کتاب الخمس

کتاب الخمس

1- (س) آیا خمس به ظروف و عتیقه جات مستخرجه از زمین تعلق می گیرد یا خیر؟ بر فرض تعلق بعین از متعلّق است یا به قیمت؟ و وجوب دادن خمس آن، چه وقت است؟ و اگر قبل از فروش و اخذ قسمت عین آن تلف شود، شخص کاشف ضامن است یا خیر؟

(ج)- مستخرجات از زمین اگر دارای قیمت و از اشیاء قیمتی باشد، بعید نمیدانم که حکم کنز داشته باشد و خمس آن وقت اخراج است، بعد از وضع آنچه مصرف نموده، به شرط رسیدن به مقدار نصاب که بیست دینار باشد و اگر قبل از فروش تلف شود بدون تفریط، ضامن نیست.

2- (س) شخص کفن خریده ده تومان، سر سال که شد، هشت تومان شد؛ وقت اخراج خمس آن، شش تومان شد؛ مناط کدام قیمت می باشد نسبت به خمس آن؟

(ج)- هرگاه بخواهد احتیاط کند، ملاحظه قیمت سر سال نماید و اکتفاء به قیمت وقت اخراج بعید نیست، والله العالم.

1- (س) در باب خمس که می فرمائید زیاده از مؤنه یک سال به یک نفر ندهند، آیا کسی که به عنوان قرض به سیدی به تدریج داده و او هم خرج نموده، حال به قدر مخارج چند سال است که بر ذمّه او است، می توانم حساب خمس کنم یا نه در صورتی که فقیراست؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، ظاهراً اشکالی ندارد، والله العالم.

2- (س) در باب سهم امامD که از بلدی حواله می نمایند به بلد دیگر، بلکه دو سه دست می گردد، مثل این که زید به عمرو بگوید: حواله کن فلانه بلد طرف خودت، بکر فلان مبلغ بابت سهم امامD به فلان مجتهد بدهد و قبض بگیرد، ارسال دارد؛ که بکر مزبور فقط وکیل در دادن وجه سهم امام است به مجتهد معین؛ هرگاه به اعتقاد خودش آن مجتهد را عادل نداند، می تواند بدهد یا خیر؟ یا باید پس بفرستد نزد صاحبش چون اجازه نداده به غیر آن مجتهد معین بدهد و زید دهنده وجه، او را عادل می داند، اما بکر که باید تسلیم مجتهد نماید، او را معلوم الفسق یا مجهول الحال می داند؟

(ج)- بودن شخص وکیل در دادن به شخصی میتواند بدهد، برای او اشکال ندارد، انشاءالله تعالی.

(س) آب و خاکی که مالک آن ذمّی است و مالکیت آن به سبب بیع است و خمس آن را نداده است، استعمال مسلمانان آن آب و خاک را - در عبادات و غیر آن - چه صورت دارد؟ و بر فرض حرمت، اشخاصی که در آن ملک عمارت و باغ و زراعت دارند؛ و کوچیدن و تخلیه ید از مال خودشان ضرر بسیار است، چه تکلیف دارند؟ و اشخاصی که مشاعاً با ذمّی شریک الملک هستند، چه تکلیف دارند؟

(ج)- ظاهر این است که آب در این جا متعلق خمس نشود، پس استعمال آن مانعی ندارد از این جهت، و نسبت به زمین، به حاکم شرعی رجوع کنند. که به اجبار ذمّی یا به نحو دیگری اصلاح کنند، والله المعین.

2- (س) هرگاه کسی اصلاً خمس نداده لکن اعتقاد دارد، من باب مسامحه یا جاهل به حکم بوده نمی داده، هرگاه بخواهد به مکه معظمه مشرف شود یا به جهت لباس نماز و غیره، آن مقدار وجهی که جهت مخارج برمی دارد خمس و سهم امامش بدهد، می تواند به آن حج کند یا نه؟ و مجزی از حجهالاسلام می باشد یا نه؟ و خمس لباس را بدهد، می تواند در حال نماز استعمال کند یا نه؟ حاصل مطلب تبعیض، در خمس صحیح است یا نه؟

(ج)- بلی انشاءالله بیاشکال است و حجّش مجزی است، الاحقر عبدالکریم الحائری.

3- (س) در باب مصالحه محاسباتی، هرگاه اختیار فسخ با مصالح باشد یا با طرفین، آیا بعد مضیّ سنه خمس در مصالح علیه تعلق می گیرد یا نه؟ و بر فرض بر ذمّه مصالح له باشد یا مصالح، هر کدام تعلق می گیرد؟

(ج)- مادام بقاء خیار برای مصالح خمس لازم نیست، نه بر مصالح و نه بر مصالح له.

(س) در اقاله هرگاه کسی عینی را منتقل به دیگری نمود، به هر نحوی باشد، بعد از آن اقاله نموده اند، آیا خمس بر هر یک از آن ها در صورتی که عوض و معوّض باشد و در صورت هبه بلاعوض، بر موهوب بعد از اقاله ثانیاً خمس تعلق می گیرد یا نه؟ بر فرض این که قبل از انتقال خمس آن را داده یا غیرمخمس بوده، مثل ارث و صداق؟

(ج)- مالی که به اقاله به صاحب اول برمیگردد، فائدهی تازه محسوب نیست تا مستقلاً مورد خمس بشود، والله العالم.

2- (س) جهیز زن ها هرگاه پدر هبه کند به آن ها و به قدر لیاقت باشد، از زینت و طلا و اسباب خانه و فرش و لباس، آیا بعد مضیّ سنه که عین آن باقی است، خمس تعلق می گیرد یا نه؟ چون مفروض این است که نفقه و کسوه با زوج است و آن ها از طرف پدر به صلح یا هبه غیرمعوضه منتقل به او شده، و آیا فرقی هست؟ و در صورت قدرت زوج بر انفاق و عدم قدرت یا نه؟

(ج)- در هر صورت، هرگاه محل حاجت باشد، عرفاً خمس ندارد، والله العالم.

3- (س) علویه هرگاه زینت از طلا و لباس به قدر مخارج یک سال دارد و شوهر هم ندارد، لکن جوان است و خیال مزاوجت هم دارد، آیا خمس به او می رسد یا نه؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، بلی از وجه خمس به چنین علویّه بدهند، ظاهراً بیاشکال است.

