جایگاه نیکوکاری و آثار آن در فرهنگ اسلامی

موضوع: 
جایگاه نیکوکاری و آثار آن در فرهنگ اسلامی
از جمله مفاهیم ارزشمندی که به عنوان یکی از اصول مورد توجه همه شریعت‌ها و سنت‌ها به ویژه اسلام در طول تاریخ بوده و در آموزه‌های دین اسلام نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته و به آن سفارش شده است احسان و نیکوکاری در جامعه است.

جایگاه نیکوکاری و آثار آن در فرهنگ اسلامی

از جمله مفاهیم ارزشمندی که به عنوان یکی از اصول مورد توجه همه شریعت ها و سنت ها به ویژه اسلام در طول تاریخ بوده و در آموزه های دین اسلام نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته و به آن سفارش شده است احسان و نیکوکاری در جامعه است.

احسان و نیکوکاری به جهت برانگیختن احساسات انسانی و لذات روحانی و رضای ربانی امریست شایسته و ارزشی که فطرت انسانها نیز با آن عجین و نسبت به آن تحسین کننده است. و لذا بررسی مفهوم احسان در کاربردهای متعدد آن، تصویر ارزش و جایگاه آنرا در نظام فکری و ارزشی اسلام به خوبی تبیین می سازد که چرا و چگونه این همه مورد اقبال اسلام و فرهنگ اسلامی قرار گرفته است.

احسان و نیکوکاری کارکردهای زیادی در عرصه های فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و... افراد دارد که مادر این مقاله درصدد پرداختن به آنها تحت موضوع و محور ضرورت و قانون حیات اجتماعی بشر هستیم.

جایگاه نیکوکاری و آثار آن در فرهنگ اسلامی

الف- نیکوکاری یعنی چه؟/ مصادیق نیکوکاری در قرآن

واژه «احسان» به معنای انجام دادن کار نیک است که خداوند متعال مردم را به انجام دادن آن تشویق و ترغیب می کند و به طور عمده در آیاتی غالبا از نیکوکاران با واژه «محسنین» یاد می کند و به خوبی می ستاید و نیز به تبیین ویژگی های خاصشان می پردازد و آنها را در صراط هدایت و رستگاری می خواند و می فرماید: «أُولَٰئِکَ عَلَیٰ هُدًی مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» [آیه 5 سوره بقره]

به طور کلی احسان و نیکوکاری در آموزه های دینی به معنای انجام دادن کار نیک در ارتباط تنگاتنگ میان انسان با خدا و خدمت به دیگران بدون چشم داشت و انجام هرگونه کار شایسته است به طوری که رضای خدا و خلق را در پی داشته باشد. و بنابر آنچه که از آیات قرآن کریم استفاده می شود. احسان و نیکوکاری، مصادیق فراوانی داشته و در شکل های مختلفی ظهور و بروز می کند که از جمله آنها: تحمل سختی ها و مشکلات[واصبِر و ما صَبرُکَ اِلاّ بِاللّهِ و لاتَحزَن عَلَیهِم و لاتَکُ فی ضَیق مِمّا یَمکُرون اِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا والَّذینَ هُم مُحسِنون](نحل/سوره۱۶، آیه ۱۲۸-۱۲۷. ۶۶. - هود/سوره۱۱، آیه۱۱۵.)، عفو و گذشت خیرخواهی[«فَبِما نَقضِهِم میثـقَهُم لَعَنّـهُم و‌...و‌لا‌تَزالُ تَطَّـلِعُ عَلی خائِنَة مِنهُم اِلاّ قَلیلاً مِنهُم فَاعفُ عَنهُم واصفَح اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُحسِنین».(مائده/سوره۵، آیه۱۳)]، اجتناب از گناه[نجم/سوره۵۳، آیه۳۲-۳۱: وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی ﴿31﴾الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ.../// نحل/سوره۱۶، آیه۹۰:إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَی وَیَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ]، پرداخت زکات[لقمان/سوره۳۱، آیه3-4: ... لِّلْمُحْسِنِینَ ﴿3﴾الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿4﴾]، و نیز هدیه دادن و انفاق به دیگران و بالاخره از همه مهمتر دستگیری و یاری نسبت به دیگران را از مصادیق نیکوکاری بر می شمرد.[«و‌بِالولِدَینِ اِحسـنـًا و بِذِی القُربی والیَتـمی والمَسـکینِ والجارِ ذِی‌القُربی والجارِ الجُنُبِ والصّاحِبِ بِالجَنـبِ و ابنِ السَّبیلِ و ما مَلَکَت اَیمـنُکُم اِنَّ اللّهَ لایُحِبُّ مَن کانَ مُختالاً فَخورا اَلَّذینَ یَبخَلونَ‌...»نساء/سوره۴، آیه۳۷-۳۶. ۱۲۸. - بقره/سوره۲، آیه۸۳.] علاوه بر این برخی از مسایل را تحت عنوان موانع احسان مورد بررسی قرار می دهد تا همگان با شناخت آن موارد سعی در ساخت و ساز درونشان بپردازند تا بتوانند به مقام و جایگاه محسنین دست پیدا کنند.

