صوت و متن/ آواز(سراب 3) - آرزوی گمشده - علیرضا افتخاری

و آن آرزوی گمشده، بی نام و نشان،
در دورگاه دیده ی من جلوه می نمود
در وادی خیال، مرا مست می دواند،
و زخویش می ربود
از دور، می فریفت دل تشنه ی مرا؛
چون بحر، موج می زد و لرزان چو آب بود.
وانگه که پیش رفتم، با شور و التهاب،
دیدم سراب بود!

 

Share