نگاه تحليلی به نظريه كولي كيهانی اشو در مورد خانواده/ بخش دوم

جنبش های نوظهور؛
اشو

ضرورت تشكیل خانواده
خانواده نهادی است كه بر پایة ازدواج مرد و زن، شكل می‌گیرد و با تولید مثل، توسعه می‌یابد. این نهاد، اساس سازندگی شخصیت انسان وموجب تعالی وی و مهمترین عامل تكامل جامعه است و از این‌رو، اسلام برای تأسیس و تحكیم این نهاد سرنوشت‌ساز و پیشگیری از فروپاشی آن، رهنمودهای بسیار مهمی عرضه كرده است. تأمل در این رهنمودها و مقایسة آنها با آنچه در سایر مكاتب دربارة خانواده دیده می‌شود، به روشنی نشان می‌دهد كه این نهاد، ریشه در وحی الهی دارد و منطبق با فطرت انسانی است   .
خداوند متعال در آیه ۳۲ سوره نور مى فرماید: «مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و كنیزان صالح و درستكارتان را. اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود، آنان را بى نیاز مى سازد. خداوند گشایش دهنده و آگاه است.»
این آیه تأكید مى كند كه همه باید به امر ازدواج همت گمارند و تنها به دلیل مشكلات اقتصادى از تشكیل خانواده نهراسند؛ چرا كه خداوند وعده گشایش داده است؛ چنان كه پیامبراسلام(ص) فرموده: «هر كس ازدواج را از ترس فقر، ترك كند، گمان بد به خدا برده است؛ زیرا خداوند متعال مى فرماید: اگر آنها فقیر باشند خدا آنها را از فضل خود بى نیاز مى سازد.» و همچنین حضرت على(ع) فرموده است: «بهترین شفاعت آن است كه میان دو نفر براى امر ازدواج میانجیگرى كنى تا این امر به سامان برسد.»
نه تنها روایات و آموزه های دینی بلكه فطرتی كه خداوند متعال در درون تمامی انسان ها نهادینه كرده وعقل سلیم  به این امر مهم اشاره دارد . امام رضا علیه السلام با اشاره به آثار و بركات ازدواج می فرمایند وَ لَوْ لَمْ یكُنْ فِی الْمُنَاكَحَةِ وَ الْمُصَاهَرَةِ آیةٌ مُحْكَمَةٌ وَ لَا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ وَ لَا أَثَرٌ مُسْتَفِیضٌ لَكَانَ فِیمَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بِرِّ الْقَرِیبِ وَ تَقْرِیبِ الْبَعِیدِ وَ تَأْلِیفِ الْقُلُوبِ وَ تَشْبِیكِ الْحُقُوقِ وَ تَكْثِیرِ الْعَدَدِ وَ تَوْفِیرِ الْوَلَدِ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ وَ حَوَادِثِ الْأُمُورِ مَا یرْغَبُ فِی دُونِهِ الْعَاقِلُ اللَّبِیبُ وَ یسَارِعُ إِلَیهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصِیب [9]
اگر درباره ازدواج و وصلت آیه ای روشن از كتاب خدا وسنتی پیروی شده از پیامبر و احادیث فراوان نبود بیگمان آثار و بركاتی چون نیكی كردن به خویشاوندان ، نزدیك ساختن افراد دور و الفت بخشیدن میان دلها و در هم تنیدن حقوق و افزودن بر جمعیت و اندوختن فرزند برای رویایی با سختی ها ی روزگار و پیشامدهای زمانه كافی بود كه خردمند دانا به این كار رغبت نماید و انسان ره یافته در ست اندیش به سوی آن بشتابد.