بیشتر بخوانید: آثار نیکــوکاری در قرآن کریم

جایگاه نیکوکاری و آثار آن در فرهنگ اسلامی

ب- نیکوکاران واقعی چه کسانی اند؟

یکی از فضایل بزرگ انسانی، نیکوکاریست. نیکوکاران انسانهای مومن، دانا و شریفی هستند که توانستند موفق شوند بر موانع نفسانی از جمله حرص و بخل و کبر فائق آیند و با ایثار و از خودگذشتگی بستر همگرایی را در جامعه فراهم سازند. بی گمان احسان و نیکوکاری ویژه انسانهایی است که در مسیر هدایت قرار گرفته و کمال را از جانب خداوند می جویند. آیات بسیاری از قرآن، ایمان و عبودیت انسان را به عنوان عامل اصلی نیکوکاری و احسان در انسانها و از طرفی جزو تکالیف یک فرد مسلمان در قبال نوع بشر برشمرده تا در راه رفع حاجاتش بکوشد که از آن جمله می توان به آیات 83 و 85 سوره مائده و آیات 80 تا 122 سوره صافات اشاره کرد. در این باره روایت معروفی را با هم مرور می کنیم که:

«مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادی یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[کافی، ج 2، ص 164، ح 5] (هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهی کسی را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.)

بنابراین ریشه و منشأ نیکوکاری را باید در ایمان حقیقی افراد جستجو کرد. زیرا تنها مومنان اند که با پذیرش خالقیت و ربوبیت الهی و نیز باور به روز رستاخیز و مسئله پاداش و کیفر در آخرت به احسان روی می آورند و به عنوان بنده خاص الهی در خدمت به دیگران می کوشند و از هیچ کوشش و تلاشی برای رفع نیازهای دیگران دست نمی کشند. و لذا مولاعلی (علیه السلام) از آن به عنوان راس ایمان یاد می کند و می فرماید: «رأسُ الإیمانِ الإحْسانُ إلی النّاسِ» [غرر الحکم : ۵۲۵۳] یعنی: رأس ایمان، نیکی کردن به مردم است.

و نیز آن را یکی از اوصاف متقین می شمرد و می فرماید: «حَاضٌّ عَلَی کُلِ حَسَن»[کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق؛ ج 2 ؛ ص226] یعنی مومن به سوی هرکار خیر و نیکی حریص و شتابان است.

و همچنین رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دستگیری و یاری نسبت به دیگران و رفع حاجات مومنین را بعنوان شرط ایمان به خدا معرفی می کند و می فرماید: «مَا امَنَ بِاللهِ وَ لاَ بِمُحَمَّدٍ وَلاَ بِعَلِّی مَن اِذا اَتاهُ اَخُوهُ المُؤمِنُ فی حاجَه لَم یضحَک فِی وَجهِهِ فَاِن کَانَت حَاجَتُهُ عِندَهُ سارَعَ اِلی قَضائِها وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ تَکَّلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ حَتّی یَقْضِیَها لَهُ» [بحارالأنوار، ج 75، ص ۱۷۶]

