نقشه برنارد لوئیس؛ طرح تجزیهطلبانه غرب برای کنترل خاورمیانه

نقشه تجزیهطلبانه برنارد لوئیس؛ پروژهای برای تضعیف کشورهای مستقل
نقشه تجزیهطلبانه برنارد لوئیس یکی از خطرناکترین پروژههای سیاسی قرن اخیر است که با هدف تضعیف کشورهای مستقل منطقه طراحی شده است. این طرح که توسط محافل امنیتی و رسانهای غربی حمایت شده، در تلاش است تا از شکافهای قومی و مذهبی برای ایجاد بیثباتی و وابستگی بهره ببرد. در این مقاله، پشت پرده این نقشه و راهکارهای مقابله با آن بررسی شده است.
مقدمه: هدف از بررسی این نقشه
در دهههای اخیر، تلاشهای متعددی برای بازترسیم نقشه خاورمیانه بهصورت رسمی و غیررسمی مطرح شده است. یکی از برجستهترین این تلاشها، نقشه تجزیهطلبانه برنارد لوئیس است که هدف آن تقسیم کشورهای بزرگ منطقه به واحدهای کوچک و وابسته است. این طرح، که برخی آن را بهعنوان "بالکانسازی خاورمیانه" تعبیر کردهاند، بر اساس مبانی قومیتی و مذهبی طراحی شده و بهوضوح ایران، ترکیه، عربستان، عراق و سوریه را به چندین بخش تقسیم میکند.
اما سؤال اساسی اینجاست: این پروژه صرفاً یک ایده دانشگاهی بوده یا زمینهساز سیاستهای عملی قدرتهای خارجی؟
در این مقاله، اهداف پنهان این طرح، نحوه اجرای آن از طریق تبلیغات رسانهای و حمایت از گروههای تجزیهطلب، پیامدهای امنیتی و ژئوپلیتیکی آن، و راهکارهای مقابله با این نقشه بررسی خواهد شد.

خاستگاه نظری نقشه تجزیهطلبانه برنارد لوئیس
الف) مبانی نظری و تاریخی طرح
برنارد لوئیس، تاریخدان بریتانیایی-آمریکایی، با تمرکز بر تاریخ خاورمیانه و مطالعات قومی، از دههها پیش به بررسی ساختارهای اجتماعی و سیاسی منطقه پرداخته است. او در تحلیلهای خود معتقد بود که کشورهای بزرگ خاورمیانه، به دلیل تنوع قومی و مذهبی، پایداری ندارند و بهتر است به واحدهای کوچکتر تقسیم شوند. این نظریه، که اساس نقشه تجزیهطلبانه او را تشکیل داد، در هماهنگی با سیاستهای بالکانسازی غرب در مناطقی مانند یوگسلاوی سابق مطرح شد.
در همین راستا، این استراتژی مورد حمایت برخی سیاستمداران و اندیشکدههای نئومحافظهکار آمریکایی قرار گرفت که خواهان ضعف دولتهای مستقل و ایجاد کشورهای کوچک وابسته به غرب بودند.
ب) تأثیر نظریه "مرزهای خونی" در نقشه لوئیس
یکی از مبانی نظری این نقشه، تئوری مرزهای خونی است که رالف پیترز، تحلیلگر ژئوپلیتیک آمریکایی، در مقالهای در سال ۲۰۰۶ مطرح کرد. بر اساس این نظریه:
مرزهای کنونی خاورمیانه غیرطبیعی و مصنوعی هستند و باید بر اساس قومیتها و مذاهب جدید ترسیم شوند.
کشورهای بزرگی مانند ایران، عراق، ترکیه و عربستان باید به واحدهای کوچکتر تقسیم شوند تا ثبات بیشتری داشته باشند.
ایجاد کشورهای جدید مانند بلوچستان آزاد، کردستان مستقل، عراق سنی و آذربایجان بزرگ ضروری است.
این ایده، که به ظاهر یک پیشنهاد آکادمیک بود، به سرعت در اندیشکدههای غربی و سیاستهای عملی قدرتهای خارجی مورد توجه قرار گرفت و زمینهساز مداخلات خارجی در منطقه شد.
ج) انطباق این نقشه با سایر طرحهای غربی
نقشه برنارد لوئیس با سایر طرحهای غربی، مانند پروژه خاورمیانه بزرگ رالف پیترز و سیاستهای قومگرایانه اندیشکدههای آمریکایی هماهنگ بود. هدف این پروژهها نه ایجاد آزادی و استقلال برای قومیتها، بلکه تضعیف دولتهای مستقل و افزایش وابستگی کشورهای تجزیهشده به غرب بود.