4- (س) شخصی وصیّت می کند مبلغی خمس و زکوه از ثلث بدهند، چنان چه خود وصیّ فقیر یا مقروض باشد، می تواند از زکوه یا خمس چنان چه سید باشد و خودش تصرف کند و بردارد یا خیر؟

(ج)- اگر از عبارت موصی فهمیده نشود دادن به غیر، و شرعاً فقیر باشد میتواند بردارد، لکن بهتر این است که تمام را خودش بر ندارد و به سایر فقراء هم بدهد.

1- (س) علویه که شوهرش فقیر است و خودش فقیره است، خمس و سهم امام می تواند بگیرد یا خیر؟

(ج)- میتواند خمس به مقدار حاجتش بگیرد و سهم امامD امرش با حاکم شرع است.

2- (س) پدر مالی را به فرزند های خود مصالحه می کند؛ آیا خمس تعلق بر ما صولح علیه می گیرد یا خیر؟ بر فرض تعلق گرفتن، بعضی از اولاد صغیرند، آیا بعد از کبیر شدن به تکلیف، مثلاً خمس بدهد یا خیر؟ و چنان چه خمس تعلّق بگیرد، بعضی خمس می دهند و بعضی نمی دهند و ما صولح خانه و ملک مشاع است، می خواهند تقسیم کنند، در این صورت که بعضی خمس را نداده اند، تقسیم صحیح است یا خیر؟ و دیگر بر آنهائی که خمس سهم خود را داده اند، چیزی هست یا خیر؟

(ج)- احوط دادن خمس آن است بعد از مؤنه سال، و صغیر بعد از بلوغ بدهد و در باب ندادن بعضی سهم حصّه خود را رجوع به حاکم شرعی کنند که هر نحو صلاح دید رفتار کند.

3- (س) مظالم را به غیر سادات یا تعمیم حتی به سادات می توان داد یا نه؟

(ج)- دادن مظالم را به سادات فقیر نیز جائز است.

1- (س) صرف وجوه با مواسعه است یا مضایقه؟ و اگر مستحق ولایت دیگر در محل وجوه باشد در وقت دادن وجوه با اهل آن محل، شریک وجوه است یا نه؟

(ج)- به نحو مضایقه است به معنی اینکه عرفاً اهمال و تعویق نباشد، با بودن مستحق و به غیر اهل محل هم جایز است بدهند.

2- (س) وجوه به اهل کبائر خصوص بی نماز می رسد یا نه؟

(ج)- اگر اعانت بر إثم نشود، جائز است؛ هر چند دادن به عادل احوط است.

3- (س) در اکل وجوه شأنیّت ملحوظ است یا نه؟

(ج)- در قدر معاش به حسب حال و معاش همسرهای او میتواند بگیرد.

4- (س) در سال خمس، نسبت به غیرکاسب، از زارعین و صاحبان باغات که ابتداء سالشان اول ظهور فائده است، آیا ظهور فائده در باغات، وقت رسیدن انگور است یا مطلق فائده است، اگرچه علف و مو باشد و حال این که علف و مو تبع است؟

(ج)- اول سال در زراعت، وقت زراعت است، و در باغات، وقت ظهور فائده است؛ یعنی وقتی که بشود فائده را استیفاء نمود، به نحو متعارف در استیفاء فائده، اگرچه علف باشد که به حد چیدن رسیده باشد و اینکه گفته شد، در حق کسی است که دارای یکی از دو باشد و هرگاه دارای هر دو باشد، اول سالش را اول آنچه اول است قرار دهد، والله العالم.

1- (س) شخصی ارباح مکاسب را جزء سرمایه قرار داد و از اصل مال که خمس ندارد، به قرض سال های پیش و به خمس سنوات سابق - که بر ذمه گرفته بود - داد، آیا با آن ارباح مکاسب - به میزان مالی که به قرض و خمس سنوات سابق داده - خمس تعلق می گیرد یا خیر؟

(ج)- ظاهراً به میزانی که در محل قرض و خمس بدهی از سنوات سابق داده خمس ندارد، اگر چه احوط، دادن خمس آن است.

2- (س) سیدی از بابت خمس یک نفر دیلاق مثلاً گرفته و نگاه داشت و داخل سرمایه نمود، آیا به نما عینی دیلاق مزبور خمس تعلق می گیرد یا نه؟

(ج)- اگر سید فقیر نباشد و زاید بر مؤنه باشد آن نما عینی، خمس او را بدهد، و اللّه العالم.

3- (س) چه می فرمائید در این مسئله شرعیه که شخصی مقدار ده رأس بره و بزغاله از نتاج گوسفند دارد و قیمتش بیست تومان است و در قبال این، پنجاه تومان قرض دارد؛ این بره ها را جزء سرمایه قرار داده و آن قرض را تا یک سال یا دو سال به تدریج قدری از اصل مال و مقداری از منافع مکاسب و قدری از دخل هوائی داده و ادا نموده، آیا با این بره ها - بعد از انقضاء سال - خمس تعلق می گیرد یا خیر؟

(ج)- در مفروض سئوال، ظاهراً خمس بره ها را باید بدهد.

(س) شخصی ده رأس میش دارد هر سال ده رأس بره از این ها به عمل می آید، این بره ها را هر سال جزء سرمایه می کند، اگر جزء سرمایه نکند، در ظرف سه چهار سال ده رأس میش - که سرمایه است - از بین می رود و دو مقابل قیمت بره ها قرض و مخارج خانه دارد و در این صورت می تواند برای اداء قرض و مخارج خمس بگیرد، با فرض سیادت یا خیر؟ و بعد از انقضاء سال، آیا به آن بره ها خمس تعلق می گیرد یا خیر؟

(ج)- در فرض سئوال میتواند خمس بگیرد و به بره ها هم خمس تعلق نمیگیرد.

2- (س) شخصی از شخصی حیوانی خرید و می داند که مالک اول خمس او را نداده، مالک ثانی خمس او را - از خودش - ادا نمود، بعد از انقضاء سال، در صورتی که حیوان مزبور زائد بر مؤنه باشد، آیا باز خمس دارد یا نه؟ تعلق می گیرد یا خیر؟

(ج)- در این فرض - که حیوان زائد بر مؤنه است - خمس او را باید بدهد، والله العالم.

3- (س) شخصی از چند ممرّ دخل دارد، آیا می تواند از برای هر یک، رأس سنه علی حدّه قرار بدهد یا خیر؟

(ج)- ظاهراً میتواند و مانعی ندارد، والله العالم.

