بانى السماء

استاد حسن رمضانی؛
بانی السماء

سازنده و برپا دارنده آسمانها
بانى اسم فاعل از ريشه (ب ـ ن ـ ى) به معناى ساختن و برآوردنِ خانه و مانند آن و ضدّ ويران كردن آن است.
برخى در بيان معناى بناء و فرق آن با واژه هاى مشابهى مانند خلق و تكوين گفته اند: خلق و تكوين عبارت از ايجاد چيزى است كه هيچ سابقه اى نداشته است، در حالى كه بناء عبارت از تركيب موادّ و اجزاء و ايجاد شكل و هيئتى خاصّ است، بنابراين، بانى كسى است كه موادّ اوّليه و خام را كه هيچ صورت تركيبى ندارد و بدون استفاده كنارى افتاده است با نظم و انضباط خاصّى به هم پيوند مى دهد و آنها را به صورت خانه و مانند آن برافراشته و برپا مى دارد.
سماء نيز به معناى آسمان است. البته لغويان براى اين واژه معانى ديگرى مانند: سقف خانه، پشت اسب و... را ذكر كرده اند.
بانى السماء از اسمهاى افعال خداست كه از مرتبه فعل او انتزاع مى شود و گرچه در قرآن به كار نرفته است؛ ولى در 5 آيه بناى آسمان در قالب فعلهاى «بَنَيْنـها» (ق/50 ، 6 ؛ ذاريات/ 51 ، 47)، «بَنينا» (نبأ/ 78، 12) و «بنيـها» (نازعات/ 79، 27؛ شمس/91، 5) به خداوند نسبت داده شده است. افزون بر اين از آياتى كه از بى ستون بر افراشتن آسمانها (رعد/13،2)، تسويه آسمانها يا استوار ساختن آنها به صورت آسمانهاى هفت گانه (بقره/2،29؛فصلت/41،12)، آفريدن يا استوار كردن آسمانها به صورت سقفى محفوظ (انبياء/21، 32؛ نازعات/79، 28) و رتق و فتق آسمانها (انبياء/ 21، 30) سخن به ميان آورده مى توان اسم بانى السماء را استفاده كرد.
گفتنى است كه در برخى از دعاها دو اسم «بانى المبنيات» و «بانى المسموكات»  بر خداوند اطلاق شده است كه اگر مراد از مبنيات (بناها) و مسموكات (سقفها) همان آسمانهاى معهود باشد معناى دو اسم مزبور را نمى توان با معناى «بانى السماء» بى ارتباط دانست.
تبيين اسم بانى السماء:
به نظر مى رسد معناى «بانى السماء» به عنوان يكى از اسماى خداوند تفاوت چندانى با مجموع معناى لغوى بانى و سماء ندارد، بنابراين مى توان گفت در اطلاق اسم بانى السماء بر خداوند فقط برافراشتن و انسجام بخشيدن آسمانها به صورت كنونى مورد نظر است؛ نه اصل آفرينش آنها، زيرا در اين صورت فرقى بين اطلاق اسم «بانى السماء» و تعبيراتى چون فاطرالسماوات: «فاطِرِ السَّمـوتِ والاَرضِ» (ابراهيم/14، 10)، بديع السماوات: «بَديعُ السَّمـوتِ والاَرضِ» (بقره/2،117) و خالق السماوات: «خَلَقَ اللّهُ السَّمـوتِ والاَرض» (جاثيه/45، 22) كه هر كدام معناى ويژه خود را دارد نخواهد بود، ازاين رو آياتى كه بناى آسمانها را به خدا نسبت مى دهد گويا بدين معناست كه خداوند موادّ اوّليه آسمانها و كرات آسمانى را كه پيش از اين موادّ خامى بيش نبود و خود خدا نيز آنها را آفريده بود با تدبير و حكمت و قدرت خود برافراشت و به صورتى كه اكنون مشاهده مى كنيد منظّم و مرتّب ساخت.
