگاه كه مردم در خوابند.

امام باقر عليه السلام فرمود:
انَّ اللّه يُحب اطعام الطعام [2]
خداوند طعام دادن به ديگران را دوست دارد.

امام سجاد عليه السلام فرمود:
مَن اطعم مؤمناً مِن جوع اطعمه الله من ثمار الجنة[3]
هركس مؤمن گرسنه اى را غذا دهد، خداوند او را از ميوه هاى بهشتى برخوردار مى سازد.

غذا دادن به ديگران از نظر احكام شرعى اقسامى دارد. در اينجا به سه قسم آن اشاره مى شود:
1. اطعام واجب
الف) اطعام فقرا در نذر و كفارات
مانند كفاره خوردن عمدى روزه كه يكى از موارد آن اطعام 60 فقير است براى هر روز و كفاره شكستن قسم كه بايد ده فقير را اطعام كند و يا در كفاره نذر يكى از موارد آن اطعام 60 فقير است.[4]

ب) اطعام همسر
اطعام همسر به اندازه برطرف شدن نياز او بر شوهر واجب است. مقدار و كيفيت آن بستگى به شئون خانوادگى و موقعيت اجتماعى زن دارد.[5]

ج) اطعام اسير[6]
واجب است اطعام اسير و سيراب كردن او در صورت نياز. امام على عليه السلام فرمود:
اطعامُ الاسير و الاحسان اليه حق واجب [7]
اطعام اسير و نيكى به او حقى است واجب.

امام صادق عليه السلام فرمود:
اطعامُ الاسير حقٌّ عَلى مَن أَسرَه [8]
اطعام اسير حقى است بر گردن كسى كه او را اسير نموده.

د) اطعام مضطر
مسأله: بر هر مسلمانى واجب است مسلمان ديگرى را كه نزديك است از گرسنگى يا تشنگى بميرد نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.[9]

2. اطعام حرام
الف) اطعام غذاى نجس به افراد بالغ حرام است.[10]
ب) اطعام طعام غصبى [11]

3. اطعام مستحب
بر اساس سخن پيشوايان دين در موارد زير دادن وليمه مورد تأكيد است:
الف) اطعام مؤمنين
يكى از ارزشهاى اسلامى اطعام مؤمنين است. امام صادق عليه السلام فرمود:
انَّ اللهَ يُحِبُّ اطعامَ الطعام [12]
خداوند اطعام طعام را دوست دارد.

هرچند مؤمنين بى نياز باشند و اين نشان مى دهد كه هدف از اين كار علاوه بر رفع نيازمندى ها جلب محبت و تحكيم دوستى و صميميت است.

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
مَن اطعم ثَلاثة نفر من المسلمين اطعَمه الله مِن ثَلاث جنان فى ملكوت السموات [13]
كسى كه سه نفر از مسلمانان را اطعام كند خداوند او را از سه باغ بهشتى در ملكوت آسمانها اطعام خواهد كرد.

امام صادق عليه السلام فرمود:
مَن اطعم مؤمناً حتى يشبعه لَم يَدرِ احَدٌ من خلق الله ما له من الاجر فى الآخرة لا ملك مقرّب و لا نبىّ مرسل الا الله رب العالمين [14]
كسى كه مؤمنى را اطعام كند تا سير شود احدى از خلق خدا نمى داند چقدر در آخرت پاداش دارد حتى فرشتگان مقرب الهى و پيامبران مرسل.

در بعضى از روايات تصريح شده كه اطعام گرسنگان به طور مطلق هرچند مؤمن و مسلمان هم نباشند از افضل اعمال است.

چنانكه در روايتى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمده است كه فرمود:
مِن افضلِ الاعمال عِند اللّه ابرادُ الكِباد الحارّه و اشباع الكباد الجائعه و الذى نفسُ مُحمد صلى الله عليه و آله و سلم بِيَده لا يؤمن بى عَبدٌ يبيت شبعان و (جاره) المسلم جائع [15]
يكى از برترين اعمال نزد خدا خنك كردن جگرهاى داغ و سير كردن شكم هاى  گرسنه است، سوگند به كسى كه جان محمد صلى الله عليه و آله و سلم در دست اوست، بنده اى كه شب سير بخوابد و همسايه مسلمانش گرسنه باشد به من ايمان نياورده است.