4- (س) گرفتن وجه مجهول از کسانی که حقوق واجبه نمی دهند از قبیل خمس و زکوه، جائز است تصرّف در آن یا نه؟

(ج)- در صورتیکه معلوم نباشد که همان اعیان غیر مزکّی و غیر مخمّس است، ظاهراً اشکالی نداشته باشد، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

(س) این که در مؤنه سال در باب خمس می فرمائید اگر شخص بر خود تنگ بگیرد، احوط عدم وضع مؤنه است، اگر شخص در بین سال، مال خود را عمداً یا سهواً تلف نماید باید خمس تلف شده را بدهد یا نه؟ حکم الله را مرقوم و به مهر یا امضاء شریف خودتان مزیّن بفرمائید، امرکم العالی مطاع.

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، در سهوش خمس لازم نیست و در عمد اگر برای فرار از خمس بوده، نه؛ به غرض عقلائی، احوط دادن خمس آن است و همچنین است در اسراف، والله العالم.

2- (س) در خمس قیمت آن چه باید به خمس داد می توان داد، مثلاً شخص باید نقره بدهد، عوض آن فاستانی یا گندم یا نان یا چیز دیگر بدهد، یا بر عکس؛ همین طور در باقی اموال که خمس تعلق می گیرد یا آن که نمی تواند، بلکه باید آن چه خمس تعلق گرفته است بدهد؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، ظاهراً جایز است. محل مهر عبدالکریم بن محمدجعفر.

3- (س) اینجانب(1) امسال چهل تومان از بابت خمس و سهم امامD تعلق گرفته است، و پدر بنده هفت سر کلفت دارد و کار ایشان کساد است، لذا برای حضرت عالی این عریضه فرستادم، اجازه می فرمائید که خمس و سهم امامD را بر پدر خویش بدهم؟ و از بابت خمس اشکالی ندارد، درصورتی که پدر بنده عام(2) است؟

1- [1] . به اموال اینجانب.

2- [2] . عوام است (غیر اهل علم) .

 

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، هرگاه پدر سیّد نباشد، جائز نیست؛ و همچنین اگر سید هم باشد، برای نفقه خود پدر بلی، بر فرض سید بودن، برای صرف در مخارج اهل و عیال واجب النفقه اش جائز است، در صورت فقر، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

1- (س) چه می فرمائید در باب اشیاء معدنی که وجوب خمس تعلق گرفته است مثل نمک و غیره، اما خریدار علم ندارد که خمس آن ها داده شده یا نه یا به حد نصاب رسیده یا نرسیده؟ هل یجب الخمس علی المشتری ام لا؟

(ج)- در صورت شک، خمس بر مشتری واجب نیست.

2- (س) زیدی پس از چند سال - به واسطه کسب یا زراعت - دارای علاقه شد، بدون تعیین سال، و نظر به ربح؛ مؤنه خانه و اثاثیه و باغات آن خمس دارد یا نه؟ یا مستثنی است؟ که چون معاش آن منحصر است به این چند قطعه باغ، اگرچه می تواند اداره امر معاش بنماید، ولو به فعلگی، و در ضمن معامله باطل هم نموده؟

(ج)- خانه و اثاثیه اگر از ربح سال خریده شود، خمس ندارد و اما باغ چون فرض شده بدون آن اداره معاش ممکن است؛ به نظر حقیر خمس آنها را باید بدهد، مگر در بعض موارد که باغ به مقداریکه صرف میوه آن بنمایند جزء مؤنه است، که در این صورت این مقدار اصلاً خمس ندارد و اما معامله باطل؛ اگر یقین ندارد به این که مال حرام در مال او هست، فعلاً تصرف در اموال بیاشکال است و اگر یقین دارد، از این جهت هم یک خمس باید بدهد.

1- (س) به مهمانی رفتن در خانه های اشخاصی که خمس و سهم امامD و زکوه نمی دهند، رفتن و اکل غذای آن ها و معامله با آن ها چه صورت دارد؟

(ج)- تصرّف در آنچه یقین ندارد که حقوق ناس در آنها هست اشکالی ندارد و با یقین جائز نیست تصرّف.

2- (س) آسید آقا کارکانی بنی عم احقر که تقریباً ده سال قبل بر این، مقداری درخت قلمه را ارثاً مالک شده بود و دو سال قبل بر این، قلمه های مزبور را بریده و مقصودش این بود که اطاق و خانه و غیرذلک - برای رفع احتیاجش - ساخته و مصرف نماید و به واسطه عدم قدرت به سائر مخارج، تا به حال ممکن نشده و درخت های مزبور کماکان باقی مانده یا این که جزئی مصرف شده؛ آیا خمس علاقه گرفته است یا نه؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، در موضوع درخت ها، مقداری که ارث بوده، خمس ندارد و آن مقداری که نموّ نموده تا زمانی که انداخته شده و به مصرف خانه هم نرسیده، خمس او را بدهد.

(س) مشهدی غلامرضا کارکانی اظهار می نماید که چند سال قبل بر این، تقریباً پانصد تومان در خارجه کسب و جمع کرده، از روی جهالت تخمیس نکرده، یک باب خانه و باغچه گرفته و مابقی را خرج و تلف نموده و حالا که مسئله اش را فهمیده، - غیر از خانه و باغچه و یک قطعه زمین و مخلّفات خانه - چیزی دیگر نمانده و فقیر شده و به مقام استخلاص برآمده و چاره جوئی می نماید؛ آیا تکلیف چیست؟ و اشخاص دیگر هم مثل همان مشهدی غلامرضای مزبور هستند، بعض مهلت می خواهند تا مدتی محصول و غیره وصول کرده، خمس و مال امامD را بدهند، از جمله آن ها است کربلائی ملا حاجی کارکانی؛ چندی قبل بر این، یک قطعه باغ ابتیاع کرده و به قیمت آن تقریباً یکصد و پنجاه تومان، پولی که خمس علاقه گرفته بوده داده، که خمس را به تدریج رد نماید؛ بعد از آن سهم سادات را رد کرده و سهم امامD تا به حال در ذمّه مشارالیه باقی مانده و تا یک سال قبض می دهد که وصول کرده ادا نماید؛ در صورت جواز و اقتضای رأی انور، اجازه مرحمت فرمائید که در قضایای معروضه مأذوناً از جانب آن وجود مبارک، اجازه و مهلت داده بلکه در امور مسلمین از اشکال خالی شده، به آسودگی مشغول دعا گوئی بشوند؟

(ج)- در موضوع وجوه بدهی آن شخصی که فعلاً فقیر شده، ممکن است با سیدی دست گردان نماید و آن سید ذمّه او را به شکلی بریّ نماید که این مسلمان آسوده شود؛ و راجع به مواردی که میخواهند وجوه را تدریجاً بدهند، جنابعالی وکالت دارید از طرف موکّل اینجانب که یکی از سادات است قبول نمائید و بعد به احقر ببخشید و به وکالت از طرف قبول کنید و بعد وکالت دارید که به آنها قرض بدهید که بعد تدریجاً بدهند و تصرف آنها در اموال آنها بیاشکال شود، و الّا تصرف مهلت دادن، احقر اشکال میکنم.

