سخنرانی سیدحسن نصرالله در مراسم هفتم شهدای خط مقاومت

دبیرکل حزب الله لبنان؛
سیدحسن نصرالله - دبیرکل حزب الله لبنان
سید حسن نصرالله: حاج قاسم صرفا نماینده خودش خانواده‌اش یا حتی جمهوری اسلامی نبود. او بهترین پرچمدار ما در منطقه بود.

سخنرانی سیدحسن نصرالله در مراسم هفتم شهدای خط مقاومت

سخنرانی سیدحسن نصرالله در مراسم هفتم شهدای خط مقاومت : حاج قاسم بهترین پرچمدار ما در منطقه بود...

سیدحسن نصرالله - دبیرکل حزب الله لبنان

مروری بر سخنرانی سیدحسن نصرالله در مراسم هفتم شهدای خط مقاومت

در کشورهای مختلفی مثل سوریه، فلسطین، عراق، یمن افغانستان و بسیاری از کشورهای دیگر در بحرین پاکستان آفریقا نیجریه و هند، مراسم بزرگداشت برگزار شده است.
حاج قاسم صرفا نماینده خودش خانواده‌اش یا حتی جمهوری اسلامی نبود. او بهترین پرچمدار ما در منطقه بود.

حاج قاسم با فرماندهان جهادی و بسیاری از عناصر مقاومت ارتباط گرفت و روابط محکمی را تا مرحله شهادتش آغاز کرد.
حضور او میان ما همیشه و حتی در خاکریزها و خطوط مقدم پررنگ بود، شاید در عراق این حضور  اکنون پررنگ تر و بیشتر دیده شود.
همه مجاهدان مشتاق وی بودند و او نیز مشتاق آنان بود. همه او را دوست داشتند و او نیز همه مجاهدان را دوست می‌داشت.
وقتی ایشان فرمانده نیروی قدس شد، دیگر نیازی به ارسال پیام و درخواست کمک و اینظور مسائل نبود بلکه او همیشه در کنار ما بود و نیازهای ما را دنبال و فراهم می‌کرد حتی گاهی بیشتر از آنچه نیاز یا توقع داشتیم.
همیشه کمک ما بود و کمک هایی که می‌داد مادی، معنوی و فکری بود، سابقا کسی چنین چیزی را حس نکرده بود و سراغ نداشت.

ابتدای حضور او در فرماندهی نیروی قدس در سال ۱۹۹۹ که به آزادسازی سال ۲۰۰۰ منجر شد و یکی از عوامل آزادسازی، حاج قاسم بود.
او شریک آزادسازی ۲۰۰۰ بود. نه ما از این سخن گفته بودیم نه او چیزی گفته بود. پس از شهادتش باید این حقیقت را بیان کرد.
بعد از این عقب‌نشینی که اسرائیل در سال ۲۰۰۰ انجام داد، معلوم نبود که افق به چه سمت و سویی است. لبنان هنوز در معرض انتقام و طمع‌ورزی‌های اسرائیل بود.
دشمن تلاش کرد توانمندی مقاومت را محدود کند. از اینجا قدرت موشکی که بارها از آن سخن گفتیم، شکل گرفت و حاج قاسم ما را روزانه همراهی می‌کرد.
اذعان می‌کنم که شاید برخی ما خسته می‌شدیم و نیاز به استراحت داشتیم؛ حاج قاسم یادآوری می‌کرد که ما زمان نداریم و دشمن اسرائیلی روبه‌روی ماست.

حاج قاسم در زمان جنگ ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳ روزه) به بیروت آمد و گفتیم جنگ است چطور به اینجا آمدید. به هر حال به ضاحیه آمد و ایام جنگ را نزد ما بود. 
او می‌توانست در تهران بماند و از آنجا به ما کمک‌رسانی کند و در هماهنگی با فرماندهان ایرانی باشد اما او گفت نمی‌تواند در تهران بماند.
او می‌گفت یا با شما زنده می‌مانم یا با شما می‌میرم؛ تا اینکه جنگ به پایان رسید.
او گفت که جنگ رو به پایان است و من بزودی به تهران میروم. از من چه می‌خواهید؟
ما گفتیم که مردمی که آواره شده‌اند خانه خود را از دست داده‌اند و مردم نیازمند کمک هستند که در بیرون بی‌پناه مانده‌اند.
این مسئله اولویت او بود و زمانیکه به تهران رسید این مسئله را برای ما تأمین کرد و هیچ کس در پی این اقدام بیرون نماند و همه به خانه‌شان بازگشتند.
ایران پس از این هم در بازسازی نقش بزرگی ایفا کرد بعد از ۲۰۰۶ تلاشش را با کار بیشتر و در افقی گسترده‌تر ادامه داد.

