امام خمینی قدس سره و عرفان اسلامی

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه
امام خمینی قدس سره
امام خمینی قدس سره عرفان را در خدمت حکومت دینی و ولایت سیاسی در آورد تا به نام سیاست از معنویت عرفانی و به نام عرفان از سیاست اسلامی فاصله گرفته نشود...

امام خمینی قدس سره و عرفان اسلامی

امام خمینی قدس سره و عرفان اسلامی ؛ فهرست مباحث این نوشتار: مولفه ها و مختصات عرفانی امام خمینی قدس سرهعرفان اسلامی و جوان

امام خمینی قدس سره در تحقیق و تحقق عرفان ناب اسلامی از عرفانی سخن می گفت و به بیان و بنان می کشید که از شراب طهور وحی و کوثر زلال حیات بخش سنت و سیره نشات گرفته باشد. عرفان امام خمینی رحمه الله عرفان جامعه و سیاست، حکمت و حکومت، خدمت و خرابات است و در حقیقت با آهنگ جمع الجمعی و ربط حق و خلق و «سلوک جامع» عرفان را مطرح می کرد لذا روح حاکم بر عرفان امام خمینی رحمه الله از سه ضلع وحیانیت، عقلانیت و معنویت در همه سطوح و ساحتهای حیات معنوی و معقول حکایت می کرد و به تعبیری عرفان «مثبت» بود نه «منفی» تا روابط انسان با خدا، انسان با خود، انسان با جامعه و انسان با جهان را در تعامل علمی و عملی انسان با انسان کامل تفسیر و تصویر نماید. و نیز عرفان را در خدمت حکومت دینی و ولایت سیاسی در آورد تا به نام سیاست از معنویت عرفانی و به نام عرفان از سیاست اسلامی فاصله گرفته نشود و لذا در اوج حکومت و اقتدار سیاسی از مناجات شعبانیه، تفسیر سوره حمد با نظر و نگاه عمیق عرفانی سخن گفته و زمین و زمینیان را با آسمان و آسمانیان پیوند می داد.

در نگاه امام انبیاء و اولیاء آمده اند تا انسان را به عرفان برسانند و انسان ها از انیت و خودیت به سوی خدا و عبودیت هجرت نمایند و به مقام «لقاء حق» نایل گردند لذا «هجرت و جهاد» از مولفه های درونی و بیرونی و نهاد و نماد عرفان امام خمینی بود. به همین دلیل «شهداء» را قافله سالاران توحید که ره 100 ساله را یک شبه در اثر جذبه و نفخه الهی طی کرده و الهی شدند معرفی نمود با این رویکرد مولفه ها و مختصاتی از عرفان آن یار سفر کرده و امام راحل ره امت اسلام را فراروی صاحب نظران و صاحب بصران می نهیم.

امام خمینی قدس سره و عرفان اسلامی

مولفه ها و مختصات عرفانی امام خمینی قدس سره

از دیدگاه حضرت امام رحمه الله عرفان اسلامی از خصوصیات و ویژگی هایی بهره ور است که هر کدام دارای گستره ای بسیار وسیع است و ما با هدف آشنایی اجمالی با عرفان امام رحمه الله به برخی از آنها اشاراتی خواهیم نمود:

1- انسان کامل محور عرفان اسلامی از دیدگاه امام خمینی قدس سره

1-1- انسان کامل مظهر اسم اعظم الهی است.
1-2- انسان کامل واسطه فیض در نظام تکوین و تشریع است.
1-3- انسان کامل آیینه تمام نمای خداوند سبحان و اسمائ جمال و جلال الهی است.

