نگاه قرآن و انجیل به شخصیت و جایگاه حضرت عیسی علیه السلام

حضرت عیسی علیه السلام
قرآن و انجیل کدام یک عیسی را مقدس می دانند / جشن کریسمس سابقه تاریخی ندارد

نگاه قرآن و انجیل به شخصیت و جایگاه حضرت عیسی علیه السلام

آغاز سال جدید میلادی و تولد حضرت عیسی بن مریم علیهماالسلام فرصت مناسبی است تا نگاه متفاوت قرآن کریم و انجیل به شخصیت و جایگاه حضرت عیسی و مادر مقدسش حضرت مریم سلام الله علیها را بررسی کنیم.

آنچه می خوانید حاصل گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین رضوی محقق و پژوهشگر حوزوی در عرصه ادیان و مذاهب پیرامون نگاه دو کتاب آسمانی به جایگاه حضرت عیسی علیه السلام این پیامبر عظیم الشأن و مادر بزرگوارشان سلام الله علیها است.

نگاه قرآن و انجیل به شخصیت و جایگاه حضرت عیسی علیه السلام

* تولد عیسی علیه السلام از منظر انجیل و قرآن

مکان تولد

تصویری که اناجیل به ما می دهند با تصویری که قرآن به ما می دهد متفاوت است، داستان انجیل این گونه است که «حضرت مریم به همراه شوهر یا نامزدش یوسف نجار برای شرکت در سرشماری به جنوب فلسطین یعنی بیت اللحم می روند؛ در بیت اللحم [بیت اللحم یکی از شهرهای ایالت ناصره در فلسطین امروزی می باشد] بخاطر شلوغی جایی را پیدا نمی کنند و مجبور می شوند در یک آغولی شب را به صبح برسانند که در همان شب، عیسی به دنیا می آید، یعنی محل تولد ایشان آغول گوسفندان و جایی بوده است که حیوانات را نگه می داشتند و دو نفر هم حضور داشته اند؛ یکی یوسف نجار و دیگری مریم؛ در حالی که قرآن محل تولد را مکان شرقی معرفی می کند « وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا »؛ و در این کتاب از مریم یاد کن، آنگاه که از کسان خود، در مکانی شرقی به کناری شتافت.[مریم: 16] کسی هم همراه مریم نبوده است و نگاه قرآن به مکان تولد و وقایع میلاد آن حضرت با کمال احترام و حفظ حرمت پیامبر الهی است در حالی که در انجیل تحریف شده، این وقایع به صورتی نقل شده که از ساحت مقدس انبیای الهی به دور است.

* جشن کریسمس سابقه تاریخی ندارد

در مورد زمان تولد هم تاریخ های مختلفی گفته شده است؛ خود مسیحیان با محاسبه ای که ما می کنیم معتقدند حضرت مسیح، چهار سال قبل از تاریخ میلادی که اکنون برای او معین کرده اند به دنیا آمده است و این تاریخ میلادی دقیق نیست، زیرا تاریخ میلادی را ششصد سال بعد از میلاد مسیح به عنوان تاریخ میلادی قرار دادند لذا در محاسبه اشتباه کرده اند و اگر بخواهیم تاریخ دقیق میلادی را محاسبه کنیم الان در سال 2014 باید باشیم و چهار سال با تاریخ کنونی اختلاف است؛ در مورد فصل هم اطلاع دقیقی در دست نیست و اینکه مسیحیان زمستان و کریسمس را به عنوان زمان تولد مسیح جشن می گیرند دقیق نیست و به احتمال زیاد این را از «میترا پرستان» گرفته اند؛ گفتنی این امر ضروری است که جشن های کریسمس از قرن چهاردهم به بعد متداول شده است و جشن هایی به نام جشن کریسمس [کریسمَس (به انگلیسی: Christmas) (به فرانسوی: Noël) روزی است که برپایه گاهشماری مسیحیان زادروز عیسی دانسته می شود و بزرگترین جشن مسیحیان جهان می باشد. مسیحیان این روز را با آیینهای ویژه برگزار می کنند. برای نمونه درخت کریسمس را می آرایند و شخصیتی به نام بابانوئل در این روز پیشکشهایی به مردم می دهد. بیشتر مسیحیان این جشن را در ۲۵ دسامبر برگزار می کنند.(سرچشمه این جشن را در مهرپرستی - که کیش رومیان پیش از گرویدن به مسیحیت بود- می دانند.)[محمد بهشتی؛فرهنگ صبا / ویکی پدیای انگلیسی،نسخه ۲۲ دسامبر ۲۰۰۶]] تا قبل از این قرن نداشته ایم.