ماهیت و ساختار ازدواج
یكی از برداشت های نادرست اشو در مورد مفهوم و ماهیت ازدواج نگرش وی به ساختار ازدواج در ادیان وجوامع انسانی می باشد. اشو اساس ساختار اصلی خانواده را بر اساس مالكیت قرار داده كه شوهر مالك زن است و هردو مالك فرزندان هستند لحظه ای كه تو مالك انسانی شدی منزلت آزادی و انسانیت را از او سلب كرده ای تو همه زیبایی  ها را از او گرفته ای".و براین اساس مخالفت خود را با ازدواج سر می دهد چون مخالف آزادی فردی است. در برابر این ادعا می توان گفت كه در نظام خانواده بحث از آیین همسرداری است نه آیین برده داری و آموزه های دینی مالكیت یك فرد بر فرد دیگری را كاملا رد می كند و مالكیت صرف مخصوص خالق انسان می باشد  لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض [10]
در كلام وحی بنیان خانواده نه بر اساس مالكیت بلكه براساس مودت و رحمتی می باشد كه خداوند متعال آن را به یك خانواده ارزانی داشته تا به وسیله آن به آرامش و سعادت برسند
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی  ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَكَّرُون [11]
با اندك مطالعه ای در متون دینی و آموزه های اسلام خواهیم دید كه اسلام روابط و تعاملات موجود در خانواده را بر اساس محبّت وهمدلی قرار داده و این محبّت عامل تحكیم این پیوند ناگسستنی خواهد بود .پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: لِلرَّجُلِ عَلَى المَرْأَةِ أَنْ تَلْزَمَ بَیتَهُ وَ تَوَدَّدَهُ وَ تُحِبَّهُ وَ تُشْفِقَهُ وَ تَجْتَنِبَ سَخَطَه  حق مرد بر زن ، این است كه در خانه اش بنشیند و به او اظهار عشق و محبت كند و دلسوز او باشد
بنابر آیه فوق این محبت و عشق هدیه  ای است آسمانی از جانب اول عاشق عالم ، خداوند متعال تا با آرامش دل ، انسان بتواند خدای خویش را بهتر عبادت كند و در این سجاده عشق یكی دیگر از بندگان خدای خویش را باریسمان عشق همراه سازد . امیر مؤمنان در جواب از ویژگی زندگی خویش ، شیرنی و حلاوت زندگی را همراهی حضرت فاطمه سلام الله علیها بر اطاعت خدا می داند
فَسَأَلَ عَلِیاً كَیفَ وَجَدْتَ أَهْلَكَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَیرُ بَعْل

