آلبوم در خیال محمدرضا شجریان (1375) + متن اشعار

آلبوم در خیال عنوان یکی از آلبوم های موسیقی اصیل و سنتی ایرانی با صدای محمد رضا شجریان است که در سال ۱۳۷۵ شمسی منتشر شد...

آلبوم در خیال محمدرضا شجریان (1375) + متن اشعار

آلبوم در خیال عنوان یکی از آلبوم های موسیقی اصیل و سنتی ایرانی با صدای محمد رضا شجریان است که در سال ۱۳۷۵ شمسی منتشر شد...

این آلبوم در دستگاه سه گاه و آواز بیات ترک بوده و توسط مجید درخشانی آهنگ سازی شده است. اشعار این آلبوم از اشعار سعدی و مولوی می باشند. 

توجه: سایت ضیاءالصالحین جناح گیری ها و برخی عقاید سیاسی هنرمندان را که در تقابل با نظام و انقلاب اسلامی باشد نمی پذیرد ولی آثار آنها را از جنبه یک اثر هنری قابل احترام می داند.

آلبوم در خیال محمدرضا شجریان (1375) + متن اشعار

نوازندگان آلبوم در خیال

  • مجید درخشانی: تار و بم تار
  • عبدالنقی افشارنیا: نی
  • بهداد بابایی: سه تار
  • بیژن کامکار: دف
  • پشنگ کامکار: سنتور
  • ارسلان کامکار: بربط
  • ارژنگ کامکار: تنبک

قطعات آلبوم در خیال

  1. قطعه رود
  2. ساز و آواز (غزل سعدی)
  3. چهارمضراب نغمه
  4. ساز و آواز (غزل سعدی)
  5. تصنیف دیده بی خواب (غزل سعدی)
  6. قطعه سرگشته
  7. آواز قبله ی عشق (غزل سعدی)
  8. چهارمضراب شکسته
  9. ساز و آواز (غزل سعدی)
  10. تصنیف در خیال (غزل مولوی)

آلبوم در خیال محمدرضا شجریان (1375) + متن اشعار

متن اشعار آلبوم در خیال

متن قطعه یکم: خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی

شعر از سعدی؛ مشخصات عروضی: بر وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن؛ بحر: رمل مثمن مشکول

(جملهٔ اول درآمد سه گاه)
خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی / چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

(جملهٔ دوم درآمد سه گاه)
تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی / چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی

(زابل)
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی / شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی

(مویه)
تو جفای خود بکردی و نه من نمی توانم / که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی

(مخالف، مخالف، برگشت به فرود)
چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان / تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشاهی

(مخالف)
دل خویش را بگفتم چو تو دوست می گرفتم / نه عجب که خوبرویان بکنند بی وفایی

(مخالف)
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم / دگری نمی شناسم تو ببر که آشنایی

(مخالف اشاره به مغلوب)
من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت / برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی

(مخالف)
تو که گفته ای تأمل نکنم جمال خوبان / بکنی اگر چو سعدی نظری بیازمایی

(مویه فرود)
در چشم بامدادان به بهشت برگشودن / نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی

متن تصنیف دیده بی خواب از محمدرضا شجریان - آلبوم در خیال محمدرضا شجریان

متن تصنیف دیده بی خواب از محمدرضا شجریان - غزل ۵۱۹

شعر از سعدی؛ مشخصات عروضی: بر وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

برو ای گدای مسکین و دری دگر طلب کن
که هزار بار گفتی و نیامدت جوابی

آلبوم در خیال محمدرضا شجریان (1375) + متن اشعار

متن قطعه دوم: برخیز تا یکسو نهیم این دلق ازرق فام را (قبله عشق)

شعر از سعدی؛ مشخصات عروضی: بر وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن؛ بحر: رجز مثمن سالم

(درآمد بیات ترک)
برخیز تا یک سو نهیم این دَلق ازرق فام را / بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را

(درآمد بیات ترک)
هر ساعت از نو قبله ای با بت پرستی می رود/ توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را

(گوشهٔ دوگاه، جامه دران)
می با جوانان خوردنم باری تمنا می کند / تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را

(داد)
غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحب دلی / باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را

(ابول)
دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل / نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را

(شکسته)
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش / جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را

(جامه دران)
باران اشکم می رود وز ابرم آتش می جهد / با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را

(داد فرود)
سعدی نصیحت نشنود ور جان در این ره می رود / صوفی گران جانی ببر ساقی بیار آن جام را

متن تصنیف دیده بی خواب از محمدرضا شجریان - آلبوم در خیال محمدرضا شجریان

متن تصنیف در خیال شجریان - شعر از مولوی

آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم

آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم

آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند
پیش گشاد تیر او وای اگر سپر برم

در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم

Share