2- (س) سید علوی که صاحب املاک باشد، ولی منافع املاکش - به مخارج سالیانه خود و عیال و دیوناتش - کفایت نمی کند، آیا می تواند از خمس که سهم سادات و سهم امامD است، تکمیل نماید یا نه؟ بیّنوا توجروا.

(ج)- به مقدار کسری، میتواند بگیرد و صرف خود نماید.

1- (س) سید یا غیرسید، می تواند خمس خود را به اولاد واجب النفقه خود بدهد یا نه؟

(ج)- به جهت صرف نفقه اولاد مشکل است، ولی به جهت صرف عیال اولادش ظاهراً اشکالی ندارد، اگر اولاد سید باشد.

2- (س) آیا هاشمی فقیر می تواند سهم سادات و سهم امامD کثیر را به وجه قلیل مصالحه نموده قبول نماید؟ و ماذون از حاکم شرع انور هم هست در گرفتن سهم امامD در صورت مفروضَه آیا ذمّه شخص مدیون بریّ می شود یا نه؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، مصالحه وجهی ندارد و معلوم نیست ذمه مدیون بری شود.

3- (س) اسباب هایی که زن ها سال های دراز می خرند برای جهیزیّه دختر از مال شوهر با رضایت، یا از مال خودشان، بعد چندین سال همراه دختر می فرستند، خمس دارد یا نه؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، ظاهراً اینها خمس ندارد، اگر از مالی که میخرند خمس آن را داده باشند و همچنین هرگاه از ربح سال بخرند و به دختر ببخشند در همان وقت، و امّا با این فرض اگر به دختر ببخشند، تا وقتی که سال تمام شود، احوط خمس آن است، والله العالم.

1- (س) شخص روضه خوان در اخذ سنه برای خود، به چه قسم است تکلیف او؟ آیا باید هر وجهی که به او می رسد، مثلاً در ماه رمضان سفر می کند، وجهی می رسد و در محرم هم وجهی می رسد، تاریخ برای هر یک معین کند؟ اگر سال گذشت و از آن وجه باقی مانده بود، خمسش را بدهد یا آن که روضه خوانی، کسب واحد است؟ برای تمام آن یک سال قرار دهد از جزئی و کلی تا محرم آتیه، آن چه باقی می ماند تخمیس نماید؟ مشروحاً بیان فرمائید که محل حاجت است و این شخص روضه خوان در مدرسه تحصیل می کند، پول طلبگی هم می برد، آن چه طور است؟ و هکذا فوائد دیگر راجع به آن ها، تکلیف چیست؟ جزء فواید و روضه باید قرار بدهد یا نه، سند مستقلی دارند؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، هرگاه اول شروع در روضه خوانی یا غیره را میداند، اوّل را از همان وقت قرار میدهد، و الّا فوایدی را که فعلاً دارد که خمس آن را نداده، تخمیس کند و از حال، سال قرار دهد برای بعد، و برای تمام اینگونه عایدات، یک سال کافی است.

2- (س) عایدی ملک از آب و زمین دو عایدی دارد، گندم و جو و جوزقه، و بین گندم و جو و بین جوزقه فاصله زیادی است، پنج ماه تقریباً در آن جا باید چه کار کرد؟ برای گندم و جو یک سال و برای قوزه یک سال، یا هر دو عایدی یکی است؟ و اگر یکی باشد، اخذ سال از رفع خرمن گندم و جو است یا وقت قوزه؟ بیان فرمائید، ادام اللّه.

(ج)- اوّل سال، وقت زراعت کردن است و برای زراعات مختلفه، بعد سال علی حده نمیخواهد، والله العالم، الاحقر عبدالکریم حائری.

1- (س) سادات مستحقّ که در بلد مشهور به سیّد ولی سلسله اجداد آن ها در دست نیست، به اظهار خود آن ها یا شهادت عده کافی است؟ می توان وجه خمس را ادا نمود یا خیر؟

(ج)- با شهرت و یا شهادت عده کافی است، اشکالی ندارد.

2- (س) شخصی عهد نموده که احتیاطاً خمس مایملک خود را اخراج نماید و حین الاخراج متعلقات او، بیش از یوم العهد است؛ آیا خمس یوم العهد یا یوم الاخراج معتبر است؟ و دیگر آن که یوم الاخراج در شک است که آیا خانه هم در نظرش بوده در عهد، یا آن که استثناء بوده؟ تکلیف چیست؟ بیان فرمائید.

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، در فرض سئوال ظاهراً خمس راجع به اموال یوم العهد است و خانه هم ظاهراً در این فرض خمس ندارد، والله العالم.

3- (س) باب الاحکاما! شخصی یکی از سنوات را بالتمام کسب ننموده و یقین دارد که از رأس المال خود صرف نموده، بعد از یک سال تعطیل، ثانیاً وارد کسب شده، تقریباً سه سال کسب نموده و نفع و ضرر هم داشته در این سه سال، بالفعل پس از محاسبه می بیند که سرمایه روز اول دست آمده، به اضافه و علاوه، و در این سه سال ابداً حساب خود را رسیدگی ننموده، آیا درصورت مفروضه، سرمایه اولی را کنار گذاشته، خمس مابقی موجود را اخراج نماید، یا خمس تمامی موجودی مرکّب از سرمایه و غیره؟

(ج)- در این فرض هر مقدار که یقین دارد به سرمایه ناقص علاوه شده، ظاهراً باید خمس او را بدهد، والله العالم.

1- (س) چه می فرمائید در این مسئله شرعیه اشخاصی که صاحب بیشه زار و قلمستان هستند، در سر هر سال مشکل است خبره بیاورند این مال مذکور را قیمت نمایند، آیا امکان دارد بماند در وقت قطع کردن، یا در وقت فروختن، خمس این مال را خارج بکنند یا نه؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، لازم نیست تعیین مالیه او را در هر سال بلی بعد از قطع ولو فروخته نشود، مقدار خمس آن منافع را باید رد کند، عیناً یا قیمهً.

2- (س) فقیری که واجب النفقه دیگری است، با وجود آن که نفقه اش می آید، خمس و زکوه گرفتن می تواند یا نه؟

(ج)- نمیتواند بگیرد.