ب) وليمه عروسى
جايگاه رفيع ازدواج و آثار آن در ابعاد اخلاقى، اجتماعى و فرهنگى، موجب شده است اسلام براى آن و تشريفات جنبى اش، احترام ويژه، بلكه نوعى تقدس قائل شود.

ج) وليمه خريدن خانه و ...[16]
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به حضرت على عليه السلام فرمود:
يا على لا وليمة الا فى خمسٍ فى عُرس او خُرس او عِذار او وِكاز او رِكاز:
فالعرس التزويج و الخرس النفاس بالولد و العذار الختان و الوكاز الرجل يشترى الدار و الركاز الرجل يقدم من مكة[17]
اى على جز در پنج مورد وليمه اى نيست، 1. عروسى 2. تولد نوزاد 3. ختنه كردن كودك 4. ساختن يا خريد خانه 5. بازگشت از سفر حج.

البته اطعام با همه ارزشى كه دارد، بايد در راه خدا و براى خدا باشد و قصد سير كردن شكمى گرسنه و يا شاد كردن برادر مؤمن يا تقويت رابطه هاى خويشاوندى و صله رحم باشد نه براى خودنمايى. گاهى اصل ميهمانى دادن رياكارى است و گاهى نوع غذا و محل اطعام و كيفيت سفره آرايى تظاهر و خودنمايى است.

د) وليمه نوزاد[18]
منهال قصاب مى گويد: به قصد مدينه، از مكّه بيرون آمدم، در مسير خود وقتى به أبواء رسيدم كه در آن جا، موسى عليه السلام پسر امام صادق عليه السلام به دنيا آمده بود. من پيش از امام صادق عليه السلام وارد مدينه شدم و ايشان، يك روز پس از من وارد شهر شد و مردم را (به ميمنت تولد فرزند و به عنوان وليمه آن) اطعام نمود.[19]

ه) اطعام در تولد و شهادت معصومين عليهم السلام
و) اطعام فقرا و مساكين و گرسنگان.[20]
قرآن يكى از كارهاى برجسته را اطعام به فقرا و مساكين مى داند و مى فرمايد:
وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى  حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً[21]
و غذاى خود را با اينكه به آن علاقه و نياز دارند به مسكين و يتيم و اسير مى دهند.

ز) اطعام روزه داران
امام صادق عليه السلام فرمود:
فِطرك لِاخيك و ادخالك السرور عليه اعظم مِن اجرِ صيامك [22]
افطارى دادن تو به برادر دينى ات و خوشحال ساختن او برتر از روزه دارى توست.
همچنين فرمود:
مَن فَطَرَ صائماً فَلَهُ اجرُ مثله [23]
هركه روزه دارى را افطارى دهد همانند ثواب او را مى برد.

ح) اطعام اهل خانه ميت
مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.[24] برخى از علما فرموده اند: اگر اطعام به نيت روضه امام حسين عليه السلام باشد، مكروه نيست.[25]
هنگامى كه جعفر بن ابى طالب به شهادت رسيد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: سه روز جهت بازماندگان جعفر غذا فراهم سازند و از آن تاريخ سنت شد كه تا سه روز مردم به بازماندگان ميت غذا دهند.[26]

ط) عقيقه كردن براى فرزند
يكى از مستحبات مؤكد آن است كه براى طفل عقيقه كنند. كسانى كه قدرت مالى ندارند، هرگاه توانستند آن را انجام دهند و اگر هيچ گاه نتوانستند عقيقه كنند، اشكالى ندارد. و در استحباب عقيقه فرقى بين فرزند پسر و دختر و نوزاد اول و دوم و غيره نيست.[27]
در ارزش و اهميت اين عمل مستحب، همين بس كه امام صادق عليه السلام فرمود:
كُلُّ مَولُودٍ مُرتَهَنٌ بِعَقيقَتِهِ [28]
هر مولودى در گرو عقيقه خود است.
به عبارت ديگر، اگر عقيقه نكند، در معرض انواع بلاهاست.
اما بايد دانست كه در عقيقه امورى است كه توجه به آنها لازم مى باشد؛ و آنها عبارتند از:
1. عقيقه حتماً بايد يكى از انعام ثلاثه باشد؛ يعنى يا از جنس گوسفند باشد كه البته بُز نيز در اين باب با گوسفند يك جنس حساب مى شود. و يا از جنس گاو باشد و يا از جنس شتر.
2. مستحب است براى مولود پسر، حيوانى نر و براى نوزاد دختر، حيوان ماده عقيقه شود.
3. مستحب است عقيقه در هفتمين روز ولادت باشد؛ ولى اگر با عذر يا بدون عذر از روز هفتم تأخير افتاد، استحباب آن ساقط نمى شود، حتى اگر كودك بميرد، باز هم مستحب است براى او عقيقه كنند. البته اگر قبل از زوال روز هفتم بميرد، استحباب عقيقه ساقط مى شود. و اگر تا زمان بلوغ عقيقه نشده باشد مستحب است خودش براى خودش عقيقه كند.
يعنى تا وقتى طفل بالغ نشده، استحباب و سنت بودن عقيقه براى پدر طفل است و پس از بلوغ، بر خود فرزند سنت است كه براى خودش عقيقه كند.
بلكه اگر براى خودش در تمام مدت زندگى عقيقه نكرد، مستحب است پس از مردنش عقيقه كنند.
4. صدقه دادن قيمت حيوانى كه مى خواهند عقيقه كنند، جايگزين عقيقه نمى شود و از آن كفايت نمى كند؛ بلكه خوب است صبر كنند تا عقيقه ميسّر شود.[29]

