كاوشی در اهداف و ويژگی های قصه های قرآنی

قصه، ابزاری برای هدایت و اتمام حجت
قصص قرآنی

 قصه های قرآنی، بخش زیادی از آیات قرآنی را تشكیل می دهد. این بدان معناست كه قصه در حوزه های گوناگون آموزشی، تربیتی و هدایتی نقش بسیار تاثیرگذاری دارد.
البته قصه غیر از داستان است؛ چرا كه ویژگی بسیار مهمی كه قصه را از داستان جدا می كند، عنصر حقیقت و واقعیت است. در قصه به ویژه قصه های قرآنی، عنصر واقعیت در كنار حقیقت موج می زند. به این معنا كه قصه های قرآنی ناظر به واقعیت هایی است كه رخ داده و خداوند از طریق گزارش این واقعیت ها، حقایقی را برای انسان روشن می سازد. این در حالی است كه داستان می تواند ناظر به واقعیت باشد و می تواند خیالی بیش نباشد، هر چند كه داستان نویس یا داستان گو از طریق داستان، حقایقی را تبیین می كند، ولی عنصر سرگرمی در آن موج می زند و عناصر حقیقت و واقعیت، تنها برای پیوند و ایجاد هم ذات پنداری مورد بهره برداری قرار می گیرد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آیات قرآنی، نقش قصه را در فرهنگ قرآنی و روش ها و شیوه های آموزشی، تربیتی و هدایتی آن، تحلیل و تبیین نماید.
قصه مشتق از واژه عربی قص است. این واژه به معنای دنباله روی از اثری است. قصص جمع واژه قصه به معنای اخباری است كه پی در پی ذكر و بیان می شود. (مفردات الفاظ قرآن كریم، راغب اصفهانی، ص 671) در فرهنگ لاروس باتوجه به كاربردهای این واژه در زبان عربی، قصه را به معنای سخن، خبر، شان، حال و داستان دانسته است. (فرهنگ لاروس، ج 2، ص 1643)
در فرهنگ قرآنی، واژگانی چون قصه، حدیث، نبا و مشتقات آن برای بیان این معنا به كار رفته است. از نظر قرآن، قصه می تواند به دو دسته قصه های باطل و قصه های حق تقسیم شود. از این رو قصه های قرآنی را با قید حق، از دیگر قصه ها متمایز و جدا می سازد. (آل عمران، آیه 62)
قصه های باطل، قصه هایی هستند كه عنصر حقیقت در آنها وجود ندارد. به عنوان نمونه قصه هایی كه اهل كتاب از جمله مسیحیان درباره حضرت عیسی(ع) بیان می كنند و در آن بر اموری چون تثلیث یا فرزند خدا بودن حضرت(ع) تاكید می شود، قصه های منافی با حقیقت توحید است. (همان و نیز تفسیر شبر، ص 108)
خداوند از قصه های باطل به عنوان «لهو الحدیث» تعبیر می كند كه به معنای سخنان بیهوده است. كافران برای مبارزه با قرآن و مقابله با قصه های حق آن، به داستان گویی خرافی و باطل روی آوردند كه در آیه 6 سوره لقمان به آن پرداخته شده است. (كشاف، زمخشری، ج 3، ص 490 و نیز مجمع البیان، ج 8، ص 491) این قصه ها توخالی و سرگرم كننده هستند و از عنصر واقعیت كم بهره و از عنصر حقیقت كاملا به دور هستند. (لقمان، آیه 6)
این در حالی است كه قصه های قرآنی با گزارشی از واقعیتها، ناظر به حقایق هستی است. به این معنا كه گزارش از واقعیتها برای انتقال معارف و حقایق انجام می گیرد و عنصر سرگرمی در آن لحاظ نمی شود. خداوند در آیات بسیار از جمله 246 تا 252 سوره بقره و 27 سوره مائده و 120 سوره هود و 111 سوره یوسف و 13 سوره كهف و 99 سوره طه به این نكته توجه داده است. خداوند در آیه 62 سوره آل عمران، حقیقی بودن قصه های قرآنی را جلوه ای از عزت و حكمت خداوند می داند تا این گونه روشن سازد كه اهداف و فلسفه معقولی در پس این قصه گویی است كه می بایست خواننده و شنونده به آن توجه داشته باشد.
فلسفه و اهداف حكیمانه و خردمندانه ای كه در پس قصه های قرآنی و حق آن قرار دارد، آن را از قصه های خرافی، باطل و داستان گویی جدا می سازد. (نمل، آیات 6 و 7) خداوند برای قصه های قرآنی اهداف چندی را بیان كرده است كه در این جا به برخی از آنها اشاره می شود.

