شوهرداری یا تحصیل علم دینی؟

رسالت فرزندآوری زنان در تاریخی که در پیش رو داریم/استاد اصغر طاهرزاده؛
پرسش

سؤال:

با سلام: من خانمی 23 ساله با 1 پسر 2 و نیم ساله و خانه دار هستم. در آزمون حوزه علمیه و مصاحبه اش قبول شدم. حال مانده ام برسر 2 راهی که بروم یا نه؟ عده ای می گویند شوهرداری واجبتر است؟ من چه کنم استاد، فرزندم را بگذارم مهد و بروم حوزه یا بشینم توی خونه؟      

جواب:

باسمه تعالی

سلام علیکم

به نظر می‌‌ رسد تربیت فرزند و رعایت نیازهای خانه کار مهم‌‌ تری است، به‌‌ خصوص که باید برای تحویل فرزندان بی‌‌ شمار به جامعه تلاش کنید. شواهد فراوانی در میان است که نشان می دهد فرهنگ غربی علی‌‌ رغم ظاهری که برای خود می‌‌ آراید، تمدنی خسته و وامانده است و از آن عزم و اراده‌‌ ای که موجب تمدن غربی شد چیزی جز خاکستر باقی نمانده و از آن انعطاف‌‌ هایی که بعضاً برای ادامه‌‌ ی خود از خود نشان می‌‌ داد دیگر خبری نیست. حتی نمی‌‌ تواند جای نسلی که پیر می‌‌ شود و می‌‌ میرد را با ازدیاد نسل و حفظ خانواده جبران کند و با پذیرفتن نظریه‌‌ ی مبتذلِ "مالتوس" در رابطه‌‌  با ازدیاد جمعیت، گرفتار یک نوع عقیم‌‌ شدن در آینده‌‌ ی خود شده در حالی‌‌ که بر اساس آموزه‌‌ های دینی زنِ اصیل و صاحب روحیه‌‌ ی طبیعی نمی‌‌ خواهد رفیقه و معشوقه‌‌ ی مرد باشد، بلکه می‌‌ خواهد «مادر» باشد، آن‌‌ هم نه مادر یک فرزند که برایش بازیچه و سرگرمی است بلکه مادر فرزندان بی‌‌ شمار. در تمدن غربی و در شهرهای بزرگی که بر اساس تمدن غربی ساخته شده، رقابت در هرچه بیشتر ارضاء‌‌ کردن امیال شهوانی مردان است و نه رقابت در مادرشدن و این نشانه‌‌ ی خاموشی یک تمدن است که مردان نمی‌‌ توانند و نمی‌‌ خواهند پسران توانا و زرنگ داشته باشند تا زندگی آن‌‌ ها همچنان شکوفا بماند. اضمحلال خانواده به این معنایی که عرض شد نتیجه‌‌ ی وجود شهرهای بزرگ است که دیگر تمدن غربی نمی‌‌ تواند از آن فرار کند و همین امر یعنی بی‌‌ قیدی نسبت به خانواده، به معنای غفلت از داشتن فرزندان زیاد، هر روز اوضاع را بدتر از قبل می‌‌ کند و دیگر هرکس برای خود زندگی می‌‌ کند نه برای آینده و نه برای نسل‌‌ های آینده. آیا این روحیه به تنهایی برای افول غرب کافی نیست؟ وقتی انسان‌‌ ها در فرزندان خود ادامه نمی‌‌ یابند سعی می‌‌ کنند هرچه بیشتر در همین دنیا زنده بمانند هرچند با انواع بیماری‌‌ ها دست به گریبان باشند و با کلکسیونی از بیماری‌‌ ها و مجموعه‌‌ ای از داروها دست به دامان پزشکان گردند، در حالی‌‌ که پزشکان در این حال مرگ را برای آن‌‌ ها طولانی می‌‌ کنند و نه زندگی را. این مسلّم است که افراد برجسته و مهم به ندرت نخستین فرزند خانواده ها هستندوتقریباً هیچ‌‌ وقت نیز یگانه فرزند خانواده نبوده اند. خانواده‌‌ ای که فرزندان محدود به جامعه تحویل می‌‌ دهد تنها از نظر کمیّت به جامعه زیان نمی‌‌ رساند بلکه از لحاظ کیفیت نیز آن جامعه و آن نژاد را ناتوان می‌‌ سازد زیرا جامعه‌‌ ی خود را از مردان و زنان ممتاز و برگزیده و هدایت‌‌ گر محروم کرده ا‌‌ ست. تاریخ ما، ما را به جامعه‌‌ ی امروزینمان تحویل داده تا این سلسله همچنان ادامه یابد، ولی اگر ما سرنوشت خود را از فرهنگ غربی که در حال خاموش شدن است جدا نکنیم، با عقیم‌‌ شدنی که آینده‌‌ ی ما را تهدید می‌‌ کند، فرزندانی نخواهیم داشت که به تاریخ فردای خود تحویل دهیم با اینحال آیا زنان ما هنوز متوجه رسالت فرزندآوری در تاریخی که شروع کرده‌‌ ایم نشده‌‌ اند؟.

موفق باشید

 

منبع: لب المیزان.

Share