چگونگی تولد حضرت عیسی (علیه السلام) :

در مورد چگونگی تولد، اختلافی بین قرآن و اناجیل وجود دارد، اناجیل می گویند: وقتی عیسی مسیح در آن آغول گوسفندان که عیسی به دنیا آمد، فر شتگان، چوپان هایی که در اطراف آن منطقه بودند را خبر کردند که بیائید در اینجا نوزاد مبارکی به دنیا آمد است و مجوسی هایی که از شرق به آن منطقه آمده بودند به دنبال یک ستاره که در محل تولد، طلوع کرده بود به آن منطقه رفته بودند؛ و وقتی هم که مردم به آنجا آمدند، همگان فکر می کردند که عیسی فرزند مریم و یوسف است و طبق گزارش اناجیل، هیچ کس اطلاع نداشت که حضرت عیسی (علیه السلام) پدر ندارد.

اما از منظر اسلام اینگونه نیست و اسلام، نامی از یوسف نجار نمی برد و بیان می کند که در محل تولد حضرت عیسی  فقط حضرت مریم (سلام الله علیها) هست و وقتی که به واسطه روح القدس به این فرزند آبستن می شوند در ابتدا خیلی ناراحت می شوند، ولی خدا در این خصوص و برای تسلی دل حضرت مریم می فرماید که این امر الهی است.

همگان از تولد عیسی (علیه السلام) تعجب می کنند و به او تهمت می زنند و حضرت عیسی بخاطر رفع این تهمت در گهواره سخن می گوید و مسئله تولد عیسی به سرعت در بین بنی اسرائیل می پیچد « فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا (27) یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا (28) فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا (29) قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا (30) وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا (31) وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا (32) »؛ (مریم) در حالی که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد; گفتند:) «ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! (27)ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود، و نه مادرت زن بد کارها (28)(مریم) به او اشاره کرد; گفتند:) «ؿگونه با کودکی که در گاهواره است سخن،) بگوییم؟!» (29)(ناگهان عیسی زبان به سخن،) گشود و) گفت: «من بنده خدایم; او کتاب (آسمانی) به من داده; و مرا پیامبر!) قرار داده است! (30)و مرا - هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده; و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! (31)و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده; و جبار و شقی قرار نداده است! (32). [مریم آیات 27-32] حتی در انجیل «متی» اولین مطلبی که در این خصوص آورده است، نسب نامه عیسی (علیه السلام) است و در حقیقت نام اجداد یوسف نجار را می شمارد و در واقع ایشان را فرزند یوسف نجار معرفی می کند.

* جایگاه مادر حضرت عیسی (علیهماالسلام)

در این مورد بین قرآن و اناجیل اختلاف است؛ بطوری که حضرت مریم در قرآن، شخص پاک و پاکیزه و معصوم و دارای علو درجه یاد می شود ؛ مثلا در قرآن آمده « وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ »؛ و [یاد کن ] هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.[(3) آل عمران :  42] یا در آیه ای او را «صدیقه» معرفی می کند « وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ » [المائدة: 75 - مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کانا یَأْکُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّی یُؤْفَکُونَ ؛ مسیح، پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او [نیز] پیامبرانی آمده بودند؛ و مادرش زنی بسیار راستگو بود. هر دو غذا می خوردند. بنگر چگونه آیات [خود] را برای آنان توضیح می دهیم؛ سپس ببین چگونه [از حقیقت ] دور می افتند] اما در اناجیل، مریم را یک زن عادی معرفی می کند و تنها امتیاز او این است که فرزندی به دنیا می آورد که بعدها «فرزند خدا»  نامیده شد و مسیحیت بعد از قرن ها متوجه این مطلب شدند که باید جایگاه مریم را بالا ببرند تا اینکه در قرن گذشته کلیسا اعلام کرد که بر ما الهام شده مریم هم مانند عیسی به آسمانها رفته است. این تفکرات دقیقاً بر عکس نظر قرآن کریم است، زیرا قرآن کریم چهره ای عالی از حضرت مریم(سلام الله علیها)  معرفی کرده است و او را بانویی عابده و دارای کرامات معنوی بسیار دانسته است.