مقاومت لبنان به برکت ایران، به تهدید موجودیتی برای اسرائیل تبدیل شده است

بعد از داعش، قدرتی و امکاناتی که مقاومت در نیروی بازدارندگی و تجربه به دست آورد، به یکی از جدی‌ترین تهدیدهای برای اسرائیل تبدیل شد.
بعد از ۲۰۰۶ ما تهدید راهبردی نامیدند و اکنون یک درجه ما را بالا بردند و می‌گویند تهدیدی موجودیتی.
مقاومت اکنون علاوه بر توان دفاع از خود، توافق دفاع از خود و ذخایر لبنان را دارد و می‌تواند توازن بازدارندگی ایجاد کند.
این به برکت امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب و مسئولیت‌پذیری و جانفشانی و فداکاری حاج قاسم سلیمانی حاصل شده است.

یک روز هم بر ما منتی نگذاشت و یا هیچ سخن یا عبارتی نگفت که منتی گذاشته باشد.
همیشه می‌گفت من وظیفه‌ام را برای رضای خدا انجام می‌دهم و امیدوارم در قیامت خدا را ملاقات می‌کنم ذخیره‌ای برای من باشد.
او حتی بیش از این می‌گفت و می‌گفت من خادم شما هستم.
در طول این سال‌ها، بیش از بیست سال ، حاج قاسم هیچ چیز از ما نخواست و دستوری به ما نداد و جمهوری اسلامی ایران هم از ما چیزی نخواست.

در مقایسه با ارتباط برقرار کردن دیگر کشورها و احزاب و سرویس‌های اطلاعاتی ، این نوع فرماندهی را نمی‌توان یافت.
در زمان امام خمینی و امام خامنه‌ای این کشور و این دولت و نظام را این چنین هدایت می‌کنند و این را مسئولیت خود در حمایت از مردم مستضعف و مظلوم می‌دانند و حتی تقدیر و تشکر را از ما نمی‌خواهند.
تنها چیزی که از ما می‌خواستند این بود که دفاع کنیم و استقامت بورزیم.
حاج قاسم فرماندهی اسلامی بود. او ژنرال بود اما برادری بود که در خط مقدم در خاکریزهای میدان حاضر بود.
صفات شخصی‌ ابومهدی خیلی شبیه حاج قاسم بود. روابطش با حاج قاسم روابط دوستانه بود و او خودش را سرباز حاج قاسم می‌دانست.
در مرحله مبارزه با داعش، این دو با هم بودند، اصلا دوست داشتند با هم شهید شوند. آیا این تصادفی است که با هم شهید شدند؟
 زمانیکه حاج قاسم قرار بود به بغداد بیاید تماس گرفت و به استقبال او رفت با آنکه می‌دانست خطر وجود دارد. 
این شهادت ابعادی دارد چه در ایران چه در عراق. مردم عراق می‌بینند که فرماندهانشان با فرماندهان ایرانی شهید می‌شوند.

داعش بعد از سیطره بر شرق سوریه، بر خیلی از استان‌های غربی عراق هم مسلط شد و به نزدیکی بغداد و استان کربلا شد تا اینکه مرجعیت شریف در نجف، آن فتوای جهاد را صادر کرد.
حاج قاسم می‌توانست در تهران بماند و امکانات و سلاح و نیروهایش را بفرستد اما خودش به عراق رفت و ابومهندس در کنار او بود.
اگر شکست داعش در عراق نبود، کویت، اردن و کشورهای خلیج (فارس) که از داعش با ارسال پول و تسلیحات و تکفیری حمایت می‌کردند، سقوط می‌کردند و چاه‌کن‌ها خودشان ته چاه می‌افتادند.
همه مردم منطقه و نه فقط مردم عراق، باید از الحشد الشعبی و حاج قاسم و ابومهدی المهندس و دیگر برادران شهید و کسانی که زنده هستند و در حال مبارزه هستند، تشکر و تقدیر کنند که ثبات و امنیت منطقه را حفظ کرده‌اند.
به افغانستان نگاه کنید. هنوز بقایای داعش در آنجا در عراق و در نیجریه هستند و در مساجد و بازارها و کلیساها بمب‌گذاری می‌کنند.