امام خمینی رحمه الله در وصیتنامه خویش نوشته اند: «درود خداوند بر محمد و آل محمد که مظاهر جمال و جلال و گنجینه های اسرار کتاب حق هستند. آن کتابی که احدیت به تمام اسماء و صفات، حتی اسمائ مستاثره که جزء حق سبحانه کسی از آن خبری ندارد در آن تجلی کرده است...».[1]

1-4- انسان کامل تجلی ولایت و خلافت الهی است: «این خلافت، نه تنها روح، ریشه و سرآغاز خلافت محمدی بوده، بلکه اساس خلافت در همه عوالم انسانی و اصل جریان خلافت و خلیفه و استخلاف از همین خلافت سرچشمه می گیرد».[2]

1-5- مقام خلافت معنوی و شان خلافت ظاهری: «امام رحمه الله در نقد پندار محی الدین عربی مبنی بر این که پیامبر اکرم به خلافت بعد از خویش تصریح نکرده است اظهار داشتند: «خلافت معنوی که عبارت است از مکاشفه معنویه حقایق با اطلاع بر عالم اسمائ و اعیان، نص بر آن واجب نیست، اما خلافت ظاهری که از شوون نبوت و رسالتی که تحت اسمای کونیه داخل است، اظهار آن واجب است. از این رو، پیامبر اکرم به آن تصریح نموده است، زیرا خلافت ظاهری که منصب الهی است همانند نبوت امری است که بر مردم پوشیده است، روی این جهت تصریح به آن واجب و لازم می باشد. قسم به جان دوست که تصریح و تنصیص خلافت بر پیامبر از بزرگ ترین واجبات الهی بوده و تضییع این مساله خطرناک با بیان نکردن آن باعث تشتت امر است و اختلال آثار نبوت و از بین رفتن آثار شریعت می شد. این کار از قبیح ترین اموری است که نسبت به افراد عادی سزاوار نیست، چه رسد به این که به پیامبر گرامی اسلام نسبت داده شود».[3]

نتیجه آن که:

الف- انسان کامل حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) است و هر یک از خاندان عصمت و طهارت از آل محمد و عترت پاکش نیز انسان کامل هستند.[4]

ب- توسل و تمسک به انسان کامل راه رهایی از نقص به کمال، قرار گرفتن در صراط مستقیم سلوک الهی و قرب وجودی به حق سبحانه است که معرفت به مقامات آنها از حیث علمی و عملی همسان مقامات قرآن کریم است.[5]

2- فقه و فنا (پیوند فقه و عرفان)

امام رحمه الله بین جوهر فقه با جوهر عرفان سازش برقرار کرده، لذا آداب الصلاه و اسرار الصلاه (سر الصلاه) را در کنار رساله عملیه (تحریر الوسیله) به نگارش در می آورد و در تفکیک ناپذیری شریعت از حقیقت اصرار می ورزید. امام راحل با استناد به آیه 66 سوره مائده می نویسد: «از این آیه بر می آید که نیل به معرفت و باطن، جزء از راه ظاهر و شریعت نیست، ظاهر طریق باطن است بلکه فهمیده می شود که ظاهر منفک از باطن نیست و کسی که معتقد باشد باطن با اعمال ظاهر و تبعیت از تکالیف الهی برای او حاصل نمی شود، بداند که به ظاهر خوب عمل نکرده و کسی که بخواهد به باطن، از غیرطریق ظاهر برسد -مثل بعضی عوام صوفیه - این راهی است که بینه ای از سوی پروردگار ندارد».[6]

و به همین دلیل امام رحمه الله عمل به ارکان را از «مقومات ایمان» دانسته و بیان فرمودند: «این که در اخبار شریفه، اقرار به لسان و عمل به ارکان را از مقومات ایمان شمرده اند، بیان یک سر طبیعی و سنت الهی جاری است، چون حقیقت ایمان، ملازم با اظهار و عمل است، اگر عمل نکرد، صورتی بی مایه از ایمان و محبتی بی مغز و معنی بیش نخواهد بود و با فشار جزیی حوادث و سختی احتضار از بین خواهد رفت».[7]
امام در «فص یعقوبیه» می نویسد: «و الناموس هو الشرع»؛ ناموس همان چیزی است که انسان در مقام حفظ و اختفای آن می کوشد و چون مقصد انبیای الهی بسط معرفت حق و معروفیت و معبودیت آن در عالم است و این مقصد محقق نمی شود مگر با حفظ اموری، لذا حفظ و صیانت نوامیس پنج گانه الهی ضروری است:

ناموس حیات (بوسیله آن معرفت و عبودیت حاصل می شود.)
ناموس عقل (بوسیله آن خدا شناخته و عبادت می شود.)
ناموس مال (بوسیله آن معاش و معاد مردم اصلاح می شود.)
ناموس عرض (که با حفظ آن توالد و تناسل و بسط معروفیت و معبودیت محقق می گردد.)
ناموس شریعت (که همان ناموس معبودیت و معروفیت است.[8]