ایمان نیاورده به خدا و محمد و علی (علیه السلام) کسی که برادر مومنش از او کمک بخواهد و در توانش باشد اما با لبخند از او استقبال و اجابت نکند و یا اگر از عهده اش خارج است از طریق دیگران رفعش ننماید. بی گمان احسان و نیکوکاری خصلت انسان های مومنی است که در مسیر هدایت قرار گرفته و کمال را از ناحیه خداوند می جوید. چرا که انسان مومن همه مردم را از آن جهت که آفریده های الهی هستند برخوردار از کرامت و شرافت می داند و به حکم وظیفه شرعی و اخلاقی برخود فرض می داند که به خلق خدا نیکی نماید تا بدینوسیله شرایط مناسبی برای دست یابی به هدایت الهی و رشد و تکامل از برای خود و دیگران و ایجاد مسیر جهت سعادت جامعه فراهم سازد و دست کمک و یاری دیگرانی که به سوی ایشان دراز شده را بفشارد و به آنان یاری و مدد رساند و از نعمت های به دست آمده و خدادادی در راه خدا انفاق کند و از هر توان و نیرویی که خداوند عطایش نمود در راستای تکامل فردی و اجتماعی بهره گیرد و در نتیجه به آرامش و سکونت واقعی و ذاتی خود که امر معهود الهی است دست یابد. چنانکه مولاعلی (علیه السلام) فرمود: «البِرُّ ما سَکَنَتْ اِلَیْهِ نَفْسُکَ وَ اَطْمَأَنَ اِلَیْهِ قَلْبُکَ»[شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج 20، ص 299، ح 415] نیکوکاری آن است که نفست با انجام آن آرام گیرد و قلبت بدان اطمینان یابد.

بنابراین شرط دستیابی به توفیق خدمت به خلق و نیکوکاری درحق انسان ها ایمان واقعی و دوری از خصلت های ناپسند همچون خود برتربینی است. که به حکم قرآن مانع اصلی نیکوکاری بشر محسوب می شود.

جایگاه نیکوکاری و آثار آن در فرهنگ اسلامی

ج- نیکوکاری یک ضرورت و قانون حیات اجتماعی

انسان موجودی همگراست. ارسطو همگرایی انسان را در طبیعت اجتماع گرایش جست وجو می کند و او را موجودی مدنی باطبع می داند و علامه طباطبایی(رحمه الله) با توجه به آیات و آموزه های قرآنی، ریشه و خاستگاه گرایش به اجتماع را در روح همگرایی انسان در استخدام بشر می داند و با استناد به آیه 32 سوره زخرف که می فرماید: «وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِیًّا»[آیه 32 سوره زخرف]

براین باور است که ملاک همگرایی و اجتماعی بودن بشر در به خدمت گرفتن و به تسخیر درآوردن دیگران است که این لازمه قرار گرفتن در گروه های اجتماعی افراد است.

بنابراین اجتماع گرایی جز و طبیعت بشر است که مستلزماتی را هم دربرمی گیرد در بیان ارزش و اعتبار و اهمیت احسان و نیکوکاری از نظر اجتماعی همین بس که پایه های استوار خانواده ها به عنوان بنیادی ترین حوزه اجتماعی بر آن بنا نهاده شده اجتماع هم برای استقرار و استحکام خود به احسان و نیکوکاری وابسته و نیازمند است. چنانکه مولی علی (علیه السلام) آن را میزان ارزشگذاری فرد می داند و می فرماید: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه »[نهج البلاغة.(للصبحی صالح)،حکمت۸۱] یعنی: منزلت هر شخص به اندازه کارهای خیریست که انجام می دهد.

بنابراین اجتماع بدون ایجاد عناصر و مولفه های همگرایی، نوع دوستی، کمک و تعاون، گذشت و عفو، رعایت قوانین و محافظت بر آن نه پدیدار می شود و نه پایدار می ماند و لذا اگر بیشتر مردم از این خصوصیات بهره مند و برخوردار نباشند، نه تنها واگرایی اجتماعی رخ می دهد بلکه موجبات فروپاشی اجتماعی، تضاد و جنگ و در نهایت نابودی جامعه فراهم می آید.