صحنه‌های تشییع ملیونی پیکر شهدا در ایران در اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان را همه دیدند.
نه فقط این تشییع بی‌نظیر بود بلکه بگذارید بگویم که چنین ملتی در دنیا نظیر ندارد.
الان در دنیا اگر ملتی رهبرش درگذرد، آیا مردمش از طلوع آفتاب با خانواده و در این سرما به خیابان می‌آیند و تا غروب آفتاب در آنجا می‌مانند؟
برخی گفتند که این صحنه‌ها ترامپ را ترساند. در شهر اهواز هم همین‌طور بود. 
این صحنه برای برخی کشورهای خلیج [فارس] پیام دارد که تلاش می‌کنند از موضوعات طائفه‌ای و مذهبی و قومیتی را سوءاستفاده کنند.
من تشییع پیکر حاج قاسم در اهواز را دیدم و به عربستان سعودی و اربابانش می‌گویم که «اَلیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» این صحنه‌ها آمریکا را دچار یأس کشنده‌ای می‌کند.

الان مثلاً چند صد نفر در تهران تجمع کردند که به سقوط هواپیمای اوکراینی اعتراض کنند.
شما اصلاً در جایی دیگر نمی‌بینی کشوری که در سرنگون کردن هواپیمایی اشتباه کرده است به این زودی صادقانه اعتراف کند.
مطمئناً ترامپ میلیون‌ها ایرانی را دیده است که آمده‌اند علیه آمریکا و علیه او شعار داده‌اند.
این جمعیت بزرگ مصونیت و پشتوانه بزرگی به جمهوری اسلامی می‌دهد.
از جمله معانی دیگر این شهادت این بود که انگیزه بزرگ و قوی جدیدی به فرماندهان مقاومت برای حفظ ارزش‌ها و ایثارگری و فداکاری دارد.
از مهم‌ترین معانی شهادت حاج قاسم، این است که صورت واقعی آمریکا را دوباره به مردم و دولت‌های ما نشان داد.
بر خلاف همه آنچه آمریکا در طول سالیان گذشته انجام داده بود که خود را ضمانت ثبات نشان می‌داد و خود را دوست همه وانمود کند، شهادت وی، حقیقت آمریکا را نشان داد.
وقتی آمریکا بزرگترین فرماندهان و برادران ما را به این شکل جنایت‌آمیز می‌کشد، نشان می‌دهد که شیطان بزرگ، رأس طغیان و سلطه‌جویی واستکبار است.

جنایات آمریکا در قرن گذشته و قرن کنونی شامل جنگ‌های متعدد و میلیون‌ها کشته می‌شود.
تعداد جنگ‌ها و میلیون‌ها انسانی که کشته و آواره کرده نشان می‌دهد جنایت‌کار درجه یک، آمریکا و دولت‌های متوالی آن است.
در منطقه ما هم اسرائیل است که قبل از ۱۹۴۸ و بعد از آن مرتکب جنایات بزرگی شده است و دولت‌های متوالی آمریکا حامی آن بوده‌اند.
 داعشی که آمریکا ساخت و از آن حمایت کرد تا کشور و دولت و سرزمین و تمدن و تاریخ و حال و گذشته ما را نابود کند، با حمایت آمریکا بود.
هر مسجدی که اینها تخریب کردند باید آن را نتیجه و ساخت آمریکا دانست.
نباید در تشخیص دشمن حقیقی و واقعی اشتباه کنیم، هر کس این واقعیت را نادیده می‌گیرد یا جاهل است یا ترسو و بزدل است.
تهدید اول برای امنیت ملی هر کشور و ملتی، آمریکاست؛ غارتگر اول منابع نفتی منطقه آمریکاست.

در یک جمله مشخص، پاسخ به جنایت آمریکا که منجر شد به شهادت فرماندهان مقاومت شد یک عملیات واحد نیست.
این یک روند طولانی است که باید به اخراج حضور نظامی آمریکا از منطقه بینجامد؛ آنها باید از منطقه خاورمیانه یا همانطور که رهبری گفتند منطقه غرب آسیا بروند.
آنچه در عین الاسد رخ داد یک سیلی بود نه پاسخ به ترور حاج قاسم؛ هر کس گمان می‌کند که حمله به عین الاسد پاسخ ترور بود، اشتباه می‌کند،‌ آنچه رخ داد سیلی بود آنطور که رهبر گفتند.
 این ابتدای روندی طولانی است و این گام اول  پاسخی زلزله‌وار خواهد بود که باید به اخراج حضور نظامی آمریکا از منطقه ما منجر شود.