زندگی كمونی
اشو شكل جدیدی غیر از ازدواج را برای یك زندگی جمعی پیشنهاد می كند و نام آن را "كمون" می گذارد
"باید شكل های جدیدی از زندگی گروهی پدید آید من برای پرهیز از تداخل واژه ها اسم آن ها را اجتماع یا جامعه نمی گذارم بلكه این زندگی گروهی جدید را كمون می خوانم این واژه بسیار مهمی است مفهوم آن این است جایی كه مردم فقط با هم زندگی نمی كنند بلكه ارتباط و پیوند عمیق با یكدیگر دارند[12]
اشو نتیجه این كمون را آفرینش انسان نوین می داند. و می گوید همه تلاش من بر یك چیز متمركز است : آفرینش انسانی نوین مثل "زوربای بودا[13]"[14].
بهشت برین این انسان نوین همین سیاره خاكی خواهد بود " ماقادریم در همین جا بهشتی خلق كنیم ، همین جا بر روی این سیاره خاكی"[15]
دورنمای وی از دنیای نوین یعنی دنیای كمون ها دنیایی عاری از خانواده هاست او در مورد معنویتی كه در  كمون خویش می خواهد به انسان نوین ارائه دهد چنین می گوید: انسان اینجاست تا مشعوف گردد سر ذوق بیاید وتا آنجا كه ممكن است زیبا تؤام با آرامش و راحتی زندگی كند[16]
حال از اشو می پرسیم اگر دلیل وی برای مقابله با نهاد خانواده و ایجاد كمون تأمین آرامش و شادمانی باشد ، طبیعتاً این آرامش در یك زندگی سالمی شكل می گیرد كه بنای آن بر موّدت و محبت گذارده شده و فرزندان به عنوان رحمت الهی چراغ فروزانی هستند كه بر زیبایی این زندگی دو چندان می كنند  رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْین [17]
پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده . " قرة عین" معادل نور چشم است كه در فارسى ، كنایه از كسى كه مایه سرور و خوشحالى است این تعبیر در اصل از كلمه قر (بر وزن حر) گرفته شده كه به معنى سردى و خنكى است، و از آنجا كه معروف اشگ شوق همواره خنك، و اشكهاى غم و اندوه داغ و سوزان است، لذا قرة عین به معنى چیزى است كه مایه خنك شدن چشم انسان مى شود، یعنى اشك شوق از دیدگان او فرو مى ریزد، و این كنایه زیبایى است از سرور و شادمانى.
امام علی علیه السلام در مورد آرامش می فرماید: الأنس فی ثلاثة الزوجة الموافقة و الولد الصالح [البار] و الأخ الموافق [18] آرامش در سه چیز است همسر موافق و همراه ، فرزند صالح ، برادر همراه
اگر افراد یك خانواده مهارت های لازم  برای داشتن یك زندگی آرام وشاد را داشته باشند پیوند موجود در آن خانواده پیوندی ناگسستنی خواهد بود . در چنین خانواده ایست كه نه تنها یك فرد به تعالی و استكمال خواهد رسید بلكه جامعه ای پویا و شاد نیز خواهد داشت . این مهارت ها تعالیمی است كه برگرفته از آموزه های وحیانی  ومنطبق بر فطرت پاك آدمی می باشد یكی از مهارت های زندگی برگرفته از قرآن كریم مهارت برخورد با همسر می باشد وَ عَاشرُِوهُنَّ بِالْمَعْرُوف [19] با زنان به نیكی رفتار كنید
یكى از روشن ترین جلوه گاه ها و موارد خودنمایى مودت و رحمت، جامعه كوچك خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم یكدیگرند و آموزه های دینی سفارش زیادی به ازدیاد این محبت واظهار این مهرورزی كرده اند پیامبرخوبی ها در مورد اظهار محبت به همسر می فرمایند: قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّكِ لَا یذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً[20]
واین نوع محبت را به ایمان فرد گره زده اند ویك رابطه دوسویه بین ایمان محبت به همسر می باشد هرجه ایمان بیشتر باشد محبت به همسر بیشتر خواهد بود و هرچه محبت به همسر بیتر باشد موجب ازدیاد ایمان خواهد بود
قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ ع یقُولُ الْعَبْدُ كُلَّمَا ازْدَادَ لِلنِّسَاءِ حُبّاً ازْدَادَ فِی الْإِیمَانِ فَضْلا[21]
قالَ رَسُولُ اللَّهِ ص كُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِیمَاناً ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ [22]
اگر خدای نكرده این محبت كم رنگ تر باشد رحمت جای آن را خواهد گرفت برخورد وی بنابر آموزه های دینی براساس رحم و گذشت خواهد بود
پیامبر اكرم می فرماید در روز رستاخیز ، مردی از امت مرا می آورند ، در حالی كه هیچ كار نیكی كه به سبب آن ، برایش امید بهشت برود ، ندارد اما خداوند متعال می فرماید :أدخلوه الجنّة فإنّه كان یرحم عیاله اورابه بهشت ببرید چرا كه به خانواده اش مهر می ورزد[23]
فرزندان كوچكتر در چنین خانواده ای در سایه مهر و رحمت پدر و مادرقرارمی گیرند وحوائج ضرورى زندگى فرزند را تامین میكنند، لذا آن محبت و مودت وادارشان مى كند به اینكه در حفظ و حراست، و تغذیه، لباس، منزل، و تربیت او بكوشند، و اگر این رحمت نبود، نسل به كلى منقطع مى شد، و هرگز نوع بشر دوام نمى یافت.[24]
امام صادق علیه السلام می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَیرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ [25] امام صادق علیه السلام م یفرماید : خداوند در قیامت بنده اش را به خاطر شدت محبتش به فرزندش رحم می كند و می بخشد.
پیامبر اكرم بهترین مردم را خوش خلق ترین مردم و با محبت ترین به خانواده اش معرفی می كند وسپس خودش در این محبت سرآمد از همه بیان می كند
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُكُمْ بِأَهْلِی [26]
این آرامش ، آرامشی كه در نتیجه عمل به آموزه های دینی حاصل می شود  مُفَارَقَةَ الدِّینِ مُفَارَقَةُ الْأَمْن [27]