* اسامی و القاب حضرت عیسی علیه السلام

برای حضرت عیسی (علیه السلام) ؛ القاب متفاوتی؛ در مسیحیت گفته شده است؛ که خیلی از این اسم ها ساختگی است و واقعیت ندارد ؛ ولی اسامی معروف ایشان در بین مسیحیت عبارتند از: «عیسی» که در اصل «یشوع» بوده به معنی «نجات دهنده» و یهودیان آن را «یسوس» می خواندند و در عربی  هم «عیسی» می گویند و اسامی دیگری هم برای ایشان گفته اند مانند ؛ بنده خدا ؛ منجی ؛ را ه ؛ حقیقت ، شبان ؛ نیکو ؛ کلمه خدا ؛ زندگی و... اما در قرآن تنها دو نام برای ایشان آمده است یکی «عیسی» که 23 بار در قرآن آمده است و دیگری «مسیح» که 9 بار در قرآن ذکر شده است.

در قرآن آمده است « إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ » [آل عمران: 45 - [یاد کن ] هنگامی [را] که فرشتگان گفتند: «ای مریم، خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود، که نامش مسیح، عیسی بن مریم است مژده می دهد، در حالی که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.] که هم نام «مسیح» و هم نام «عیسی بن مریم» در آن آمده است و جالب است که همواره «عیسی بن مریم» گفته است.

* مسیح برای تشکیل حکومت آمده بود

کلمه مسیح به قدرت سیاسی؛ اجتماعی مسیح اشاره دارد و در فرهنگ یهودیان، «مسیح» یعنی کسی که برای بدست گرفتن قدرت اجتماعی آماده شده و این لفظ برای طالوت ، داود و حضرت سلیمان (علیهم السلام) نیز بکار رفته است و در معنای لغوی یعنی کسی که با روغن مقدس، تعمید یافته است؛ و داستان آن از این قرار است که: وقتی خواستند «طالوت» را به عنوان حاکم برای یهودیان انتخاب کنند ؛ سموئیل نبی ایشان را با روغن مقدس تعمید داد و بعد از ایشان داود را و ... غسل تعمید دادند، پس تعمید دادن با روغن مقدس برای بدست گرفتن قدرت است؛ حضرت عیسی (علیه السلام) هم اگر مسیح نامیده می شود چون ایشان برای ایجاد حکومت اقدام کرده است.

متاسفانه مسیحیان برای رسیدن به اهداف شوم خود از ایشان چهره ای معرفی می شود که گویا ایشان با حکومت و کار های اجتماعی کاری نداشت و فردی گوشه گیر و منزوی بود ! در حالیکه حضرت مسیح هم مثل سایر انبیاء الهی می خواستند احکام الهی را اجرا کنند و لفظ «مسیح» اشاره به این دارد که آن حضرت هم می خواسته حکومتی بر قرار کند و اتفاقا این مبارزه را هم شروع کردند و اولین درگیری ایشان با کاهنان معبد حضرت سلیمان بود، حکومت داخلی یهودی ها را بزرگان بنی اسرائیل به عهده داشتند و آن حضرت با کاهنان درگیر می شوند که چرا احکام شریعت را خوب اجرا نمی کنند.

* مسیح قبل از بعثت

در قرآن درباره دوره قبل از بعثت ایشان مطلب خاصی نداریم؛ و مهمترین مطلبی که درباره این دوره گفته شده است، مسئله سخن گفتن در گهواره است که ایشان در گهواره سخن می گوید و خودش را  بنده خدا معرفی می کند بیش از این درباره دوره کودکی ایشان به طور صریح مطلبی نداریم و از اناجیل هم گزارش دقیق و واضحی درباره کودکی ایشان به ما نرسیده است.

