«اقدام و عمل» در سبک زندگی حسینی

مهدی بخشی
حضرت امام حسین علیه السلام

شرایط امامت امام حسین علیه السلام را باید به دو بخش اساسی تقسیم کرد. بخش اول دوران معاویه و بخش دوم دوران یزید است. تفاوت این دو ملعون در شیوه حکومتداری، منجر به اختلاف در رویه زندگانی این امام همام در این دو دوره گردید. اما در تمام ده سال امامت سبط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله[1]، ایشان همواره به افشاگری علیه معاویه پرداخته و در بیان حق کوتاهی نکردند.

معاویه که در نبرد با حضرت حسن بن علی علیهما السلام توانسته بود با زر و زور و تزویر ایشان را مجبور به صلح کند.[2] در نهایت رسوای جامعه اسلامی گشت. چرا که مسلمانان به عیان دیدند که معاویه بر خلاف تعهد خود با امام مجتبی علیه السلام اقداماتی از جمله کشتار شیعیان، لعن امیرالمومنین علیه السلام، تعیین جانشین و ... را انجام داده است.[3] این اتفاقات زمینه را برای امام حسین علیه السلام آماده تر می کرد تا به صورت جدی در عرصه مبارزه سیاسی ورود کند. 
یکی از نقاط پر رنگ در زندگی آن امام، دستورات ایشان برای امر به معروف و نهی از منکر است. خطبه ایشان در بحث امر به معروف و نهی از منکر، بزرگان جامعه آن روز اسلامی را خطاب قرار می دهد.[4] اما حسین بن علی علیهما السلام کسی نیست که به سخن گفتن اکتفا کند. ایشان مانند جد، پدر و برادرش مرد عمل است و آنچه را که به دیگران دستور می دهد، خودش پیشاپیش اقدام خواهد کرد. اقدامات ایشان در مبارزه با طاغوت زمانش یعنی معاویه و یزید، در واقع زبان عملی آن حضرت در امر به معروف و نهی از منکر است .[5]
حسین بن علی علیهماالسلام کسی نیست که به سخن گفتن اکتفا کند. ایشان مانند جد، پدر و برادرش مرد عمل است و آنچه را که به دیگران دستور می دهد، خودش پیشاپیش اقدام خواهد کرد. اقدامات ایشان در مبارزه با طاغوت زمانش یعنی معاویه و یزید، در واقع زبان عملی آن حضرت در امر به معروف و نهی از منکر است

ایشان در خطبه معروف خود، به توبیخ و بازخواست بزرگان و خواص جامعه اسلامی پرداخته است. آنها را به خاطر سستی در امر دین و حکومت و سکوت در برابر ظالم به سختی سرزنش می کند و از آن ها می پرسد چرا برای احیای اسلام قیام نمی کنید؟ این سخنان در زمان معاویه ایراد گردیده است. زمانی که امام حسین علیه السلام طبق عهد برادرش با معاویه، باید سکوت کند. اما ایشان ٓبا توجه به عهد شکنی های معاویه معتقد است صلح نامه دیگر اعتباری ندارد. ولی شرایط دیگری موجب می شود که آن امام بزرگوار دست به قیام نزند. امام حسین علیه السلام با این حال برای تغییر شرایط در تلاش است. ایشان سعی می کند با همراه کردن بزرگان جامعه اسلامی با خود، بتواند قیامی را علیه معاویه آغاز کند و او را سرنگون سازد. ولی متاسفانه خواص جامعه آن روزِ اسلامی مردود شده و در نتیجه این سهل انگاری و سستی واقعه کربلا را رقم زدند. 
با این که خواص جامعه به همراهی امام حسین علیه اسلام نمی پردازند، ایشان مبارزات خود را ادامه داده و منتظر فرصتی است تا قیام خود را آغاز نماید. در گوشه کنار سخنانِ خود، حرف از قبول نکردن حکومت ظالم می زند و به درگاه خدا برای خروج نکردن علیه معاویه استغفار می کند[6]. هر چند که واضح است ایشان در این سکوت خود دلیلی شرعی دارد، اما این استغفار از این جهت است که جامعه را به عمق فاجعه آگاه سازد. 
در این شرایط مرگ معاویه و سلطنت یزید، زمینه را برای خروج امام آماده تر می کند. زیرا از طرفی اساسا خلافت یزید خلاف معاهده پدر ملعونش با امام حسن علیه السلام است و لذا امام دیگر عهدی با او ندارد و از طرف دیگر یزید مانند پدر ملعونش سیاست مدار نبوده و توان مقابله با عواقب قیام امام حسین علیه السلام را ندارد. همچنین جوانی میگسار و سگباز، شهره تمام بلاد اسلامی هست و دیگر کسی نمی تواند چهره منحوس او را بزک کند. کاری که بسیاری از علمای درباری و عوامل نفوذی حکومت معاویه در میان مردم، نسبت به حکومت طاغوتی معاویه انجام می دادند. 
در کنار همه این موارد، تهدیدی که از طرف عمال یزید متوجه امام حسین علیه السلام است، برای خروج ایشان از مدینه به مکه و سپس از مکه به عراق عذری موجه می سازد. چرا که مروان آن حضرت را تهدید به قتل کرده است. حضرت سیدالشهداء علیه السلام به صورت آشکار از مدینه خارج شده و به سمت مکه حرکت می کند. همچنین هنگام خروج از مکه می فرماید: «اینان قصد کشتن من را دارند و من نمی خواهم بیت امن الهی به خون من هتک حرمت شود» . [7]