اين معنا با آياتى كه به سابقه آسمانها اشاره كرده و آن را به صورت گازهاى فشرده اى دانسته كه شكل مذاب داشته و از آن آب تعبير شده: «و هُوَ الَّذى خَلَقَ السَّمـوتِ والاَرضَ فى سِتَّةِ اَيّام وكانَ عَرشُهُ عَلَى الماءِ» (هود/11، 7) يا آن را دخان تعبير كرده: «ثُمَّ استَوى اِلَى السَّماءِ وهِىَ دُخانٌ» (فصلت/41،11) يا از به هم پيوسته بودن آسمانها و زمين سخن گفته: «اَوَ لَم يَرَ الَّذينَ كَفَروا اَنَّ السَّمـوتِ والاَرضَ كانَتا رَتقـًا فَفَتَقنـهُما» (انبياء/21،30) و نيز با آياتى كه از مراحل آفرينش آسمانها سخن مى گويد: «ولَقَد خَلَقنَا السَّمـوتِ والاَرضَ وما بَينَهُما فى سِتَّةِ اَيّام» (ق/50 ،38)، «فَقَضـهُنَّ سَبعَ سَمـوات فى يَومَينِ» (فصّلت/41،12) سازگارى دارد و بر نظريه هاى پذيرفته شده از ناحيه كيهان شناسان كه معتقدند نظام كنونى جهان و كهكشانها و كرات آسمانى پس از گذراندن مراحلى بدين صورت درآمده نيز قابل تطبيق است.
برخى از مفسران در پاسخ به اين سؤال كه حكمت به كار رفتن واژه بناء، آن هم به طور مكرّر، درباره آسمان «والسَّماءِ و ما بَنـها» (شمس/91،5)، «اَمِ السَّماءُ بَنـها» (نازعات/79،27)، «جَعَلَ لَكُمُ الاَرضَ فِرشـًا والسَّماءَ بِنَـاءً» (بقره/2،22) چيست وجوهى را بيان كرده اند؛ از جمله آنكه: آسمان تا روز قيامت باقى است و چيزى از آن از بين نمى رود، برخلاف زمين كه در معرض تغيير و تبدل است، بنابراين زمين مانند فرشى است كه گاهى پهن و گاهى جمع مى شود، و آسمان نيز به منزله بنايى است كه آن را برافراشته اند و ثابت و برقرار است. برخى ديگر از مفسران در رابطه با به كارگيرى لفظ بناء درباره آسمان گفته اند: قرآن در پاسخ به مشركانى كه قيامت را باور نداشته و مى گويند: آيا ما (پس از مرگ) آنگاه كه استخوانهاى پوسيده گشتيم به حال نخست بازگردانيده مى شويم: «يَقولونَ اَءِنّا لَمَردودونَ فِى الحافِرَه * اَءِذا كُنّا عِظـمـًا نَخِرَه» (نازعات/ 79،10 ـ 11) براى تبيين سخت تر بودن خلقت آسمان، به تفصيل آفرينش آسمان با لفظ بناء اشاره كرده و فرموده است: آيا شما در آفرينش سخت تريد يا آسمان كه آن را برافراشت: «ءَاَنتُم اَشَدُّ خَلقـًا اَمِ السَّماءُ بَنـها» . (نازعات/ 79، 27) در آيه 6 ق/50 نيز قدرت خداوند را به منكران معاد گوشزد كرده است كه همان خدايى كه اين آسمان با عظمت را بدون هر گونه خلل و سستى بنا كرد و همچون سقفى بدون ستون برافراشت قادر است بنيه متلاشى شده انسان را دوباره در قيامت بنا كند: «اَفَلَم يَنظُروا اِلَى السَّماءِ فَوقَهُم كَيفَ بَنَينـها...» .
شايان توجّه آنكه در آيات مربوط به بحث كه بناى آسمانها را به خداوند نسبت داده گاهى بناى ياد شده به صورت مفرد فقط به خدا نسبت داده شده است؛ مانند: «بَنـها» (نازعات/ 79، 27؛ شمس/91، 5) و گاهى به صورت متكلّم مع الغير كه نقش ديگر موجودات نيز مورد نظر است؛ مانند: «بنينـها» (ق/50 ، 6 ؛ ذاريات / 51 ، 47) و «بنينا» . (نبأ/ 78، 12) شايد سرّ اين نكته آن باشد كه در آيات دسته نخست همه وسايط دخيل در بناى آسمانها در مسبّب الاسباب فانى دانسته شده است، بر خلاف آيات دسته دوم كه وسايط ياد شده نيز لحاظ گشته است.
 

منابع
بحارالانوار؛ پيدايش و مرگ خورشيد؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم؛ التفسير الكبير؛ تفسير نمونه؛ الفرقان فى تفسيرالقرآن؛ لغت نامه؛ المصنف فى الاحاديث و الآثار؛ مقايسه اى ميان تورات انجيل قرآن و علم؛ معجم مقاييس اللغه؛ منتهى الارب فى لغة العرب؛ المنجد فى اللغه؛ من علم الفلك القرآنى؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ نهج البلاغه.

Share