شرايط عقيقه

مستحب است حيوانى كه براى عقيقه در نظر مى گيرند، داراى شرايط زير باشد:
1. حيوان سالم باشد.
2. اگر شتر است، سنش كمتر از پنج سال نباشد.
3. اگر گاو است، كمتر از دو سال نباشد.
4. اگر بز است، كمتر از يك سال كامل نباشد.
5. اگر گوسفند است، كمتر از هفت ماه نباشد.

موارد مصرف عقيقه

- مستحب است كه پا و ران حيوان عقيقه را به قابله بدهند؛
- مكروه است والدين كودك و نيز كسانى كه نان خور آنها حساب مى شوند، از عقيقه مصرف كنند و اين كراهت در مورد مادر شديدتر است.[30]
- گوشت عقيقه را مى توان خام بين مؤمنين تقسيم كرد و مى توان پخت و تقسيم كرد و همچنين مى توان پخت و مؤمنين را دعوت كرد تا مصرف كنند.
- مستحب است حداقل دعوت شدگان ده نفر باشند. و اگر خواستند گوشت را پخته يا خام تقسيم كنند، باز هم حداقل بين ده نفر تقسيم كنند. البته اگر بيش از ده نفر باشند، افضل است.
- دعوت شدگان يا كسانى كه گوشت عقيقه بين آنها تقسيم مى شود، فقط مؤمنين و اهل ولايت باشند.
- مستحب است كسانى كه گوشت عقيقه را مصرف مى كنند، پس از آن براى كودك دعا كنند.
- مكروه است كه استخوانهاى عقيقه شكسته شود، بلكه بهتر است آنها را از يكديگر از سر مفاصل جدا كنند؛ به گونه اى كه استخوانها نشكند.
- شرط نيست كه حتماً پدر كودك براى او عقيقه كند، بلكه اگر ديگران نيز مثل مادر طفل يا پدربزرگ يا عموى او براى او عقيقه كنند، مناسب است.

دعاهاى عقيقه

مستحب است هنگام كشتن عقيقه دعاهايى را كه وارد شده است، بخوانند و از خداوند تعالى بخواهند كه عقيقه را فديه قرار دهد؛ يعنى گوشت آن را در مقابل گوشت كسى كه عقيقه براى اوست، استخوان در مقابل استخوان، پوست در مقابل پوست و مو در مقابل مو باشد.
برخى از دعاهايى كه در اين مورد نقل شده، عبارتند از:
الف) ابراهيم كرخى از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود:

هنگامى كه عقيقه كردى، بگو:
بِسمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ اللّهُمَّ عَقِيقَةٌ عَن فُلانٍ لَحمُهَا بِلَحمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظمُهَا بِعظمِهِ اللَّهُمَّ اجعَلهُ وَقاء لِآلِ مُحَمَّد صلى الله عليه و آله و سلم [31]

ب) همچنين امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى كه اراده كردى عقيقه را ذبح كنى، بگو:
يا قَومِ انّى بَرِى ءٌ مِمّا تُشرِكُونَ انّى وَجَّهتُ وَجهى لِلَّذى فَطَرَ السَّماواتِ وَالارضَ حَنِيفاً مُسلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ المُشرِكينَ انَّ صَلاتِى وَ نُسُكِى وَ مَحياىَ وَ مَماتِى لِلَّهِ رَبِّ العَالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ امِرتُ وَ أَنَا مِنَ المُسلِمينَ اللَّهُمَّ مِنكَ وَ لَك بِسمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ اكبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّل مِن فُلانِ بن فُلان