نحوه اجرای این طرح و تبلیغات آن
الف) استفاده از رسانهها و اندیشکدههای غربی
طرح تجزیهطلبانه برنارد لوئیس و نقشههای مشابه مانند مرزهای خونی رالف پیترز، صرفاً یک نظریه دانشگاهی نبود، بلکه بهصورت عملی از طریق رسانهها و اندیشکدههای غربی تبلیغ و حمایت شد. برخی روشهای اجرا شامل:
انتشار مقالات در رسانههای مطرح مانند نیویورک تایمز و واشنگتن پست که تجزیه را بهعنوان "راهحل تنشهای قومی" مطرح میکردند.
ترویج این نظریه در اندیشکدههای نئومحافظهکار مانند بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) و شورای آتلانتیک.
همکاری با تحلیلگران صهیونیست که این نقشه را در سیاستهای منطقهای اسرائیل مطرح کردهاند.
ب) جذب گروههای قومگرایانه تحت شعار آزادی و استقلال
این پروژه تلاش کرد تا جنبشهای قومی و جداییطلب را تحت پوشش حقوق بشر و آزادی فرهنگی جذب کند. برخی اقدامات اجرایی این پروژه شامل:
حمایت مالی از رسانههای قومگرایانه که روایت تجزیهطلبانه را تقویت میکنند.
ارائه بورسهای تحصیلی و حمایت علمی از پژوهشگران قومگرا در دانشگاههای غربی.
ایجاد شبکههای رسانهای در فضای مجازی برای تبلیغ هویتهای قومی مستقل و تضعیف همبستگی ملی.
ج) نقش سازمانهای اطلاعاتی غربی در اجرای این پروژه
علاوه بر اندیشکدهها و رسانهها، سازمانهای اطلاعاتی غربی نیز در ترویج و پیادهسازی این نقشه نقش داشتهاند:
سازمان MI6 بریتانیا در حمایت از جنبشهای تجزیهطلب در منطقه فعال بوده است.
موساد اسرائیل با همکاری گروههای وابسته، حمایتهای اطلاعاتی و مالی برای گروههای قومگرا فراهم کرده است.
سازمان سیا (CIA) در تدوین استراتژیهای رسانهای برای ایجاد هویتهای قومی جداگانه نقش داشته است.

پیامدهای امنیتی و سیاسی این نقشه برای منطقه
الف) افزایش تنشهای قومی و مذهبی
یکی از اصلیترین پیامدهای نقشه تجزیهطلبانه برنارد لوئیس، افزایش تنشهای داخلی در کشورهای هدف است. این طرح عملاً باعث میشود:
- تنشهای قومی و مذهبی تشدید شوند، زیرا گروههای مختلف بهصورت ساختگی از یکدیگر جدا شده و مرزهای جدید ایجاد میشوند.
- درگیریهای داخلی و جنگهای قومی افزایش یابند، زیرا دولتهای جدید ضعیفتر خواهند بود و رقابت برای قدرت شکل میگیرد.
- گروههای سیاسی و تجزیهطلب حمایت بینالمللی دریافت کنند تا اختلافات میان قومیتها بیشتر شود.
ب) تضعیف همبستگی ملی و افزایش وابستگی به غرب
یکی از مهمترین اهداف این طرح، ضعیف کردن قدرتهای منطقهای و وابستهسازی کشورهای تجزیهشده به غرب است. این وضعیت شامل:
- کاهش اقتدار دولتهای مستقل، زیرا هر واحد کوچکتر برای حفظ بقای خود نیازمند حمایت خارجی خواهد شد.
- وابستگی بیشتر اقتصادی و نظامی کشورهای تجزیهشده به ایالات متحده و اروپا.
- استعمار مدرن از طریق حضور شرکتهای نفتی، سرمایهگذاران غربی و نهادهای مالی بینالمللی.
ج) زمینهسازی برای مداخلات نظامی و اقتصادی
تقسیم کشورهای بزرگ به واحدهای کوچکتر، زمینهساز حضور نظامی و اقتصادی قدرتهای خارجی خواهد شد:
- افزایش پایگاههای نظامی غربی در کشورهای جدید، با توجیه "حفاظت از امنیت ملی".
- سلطه اقتصادی از طریق کنترل منابع انرژی و زیرساختهای اساسی کشورهای تجزیهشده.
- دخالت در سیاستهای داخلی کشورها و تعیین سرنوشت آنها بر اساس منافع غرب.
نقش رژیم صهیونیستی و انگلیس در ترویج این پروژه
الف) حمایت رژیم صهیونیستی از تجزیهطلبی در منطقه
رژیم صهیونیستی سالهاست که در راستای تضعیف قدرتهای منطقهای، بهویژه ایران، از طرحهای تجزیهطلبانه حمایت کرده است. اقدامات این رژیم شامل:
- همکاری اطلاعاتی و نظامی با گروههای قومگرا و جداییطلب.
- تأمین مالی پروژههای رسانهای که گفتمان تجزیهطلبی را تقویت میکنند.