عشق جنسی
یكی از مهارت های اشو فروكاهش كردن و نگاه حداقلی وی به مفاهیم متعالی می باشد . تعابیر وی از عشق چیزی جز شهوت جنسی نمی باشد . اشو با تأثیر از مكتب تانترا مخالف سركوب امیال جنسی می باشد و ارضای امیال جنسی را باعث رهایی افكار و در نتیجه مراقبه بشود
اشو در باره عشق می‌گوید:عشق از آمیزش جنسی زاییده می‌شود و آنگاه عبادت از عشق زاییده می‌شود و آنگاه خداوند در اثر عبادت در انسان تجلی می‌یابد [28]
نگاه وی به زندگی یك نگاه لذت گرایانه می باشد «زندگی یك راز است.»[29] اما راز هوس نه راز هستی. زیرا زندگی در نظر او زیستن در هستی نیست، بلكه زیستن در هوس است. از این رو همه چیز را از منظر این هوس ها در حال تغییر و رنگ عوض كردن می‌بیند و روابط عشقی نیز از این قاعده مستثنا نیست. این در حالی است كه می‌كوشد هر برنامه‌ای برای هدایت و كنترل تحول و تربیت خویش را باطل كند. آنقدر هوس‌ها و لذت‌های ناچیز دنیا و خوشی و شادی زندگی پر از كاستی و ناكامی برای او اصالت دارد كه كمال و تكامل را وانهاده، می‌آموزد كه خود را همین گونه كه هستید بپذیرید، پر از عیب نقص و همین طور ناقص بمانید. «من به كمال نرسیده‌ام، بلكه قابلیت لذت بردن از نقایصم را به دست آورده‌ام. هیچ كس به كمال نمی‌رسد.»[30] [31]

اشو و تربیت فرزند
اشو با مخالفت تربیت فرزند در خانواده ، كودكان را متعلق به كمون می داند و اعتقاد دارد كه كودكان باید از پدر و مادر مستقل باشند" بچه ها باید به كمون تعلق داشته باشند ، نه به پدرها و مادرها والدین به اندازه كافی ضرر زده اند. كودكان باید نه در كنار والدین ، كه در شبانه روزی های كمون زندگی كنند تا پدر و مادرها نتوانند ذهن آنه را مسموم كنند . كمون باید مراقب باشد كه هیچ نوع جهان بینی فكری یا سیاسی ، ملیت ، نژاد یا طبقه اجتماعی  خاصی بركمون حاكم نگردد "[32]
اشو معصومیت كودك را ناشی از جهل او می داند وجهل را امتیازی برای كودك اشو در فرق جهل و معصومیت می گوید معصومیت همان جهل است با این تفاوت كه در معصومیت اشتیاقی به دانستن ندارد از این وضع راضی و قانع است.[33]
مهمترین ویژگی یك انسان رشد وقابلیت تربیت در سیر نزولی و صعودی وی می باشد كه بستگی به نوع تربیت وی دارد .   اشو با آن همه ادعای استفاده از علوم تجربی جای تعجب است كه چرا لااقل سخنان روانشناسان را در این زمینه متوجه نشده كه نیاز حداقلی یك فرد تربیت می باشد تا بتواند بر طبق فطرت خویش رشد كند و به تكامل برسد از این رو می‌گوید: «نقصان حقیقت زندگی است. شما سعی دارید به كمال برسید و من نقایص خودم را پذیرفته‌ام.»[34]
امیر مؤمنان علیه السلام در وصیت خویش به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند: إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِیةِ مَا أُلْقِی فِیهَا مِنْ شَی ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یقْسُوَ قَلْبُكَ وَ یشْتَغِلَ لُبُّكَ [35]
به تحقیق قلب كودك و جوان همانند زمین بایر است، هر آنچه در آن بكارند مى پذیرد بنا بر این من تلاش كردم كه ترا ادب كنم قبل از آنكه دلت قساوت یابد و عقلت مشغول شود