سپس مولود را نام مى برى و حيوان را ذبح مى كنى.[32]

ج) امام باقر عليه السلام فرمود: هنگام ذبح عقيقه بگو:
بِسمِ اللَّهِ وَ بِاللّه وَالحَمدُلِلّه وَ اللّهُ اكبَرُ ايماناً بِاللّهِ وَ ثَناءٌ عَلى رَسُولِ اللّه صلى الله عليه و آله و سلم وَالعِصمَةُ لِأمرِهِ وَالشُّكرُ لِرِزقِهِ وَ المَعرِفَةُ بِفَضلِهِ عَلَينَا اهلَ البَيتِ [33]

مدت زمان وليمه

مدت اطعام در مواردى كه سفارش شده است، دو روز است. امام باقر عليه السلام فرمود:
الوليمة يوم او يومين [34]
اطعام در حد يك روز يا دو روز است.

البته اين مقدار اطعام در سور دادن ها و ميهمانى هاى رايج و مرسوم به مناسبت هاى خاص است. اما اصل ميهمان دوستى و اطعام به محرومان سخاوتى است كه هرچه بيشتر باشد، زيبنده تر است. درباره هاشم جد بزرگ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده هميشه سفره اى باز داشت و غذاى آماده او و خانه مهيايش براى عموم مردم، او را به سيادت و آقايى قريش رساند.
امام حسن مجتبى عليه السلام ميهمان خانه اى در منزل داشت كه به طور معمول از طبقات مختلف به ويژه افراد غريب و بى خانه و بينوا و محرومان پذيرايى مى شد. حاتم طايى، سخاوتمند معروف عرب خانه اى داشت كه ملجأ و محل اميد بينوايان و مسافران و ميهمانان مختلف بود.[35]

 

[1]   وسائل الشيعه، ج 16، ص 330
[2]   وسائل الشيعه، ج 16، ص 330
[3]   كافى، ج 2، ص 201
[4]   فرهنگ فقه، ج 1، ص 581
[5]   جواهر، ج 31، ص 331
[6]   جواهر، ج 21 ص 130
[7]   وسائل الشيعه، ج 15، ص 182
[8]   همان مدرك
[9]   توضيح المسائل مراجع، م 2635؛ جواهر، ج 36، ص 432
[10]   التنقيح، كتاب الطهارة، ج 2، ص 333
[11]   فرهنگ فقه، ج 1، ص 582
[12]   ميزان الحكمه، ج 7، ص 3292؛ وسائل، ج 24، ص 306؛ بحارالانوار، ج 74، ص 359
[13]   تفسير نمونه، ج 25، ص 358
[14]   همان
[15]   بحارالانوار، ج 74، ص 369
[16]   عروة الوثقى، ج 2، ص 798
[17]   وسائل الشيعه، ج 16، ص 456؛ من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 402
[18]   عروة الوثقى، ج 2، ص 798
[19]   وسائل الشيعه، ج 21، ص 401
[20]   ماعون/ 3؛ بلد/ 13، حاقه/ 33؛ فجر/ 18؛ آثار الصادقين، صادق احسان بخش، ج 11، ص 502
[21]   دهر/ 8
[22]   آثار الصادقين، ج 11، ص 301
[23]   همان
[24]   توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 632؛ تحريرالوسيله، ج 1، ص 170؛ جواهر، ج 4، ص 328
[25]   استفتائات گرامى، ج 2، ص 71، س 90
[26]   بحارالانوار، ج 21، ص 54؛ معارف و معاريف، مصطفى حسينى، ج 5، ص 270
[27]   جامع المسائل فاضل، ج 2، م 1025
[28]   وسائل الشيعه، ج 21، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ص 414
[29]   وسائل الشيعه، ج 15، كتاب النكاح، ابواب احكام الاولاد، ص 148
[30]   توضيح المسائل مراجع، م 1383
[31]   وسائل الشيعه، ج 15، ص 154
[32]   همان
[33]   همان
[34]   وسائل الشيعه، ج 16، ص 456
[35]   معاشرت، جواد محدثى، ص 199.

Share