3- (س) مؤنه تحصیل ربح و اخراج معدن و غوص، وضع شدن از خمس را اجرت به دیگری دادن مراد است، یا اجرت خود کاسب و عیال و متبرع هم وضع می شود؟ بیّنوا توجروا.

(ج)- مراد از مونه، اجرت خود کاسب و عیال و متبرع نیست، بلکه اجرت غیر است؛ بلی مخارج که در حین اشتغال صرف میشود، جزء مؤنه محسوب میشود، والله العالم.

4- (س) سید و فقیر در غیر مؤنه مثل ملک خریدن مدیون باشد، مستحق خمس و زکوه است یا نه؟

(ج)- اگر چنانچه قادر به اداءِ دین مفروض نباشد، میتواند از بابت خمس و زکوه بگیرد و دین را ادا نماید.

1- (س) کاسب در بین سال مرد و در ربح این سال اخراج خمس واجب فرمودند، آیا دیون او از ربح این سال - قبل از اخراج خمس - جائز است، یا خمس و دیون هر دو از اصل ترکه واجب است؟ اگر بعد از کاشتن مزارع قبل از درویدن بمیرد، قیمت خصیل یا قیمت بذر زیر زمین ربح حساب شده، اخراج خمس لازم است یا نه؟

(ج)- اگر قرض از سال موت بوده است، اخراج خمس بعد از وضع مقدار قرض است؛ و اگر از سنوات گذشته بوده است، اخراج خمس و قرض در عرض هم است.

2- (س) ابتداء سنه خمس کاسب، شروع به کسب است یا حصول ربح؟ اگر شروع به کسب باشد، از ابتداء شروع تا حصول ربح، مونه از ربح این سال وضع می شود یا نه؟ مثلاً کاسب مزارع بعد از چهار ماه ازکاشتن ربح نمی یابد و در این چهار ماه از ربح سال گذشته بدون اخراج خمس صرف مؤنه می کند، ضامن خمس است یا نه؟

(ج)- بسم الله تعالی، ابتداء سنه شروع به کسب است و مؤنه هر سالی باید از ربح همان سال موضوع شود، و زارع در مفروض سئوال، خمس ربح مذکور را ضامن است.

(س) شخص کاسبی از مال خمس داده قدری گوسفند می خرد که جزء سرمایه کسب او باشد، این گوسفندها ترتیبش این است که هر ساله عده اولاد آن ها را می فروشد، با پشم و سایر منافع، بعد از یکی دو سال یا همه ساله، عده ای از گوسفندهای پیرش را می فروشد؛ آیا این گوسفندها را به چه ترتیب باید اخراج خمس نمود؟ آیا زیاده سوقیه و نماء متصل آنها هم خمس دارد یا خیر؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، گوسفندهائی که فرض شده است، چنین معلوم میشود که نگاهداری آنها به غرض انتفاءِ به نماء آنها است؛ در این صورت از منافع منفصلهی آنها - بعد از وضع مؤنه - باید خمس بدهد، منافع متصله و زیادی سوقیه خمس ندارد.

2- (س) شخصی پولی به کسی قرض داد و آن کس اداء نکرد تا چند سال گذشت بعد اداء کرد، حال واجب است فوراً خمس آن را بدهد یا مؤنه این سنه را باید بگذارند بعد مضیّ سنه، هرگاه اضافه آمد، خمس آن را بدهد؟

(ج)- هرگاه این پول از ارباح مکاسب بوده که مؤنه را اخراج کرده، مادامیکه وصول نشده، مکلّف نیست. بعد از وصول در صورت مفروضه، باید خمس او رابدهد فوراً.

3- (س) حقیر، مردی هستم روضه خوان و مقداری ملک هم دارم که از عائده ملکی و فائده روضه خوانی امر معیشت من می گذرد و یک صدتومان قرض دارم که به واسطه کسری مخارج سنوات قبل، تا حال متدرّجاً قرض کرده ام؛ حالیّه اگر چیزی از مؤنه سالم بماند که سال بر آن بگذرد، می توانم قبل از اخراج خمس، به جای آن قرض بدهم یا خیر؟ و در صورت وجوب اخراج خمس، آیا تعیّن حول بر من واجب است یا خیر؟ و در صورت وجوب آن، آیا حول شرعی معتبر است یا حول خمس؟ به این معنی که گذشت سال بر هر چیزی.

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، اداء قروض جزء مؤنه است، هر چند قرض سنوات سابقه باشد، و میتوان از ربح قبل از اخراج خمس اداء نمود، به شرط آنکه ربح در همان سنه که ربح حاصل شده اداء نماید و تعیین حول در خمس واجب نیست، اگرچه اسهل است؛ و بر فرض عدم تعیین، گذشتن سال بر هر چیزی علاحدّه باید ملاحظه شود.

1- (س) کسی قدری چوب می خرد و تخته می کند جهت در اطاق، بعد ممکن نمی شود، از ساختن اطاق سال بر آن می گذرد، آیا باید خمس او را بدهد یا نه؟

(ج)- احوط اداء خمس است.

2- (س) حقیر قرض دارم و به ازاء آن جنس دارم که بدهم، ولی از دائن مهلت می گیرم در تأخیر، و آن جنس را نگاه می دارم به انتظار ترقّی آن جنس، یا آن که دائن حاضر نیست، اگر سال بر آن گذشت قبل از اخراج خمس، می توانم به جای قرض بدهم یا نه؟ و اگر آن جنس در جائی باشد که دستم به او نرسد تا بعد از گذشتن سال، چه صورت دارد؟

(ج)- اگر در همان سنه که ربح حاصل شده عوض قرض بدهد، خمس ندارد؛ و اگر در غیر سنه ربح، ربح سال سابق را عوض قرض بدهد، خمس دارد مگر آنکه قرض، قرض سالی باشد که ربح در آن حاصل شده، و هم چنین است آنچه قرض شده دستش به او نمیرسد تا بعد از گذشتن سال.

3- (س) چند سال بگذرد و کسی حساب مالش را نکند، حال نمی داند که آیا از وجوهات بر ذمّه اش تعلق گرفته یا نه؟ یا ظّن به اشتغال دارد، یا علم اجمالی، آیا فحص لازم است یا نه؟ و بر فرض عسر و حرج چه کند؟

(ج)- فحص لازم است، و اگر به مقداری ادا کند که علم حاصل شود به برائت ذمّه، لازم به فحص نیست. ظم - طبا و ع.

