چرا قرآن می فرماید به سوی خداوند «فرار» کنید؟

حضرت آیت الله محی الدین حائری شیرازی(حفظه الله)
قرآن کریم

آیه قرآن تعبیری دارد که « فَفَّرُوا الی الله » بیایید و به سوی خدا فرار کنید. فرار از چه و به سوی چه؟ چرا تعبیر به فرار می شود؟ فرار از گناه، ریشه گناه هم محبّت دنیاست: « حُبُّ الدُنیا رَأسُ کُلِّ خَطیئتهٍ » محبّت دنیا سر و ریشه همه گناهان است. پس فرار از گناه یعنی فرار از محبّت دنیا.
چون در این آیه کلمه « فرار » آمده ما هم اگر بخواهیم تقوای حقیقی را پیدا کنیم باید در فراری های واقعی مطالعه کنیم. آنها که می خواهند از مملکت فرار کنند، عمل آنها و خود آنها عبرتی برای همه اند. فراری چه کار می کند؟ فراری اگر زمینی، خانه ای از اشیاء غیر منقول داشته باشد، سعی می کند زود اینها را نقد کند، بفروشد، بعد وسائل منقول و سنگین خودش را مثل یخچال، تلویزیون و چیزهای بزرگ را هم نقد می کند. بعد نگاه می کند ببیند به کجا می خواهد برود؟ آن که می خواهد برود آمریکا، ریالهای خودش را هم به دلار و ارز تبدیل می کند، چون می خواهد به آنجا فرار کند. شب و روز، وقت و بی وقت همه اش می خواهد اسبابش را که جمع کرد یک روز هم معطل نشود، می گوید یک ساعت هم یک ساعت است. شاید اگر من تأخیر کردم، پرونده ای مطرح شد و من دستگیر شدم، لو رفتم. اگر بتواند بلیط هواپیما و تاریخ خروج خودش را یک روز جلو بیندازد، مبلغی می دهد که جلو بیفتد و یک روز زودتر برود؛ تا خاطرش آسوده بشود. و سعی می کند که هیچ چیزی بعد از خودش نماند.
قرآن وقتی می گوید به سوی خدا فرار کنید، ما باید ببینیم فراری واقعی چگونه است؟ از او یاد بگیریم. او به طور جدی می خواهد فرار کند، ما هم اگر شبیه او شدیم، اگر این فراری که می خواهیم به سوی خدا بکنیم راست می گوییم، شکر کنیم. اگر دیدیم این چنین نیستیم، دیگر نماز و عباداتمان موجب غرورمان نشود، سرشکستگی خودمان را از کف ندهیم. مؤمن اگر خواست به سوی خدا فرار کند، باید مثل همان فراری باشد. وقت و مال و هر چه دارد، همه را نقد کند و نقدش را هم تبدیل به ارز کند، یعنی ارز دنیا فانی است، ارز آخرت باقی است. از این فرصتی که دارد به یک بنده خدا خدمتی و کمکی کند. تبدیل ارز کردنش این است که مسجدی، حسینیه ای می سازد، یا قسمتی از پول حسینیه و مسجدی را می دهد. این تبدیل ارز است. این واقعاً می خواهد از دنیا فرار کند؛ چون که دارد چیزی به آن طرف پیش خدا می فرستد. چون می خواهد پیش خدا و به کشور خدا فرار کند. از این جهت به ارز خدا تبدیلش می کند. آنکه می خواست به آمریکا برود، اموالش را به دلار تبدیل می کرد، چون می خواست آمریکا برود. آن هم که    می خواهد پیش خدا برود، باید به ارز خدا تبدیلش کند؛ یعنی به ثواب و احسان.
اینها کسانی اند که واقعاً می خواهند به سوی خدا فرار کنند. آن فراری چطور اگر بعد از آن که همه چیز را مرتب کرده بود، اگر یک روز می توانست هواپیمایش را جلوتر بیندازد، پول زیادتر می داد که یک ساعت، یک روز زودتر پرواز کند، مؤمن هم وقتی کارهایش را برای خدا کرد و تبدیل ارز کرد، حسابهایش را صاف کرد، اگر به او بگویند امروز بیا، راحت تر است تا بگویند فردا. چرا؟ چون همانطور که فراری می گفت، ممکن است توی پرونده ام یک چیزی در بیاید، و ممنوع الخروج بشوم، این مؤمن هم می گوید ممکن است من که تا الان نلغزیدم، یک اتفاقی برای من بیفتد و من سقوط کنم، تا پاک هستم، بروم. پس این که در سوره جمعه می گوید، اگر واقعاً شما خدا را دوست می دارید و از اولیاء الله هستید، این تعجبی ندارد. برای آدمی که می خواهد فرار کند، یک روز پروازش اگر جلوتر بیفتد جزء آرزوهایش است، برای مؤمن هم همینطور. اما چرا ما آرزو نمی کنیم، با اینکه معتقد به آخرتیم؟ چون تبدیل ارز نکرده ایم، چون کارهایمان روی دستمان مانده، خانه آن طرف را نساختیم.
این که خطیب در جمعه ها می گوید تقوا را رعایت کنید، یعنی هر که ارزهایش را تبدیل نکرده، زود تبدیل کند، هر که گذرنامه اش را نگرفته، زود گذرنامه اش را بگیرد، هر که برای فرار به سوی خدا آماده نشده، زودتر خودش را آماده کند، هر که توبه نکرده توبه کند، هر که حلال بودی نطلبیده، حلال بودی بطلبد. چرا؟ چون اجل بی خبر می آید. به انسان قول نداده پیری یا جوانی، سالمی یا مریضی، بازنشستی یا سر کاری، داری نامه را می نویسی تمام کردی یا تمام نکردی، راه می روی به مقصد رسیدی یا نرسیدی، عالم به ما مهلت نمی دهد، به سلیمان هم مهلت نمی دهد. حضرت سلیمان ایستاده بود و به مسجد الاقصی که ساخته می شد نظارت می کرد، عزرائیل آمد. ایشان به عصایش تکیه داده و ایستاده بود. گفت: فرصتی، گفت: نه! گفت: همین؟ گفت: آری! ایستاده قبض روح شد. همینطور ایستاده ماند، تکیه به عصا و تمام خدمه که کار می کردند ادامه دادند. مدتها طول کشید و اینها هم فکر می کردند از معجزات نبی الله است که به طعام و غذایی نیاز نداشته، این قدر ایستادنش طول کشید که موریانه این عصا را خورد و عصا شکسته شد، خود سلیمان افتاد، قانون خدا چنین است! پس ما وقتی فراریها را دیدیم، عبرت بگیریم، تبدیل ارز کردن آنها را دیدیم عبرت بگیریم، بگوییم اینها فراری واقعی اند، ما هنوز فراری واقعی به سوی خدا نشده ایم.
----------------
منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله حائری شیرازی(حفظه الله) 

مطالب مرتبط

Share