مهندسی ژنتیک
اشو به خاطر اینكه بتواند نهاد خانواده را بطور كلی از بین ببرد و بهانه ای برای وجود آن نباشد . مشكل زاد و ولد در كمون را با روش " مهندسی ژنتیك[36] " حل می كند و تولد فرزند را نه در رحم مادر بلكه مثل رشد گیاهی در آزمایشگاهها را پیشنهاد می كند. او اقرار می كند كه: همه ادیان با من مخالفت خواهند كرد چه اهمیتی دارد ؟ من سراسر عمرم با مخالفت روبرو بوده ام .[37] اشو ادیان توحیدی را مانع خود می داند چون كه او بقول خودش تفكر را تعطیل كرده چراغ فطرت را خاموش كرده و پنجره ای به سوی ظلمت نفسانی خویش باز كرده تا ربتواند آسان تر امیال نفسانی را رهاسازی بكند ولی فراموش كرده كه این كودك دارای عواطفی است كه نیاز به یك حامی و پشتیبانی دارد كه وی را در تمامی لحظات زندگی بدون هیچ منتی حمایت بكند.
تنها جوابی كه می توان به این سخنان داد افسوسی است بر حال بشر كه چه كسانی داعیه عرفان ومعنویت را دارند كسانی كه از اصلی ترین نیازهای فطری بلكه از خصوصیات انسانی بی خبر بوده زندگی را جز بازی و لهو چیزی نمی داند . خداوند متعال با قدرت لایتناهی خویش به انسان این لطف را می كند كه یكی از آفریده هایش از خون وی در وجودش رشد كند واین تكلیف الهی یعنی مواظبت و تربیت او را با اشتیاق به دوش بكشد و مهرش را در دلش می نهد. تا با او انس گرفته و ضعف صغر سنی او موجب ظلم بر وی نشود.

نتیجه
جنبش های نوپدید معنوی با ادعای ارمغان معنویت به انسان عصر جدید با ارائه آموزه های برخواسته از تمایلات نفسانی و له شده در چرخ مدرنیسم، سعی داشته اند فطرت انسان، این موهبت عظیم الهی را خاموش كنند. اشو در راستای اهداف این جنبش ها با نفی جایگاه و اصالت خانواده و ازدواج در اصل به مبارزه با فطرت برخواسته است. خانواده با تاریخچه ای به بلندای خلقت اولین بشر، تربیت معنوی و اخلاقی انسان ها را به عهده گرفته است.

 

منبع: بهداشت معنوی
---------------------------------
پی نوشت:

[9] الكافی ج : 5 ص : 374.
[10] آل عمران 189.
[11] سوره روم آیه 21.
[12] آینده طلایی ص95.
[13] زوربا : اسطوره لذت طلب یونانی.
[14] آینده طلایی ص 102.
[15] آینده طلایی ص 102.
[16] آینده طلایی ص105.
[17] سوره فرقان آیه 74.
[18] غررالحكم ص : 406.
[19] نسا آیه 19.
[20] الكافی ج : 5 ص : 570.
[21] وسائل الشیعة ج : 20 ص : 24.
[22] مستدرك الوسائل ج : 14 ص : 158.
[23] كنز العمال ج 16 ص 276.
[24] برگرفته المیزان ذیل آیه 21 سوره روم.
[25] الكافی ج : 6 ص : 50.
[26] وسائل الشیعة ج : 12 ص : 154.
[27] الكافی ج : 1 ص : 28.
[28] الماس اشو 316.
[29] خلاقیت ص 113. و یك فنجان چای ص 74.
[30] ساراها 3 ص 86.
[31] راه ها و بی راهه های عشق مظاهری سیف.
[32] آینده طلایی اوشو 100.
[33] برگرفته از كتاب بلوغ.
[34] ساراها 3 ص 86.
[35] نهج البلاغة ص : 392.
[36] آینده طلایی.
[37] آینده طلایی.

Share