1- (س) در اشیائی که گاهی محلّ احتیاج میشود و ذی [زیّ] شخص به حسب حالش باشد، لکن ممکن است دو سال هم بگذرد و محتاج نشود؟

(ج)- احوط اخراج خمس است، هر چند اگر از متعارف خارج نشد بعید نیست که خمس نداشته باشد. ع- رحمه الله علیه.

2- (س) شخص مثلاً خانه لازم دارد در این سنه، و لکن میسر نمی شود، پس به تدریج اسباب و آلات آن را در چند سال مهیا می کند، آیا در اسباب و آلات مزبوره خمس لازم است یا نه؟

(ج)- بسمهتعالی، هرگاه به نحوی است که اگر خود وجه را نگاه دارد ممکن است که در سال آخر ادوات وآلات را بخرد و خانه بنا کند، احتیاط به دادن خمس را ترک نکند، هر چند تدریجاً صرف در آلات کرده باشند، و اگر ممکن نیست مگر به اینکه در هر سالی قدری تهیه کند، دور نیست که در آن مقداریکه لابد باید در آن سال تهیه کند، اگر صرف در تهیّه کرد خمس نباشد هرچند مراعات احتیاط بسیار به موقع است.

3- (س) می فرمائید که معتبر است در ابتداء سال، شروع در کسب و اوقات شروع در زراعات مختلف می باشد با اختلاف اوقات زراعات اول سال را از برای مجموع در یک وقت قرار داده می شود یا این که از برای هر یکی از آن ها اول سال علی حده باید قرار داده شود؟

(ج)- تعیین یک مبدأ سنه برای مطلق ارباح تجارات و زراعات کافی است، انشاءالله، والله العالم.

1- (س) در باب خمس، شخص مثلاً خانه لازم دارد در این سنه، و لکن میسر نمی شود، پس به تدریج اسباب و آلات آن را در این سنه مهیا می کند که در سنه آتیه یا بعد از آن خانه بسازد، یا آن که گاو یا اسبی احتیاج دارد، گوساله یا کرّه اسبی می خرد که بعد دو سال یا سه سال به کار می خورد و هکذا شجره غرس می کند که بعد از چند سال به ثمر آن منتفع می شود و حال آن که اگر مثمره می باشد در همین سنه هم محل حاجت است، آیا اگر این ها از ارباح مکاسب خریده باشد، خمس آن ها باید بدهد؟ و هکذا نمائات متصله آن ها یا نه؟ و بر فرض لزوم، بعضی اشجار در بعضی بلدان مالیّت ندارد و یا آن که مرسوم نیست که بذل قیمتی برای آن ها بشود، آیا با این حال خمس لازم است یا نه؟ دیگر درخت گُل و ریاحین و امثال آن ها که از برای زینت خانه غرس می شود و هکذا شجره که غرض از غرس آن، خوردن میوه باشد نه فروش و اکتساب، آیا خمس آن ها لازم است یا خیر؟

(ج)- هرگاه در صورت مفروضه، با احتیاج به مذکورات و عدم قدرت بر تحصیل آنها الّا به نحو مذکور، بعید نیست که صدق مؤنه به آنها بشود و لازم نباشد دادن خمس آنها، اگرچه احتیاط است دادن خمس آنها، و در اشجاری که مالیّت آنها در حال شجریّت ملحوظ نیست و گل و ریاحین و شجری که مقصود از آن میوه باشد، خمس ندارد؛ در نمائات متّصله آن، بلی اگر مقداری از آنها را قطع نمایند و زاید باشد بر مؤنه، خمس به آنها متوجه است، چنانچه اگر از ارباح مکاسب هرگاه اشجاری خریده باشد و زاید بر مؤنه باشد، مورد خمس خواهد بود مگر آنکه وجود آن اشجار به نحوی محل حاجت باشد، یا نبودن آن در حرج باشد، چنانچه در بعضی از محال ظاهراً چنین است که نداشتن باغ مشجری مثل نداشتن خانه مسکونی است، والله العالم.

1- (س) شخص مال مخمّس و غیرمخمّس دارد، مؤنه سنه از آن مالی که خمس آن را داده است حساب نماید یا از نداده؟ و در زراعت، خمس بذر و سرمایه واجب است یا نه؟

(ج)- به نظر احقر، اخراج مؤنه از آن چه خمس آن را نداده ضرر ندارد و خمس بذر و سرمایه هرگاه از ارباح مکاسب باشد باید بدهد، مگر با احتیاج به آن به نحوی که با نبودن آن، در حرج باشد، والله العالم.

2- (س) اگر شخص مال مخمّس از زراعات مثلا در مؤنه سنه ی آتیه به مصرف برساند، وضع از ربح می تواند بکند یا نه؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، بعد از صرف مؤنه از مال مخمّس، وضع بعد از آن از ربح، خلاف احتیاط است، هرچند بعید نیست، والله العالم.

3- (س) شخصی مرحوم شده و مال او به ورثه رسیده است؛ این شخص تجارت هم داشته و معامله ربوی هم می کرده، در جزء خمس مال او هم داده شده و مظالم هم قدری معین نموده داده شد، ورثه یقین دارد که مظالم در مال او بیشتر بوده و حالیّه تکلیف ورثه چیست که یقین کند این مال بر او حلال است؟

(ج)- هرگاه ورثه یقین دارد که اعیانی که از میت مانده، مقداری از آن مال غیر است ولی صاحبش معلوم نیست و مقدار هم معلوم نیست، در این صورت طریق تصفیه مال به اخراج خمس آن است و اگر این اشتباه در اعیان مال میت نیست ولی معلوم است که ذمّه میت مدیون است به مقداری از مال با عدم علم به صاحب آن، در این صورت هر مقدار یقین دارد، به عنوان مظالم از ترکه میت بدهند و زاید بر آنکه یقین ندارد لازم نیست.

1- (س) شخصی از اول تکلیف - مثلا تا ده سال - خمس و سهمی و زکوه و ردّ مظالم نداده، کسب کرده، دارائی از لوازمات خانه و غیرها و سرمایه پیدا کرده، حالیّه می خواهد تخلیص مالش را بنماید، آیا به چه نحو تخلیص باید کرد که بری الذمه و مالش حلال باشد؟

(ج)- هر مقدار که یقین دارد بر عهده اش تعلق گرفته باید بدهد، زاید بر آن لازم نیست.