- استفاده از اندیشکدههای صهیونیستی برای تبلیغ پروژههایی مانند نقشه برنارد لوئیس.
این حمایتها بهوضوح در رابطه نزدیک اسرائیل با باکو و استفاده از مناطق شمالی ایران بهعنوان پایگاه عملیاتی مشاهده شده است.
ب) نقش انگلیس در ترویج نظریههای تجزیهطلبانه
انگلیس از دوران استعمار، سیاست تفرقهانداز و حکومتکن را دنبال کرده و در ایجاد تنشهای قومی و مذهبی در خاورمیانه نقش کلیدی داشته است. برخی اقدامات شامل:
- حمایت تاریخی از تقسیم عثمانی و ترسیم مرزهای مصنوعی در خاورمیانه.
- ترویج گفتمانهای قومگرایانه در محافل علمی و رسانهای.
- استفاده از MI6 برای نفوذ در جنبشهای تجزیهطلب و تأمین حمایت مالی آنها.
نتیجهی این سیاستها، افزایش اختلافات داخلی در منطقه و وابستگی بیشتر کشورهای تجزیهشده به غرب بوده است.
راهکارهای عملیاتی برای مقابله با این پروژه
الف) افشای اهداف پنهان این طرحها
یکی از مهمترین اقدامات برای خنثیسازی نقشه تجزیهطلبانه برنارد لوئیس، افشای ماهیت واقعی این طرح و اهداف پشت پرده آن است. برخی روشهای عملیاتی:
- انتشار مقالات علمی و رسانهای برای نقد و تحلیل این پروژه.
- برگزاری میزگردها و سمینارهای بینالمللی برای بررسی ابعاد تاریخی و سیاسی این نقشه.
- افشاگری درباره ارتباطات پنهان سازمانهای اطلاعاتی غربی با گروههای تجزیهطلب.
ب) تقویت همبستگی اقوام ایرانی و مقابله با تبلیغات تجزیهطلبانه
- آگاهیبخشی به اقوام ایرانی درباره اهداف پنهان تبلیغات قومگرایانه.
- توسعه برنامههای فرهنگی و آموزشی برای تقویت حس ملی و اتحاد بین اقوام.
- بررسی سیاستهای قومی در ایران و اصلاح آن برای کاهش زمینههای سوءاستفاده غرب.
ج) دیپلماسی فعال منطقهای و بینالمللی
- تقویت روابط با کشورهای منطقه برای جلوگیری از اجرای طرحهای تجزیهطلبانه.
- همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی با کشورهای همسایه برای مقابله با تحرکات قومگرایانه.
- تربیت کارشناسان متخصص در جنگ نرم برای پاسخ به تبلیغات غربی در زمینه قومیتها.
نتیجهگیری:
الف) خلاصهای از اهداف پروژه تجزیهطلبانه برنارد لوئیس
طرح تجزیهطلبانه برنارد لوئیس نه یک نظریه آکادمیک بیخطر، بلکه ابزاری سیاسی و استراتژیک برای تضعیف کشورهای مستقل در خاورمیانه است. این پروژه بر اساس سیاست بالکانسازی منطقه طراحی شده تا کشورهای بزرگ را به واحدهای کوچکتر و وابسته تبدیل کند و مسیر مداخلات غرب هموار شود.
ب) پیامدهای عملی اجرای این طرح
نقشه لوئیس و سایر پروژههای تجزیهطلبانه موجب:
- تشدید اختلافات قومی و مذهبی در ایران و منطقه.
- ضعف سیاسی و اقتصادی کشورهای تجزیهشده و افزایش وابستگی آنها به غرب.
- زمینهسازی برای مداخلات نظامی و اقتصادی قدرتهای خارجی.
ج) ضرورت مقابله و خنثیسازی این پروژهها
مقابله با این تهدیدها نیازمند یک استراتژی چندلایه است:
- افشای اهداف پشت پرده نقشههای تجزیهطلبانه از طریق تحلیلهای رسانهای و پژوهشی.
- تقویت وحدت ملی و آگاهیبخشی به اقوام ایرانی در برابر تبلیغات قومگرایانه.
- دیپلماسی فعال منطقهای و بینالمللی برای جلوگیری از اجرای این طرحها.
- همکاری اطلاعاتی و امنیتی با کشورهای منطقه برای مقابله با تحرکات تجزیهطلبانه.
د) سخن پایانی
طرحهایی مانند نقشه برنارد لوئیس نه بهمنظور تقویت حقوق اقوام و آزادیهای قومی، بلکه با هدف ایجاد بیثباتی، وابستگی، و تضعیف دولتهای مستقل طراحی شدهاند. آگاهیبخشی، همبستگی ملی، و مقابله علمی و رسانهای با این پروژهها، کلید خنثیسازی این تهدیدات خواهد بود.
افزودن دیدگاه جدید