* دوران بعثت حضرت عیسی علیه السلام

اما وقتی ایشان به بعثت می رسند قرآن چهر ه ای از اعمال و تکالیف ایشان معرفی می کند که ایشان چه کار هایی را انجام می دادند و چه تعالیمی داشته اند؛ اولین کارهایی که قرآن از ایشان خبر می دهد، معجزاتی است که از ایشان سر زده است مانند شفای بیماران؛ شفای کور مادر زاد؛ شفای کسی که مبتلا به پیسی شده است؛ زنده کردن مردگان؛ ساختن پرنده از گل و دمیدن روح در او به اذن الهی و تاکید هم می شود که همه این ها به اذن الهی است در سوره مائده آیه 110 می فرماید « إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی عَلَیْکَ وَ عَلی والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنی وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ؛ [یاد کن ] هنگامی را که خدا فرمود: «ای عیسی پسر مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آنگاه که تو را به روح القدس تأیید کردم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالی [به وحی ] با مردم سخن گفتی؛ و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم؛ و آنگاه که به اذن من، از گِل، [چیزی ] به شکل پرنده می ساختی، پس در آن می دمیدی، و به اذن من پرنده ای می شد، و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا می دادی؛ و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می آوردی؛ و آنگاه که [آسیب ] بنی اسرائیل را -هنگامی که برای آنان حجّتهای آشکار آورده بودی- از تو باز داشتم. پس کسانی از آنان که کافر شده بودند گفتند: این [ها چیزی ] جز افسونی آشکار نیست.[المائدة: 110] که اکثر معجزات مسیح در این آیه آمده است و در اناجیل هم به این معجزات اشاره شده است بجز سخن گفتن در گهواره و ساختن پرنده که این دو را در اناجیل نداریم ؛ اما تعجب اینجاست که در انجیل یوحنا اولین معجزه  ایشان را ساختن شراب می داند. [انجیل یوحنا باب دوم - و در روز سیّم در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند و چون شراب تمام شد مادر عیسی بدو گفت شراب ندارندعیسی به وی گفت ای زن مرا با تو چه کار است ساعت من هنوز نرسیده است مادرش به نوکران گفت هر چه به شما گوید بکنید و در آنجا شش قدح سنگی بر حسب تطهیر یهود نهاده بودند که هر یک گنجایش دو یا سه کیل داشت عیسی بدیشان گفت قدحها را از آب پر کنید و آنها را لبریز کردندپس بدیشان گفت الآن بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید پس بردندو چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود بچشید و ندانست که از کجا است لیکن نوکرانی که آب را کشیده بودند می دانستند رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته بدو گفت هر کسی شراب خوب را اوّل می آورد و چون مست شدند بدتر از آن لیکن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتیو این ابتدای معجزاتیست که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند]

* نماز و عبادت

در اوصاف ایشان نماز و عبادت ذکر شده است که « وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا »؛ و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته، و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.[مریم: 31] تصریحا به نماز و زکات اشاره می کند که ایشان از عابدان و زاهدان بوده اند و هیچ گاه شریعت را کنار نگذاشته اند.

تناقض گویی که مسیحیت دچار آن می باشد این است که چرا مسیحیان به شریعت عمل نمی کنند و باید به این سئوال جواب دهند که چطور بود که حضرت عیسی (علیه السلام) اعمال عبادی اش را انجام می داد، ولی مسیحیان از عیسی (علیه السلام) تبعیت نمی کنند؛ از منظر قرآن، ایشان شریعت داشته و خودش هم به شریعت عمل می کرده است و دیگران را هم دعوت به آن شریعت کرده است و از نظر اخلاقی هم ایشان بسیار انسان نیکوکاری بوده اند « وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا » [مریم: 32] خدا به من وصیت کرده است که به مادرم نیکی کنم  و جبار و شقی نباشم، برخلاف انجیل یوحنا که چهره ای پرخاشگر نسبت به مادر  از ایشان نشان می دهد در همان انجیل یوحنا در «داستان شراب» وقتی مادرش به او می گوید، شراب ندارم، عیسی (علیه السلام) می گوید: « ای زن مرا با تو چکار است» [انجیل یوحنا باب دوم] و یک حالت پرخاشگری دارد بر خلاف قرآن که او را نسبت به مادر بسیار نیکو کار می شمارد و همچنین چهره عیسی (علیه السلام) در قرآن به عنوان شخصی مبارک مطرح می شود که « وَ جَعَلَنی مُبارَکا » [مریم: 31] و انسانی صالح معرفی می گردد « وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی وَ عیسی وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ » [(6) الأنعام: 85] و اینها همه نشان می دهد که اسلام چه چهره عالی از مسیح معرفی می کند و اناجیل سعی می کنند که عیسی (علیه السلام) را از آن مقام بلند بکاهند.