هر چند که امام حسین علیه السلام در راه اهداف خود به شهادت رسید و شکست ظاهری خورد، ولی اقدام و عمل آن بزرگوار در سال 61 هجری قمری، تاثیری عمیق بر جامعه اسلامی گذاشت. به طوری که با وقایع کربلا، ته مانده آبروی بنی امیه از میان رفت و دیگر هیچ کسی توان و جرأت بزک کردن چهره آن حکومت استکباری را نداشت

تمام اینها عواملی است که زمینه را برای اقدام نهایی آن امام آماده تر می کند. هر چند که ایشان در طول سالیان دراز گذشته، ساکت ننشسته و در گوشه و کنار همگام با برادر و پس از آن، به طاغوت زمان خود حمله برده است، اما اکنون هنگام اقدام و عمل نهایی رسیده است. ایشان در جمع بندی خود می داند که به شهادت خواهد رسید. سخنان ایشان در میان راه، با اصحاب، با فرزندش علی اکبر علیه السلام و ... حکایت از این آگاهی دارد. اما هدف حسین بن علی علیهما السلام چیزی است که او به خاطر آن از جانش هم باید بگذرد. او که سالها علما و بزرگان و خواص را سرزنش کرده است که چرا علیه باطل اقدامی نمی کنند، حال که موانع را مرتفع می بیند خودش به سرعت و به شدیدترین وجه اقدام عملی خود را آغاز کرده است. 
در نهایت هر چند که امام حسین علیه السلام در راه اهداف خود به شهادت رسید و شکست ظاهری خورد، ولی اقدام و عمل آن بزرگوار در سال 61 هجری قمری، تاثیری عمیق بر جامعه اسلامی گذاشت. به طوری که با وقایع کربلا، ته مانده آبروی بنی امیه از میان رفت و دیگر هیچ کسی توان و جرأت بزک کردن چهره آن حکومت استکباری را نداشت. از همین روست که با فاصله کمی از آن فاجعه، قیام هایی علیه بنی امیه آغاز می شود. همچنین جریان شیعی در تاریخ خود، همواره با الهام گرفتن از قیام امام حسین علیه السلام به اقدام و عمل در عرصه مبارزه با مستکبرین عالم پرداخته است.

 

پی نوشت:
[1] از شهادت امام مجتبی علیه السلام تا شهادت امام حسین علیه السلام حدود 10 سال فاصله است.
[2] برای مطالعه علل صلح امام حسن علیه السلام رجوع کنید به : بحار الانوار، جلد44، صفحه 1.
[3] برای اطلاع از مفاد صلح نامه رجوع کنید به: مکاتب الائمه علیهم السلام، جلد3، صفحه37.
[4]  تحف العقول، صفحه 237.
[5]  چند مورد از برخوردهای جدی امام حسین علیه السلام با معاویه ملعون در کتاب مکاتیب الائمه، جلد3، صفحه 83 به بعد ذکر گردیده است.
[6]  مکاتیب الائمه علیهم السلام، جلد3، صفحه 83.
[7]  وقعة الطف، صفحه 152.

Share