2- (س) شخص زارع مبدأ سالش را وقتی قرار داده که زراعت و یونجه و باغ در حال سبزگی است، در آخر سال که زائد بر مؤنه و ارباح مکاسب و فوائدش را حساب می کند، آیا سبز زراعت را هم حساب می نماید یا خیر؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم، ظاهراً سبز محسوب نمیشود از این سال مگر آن را بفروشد، و اگر به حال خود گذارد تا وقت حاصل آن، حاصل از فوائد سنه بعد است.

3- (س) کاسب مثل حمّامی و دلّاک و شبان یا ملّای ده که هر خانه یک مَن مثلاً گندم می گیرد و می داند از آنهائی که گندم می گیرد، خمس و زکوه گندم را نداده اند، تکلیف شخص کاسب چه چیز است؟ آیا خمس و زکوه را باید بدهد یا خیر؟

(ج)- در مسئله مفروضه، هرگاه خود فقیر باشد، به عنوان تقاص از حق فقرا بگیرد، انشاءالله بیاشکال است، والله العالم.

1- (س) اگر کسی بگوید خمس و زکوه را ملّاها در آورده اند که مال مردم را بگیرند خودشان بخورند یا به دیگران بدهند، آیا ارتداد می آورد این حرف یا خیر؟

(ج)- نعوذ بالله، این سخن متضمن دو مطلب است، یکی توهین و هتک علما اسلام انارالله برهانهم، و دیگری انکار ضروری دین اسلام چون وجوب زکات مثل وجوب نماز است، در ضروری بودن و اما خمس ضروری بودن آن مثل زکوه نیست هر چند آنهم واجب است، و اخبار تحلیل بعد از تأمل صحیح، واضح میشود که مراد و ]موارد[ خاصّه دارد، والله العالم، نعوذبالله من شرالشیطان بحق محمد و آله الطاهرین، الاحقر عبدالکریم الحائری.

2- (س) خمس دادن به مجهول الفقر یا مجهول السیاده به قصد رجاء، چگونه است؟ و هرگاه بعد معلوم شد که سید و فقیر بوده، محسوب و بری الذّمه است یا نه؟

(ج)- در این صورت صحیح و محسوب است. ظم - طبا و ع.

3- (س) شخص خمس داد به جهت مال معینی، بعد معلوم شد که از بابت آن شیء معین، خمس بر ذمه اش نبوده لکن از راه دیگر خمس بر او واجب بوده، یعنی بر مال دیگرش تعلق گرفته بوده، محسوب می شود یا نه؟ و هرگاه در وقت خمس نیّت عین معین نکند بلکه ما فی الذمه را قصد کند، صحیح است یا نه؟

(ج)- بلی ذمه اش از آن مقدار - در هر دو صورت - بری است. ظم - طبا و ع.

1- (س) مالی که خمس آن داده شده است هرگاه تبدیل شود، مثل آن که خانه یا ملک بخرد از پولی که خمس آن را داده و بعد آن ملک را بفروشد بدون ربح، و آن وجه را جنس دیگر بخرد که حاصل چند مرتبه تبدیل شده بدون ربح، به محض تبادل خمس ثانیاً تعلق می گیرد یا نه؟

(ج)- مالیکه خمس آن داده شده، ثانیاً خمس به آن تعلق نمیگیرد و همچنین در ارث بالاصاله خمس نداشته و اگرچه مکرر تبدیل شود. ظم - طبا و ع.

2- (س) زید حواله می کند به عمرو که فلان مقدار از جانب بکر سهم امام به فلان مجتهد بدهد؛ و لکن فقط وکیل در دادن وجه می باشد به فلان مجتهد معین، می تواند به دیگری بدهد یا نه؟ و در صورتی که آن مجتهد نزد عمرو مجهول الحال یا معلوم الفسق باشد، هرگاه به طریق و نیّت عمل کند، ذمه عمرو مشغول به مقدار آن می شود؟

(ج)- در صورتیکه معلوم الفسق باشد - نعوذ بالله - مشکل است، بلکه جایز نیست دادن به آن مجتهد، و نه به مجتهد دیگر بیاجازه بکر.

3- (س) ملکی را خریده مثلاً صد تومان به قصد استرباح از اجاره آن نه فروش آن، در خمس ترقی سوقی نموده بعد تنزّل کرده چند سال گذشته، فعلاً دو تومان قیمت دارد؛ مثلاً از ارباح مکاسب یا هبه بوده وجه آن، حال به قیمت یوم باید خمس داد یا به مقدار وجه روز خرید؟ یا با علی القیم که در ظرف مدت ملاحظه کند و خمس را بدهد؟

(ج)- به قیمت یوم الاداء بدهد. ظم- طبا و ع.

1- (س) در حال طفولیت وجهی - از پدر و مادر و اقربا - به عنوان عیدی و غیره دادند، بعد از تکلیف خمس آن را باید بدهد یا نه؟ و هرگاه ولیّش آن وجه را به دیگری داده که برای او کاسبی کنند و طفل مزبور بعد از تکلیف ملتفت نشده یا مسامحه کرده، بعد از چند سال از تکلیف گذشته ملتفت شد که فلان مقدار وجهش زیاد شده و معلوم است که کاسبی گاهی نفع و گاهی ضرر دارد، باید این ملاحظات را نمود یا نه یک خمس بدهد کافی است؟

(ج)- احوط اخراج خمس است، چون مفروض عنوان هبه است و از جهت ربح و ضرر مدّت، - احتیاطاً - با حاکم شرع مصالحه کند.

2- (س) در هبه معوّضه یا غیر معوّضه که اختیار فسخ با واهب باشد، یا به طریق مصالحه که اختیار فسخ با مصالح باشد تا زمانی یا مدّت حیات، در این صورت خمس بر مصالح له تعلق می گیرد یا نه؟

(ج)- در این صورت خمس تعلق نمیگیرد مادامیکه مال خالص متصالح نشود. ظم - طبا و ع.

3- (س) زید ملک موروثی خود را هبه به عمرو نمود، ثانیاً عمرو اقاله کرد که منتقل به زید شد، آیا خمس تعلق می گیرد یا نه؟

(ج)- ظاهراً در این صورت هم خمس تعلق نمیگیرد. ظم - طبا و ع.

(س) لباس و حلی و زیور مادر یا غیر از منفق علیه به شخص بدهند لکن نه به عنوان هبه، بلکه من باب اباحه می دهد که استعمال کند، خمس برطرفین تعلق می گیرد یا یک طرف یا هیچکدام؟ مفروض این است که از ارباح مکاسب در بین سنه خریده شده.

(ج)- در صورتیکه لایق به حالش باشد و زیاده روی نشود، بعید نیست که داخل مؤنه محسوب شود. ظم - طبا و ع.