* مناظره حضرت رضا (علیه السلام) با دانشمند مسیحی

مسیحیت، حضرت عیسی (علیه السلام) را به عنوان پسر یکی از اقانیم سه گانه [آشنایی با ادیان بزرگ حسین توفیقی؛ ص 150-  از آنجا که مسیحیان معتقدند روح القدس پیوسته کلیسا را ارشاد می کند،آنان از روی ایمان خود می گویند که فهمیدن راز تثلیث پیوسته به کمک پاپها،شوراها،اندیشمندان و عارفان،به رشد و پیشرفت خود ادامه خواهد داد.نخستین شوراهای کلیسایی اعلام کردند که خدا یکتا،ولی دارای سه اقنوم است.کلمه اقنوم از ریشه یونانی و به معنای راه وجود است.بر این اساس،اقانیم سه گانه سه راه یا سه حالت برای وجود خدا و عمل اوست.نویسندگان مسیحی عرب زبان برای رساندن مفهوم تثلیث،از واژه یونانی الاصل «اقنوم»و از کلمه«صفت»(به معنای مظهر) استفاده کرده اند. معادل لاتینی کلمه «اقنوم»(به معنای نقاب) است] معرفی می کنند و در مناظره ای که امام رضا (علیه السلام) با یکی از مسیحیان داشتند، حضرت خطاب به ایشان می گویند که حضرت عیسی (علیه السلام) اشکال بزرگی داشت و آن هم این بود که اصلا عبادت نمی کرد. آن عالم مسیحی ناراحت می شود و می گوید: «خیر ایشان شب و روز نماز می خواند» و بر صحبت خود نیز خیلی تاکید می کند در این وقت حضرت می فرمایند این مطلب که ایشان اهل عبادت بوده اند دلیل بر این مطلب است که ایشان خدا نیست و بنده خدا بوده اند.[مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج 5   119 - در مجلس مباحثه ای که مأمون برای علمای مذاهب و ادیان تشکیل داده بود و حضرت رضا (علیه السلام) نماینده مسلمانان بود، بین حضرت رضا و عالم مسیحی درباره الوهیّت یا عبودیّت عیسی (علیه السلام) بحث درگرفت. عالم مسیحی برای عیسی (علیه السلام) مقام الوهیت و فوق بشری قائل بود. حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: «عیسی مسیح همه چیزش خوب بود جز یک چیز و آن این که بر خلاف سایر پیامبران به عبادت علاقه ای نداشت!» عالم مسیحی گفت: «از تو اینچنین سخن عجیب است، او از همه مردم عابدتر بود». همینکه حضرت رضا اعتراف عبادت عیسی را از عالم مسیحی گرفت، فرمود: «عیسی چه کسی را عبادت می کرد؟» آیا عبادت دلیل عبودیّت نیست؟ آیا عبودیّت دلیل عدم الوهیّت نیست؟] و این همه تاکید در اناجیل بر عبادت کردن ایشان دلیل بر همین مطلب است و قرآن هم او را به عنوان یک پیامبر معرفی می کند [مائدة: 75 - مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُل]

* تعالیم مسیح

قرآن بر دو نکته تاکید می کند یکی اینکه حضرت عیسی (علیه السلام) تایید کننده تورات بوده است « مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ »؛ و این مطلب در اناجیل هم آمده است که «من نیامده ام که تورات را نسخ کنم بلکه آمده ا م آن را کامل کنم». حضرت عیسی (علیه السلام) خود شریعت داشته و تکمیل کننده شریعت موسی بوده است و در ادامه همین آیه جنبه بشیر بودن ایشان را مطرح می کند که بشارت دهنده به رسالت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است « وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ » [صف: 6 - وَ إِذْ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ (6) - (61) الصف: 6 - و هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت: «ای فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوی شما هستم. تورات را که پیش از من بوده تصدیق می کنم و به فرستاده ای که پس از من می آید و نام او «احمد» است بشارتگرم.» پس وقتی برای آنان دلایل روشن آورد، گفتند: «این سحری آشکار است.] در اناجیل، نکته دوم را نگفته اند مگر  انجیل «برنابا» که بشارت دادن را آورده است و مسیحیان آن انجیل را قبول دارند.