1-تبیین حقایق:

از مهمترین اهداف قصه های قرآنی، تبیین حقایق هستی است. گزارش از واقعیت برای تبیین حقایق از جمله فلسفه های قصه های قرآنی است كه در آیاتی از جمله 249 تا 251 سوره بقره به آن اشاره شده است. خداوند از طریق قصه های قرآنی حقایقی را درباره نبوت، حقانیت پیامبر، حقانیت معاد و رستاخیز بیان می كند. به عنوان نمونه در آیات پیش گفته، قصه طالوت و هلاكت جالوت مطرح می شود تا نشانه ای از حقانیت پیامبری حضرت محمد(ص) باشد و رسالت آن حضرت(ص) این گونه تبیین و روشن شود. چنان كه پرداختن به سرگذشت اصحاب كهف، برای تبیین حقانیت رستاخیز و معاد مطرح می شود تا هرگونه تردید و زمینه های آن از میان برود و مردم با حقانیت آن آشنا شوند.

2-تفكر:

قصه های واقعی قرآن، این فرصت را به بشر می دهد تا در شناخت حقیقت از آن بهره گیرند و با تفكر در آنها، مسیر حق را از باطل جدا سازند و راه درست زندگی را بیاموزند. خداوند با بیان قصه بلعم باعورا مردم را به حقیقتی بزرگ رهنمون می سازد. آن حقیقت این است كه رسیدن به مقامات عرفانی نمی تواند موجب عصمت شود؛ چرا كه انسان می تواند از مقامات عرفانی و حقیقت آن جدا شود و تنها از آن برای كسب مادیات و زندگی پست دنیوی استفاده كند. این قصه های واقعی موجبات تفكر و اندیشه می شود و آدمی را با حقایق پیچیده هستی آشنا می سازد. (اعراف، آیات 175 و 176 و كشاف، زمخشری، ج 2، ص 178) به هر حال، قصه های قرآنی موجب پیدایش زمینه های تعقل و اندیشه می شود. (بقره، آیات 67 و 73؛ ص، آیات 41 و 43)
3-اتمام حجت:

از احكام مستقل عقل و مستقلات عقلی، قبح مجازات بی اتمام حجت است. به این معنا كه عقل هرگونه كیفر بدون هشدار و اتمام حجت را نمی پذیرد و آن را زشت می شمارد و از مصادیق ظلم و خروج از دایره عدل می داند. از این رو خداوند پیامبران را با كتاب و حجت به سوی بشر فرستاده و او را نسبت به دوزخ انذار داده و از نباء عظیم قیامت آگاه ساخته است. قصه های قرآنی نیز در همین دایره اتمام حجت قرار می گیرد؛ زیرا قصه های قرآنی دربردارنده واقعیت ها و حقایقی است كه انسان را نسبت به آن آگاه و هوشیار می كند. خداوند در آیاتی از جمله 37 و 38 سوره فرقان و 12 و 14 سوره ق، بیان قصه های اصحاب رس و نابودی آنان را به عنوان اتمام حجتی برای اهل مكه مطرح می كند. این بدان معناست كه قصه های قرآنی به هدف اتمام حجت از سوی خداوند بیان شده است.

4- تذكر و یادآوری:

از دیگر اهداف قصه های قرآنی، بیدارباش و یادآوری است كه در آیاتی از جمله 120 سوره هود و 99 سوره طه به این كاركرد قصه های قرآنی اشاره شده است.

5- استقامت:

توجه انسان به قصه های پیامبران و سرنوشت اقوام مومن و كافر، انسان را نسبت به موقعیت و وضعیت خود آگاه و هوشیار می كند و زمینه روحی و روانی برای استقامت و پایداری را در انسان تقویت می كند. (هود، آیات 49 و 100 و 112)

6- آرامش:

از دیگر اهداف قصه های قرآنی ایجاد قوت قلب در مخاطبان است. خداوند به صراحت در آیاتی از جمله 120 سوره هود ذكر قصه های پیامبران برای حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را موجب آرامش و قوت قلب آن حضرت (ص) می داند و در آیات دیگر از جمله 49 سوره هود و 34 سوره انعام و 101 سوره اعراف بر این كاركرد قصه های قرآنی تاكید می كند.