2- (س) در اداء خمس و زکوه و سهم امامD بلکه مطلق وجوهات برّ، اعلام مستحق لازم است یا نه؟ و اگر به عنوان هدیه داده شود، بری الذمه می شود یا نه؟

(ج)- اعلام لازم نیست و عنوان هدیه از بعض موارد ضرر ندارد، بلکه ممدوح است. ظم - طبا و ع.

3- (س) زوجه از مال خودش جهیزیه ای - که مرسوم است دارد من جمله فرش خانه یا لباس دامادی شوهرش می باشد، یا ظروف و اثاث البیت است که استعمال می شود، بعد مضی سنه که عین آن ها باقی است، خمس تعلق می گیرد یا نه؟

(ج)- اگر به طور متعارف باشد، خمس ندارد چون مؤنه محسوب میشود. ظم - طبا و ع.

4- (س) آیا اشخاصی که می دانیم خمس مالشان را نمی دهند یا کم می دهند، معامله کردن چه صورت دارد و هرگاه مالی را هبه کنند به کسی یا بدهند به او که به فقیری بدهد، اخذ از هم چه اشخاص و تصرف آن، چه حکم دارد؟ واگر بفرمائید جائز نیست، گاهی مقام عسر و حرج می شود، تکلیف چیست؟

(ج)- مادامی که به مقدار وجوهیکه بر ذمّهاش تعلق گرفته نزد او باقی باشد، ضرر ندارد. ظم طبا. مشکل است و بر فرض اخذ به مقداری که بر آن تعلق گرفته ضامن است که ادا نماید، مگر در صورتی که احتمال بدهد که آن عینی که از مال او به دست آمده، متعلق خمس نیست.

1- (س) ثبوت سیادت - که مجوز گرفتن و دادن خمس است - به چه طور است؟

(ج)- به شیاع ثابت میشود، والله العالم.

2- (س) کتبی که در معرض احتیاج است، ولی بسا می شود یک سال یا دو سال محتاج به او نمی شود، خمس دارد یا خیر؟

(ج)- کتب علم خمس ندارد، ولو کمتر محل احتیاج شود.

3- (س) نتاج حیوانات - از قبیل برّه و بزغاله و گوساله - که در سال بعد شخص به آن ها محتاج است، فعلاً خمس به او تعلق می گیرد؟ یا آن که چون بالاخره محتاج الیه است خمس ندارد؟

(ج)- ظاهراً مراد در سئوال نتاجیّت که از حیوانات خودش تولد یافته و حکم آنها در باب خمس حکم شیر و روغن و نحوهمای آن حیوانات است که هر چه از مؤنه سال شخص علاوه آید، خمس علاوه را باید بدهد، هرچند برای مؤنه سال های بعد به آنها محتاج باشد، بلی هرگاه شخص مفروض فعلاً محتاج است به عدّه گوسفند، که اگر این نتایج بزرگ نشوند، تکمیل نمیشود محتاج الیه او، نتایج مفروضه است، ظاهراً خمس ندارد.

1- (س) اشیائی که در خانه زیاده و مهمل می ماند از قبیل شیشه عطر و بند ساعت و مهر و تسبیح، لکن در نظر دارد چون قابل فروش نیست بلکه احتیاج افتد به او نگه داشته، خمس به آن ها تعلق می گیرد یا خیر؟

(ج)- اگر اشیاء مزبوره را از مالی که خمس به او تعلق نمیگیرد خریده باشد مثل ارث یا اینکه از مالی که خمسش را داده باشد، خمس ندارد؛ و اگر از دخل سال در اثناء سال به جهت مؤنه خریده و فعلاً هم احتمال معتدّبه به احتیاج آنها است، باز هم خمس ندارد و اگر احتمال معتدّبه نباشد، احوط دادن خمس است.

2- (س) در صورتی که زوج فقیر باشد و زوجه غنی باشد، آیا زوجه می تواند مخارجی که به شوهرش یا به اولادش می دهد، از بابت خمس و سهم امامD هم بدهد؟ و یا آن که چون واجب النفقه می باشد نمی تواند؟

(ج)-زوجه غنیّه میتواند هرگاه زوجش فقیر باشد و سیّد هم باشد، از بابت خمس و سهم امامD - با اذن مجتهد درخصوص ثانی - به شوهر بدهد و شوهر انفاق کند بر واجب النفقه خود، هم زوجه و هم اولاد فقیر، والله العالم، الاحقر عبدالکریم الحائری.

3- (س) سهم امامD مختص به اهل علم است یا به سادات فقیر هم دادن جایز است و لو اینکه متمکن از تعیش از سهم سادات هم باشد و همچنین به فقیر غیرسید هم مطلقا یا در صورت ضرورت عرفیه جایز است دادن یا نه؟

(ج)- بسم الله الرحمن الرحیم آنچه معتبر است در مصرف سهم امامD  نظریات فقیه است از دادن به ذریه فقیر و غیر آن باید به اهل علم مشتغل به خدمت به شرع مقدس هم به اذن فقیه جائز است دادن آن و به فقیر غیرسید مشکل است دادن آن.(1)

1- (س) در سال خمس نسبت به غیر کاسب از زارعین و صاحبان باغات که ابتدائاً سالشان اول ظهور فائده است آیا ظهور فائده در باغات وقت رسیدن انگور است یا مطلق فائده است اگر چه علف و مو باشد و حال اینکه علف و مو تبع است؟

(ج)- اول سال در زراعت وقت زراعت است و در باغات وقت ظهور فائده یعنی وقتی که بشود فائده را هم استیفاء نمود به نحو متعارف در اسیفاء مانده اگر چه علف باشد که به حد چیدن رسیده باشد و این که گفته شد در حق کسی است که دارای یکی از دو باشد و هرگاه دارای هر دو باشد اول سالش را اول آنچه اول است قرار دهد و الله العالم.(2)

2- (س) شخص ارباح مکاسب را جزء سرمایه قرار داد و از اصل مال که خمس ندارد به قرض سالهای پیش و تخمیس سنوات سابق که بر ذمه گرفته بود داد آیا به آن ارباح مکاسب به میزان مالی که به قرض و خمس سنوات سابق داده خمس تعلق می گیرد یا خیر؟

1- [1] . نسخه خطی «گ»، ص 135.

2- [2] . نسخه خطی «گ»، ص 169.

(ج)- ظاهراً به میزانی که در محل قرض و خمس بدهی از سنوات سابق داده خمس ندارد اگر چه احوط دادن خمس است.(1)

1- [1] . نسخه خطی «گ»، ص 187.

Share