* سرنوشت مسیح :

 در مورد سرنوشت مسیح همه اناجیل، گزارش تقریبا واحدی دارند که بر اساس آن؛ بزرگان معبد سلیمان جمع شدند و توطئه ای چیدند و حضرت را دستگیر کردند و تحویل حاکم رومی دادند و حاکم رومی هم ابتدا نمی خواست ایشان را اعدام کند و در آخر تحت فشار یهودیان ایشان را به مکان اعدام مجرمین بردند و در کنار دو نفر دیگر ایشان را به صلیب کشیدند، حضرت هم در آنجا جان داد و ایشان را در قبری گذاشتند و بعد از مدتی دیدند در قبر نیست و از میان مردگان بر خواسته است و به آسمان رفته است ؛ ولی قرآن این مطلب را قبول ندارد.[نساء: 157- وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقیناً (157) و گفته ایشان که: «ما مسیح، عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم»، و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند، لیکن امر بر آنان مشتبه شد؛ و کسانی که در باره او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن دچار شکّ شده اند و هیچ علمی بدان ندارند، جز آنکه از گمان پیروی می کنند، و یقیناً او را نکشتند] و تصریح می کند که حضرت مسیح زنده است و او را به صلیب نکشیده اند، بلکه فردی را اشتباهی که مجرم هم بود به صلیب کشیدند. در برخی متون دیگر اسلامی آمده است که آن حضرت هنگام ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به زمین بازخواهند گشت.

* حوارییون :

حوارییون، استمرار دهندگان نهضت مسیح هستند و در اناجیل اربعة در بخش «اعمال رسولان» به حوارییون پرداخته است.

قرآن حواریون را انسانهایی پاکیزه، مومن و خوش قلب معرفی می کند [آل عمران: 52-53 - فَلَمَّا أَحَسَّ عیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاری إِلَی اللَّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (52) رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ (53) چون عیسی از آنان احساس کفر کرد، گفت: «یاران من در راه خدا چه کسانند؟» حواریون گفتند: «ما یاران [دین ] خداییم، به خدا ایمان آورده ایم؛ و گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم. پروردگارا، به آنچه نازل کردی گرویدیم و فرستاده [ات ] را پیروی کردیم؛ پس ما را در زمره گواهان بنویس] و چهره وجیهی از ایشان بیان می کند و وصی حضرت عیسی (علیه السلام) هم از بین آنها بوده اند، اما در اناجیل اینگونه نیست بلکه چهره های نامناسب و زشتی از آنان معرفی می کند که ایشان افرادی کم فهم و سست دل و بی ایمان بوده اند و خیلی در اجتماع تاثیر گذار نبوده اند [انجیل متی باب 20 آیه 17؛ لوقا باب 25 آیه 24] ؛ بر خلاف اسلام که ایشان را مومن و وارسته می داند.

 اناجیل اربعة چهره ای از مسیح معرفی می کند که هرچند گزارش کاملی هم نمی دهد ولی با وجود همه اینها آن چهره ای که اناجیل از ایشان ترسیم می کنند غیر از آن چهره ای است که مسیحیان به آن توجه دارند.

حضرت عیسی (علیه السلام) آمده بود تا قوانین شریعت و الهی  را اجرا بکند و نیامده بود تنها خودش و چند نفر را نجات بدهد، آن حضرت اهل کوشش و جهاد بودند ؛ در «لوقا» باب 12 آیه 49 تا 53  آمده است «من آمده ام تا آتشی در زمین بپا افروزم پس آن چه می خواهم الان در گرفته است» پس معلوم می شود که حضرت عیسی (علیه السلام) برای مبارزه آمده است و حتی یارانش را دعوت می کند تا شمشیر و ادوات جنگی تهیه کند تا بتواند مبارزه کنند و کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته و آن را بخرد»  – لوقا باب 32 آیه 7 – این که نسبت به مسیح می گویند: به سیاست کاری نداشته است اینگونه نبوده است بلکه مستقیما به پادشاه حمله می کند، مسیحیان می گویند که آن حضرت سکولار بود اصلاً اینگونه نیست، ایشان فردی سیاسی و مبارز و قوی بوده است و سیاست او عین دیانت او و دیانت او عین سیاست او بوده است.

---------------------------------------- 
منبع: حوزه نیوز

Share

دیدگاه‌ها

عالی عالی