7- عبرت آموزی:

از دیگر كاركردها و اهداف قصه های قرآنی، عبرت آموزی است. (حجر آیات 51و 57 و 77) بیان قصه های پیامبران و امت های ایشان، این فرصت را به مخاطب می دهد تا موقعیت خویش را نسبت به پیامبران و امت هایشان بسنجد و رفتار خویش را اصلاح و تصحیح كند. البته این توانایی، بیشتر در كسانی است كه عقل خویش را به كار گیرند و خردورزی نمایند. (یوسف، آیات 110 و 111) خداوند در پایان همه قصه های قرآنی، به نكته عبرت آموزی از آنها توجه داده است و از مردم خواسته تا با تفكر و اندیشه در این آیات و قصه ها، از آنها پند گیرند و زندگی خویش را اصلاح كنند. البته این بدان معنا خواهد بود كه تاریخ به یك معنا تكرار می شود و امكان تحقق دوباره همان حوادث در زندگی شخصی و جمعی بشر وجود دارد. این همان سنت دیرپایی تكرار تاریخ است كه باید نسبت به آن هوشیار بود. (سباء، آیات 15 تا 19 و شعراء، آیات 10 و 11 و 67 و 176 تا 190 و آیات دیگر)

8- علم و دانش:

از دیگر كاركردهای قصه های قرآنی می توان به علم تاریخ و آگاهی از احوال پیشینیان و زدایش ابهام و تردید از مقاطع پنهان تاریخ اشاره كرد. بسیاری از مقاطع تاریخ بشری به دست ما نرسیده است و این قرآن است كه با بیان قصه هایی چون نوح و ابراهیم(ع) و اقوام ایشان، ما را نسبت به این مقاطع تاریخ بشری آگاه ساخته است. بسیاری از قصه های تاریخی بشر به اسبابی در اختیار بشر نیست و تنها نقل قرآن است كه اینها را به ما انتقال داده است. جالب است كه برخی ها به تك روایت هرودت بسنده كرده یا با استنباط از نقش و نگاری، تاریخ می نگارند و بدان استناد می جویند ولی به تاریخ های قرآنی به عنوان یك مستند تكیه و اعتماد نمی كنند. (آل عمران، آیه 44 و توبه، آیه 94 و هود، آیه 49 و یوسف، آیات 3 و 102 و قصص، آیات 2 و 3)

9- عبودیت:

از دیگر فلسفه ها و اهداف قصه های قرآنی، تبیین چگونگی عبودیت و بندگی خداوند است. بسیاری از این قصه ها در راستای تبیین این مهم بیان شده است. خداوند به صراحت در آیات 57 تا 64 سوره زخرف به این فلسفه قصه های قرآنی اشاره می كند.

10- تفهیم حقایق:

قرآن افزون بر تبیین حقایق هستی، با قصه های قرآنی می كوشد تا حقایق قرآنی را در شكل تمثیل و وقایع تاریخی به همه مخاطبان انتقال دهد. از آنجایی كه برای توده های مردم، قصه از گیرایی خاصی برخوردار است، قصه های قرآنی این امكان را می بخشد تا مخاطبان با تفاوت های ادراكی بتوانند حقایق قرآنی را درك كنند. این یكی دیگر از اهداف قصه های قرآنی است كه خداوند در آیات 23 و 24 سوره ذاریات به آن اشاره كرده است.

11- دلداری و تسلی بخشی:

از دیگر اهداف قصه های قرآنی تسلابخشی و دلداری به مخاطبان است تا بدانند كه امت های پیشین نیز برای رسیدن به اهداف عالی همواره بامشكلاتی مواجه بوده اند و این گونه نیست كه حقیقت به سادگی آشكار شود و مورد استقبال و پشتیبانی قرار گیرد. بیان قصه برادران یوسف (یوسف، آیات 102 و 103) قصه نوح (هود، آیات 48 و 49) و سرگذشت اصحاب كهف (كهف، آیات6و 9) به هدف تسلا و دلداری به پیامبر(ص) و مؤمنان و مخاطبان قرآن است.
برای قصه های قرآنی اهداف و فلسفه های دیگری نیز بیان شده است كه همین اهداف پیش گفته به یك معنا دربردارنده آن اهداف نیز می باشد. به این معنا كه اهداف دیگر، یا مصداقی از كلیات بیان شده است یا این كه به نوعی با اهداف یاد شده همپوشانی دارد.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ویژگی های قصه های قرآنی