در همه شرایع آسمانی، قوانینی در اجتماع به دو شکل اخلاقی و حقوقی در جهت تقویت بنیادهای اجتماعی صادر شده که عموما برپایه اصول ارزشی و گرایش روحی و عاطفی افراد آن جامعه وضع و پایه گذاری شده است. بیش از همه در منابع اسلامی احسان حوزه بسیار وسیع و گسترده ای دارد که آیات و روایات فراوانی را بعنوان شاهد بیان ومعیار کلام در این خصوص می توان ذکر نمود و در چارچوب مباحث فقهی، عرفانی و کلامی مورد بررسی قرار داد. در مجموع احسان بصورت یک مفهوم بنیادین و پردامنه ای در بعد اخلاق اسلامی بکار رفته که به جای خود در بعد حقوقی هم اجمالاجای بحث و بررسی دارد. اسلام عزیز در راستای تحقق بخشیدن به آرمانهای اجتماعی و انسانی برنامه هایی را در ابعاد حقوقی و اخلاقی ارائه کرده که نیاز جامعه بشریت در استمرار حیات در بعد مادی و معنوی به آنها بسته است. و درست به همین جهت و در همین راستا قوانین اجتماعی را وضع نموده تا ابعاد ارتباطی و نیاز افراد جامعه را نسبت به یکدیگر تعریف کند بر این اساس قوانین حقوقی را بعنوان وظیفه بر عهده افراد جامعه گذاشته و قوانین اخلاقی مثل یاری کردن به دیگران و یا محبت و گذشت نسبت به افراد و... را بعنوان شرط بقاء و دوام اجتماع قرار داده که هر کدامشان از جهاتی مورد نیاز و لازمه اجتماع محسوب می شوند و هیچ نظام اجتماعی از آن فارغ و بی نیاز نتواند بود. زیرا اگر افراد جامعه تابع این قوانین نباشند یعنی صرفا قوانین وضعی اجتماع را مورد توجه قرار دهند اما مثلا به یکدیگر احسان و نیکی نکنند دیگر نیرو و قوت و یا انگیزه و رمقی برای حفظ و پیشرفت جامعه باقی نمی ماند و در نتیجه موجبات نابودی جامعه فراهم می آید. از حیث همین وابستگی که بین افراد اجتماع وجود دارد و بنابر دیدگاه قرآن احسان به دیگران در حقیقت احسان به خود است که خداوند متعال فرمود: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»[آیه 7 سوره اسراء]؛ (اگر نیکی و احسان کردید به خود کرده اید)

زیرا انسان در این فرآیند به نیازهای روحی و معنوی خود پاسخ می دهد و در واقع خود را در کنار اجتماع و تالیف با قلوب از نقص به کمال می رساند و در کنار آن به خواسته های حیاتی و مادی خود نیز دست می یابد.

اهمیت این موضوع یعنی همان احسان و نیکوکاری چندانست که مولی علی (علیه السلام) آنرا از برای مردم عادی جامعه در کنار تکلیف عدالت پروری حاکمان در جامعه تعریف و مورد تاکید قرار می دهد و می فرماید: «عَلَیْکُمْ بِالاِحسانِ اِلی الْعِبادِ وَ الْعَدْلِ فِی البِلادِ»؛  یعنی: بر شما باد احسان کردن به بندگان و دادگستری در بلاد.[غررالحکم و دررالکلم، جلد۱، صفحه ۴۴۹]

احسان و نیکوکاری , آثار نیکوکاری

د- آثار نیکوکاری

همانطور که در مباحث مطرح شده و آیات مذکور از اهمیت و ابعاد گسترده موضوع احسان و نیکوکاری در جامعه بیان شد این خصلت مهم اخلاقی اجتماعی از آثار و نتایج فراوانی برخوردار است که در کنار همه مطالب فوق به گوشه های دیگری از آن با ذکر روایات مربوطه اشاره می کنیم:

1- رضایت خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله)

از امام باقر علیه السلام (نقل شده است که) فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است : «مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ اللَّه »[کوفی اهوازی، حسین بن سعید، المؤمن؛ ص48- قم، ق 1404]؛ «هر که شاد کند دل مومنی را مرا شاد کرده و هر که مرا شاد کند خدا را شاد کرد.»[ترجمه المؤمن، ص: 103] و «إِنَّ أَحَبَّ اَلْأَعْمَالِ إِلَی اَللَّهِ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ»[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، جلد۷۱ ، صفحه۲۸۹]؛ محبوبترین اعمال نزد خدا شاد کردن دل مومن است.»[بحارالأنوار (جلد ۷۱و۷۲) / ترجمه کمره ای ;  ج ۱  ص ۱۸۷]

2- رستگاری در آخرت

قال علی (علیه السلام): «طُوبَی لِمَنْ أَحْسَنَ إِلَی الْعِبَادِ وَ تَزَوَّدَ لِلْمَعَاد»[تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم ؛ ص430 - قم، چاپ: دوم، 1410 ق] خوشا به حال کسی که به بندگان خدا نیکی کند و برای روز قیامت زاد و توشه بردارد.