وقتی سپاه وقتی عین الاسد حمله کرد - البته یکی دو موشک به اربیل، پیامی معنوی بود- به اعتراف آمریکا موشک‌ها به آنجا اصابت کرده است، منطقه در لبه جنگ بود.
از ابتدا رسانه‌ها مثل رسانه‌های خلیج (فارس) که از رسانه‌های آمریکا آمریکایی‌تر هستند، گفتند که کشته و زخمی بر جا نگذشته است.
اولا: این سیلی بزرگ نشانه شجاعت بی‌نظیر سران ایران است که مردم از آن حمایت می‌کنند.
همه کارشناسان اذعان کردند که هدف گرفتن پایگاه آمریکایی از جنگ جهانی دوم اتفاق نیفتاده است.
امر دوم این است که این سیلی از توان نظامی ایران پرده برداشت. موشک‌ها صددرصد ساخت ایران است نه ساخت مشترک با آمریکا مثلا یا با پول دیگر کشورها.
موشک‌ها از صدها کیلومتر آنسوتر دقیق روی هدف فرود آمده‌اند. 
آمریکایی‌ها در حال آماده باش کامل بودند اما آنها نتوانستند مانع حتی یکی از این موشک‌ها شوند.
این مسئله پیامی برای کسانی است که با آمریکا متحد می‌شوند و پیامی برای اسرائیل است که تهدید می‌کند برخی تاسیاسات ایران را می‌زنند.

پیام این ضربه، پیامی قوی برای صهیونیست‌ها بود. وقتی تهدیدهای رهبر ایران و سران آن را می‌شنوند باید آن را جدی بگیرند.
موشک‌های ایران در عین الاسد عراق فرود آمد اما مصیبت و عزا در اسرائیل بود که ایران چنین توان و قدرتی دارد.
این ضربه بزرگ و مهم بود. حالا اینکه کشته و زخمی داشته یا خیر... گذر زمان آن را نشان خواهد داد.
این حمله به این شکل که رخ داد، هیبت آمریکا در چشم دوست و دشمن شکست و فرو ریخت و در پناهگاه‌ها پناه گرفتند.
صبح آن روز دیدید که ترامپ آمد و مسئولانش کنارش ایستادند. آیا چهره‌شان را دیدید؟ آیا چهره آنان این را نشان داد که پیروز شده‌اند؟ یا آنکه صحنه، صحنه عزا بود.

ترامپ گفت می‌خواهد با داعش مبارزه کند. منافق تو می‌خواهی با داعش مبارزه کنی؟ تو دو فرمانده بزرگی را که با داعش مبارزه کردند،‌ ترور کردی.
او بهانه می‌آورد که سلیمانی داشت برای حمله به منافع آمریکا آماده می‌شد. معروف است که او دروغگوترین رئیس جمهور آمریکاست.
این سیلی ایران درسی برای همه بود که شجاع باشند و به امکانات و قدرت و ایمان خود تکیه کنند.

چون عراق جایی است که این جنایت انجام شده است، بعد از ایران، اولاترین میدانی که شایسته پاسخ دادن است، عراق است.
مسعود بارزانی باید از حاج قاسم متشکر باشد که زمانی که از دوستانت (آمریکایی‌ها) کمک خواستی کمکت نکردند و حاج قاسم اولین کسی بود که به کمکت آمد.
نشان به آن نشان که یکی از برادران حزب الله هم همراهش بود و گفتند وقتی نزد تو آمدند، مسعود بارزانی از ترس به خود می‌لرزید.
امیدوارم که شما و دیگران و مسئولان عراقی در کنار مردم عراق بخشی از پاسخ باشید و از اخراج آمریکایی‌ها حمایت کنید.
نخست‌وزیر عراق با شجاعت اجرای تصمیم پارلمان را دنبال می‌کند. امیدواریم روزی بیاید که عراق از وجود اشغالگران پاک شود.
 نیروهای مقاومت در هدف بزرگی که اعلام کرده‌اند، جدی و صادق و هدفمند هستند. آمریکایی‌ها باید نیروهای و پایگاه‌هایشان را ببرند.
دولت آمریکا و قاتلانی که این جنایات را انجام داده‌اند، تاوان سنگینی خواهند داد و متوجه خواهند شد که محاسبه‌شان اشتباه بوده است.
گذر ایام بعد از شهادت سردار سلیمانی نشان خواهد داد که دنیا، دنیای دیگری است. این،‌ آغاز تاریخی جدید خواهد بود.

سخنرانی سیدحسن نصرالله در مراسم هفتم شهدای خط مقاومت
سخنرانی سیدحسن نصرالله در مراسم هفتم شهدای خط مقاومت

Share