امام خمینی قدس سره و عرفان اسلامی

عرفان اسلامی و جوان

از دیدگاه امام «جوان» چون به فطرت توحیدی و الهی اش نزدیک و به تعبیر معظم له به ملکوت، قرب بیشتری دارد راحت تر می تواند به تهذیب نفس بپردازد، لذا نوشته اند: «در جوانی تهذیب نفس، بسیار اسهل است از ایام پیری و ضعف که قدرت از دست می رود و ریشه اخلاق فاسده که اصلش از حب دنیا و نفس است، استحکام پیدا می کند و تصفیه و تهذیب بسیار مشکل می شود...».[9]
یا می نویسد: «...تا جوانی در دست تو است کوشش کن در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب که هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیک ترند موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود قید و بندها و اقفال شیطانی اگر در جوانی غفلت از آنها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشه دارتر و قوی تر می شوند».[10]

لذا امام خمینی (قدس سره) در چند توصیه مهم به جوانان می فرماید:

1- معاشران و دوستان خویش را از اشخاص وارسته و متعهد و متوجه به معنویات انتخاب کنید.[11]
2- از قدرت جوانی استفاده کرده و در ملکوت پرواز کنید.[12]
3- استفاده از نشاط جوانی و قدرت آن.[13]
4- پرهیز از غرور جوانی.[14]
5- جدی گرفتن جوانی و غنیمت شمردن آن.[15]

امام رحمه الله در وصیت به فرزندشان مرحوم احمد آقاره نوشته اند: «پسرم! هیچگاه دنبال تحصیل دنیا - اگر چه حلال او باشد - مباش، که حب دنیا - اگر چه حلال باشد - رأس همه خطاهاست، چه خود، حجاب بزرگی است و انسان را ناچار به دنیای حرام میکشد»[16]

امام در وصیت خویش به مرحوم سید احمد آقا نوشته اند: «پسرم! اکنون با تو که جوانی صحبت می کنم باید توجه کنی که برای جوانان توبه آسان تر و اصلاح نفس و تربیت باطن سریع تر می تواند باشد. در پیران هواهای نفسانی و جاه طلبی و مال دوستی و خود بزرگ بینی بسیار افزون تر از جوانان است. روح جوانان لطیف است و انعطاف پذیر و آن قدر که در پیران حب نفس و حب دنیا است در جوانان نیست. جوان می تواند به آسانی نسبی خود را از شر نفس اماره رها سازد و به معنویات گرایش پیدا کند. در جلسات موعظه و اخلاق آن قدر که جوانان تحت تاثیر واقع می شوند. پیران نمی شوند جوانان متوجه باشند و گول وسوسه های نفسانی و شیطانی را نخورند... پسرم! فرصت را از دست مده و در جوانی خود را اصلاح کن...».[17]

پی نوشت:


[1] صحیفه امام خمینی، ج 21، ص 293.
[2] مصباح الهدایه، ص 27.
[3] همان، ص 196.
[4] تبیان، دفتر دوازدهم، ص 177.
[5] شرح دعای سحر، ص 137-135 مصباح الهدایه، ص 78-72 تبیان دفتر دوازدهم، ص 190.
[6] تعلیقه بر فصوص الحکم، 201.
[7] شرح چهل حدیث، ص 388، با اندکی تخلیص.
[8] تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 144-143.
[9] نامه های عرفانی، ص 63 مجموعه آثار، ج 1، کنگره اندیشه های اخلاقی - عرفانی امام خمینی، ج اول، 1382.
[10] ره عشق، ص 28.
[11] شرح چهل حدیث، ص 499.
[12] لطائف ربانی، ص 106.
[13] شرح چهل حدیث، ص 111.
[14] صحیفه امام خمینی رحمه الله، ج 18، ص 334.
[15] همان، ج 20، ص 437 شرح چهل حدیث، 25-24.
[16] نقطه عطف، ص 42.
[17] نامه های عرفانی، ص 90-89.

پدیدآورنده: 
Share