3- نجات از بلایا و رفع حوائج دنیایی

قال الصادق (علیه السلام): « أَیُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَةً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ کُرْبَةً مِنْ کُرَبِ الدُّنْیَا وَ کُرَبِ یَوْمِ الْقِیَامَة. »[ترجمه المؤمن، ص: 96]؛ هر مؤمنی گره و مشکلی از مؤمنی بگشاید، خداوند هفتاد مشکل از مشکلات دنیا و آخرت او را گره گشایی می نماید.[ترجمه المؤمن، ص: 97]

و قال (علیه السلام):... وَ مَنْ یَسَّرَ عَلَی مُؤْمِنٍ وَ هُوَ مُعْسِرٌ یَسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة...»[المؤمن، ص: 46 - مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 12، ص: 413] و فرمود:... چنانچه مومنی در سختی و فشار زندگی باشد و شخصی به آسانی از او گره گشائی می کند خداوند سختیهای دنیا و آخرتش را آسان می گرداند. [ترجمه المؤمن، ص: 97]

4- طول عمر و سلامت

قال الصادق (علیه السلام): « الْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ یَعْمُرَانِ الدِّیَارَ وَ یَزِیدَانِ فِی الْأَعْمَار»[الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 100/ الزهد، النص، ص: 29/ عنه بحار الأنوار: 71/ 395 ذیل ح 73.] ترجمه: نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانه ها را آباد و عمرها را طولانی می کند.

5- جلب محبت افراد

قال علی علیه السلام: « سَبَبُ الْمَحَبَّةِ الْإِحْسَان ُ»[عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص: 281]

احسان و نیکوکاری سبب ایجاد محبت و دوستی در دل انسان هاست. بنا بر فرموده مولا (علیه السلام) باید یادآوری نمود که یکی از روش های مورد تاکید خدا و رسول و ائمه اطهار (علیهم السلام) برای رسیدن اشخاص و جوامع به کمال تقویت روحیه نیکوکاری و احسان در افراد جامعه است. تا با آن نوع دوستی و برادری بواقع معنی و در عمل ایجاد شود. چنانکه اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) خود بعنوان مصادیق کامل ابرار و نیکان، بدون هیچ چشم داشتی از بشر در این عرصه پیشتاز بودند و به تبع آنها مومنان واقعی و انسان های صاحب خرد و اندیشه نیز در هر عصر و نسلی، همواره سعی و تلاش داشتند تا خود را به این ویژگی بیارایند و مایه الگو و حرکت برای دیگران باشند.

6- ثواب و حسنه افزون و آمرزش گناه

قال الصادق (علیه السلام): «مَنْ مَشَی لِامْرِئٍ مُسْلِمٍ فِی حَاجَتِهِ فَنَصَحَهُ فِیهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً...»[المؤمن، ص: 46 - مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 12، ص: 408]

هر مسلمانی که جهت مشکلات و خواسته های (مؤمنی) صادقانه و با خلوص قدم بردارد، خداوند متعال برای هر قدم یک حسنه برایش ثبت و یک خطا از خطاهایش را پاک می نماید...[ترجمه المؤمن، ص: 97]

قال امیرالمومنین علی (علیه السلام): «عَلَيْكَ بِالْإِحْسَانِ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ زِرَاعَةٍ وَ أَرْبَحُ بِضَاعَةٍ.»[عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص: 334]

بر شما باد به احسان و نیکوکاری در حق دیگران که آن برترین و پرمنفعت ترین کشت و زرع و مال آخرت برای شما خواهد بود.

احسان و نیکوکاری , فضیلت نیکوکاری

Share