چنان كه بیان شد، قصه های قرآنی، قصه هایی با عناصر بیان واقعیت و تبیین حقیقت است بنابراین، قصه های قرآنی گزارشی از وقایع تاریخی است كه به هدف تبیین و تحلیل حقیقت و تفهیم آن بیان شده است.
خداوند تنها منبع قصه های قرآنی را وحی الهی بر می شمارد تا این گونه آن را از دیگر قصه ها جدا سازد؛ زیرا این قصه ها از منبع وحی الهی به بشر رسیده و خداوند است كه این قصه ها را بیان كرده است. (بقره، آیات 246 و 252 و اعراف، آیه101 و هود، آیات49 و 100 و 120 و آیات دیگر قرآن)
در حقیقت خداوند است كه به تبیین قصه های پیشینیان و موافقت ها و مخالفت های آنان با پیامبران شان پرداخته است (توبه، آیه70 و ابراهیم، آیه9 و نساء، آیه164) و پیامبر(ص) مأمور شده تا این قصه ها را برای مردم تبیین نماید. (شعراء، آیه69 و حجر، آیه51)
از ویژگی های قصه های قرآنی آن است كه مراعات ادب و اخلاق در آن شده است و با توجه به جنبه آموزشی، هدایتی و تربیتی قصه های قرآنی، به گونه ای بیان شده كه درس آموزی داشته و به دور از هر گونه بدآموزی باشد. از این رو در قصه های قرآنی در نقل داستان های مربوط به امور جنسی نیز ادب لازم و بایسته مورد ملاحظه قرارگرفته است. (حجر، آیات 51 و 68 و 71 و 75 و نیز سوره یوسف)
قصه های قرآنی، گاه به شكل كلی بیان شده است و تبیین جزئیات آن تنها در اختیار حضرت پیامبر(ص) به عنوان مفسر و مبین آیات قرآنی است. بنابراین، در تبیین جزئیات باید به سراغ پیامبر(ص) رفت. (بقره، آیات124 تا 127 و كهف، آیه83 و آیات دیگر)
از دیگر ویژگی های قصه های قرآنی آن است كه این قصه ها به صورت گویا و رسا گفته شده و از هر گونه پیچیدگی به دور است. (قمر، آیات 23 تا 32) خداوند در آیات بسیار، به این ویژگی قصه های قرآنی در رسایی و روشنگری آن توجه داده كه از آن جمله می توان به آیات 18 تا 22 سوره قمر اشاره كرد. قالب آسان و رسا و گویای قصه های قرآنی این امكان را به مخاطبان در هر سطح از فهم و ادراك می بخشد تا بتوانند از قصه های قرآنی درس و عبرت گیرند. (قمر، آیات9 تا 17 و33 تا 40)
البته برخی از قصه های قرآنی به درخواست مردم بیان شده كه از آن جمله می توان به قصه ذوالقرنین اشاره كرد كه پیامبر(ص) به مردم وعده می دهد تا آن قصه را برایشان بازگو كند. (كهف، آیه83)
از دیگر ویژگی های قصه های قرآنی آن است كه تنها به بخشهای مهم تاریخ كه برای همه بشریت مفید و سازنده است، توجه كرده و از پرداختن به تمام جزئیات خودداری كرده است مگر آن كه جزئیات، تأثیر شگرف و مهمی در اصل قصه داشته باشد. از این رو خداوند تنها به بخشهائی از زندگی اقوام و پیامبران اشاره می كند كه برای امت های دیگر و مخاطبان، مفید وسازنده باشد.

(اعراف، آیه101 و هود، آیه120 و طه، آیات9 و 99) زیرا در این آیات خداوند از واژه نبا استفاده می كند كه به خبر مهم و دارای فایده بزرگ گفته می شود (مفردات الفاظ قرآن كریم، ص788) در حقیقت خداوند با آوردن این واژه به مخاطبان خود این مهم را القا می كند كه در بیان گزارش ها و قصه ها می بایست بخش هایی را نقل كرد كه مهم و دارای فایده باشد و از گزارش همه بخش ها خودداری شود. این روش قرآن، به خوبی می تواند برای نویسندگان قصه و گزارشگران وقایع و حوادث تاریخی آموزنده باشد؛ زیرا لازم نیست تا هر چیزی را نقل كرد.

از دیگر ویژگی قصه های قرآنی، تسلط و آگاهی كامل خداوند به تمام آشكار و نهان موضوع است. این مسئله موجب می شود تا تنها مسایل مهم و مفید فایده را نقل كند و در تبیین و تحلیل موضوع به درستی به موضوع بپردازد. این در حالی است كه قصه گویان و داستان سرایان به سبب عدم احاطه به واقعیت ها و حقایق، در داستان گویی خویش به خرافه و بیهوده گویی متوسل می شوند؛ خداوند در آیاتی از جمله 6 سوره لقمان علت رویكرد آدمی به داستان های خرافی و بی اساس را جهل آنان نسبت به حقایق می داند و خود را از این مسئله منزه می شمارد.
افسانه سرایان و به تعبیر قرآن اسطوره سازان، به لهو الحدیث و قصه های توخالی و سرگرم كننده و لهو رو می آورند، زیرا از حقایق و واقعیت ها به طور كامل آگاه نیستند. از این رو، به خرافه و دلایل باطل و بیهوده رو می آورند تا چیزی را سرهم كنند و به مخاطبان خویش ارایه دهند.
البته خداوند برای قصه های قرآنی خصوصیات و ویژگی های دیگر نیز برشمرده است كه پرداختن به همه آنها بیرون از مجال یك مقاله است.
 

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

منبــــــــع : پـــرتال فرهنگی اطلاع رســــــــانی نور / خلیل آقاخانی 

 

Share